منو

شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat 04 20 2024

A+ A A-

جلسه بیست و دوم ره توشه آگاهی 1

بسم الله الرحمن الرحيم


ازجمله بحث های مهم و مشکل در تفکر انسان که دین اسلام و علی الخصوص مذهب تشیع به این نکته توجه مخصوص دارد موضوع جبر واختیار است که مسئله ساز و سخن برانگیز بسیاری از مجامع اهل گفتگو است . آیا انسان موجودی است مختار یا موجودی است مجبور؟ در این بخش سه دیدگاه وجود دارد : بخش اول انسان موجودی است مجبور بخش دوم انسان موجودی است آزاد بخش سوم انسان موجودی مختار و انتخاب گر است . بخش به بخش بر اساس آیات قرآن بررسی می کنیم ان شاءالله .
دسته اول اعتقاد دارند، می خواهیم راجع آنهایی صحبت کنیم که می گویند انسان موجودی است مجبور، جبریون . این دسته معتقدند خدای بزرگ جسم و جان بشر را خلق کرده و چون هم جسم و هم جان خالقش خداوند است انسان در کارهایی که انجام می دهد هیچ گونه قدرت و اختیاری ندارد این عقیده باعث شده که دست زورگویان ، چپاولگران و غاصبین حقوق مردم را بازتر کند چون این دیدگاه حکایت از این می کند آن کسی که مقامی را غصب کرده اموالی را بزور ضبط کرده و حقی را ضایع کرده دم از موهبت الهی می زند و ابراز می کند به هرکس هر چه برسد اراده خداست و افراد در آن دخالتی ندارند و هیچ اعتراضی به این جور افراد نمی شود کرد دیگه راجع به این صحبت نمی کند که این مال این مقام این امکانات و این شرایط از چه راهی بدست آمده؟ چگونه بدست آمده ؟ به این مسائل نگاهی نمی کند. از نتیجه های مخرب و زشت این گونه تفکر می شود گفت : بوجود آمدن سکوت و عدم اعتراضی بیمار گونه،  قشری وقتی به این نقطه رسیدند که انسان مجبور است حتما فقط خواست خدا بوده این شقی باشد این مال مردم را تصاحب کند ، این حق کسی را زیر پا بگذارد و الی آخر. شروع می کنند به سکوت کردن ، دیگه اعتراض نمی کنند این سکوت و عدم اعتراض به یک نوع بیماری تبدیل می شود .
مرحله بعدی: نفی احکام و تکالیف الهی است حکم هایی که در کتاب خدا آمده به مرور این ها نفی می شود و تکالیف الهی مثل امربه معروف نهی از منکر ومسائلی مشابه این آرام آرام از بین می رود.
سوم : نفی قانون علیت، که هرچیزی که بوجود می آید و اتفاق می افتد برای خودش دلیلی دارد از چیز دیگری ناشی می شود.
چهارم :نفی عدالت خدا ،این تفکر عدالت خدا را از بین می برد .
پنجم : برقراری حکومت طاغوت ، طبیعتا افراد زورگو و قلدر بطورحتم حاکم خواهند شد.
ششم : یاس و نومیدی و به دنبال آن بی تفاوتی و تملق گویی در جامعه رشد می کند .
معتقدان به این نظریه اگر خودشان را پای بند به دین و کلام وحی بدانند با این نظریه زشتی که دارند باید با یکسری آیات الهی کنار بیایند و بتوانند این آیات را جواب بدهند چون همخوانی با نظریه و طرز تفکر این ها ندارد و وقتی تفکری مقابل آیات الهی قرار می گیرد یک دلیل بزرگ و عمده اش منسوخ بودن تفکر است غلط بودن تفکر است سوره رعد آیه 11 در بخشی از این سوره خداوند فوموده : إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيرُِّ مَا بِقَوْمٍ حَتىَ‏ يُغَيرُِّواْ مَا بِأَنفُسِهِم‏ – بی تردید خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد تا آنها وضع خود را تغییر دهند . نفوس خود را تغییر دهند این آیه اصلا با این تفکر کنار نمی آید .
آیه بعدی سوره عنکبوت آیه 40 مَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لَاكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُون‏ – و این خدا نبود که بدیشان ستم کند بلکه خودشان بر خود ستم می کنند این هم نمی شود .
سوره انسان آیه 3 : إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا – ما راه را به او نشان دادیم یا سپاسگزار است یا کفران می کند
سوره روم آیه 41 : ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِى النَّاسِ ‏ – فساد و تباهی در خشکی و دریا به سبب آنچه دست های مردم فراهم آورده پدیدار گشت      
پس می بینیم که این طرز تفکر با آیات الهی که حکایت از اختیار انسان بر نیکی یا تباهی است هم خوانی ندارد اگر سخن این دسته صحیح بود دیگر مجازات در قبال اعمال معنی نداشت پس به خودی خود این طرز تفکر مردود است . انسان در تحت جبر محض پروردگار قرار ندارد .
دسته دوم : معتقدند که انسان موجودی است که از طرف خداوند در افعال و رفتارش کاملا آزاد و مستقل است اراده الهی و قدرتش در فعالیت های شخصی انسان دخالتی ندارد . انسان کاملا مختار است در دنیا فقط خودش تعیین می کند و سررشته کار بدست خودش است. گروه قبلی راه افراط را رفتند این گروه راه تفریط را پیش گرفتند تا جایی که قائلند انسان بطور مطلق، آزاد و دارای قدرتی مستقل و بی واسطه و بی ربط از قدرت الهی است در حالیکه خداوند قدرت محض و مطلق محسوب می شود همه موجودات در هر کار و اثری احتیاج به خالق بی همتا و حکیم خودشان دارند . در سوره فاطر آیه 15 می خوانیم : يَأَيهَُّا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلىَ اللَّهِ  وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنىِ‏ُّ الْحَمِيد – ای مردم شما به خدا نیازمندید و خداست که بی نیاز ستوده است  آیات برای بعد از مرگ ما نیامده که برای همین دنیای ما آمده خداوند می فرماید ای مردم شما به خدایتان نیازمندید خدا بی نیاز حکیم است قابل ستایش است . حتی می شود گفت این نظریه اثرات منفی و هولناکی نیز در جامعه بوجود می آورد. جامعه ای که هر فرد بتواند بطور مختار کامل اقدامی را انجام دهد نتیجه اش این می شود که هر کس به قدرتی برسد سرمست جاه طلبی می شود ، خودش را یکه تاز می بیند ، طغیان می کند ، سرکشی می کند . چقدر ظریف خداوند در سوره علق آیات 6و7 فرموده كلاََّ إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ – چنین نیست ، بی شک آدمی طغیان می کند – همین که خود را بی نیاز بیند  خداوند انسان را بخوبی می شناسد . از دیگر اثرات خطرناک این نظریه : شرک به خدا ، محدود کردن قدرت پروردگار ، نفی قانون علیت ، گسترش ظلم و ستم ، نفی ولایت خداوندی است ، بی قیدی و بی بندوباری در جامعه و برقراری حکومت طاغوت . معتقدین به این نوع اندیشه هم در عمل باید این آیات قرآنی را نفی کنند چون با آنها همخوانی ندارد . سوره آل عمران آیه 154 يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الْأَمْرِ مِن شىَ‏ْءٍ  قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كلَُّهُ لله‏ – می گفتند آیا ما را از این کار چیزی هست ؟ بگو سررشته همه کارها بدست خداست . خب پس چی شد ؟ انسان که مختار بود . سوره ابراهیم آیه 4 : فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَ يَهْدِى مَن يَشَاءُ – خدا هر که را بخواهد گمراه و هر که را بخواهد هدایت می کند این هم که نمی خواند .
سوره آل عمران آیه 26 قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتىِ الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَاءُ  بِيَدِكَ الْخَيرُْ  إِنَّكَ عَلىَ‏ كلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ قَدِير – بگو بارالها ای دارنده فرمانروایی به هر که خواهی حکومت می دهی و از هر که خواهی باز می ستانی و هر که را خواهی عزت می بخشی و هر که را خواهی خوار می گردانی سررشته همه خیرات به دست توست و تو بر هر کاری توانایی  .
سوره حدید آیه 22 : مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فىِ الْأَرْضِ وَ لَا فىِ أَنفُسِكُمْ إِلَّا فىِ كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبرَْأَهَا  إِنَّ ذَالِكَ عَلىَ اللَّهِ يَسِير – هیچ مصیبتی نه در زمین و نه در جانتان روی ندهد مگر پیش از آن که آن را پدید آوریم در کتابی ثبت است همانا این کار بر خدا آسان است . مذهب شیعه مذهبی است استوار بر عدالت الهی مسئولیت پذیری انسان در مذهب شیعه کاملا به چشم می خورد در بحث بحث جبر واختیار راه اعتدال و میانه را انتخاب کرده ، در سیره اهل بیت و روایاتشان هم میانه و اعتدال سفارش شده . در سوره بقره آیه 143: وَ كَذَالِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شهَُدَاءَ عَلىَ النَّاس‏ – و بدین سان شما را امتی میانه قراردادیم تا بر مردم گواه باشید  ما امت میانه ایم . یا امیرالمومنین در نهج البلاغه خطبه 16 فرموده اند: راه راست و چپ گمراه کننده است و راه وسط ، جاده می باشد و به مقصد می رسد . انتخاب راه وسط انسان را از افراط و تفریط جدا می کنداز جهالت و خمودگی جدا می کند. در اصول کافی ج 1 روایتی داریم به این مضمون  امام باقر و امام صادق (ع) فرمودند: خدا بر مخلوقاتش مهربان تر از آن است که ایشان را مجبور به گناه کند و سپس به جهت آن گناه عذابشان کند. جبریون این را می گویند دیگه و خدا عزیزتر از آن است که چیزی را بخواهد و نشود . قدری ها هم این را می گویند دیگه، می گویند خدا در دنیا نمی تواند چیزی بخواهد چون انسان مختار و آزاد است . راوی می گوید از آن دو بزرگوار معصوم سوال کردند : آیا میان جبر وتفویض منزل سومی وجود دارد ؟ فرمودند آری منزلی است فراخ تر از میان آسمان و زمین .
از کتاب هدایه الطالبین ص 112 بهره بردم مثالی در این باب پیدا کردم برای شما بخوانم تا این راه سومی که این دو امام معصوم معرفی کردند که از پهنای بین آسمان و زمین فراخ تر است معنی بشود . تصور کنید که یک قفسه خیلی بلند است بالای قفسه یک ظرف آب هست، یک ظرف شراب دست انسان بطور معمولی به آن نمی رسد شخصی می آید خدمتکارش را، غلامش را حالا هرچی صدا می کند به او می گوید که من تو را بلند می کنم از روی زمین به قول بچه ها قلاب می گیرم تو برو بالا از آن بالا کاسه آب را برای من بیاور بعد به او تذکر می دهد آب را بیاوری شراب را نیاوری، آب را بیاوری جایزه می دهم شراب را بیاوری تنبیه می کنم کتک می زنم ،به نظر شما خارج از عدالت است اگر آن خدمتکار که رفته آن بالا به جای آب شراب را بیاورد و کتک بخورد خارج از عدالت است در این که برود بالا و یک چیزی بیاورد مختار نبود مجبور بود اربابش به او دستور داد گفت برو بالا من قلاب می گیرم تو برو بالا بیاور اما در این که چی را بیاورد مختار بود به او هم گفت آب بیاوری جایزه است شراب بیاوری کتک است تنبیه است حالا این غلامی که مختار بود کدام کاسه را بیاورد می شناسه کدام کاسه آب است کدام کاسه شراب است برایش قابل تشخیص است اگر بردارد شراب را بیاورد کتک بخورد خارج از انصاف است هرگز چنین چیزی نیست در زندگی ما در دنیا از این مباحث بسیار است برای آمدنمان اختیاری نبود برای رفتنمان اختیاری نیست اما توی این فاصله تا مرحله هایی که آموزش می بینیم تا مرحله هایی که می فهمیم انتخاب است. این را انتخاب کنم یا این را ، این را استفاده کنم یا این را . به این خانم گفته بودم خواهر من عزیز من نماز واجبت را زمین نگذار حکم های خدا که در قرآن است که اولین آن حجاب است که متلسفانه از درد شکم سخت تر است توجه کن سختی می بینی . روزها دارد روز به روز فشرده تر و حجیم تر می شود پتکش سنگین تر می شود خب من که گفتم این هم که می گوید روی حرف تو نعوذبالله حرف حرف خداست حرف نمی زنم خب پس چرا اطاعت نکردی اجرا نکردی حالا بکش، این را برمی دارد همه اش را برداشتم نکنه نصفش مانده دوباره برمی گردد می گذارد سرجایش دوباره برمی دارد می رود یک خورده آن طرفتر نه فکرکنم،هفته ای ده دفعه شوهرش را می فرستد دکتر چکاپ کند ببیند مرض ندارد این قدر بچه را برد دکتر ، دکتر گفت خانم تو مریضی این بچه مریض نیست برای چی می آوری پیش من . به نظر شما کی این خانم را گرفتار کرد من ، خدا، شوهرش ، همسایه هایش ، هیچ کس جز خودش ، نفسش به او غالب می گوید ای بابا ول کن حوصله داری گرمه وقتی مقنعه سرت می کنی یا روسری سرت می کنی شکل این دده مطبخی ها می شوی هیچ کس آدم را نگاه نمی کند غیر از این هست خب حالا باید بکشی به او زور نگفتند اختیار دادند به او، از او اجازه نگرفتند آوردنش دنیا چون بحث آن چیزی است که تحت قدرت خداست الان هم بخواهند ببرند از او اجازه نمی گیرند . آن قدر هم از مرگ می ترسد که به حد مرگ به حد خود مرگ چون پدر و مادر در اثر بیماری های کلیوی از دنیا رفتند دیالیز می شدند هر دو ماه یک دفعه زنگ می زنه کلیه راستم درد می کند به نظر تو بروم یک چکاپ پیش دکتر هر دو سه ماه یک دفعه آزمایش کلیه می دهد که مبادا این دیالیزی بشود . آخه تو از مرگم می ترسی که پس چرا حرف خدا را گوش نمی دهی ، منتظر کدام فرصتی که بالاخره . بااین منطق ما تناقضی بین آیات الهی نیست و امکان جمع همه آیات با هم وجود دارد . سوره رعد آیه11که گفتیم إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيرُِّ مَا بِقَوْمٍ حَتىَ‏ يُغَيرُِّواْ مَا بِأَنفُسِهِم‏  خداوند وضع هیچ مردمی را عوض نمی کند مگر آنکه خود آنها وضع نفسانیشان را تغییر دهند .
با سوره آل عمران آیه 26که گفت قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتىِ الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَاءُ  بِيَدِكَ الْخَيرُْ  إِنَّكَ عَلىَ‏ كلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ قَدِير  بگوای خدا ای صاحب قدرت تو به آن کسی که بخواهی قدرت می دهی و از آن کسی که بخواهی باز می ستانی هر که را بخواهی عزت دهی و هر که را خواهی ذلیل می سازی نیکی در دست توست و تو بر همه چیز توانائی . این دو تا تناقضی با هم ندارند. این به این معنی است که عزت و ذاتی که خداوند در سوره آل عمران آیه 26 عنوان فرموده طبق مشیت الهی باید از راه و مجرای آیه 11 سوره رعد که خدا فرموده تغییر دادن نفوس می تواند باعث عزت و ذلت شما بشود بگذرد این ها نقض کننده هم نیست بگویند این چیه، آن چیه ؟. اگر ما نتوانستیم جواب بدهیم برای این است که کم کاری کردیم همت نکردیم تا ارتباط این دو تا را با هم دیگه بفهمیم بتوانیم ارتباط این دو تا آیه را با هم دیگه درکش کنیم . پس تا مردم صالح خودشان به سمت فساد وتباهی نروند خدا لطفش را از آنها نمی گیرد ، تا مردم فاسد خودشان بسوی خدا و سعادت برنگردند خداوند عنایتش را به آنها عطا نمی کند. روش خداوند تبارک وتعالی در انجام کارها از طریق اسباب و علل طبیعی صورت می گیرد . در مجمع البحرین بخش ماده سبب حدیثی نقل گردیده که  خداوند اباء دارد که امور را به غیر از راه اسبابش انجام دهد پس برای هرچیز سببی وبرای هر سببی حکمتی و برای هر حکمتی علمی و برای هر علمی دروازه ای گویا موجود است . بگردید دروازه های گویا را پیدا کنید. اما نتیجه مثبت عقیده سوم ، انسان مختار و انتخاب گر است اما نتیجه مثبتش : کسی که پیدایش حوادث را تابع اراده خدا می داند از پیشامدهای ناگوار نمی ترسد . یک بار دیگه هم گفتم ، مادرشوهر من وقتی می خواستند که به ایشان بگویند پسرش به رحمت خدا رفت همه هراس داشتند اما زیباترین برخورد یک مومن را ایشان کرد وقتی به او گفتند اشکش از چشمش آرام سرازیر شد گفت انا لله و انا الیه راجعون اولاد است اولاد دارها می دانند من چه می گویم . کسی که پیدایش حوادث را تابع اراده خدا می داند از پیشامدهای ناگوار نمی ترسد ، خودش را در مقابل آنها نمی بازد بلکه چون اعتقاد دارد این حوادث طبق مصالح عمومی رخ می دهد با آغوش باز به استقبال آن می رود . فریفته و مغرور خوشی ها و شادمانی های این دوروزه دنیا نمی شود از نعمت های الهی سوء استفاده نمی کند و آنها را وسیله ای برای فخرفروشی به دیگران قرار نمی دهد .
در مجموع باید گفت معتقدین به این تفکر ، تفکر نوع سوم ، مقید هستند به تقوای الهی و احترام می گذارند به نظام خلقت ، در قبال وظایفشان مسئولیت پذیر هستند ، ملکات اخلاقی وانسانی برایشان ایجاد می شود ، خودشان ایجاد می کنند ، من به کسی حسد نمیکنم تو داری خدایا شکرت ، تو شوهرکردی خدایا شکرت ،فلانی بچه دار شد من ده پانزده ساله معطل بچه ام ولی وقتی شنیدم که آن بچه دار شد .خدایا صدهزار مرتبه شکر ، من زنده بودم و یک بار دیگه دیدم دلی شاد شد . مگر می شود که خدا دلی را که این طوری شاد می شود به شادی مردم شادش نکند ، تو از کجا می دانی شاید اگر باردار بشوی بمیری ، فرصتی دیگه در دنیا نداشته باشی برای این که دروازه های معنویت را باز کنی و از آن عبور کنی خب بهتر نیست بچه نداشته باشی ، این همه بچه مال تو لذتشان را ببر . به همین کلام خدا هر کدام از بچه هایی که این جا هستند نه این جا در خیابان می خندند دل من می خنده گریه می کنند دلم فشرده می شود خدایا تو یک کاری بکن یا تو ساکتش بکن ، آرامش بکن یا من را نشان بده چی می خواهد به او بدهم آرام بشود حتما نباید سند داشته باشد این ها بچه های بی قباله اند همه شان هم مال ما . معتقدین به این تفکر در جامعه تحرک و پویایی دارند و به آینده ای روشن همیشه امیدوارند آینده را هیچ وقت تاریک و سیاه نمی بینند .
آخرین کلام در این باب این است که سالکی که در کارهایش خودش را مختار می بیند با همین اختیار در راه رضای محبوب گام برمی دارد اختیارش این جا بدردش می خورد خودش را مختار می بیند در این محدوده ، من اختیار می کنم در راه رضای تو ای خدا حرکت کنم اما بعد از آن هرچی تو می دهی همان است تعیین کننده تو، بخش بعدی اختیارم مال تو ، تو برای من تعیین کن .اگر سالکی به این مهم دست پیدا کرد به آنچنان مقامی می رسد که به آن می گویند مقام رضا . بالاترین مقام اولیاء خدا مقام رضاست . آخرین ضربه حسودها هیچ وقت به این مقام نمی رسید . حسودها هیچ وقت با این خصلت به این مقام نمی رسید . صابون بردارید خودتان را خوب بشوئید دفعه دیگه آمدید بو ندهید . بوی بدی دارد حسادت خیلی بوی بدی دارد به من یکی که نزدیک نشوید محض رضای خدا . اگر فردا آمدید این جا یکی دو مورد حسادت داشتید یا به این جا وارد شدید حسادت ورزیدید به هر دلیلی حالا گفتید ، زبانتان کارکرد ، چشم تان کار کرد ،نمی دانم فکرتان کار کرد هر چی به من نزدیک نشوید .یا علی مدد                                                                             

 

 

 

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید