منو

جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri 03 29 2024

A+ A A-

جلسه هفتم ادب جسم خیال عقل وقلب

بسم الله الرحمن الرحيم


اَللّهُمَ اِنّي أسئَلُكَ اليُسرَ بَعدَ العُسرٍ وَ الفَرَجَ بَعد الكَربَ وَالرَّخاءَ بَعدَ الشِّدَة  - خداوندا آساني را پس از سختي ، گشايش را  پس از گرفتاري و آسايش را پس از شدت و رنج از تو خواهانم . نمي دانيد چه مزه اي دارد ؟ آدم وقتي خيلي سختي مي كشد ، يك سال خواهرم و مامانم هر دو مريض بودند و هر دو هم اوضاع بدي داشتند . در خرداد ماه ديگر تقريباً  مي  شود گفت خلاص شديم از دست خواهرم و يعني ديگر اميدواري بود و برديم خانه و خيال من هم جمع شد  روزي كه به خانه اش برديم يک دفعه احساس كردم چقدر شانه هايم سبك شد ، چقدر راحت شدم . فرزاندانم براي من و پدرشان يک سفر شمال تهيه ديده بودند و به عنوان روز پدر و مادر هزينه دادند و ما را فرستادند . چه سفر سبکبالي بود ، چقدر آسايش داشت ، چقدر راحتي داشت علتش آن همه سنگيني بود كه روي شانه هايم بود . ديروز با خانم...صحبت مي كردم ايشان به هر حال شرايطي را گذرانده بود ، ديديم انگار که آثار خوبي هويداست ، يك چيزهايي تکان خورده است . ديروز دوباره آن سال را به خاطر آوردم و گفتم امسال هم عجب سالي بود چقدر در اين عيد گرفتار بودم ، چقدر نگران بودم . من اهل آه و ناله نيستم واي فلاني مريض است ، دق کردم ، مُردم ، نه از اين خبرها نيست هرچه هست در درون خودم است ولي سنگين است و چه قدر بعد از اينكه آن را مي گذاري سبكي آن شيرين است . انشاءالله خداوند سبكي ها را قسمت همه بكند . كلام امروز را با سخن گهربار آقا امام صادق (ع) آغاز مي كنم ، أفضَلُ العِبادَةِ صَبرُ و صَمتُ و اِنتِظارِ الفَرَج . بهترين عبادت ها بردباري و خاموشي و چشم به راه فرج بودن است .
رسيد م‍‍ژده كه ايّام غم نخواهد ماند                      چنين نماند و چنين هم نخواهد ماند
خيلي از ماها حالا كه سري تو سرها بلند کرديم ، فهميديم چه خبر است بيشتر ترسيديم دلشوره و اضطراب فراوان داريم و نمي دانيم چه کار كنيم از سويي دعوت مي شويم كه بايد در دنيا زندگي كرد و بر خودمان حرامش نكنيم و از سوي ديگر ترس از آخرت مثل موريانه افتاده و  دل هايمان را مي خورد و خلاصه از هر سو وحشت افزوده مي شود پس بايد عاقلانه فكري كرد ، يك كاري انجام داد.
خداوند عالم وقتي آدم را به زمين ، اين كره خاكي ، فرستاد از قبل انديشه همه چيز را برايش كرده بود . به بشر جسم و خيال و عقل داد تا براي خود جامعيتي فراهم كند . جسم و خيال و عقل ، انسان را به چه جاها که مي تواند برساند به شرط اينكه درست تربيت شود از سوي ديگر عالم را مظهر آيات و نشانه هايش قرار داد تا انسان وحشت زده به هر سو كه بنگرد منظري را ببيند كه در آن منظر او را بيابد تنها نماند . كتابش را به عنوان نامه ي سرگشاده ، يار فرستاد . اين نامه سرگشاده است ، اين نامه عاشقانه است اين نامه فدايت شوم است ، عزيز دلم است . ولي کجاست چه کسي فدايت شوم او را مي شنود و مي بيند .
همه مي گويند خدا همه را تهديد كرده است به جهنم . تهديد به جهنم او هم جهت فدايت شَوَم است ولي کجاست دلي كه اين را بفهمد . كتابش را به عنوان نامه ي سرگشاده ي يار فرستاده است تا ذكر و فكر و راه گشاي انسان ها باشد انبيا و ائمه ي معصومش را فرستاده كه جمال و حركات و افعال آنها نمايشي آشكار براي توجه به مقصد اصلي است . كه در تمام قرون و اعصار ائمه ي معصوم وجود داشته اند حالا با اين همه امتياز و با اين همه توجه نااميدي جايي دارد ؟ مگر مي شود چنين خدايي ما را از مقصد محروم كند ؟ هرگز اينطوري نمي شود . پس بياييد اميدوارانه پا در ميدان عمل بگذاريم ، پيش برويم .  
با خودت حالا فكر مي كني عجب دل خوش و شيدايي دارد ، اگر لحظه اي بعد مُرديم ، عمر تمام شد آن وقت چكار كنيم ؟ هيچي برايت كف مي زنم مي گويم :
رسيد مژده كه ايام غم نخواهد ماند                   چنان نماند و چنين نيز نخواهد ماند
مطمئناً ديوانه نشدم . در سوره نحل آيه  96 در قرآن مي خوانيم :
وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُون‏ - قطعاً به كساني كه استقامت و شكيبايي پيشه كرده اند اجرشان را بر اساس بهترين كاري كه مي كردند مي دهيم ، نه كمترين كاري كه مي كردند . از سوي ديگر مي گويند : اَلاَعمالُ بِالنيّات ، نيّت تو عمل تو را رقم مي زند . پس اگر انسان از هر نقطه در طول عمر دنياييش دينداري را آغاز كند ، در دينداريش صبر كند ، از جا خارج نشود كه من هم قبول دارم ، وجود شيطان بد هم نشيني است . انسان اگر خودش را خوب حفظ كند باز هم كُند پيش مي رود در دنيا ولي عيب ندارد خدا خودش گفته ، من كه نمي گويم ؛ مي گويد به هر كسي كه صبر و استقامت پيشه كند به بهترين عملي كه انجام مي داده پاداش مي دهيم . صبر و استقامت در مقابل وسوسه شيطان بالاترين حدّ كاري است كه انسان مي تواند انجام بدهد و آدم ديندار استقامت دارد ، صبور است . مهم اين است كه وقتي به عالم برزخ و بعدها به عالم محشر وارد مي شويم بر راستاي دينداري ، مُقيّد به اصول شرع و دين وارد بشويم ؛ آن موقع است كه هر چه در دنيا مي خواستيم و مي دويديم و نمي رسيديم آنجا يكباره دريافت مي كنيم ، مثل نماز خواندن . نماز كه مي خوانيم 99 درصد مواقع نماز به دلمان نمي چسبد ، چون در طول نماز هزار تا سفر رفتيم ، به همه جا سر زديم شيطان هم بعد از نماز ايستاده القا مي كند مي گويد :‌ اين هم نماز بود تو خواندي ؟ جدي جدي خجالت نمي كشي ؟ استغفرالله خدا را مسخره كردي ؟ اين طوري كه انگار به دستورات خدا دهان كجي مي كني ، بهتر نيست اين نماز را نخواني ؟ آدم هاي سست اعتقاد ، سست اراده ، فوري گوش مي دهند به وسوسه شيطان ديگر نماز نمي خوانند ؛ تازه جالب است شعار هم مي دهند ، مي گويند كه‌ من براي احترام به پروردگار و شئونات پروردگار نماز را ترك كردم . اي بابا ! آبروريزي است جلوي اين مردم كه خدا هم چنين بنده اي مثل من دارد . ببينيد شيطان چه كارها كه نمي كند . اين طوري نيست ، تو بخوان ، هر بار كه تو بخواني يك تو دهاني به شيطان است ؛ آن وقت اگر نماز تو با حضور قلب هم نباشد ولي وقتي كه به عالم برزخ وارد مي شوي آنجا با حقيقت وجودي خودت روبرو مي شوي به اصل خواسته ات كه نيايشي و سخني با حضور قلب با پروردگار بود دست پيدا مي كني ، آن هم چقدر ؟ در زمان خيلي طولاني . حالا اگر بالعكس بر پايه دينداري و اعتقاد صحيح ، استوار و محكم نباشي به محض ورود به عالم برزخ با آن اصل وجودي ات كه تسخير دست شيطان شده است روبرو مي شوي . گاهي اوقات خدا توفيق مي دهد اين فيلم هاي عصرنو ، عصر 2012 ، 2013 كه صحنه هايي را مي بينم چون من تمامي هم نگاه نمي کنم در تمام اينها شيطان وقتي تسخير مي كند خيلي جالب است ، طرف خوش تيپ ، خوش قيافه ولي در يك لحظه شيطان كه از آن درون چهره مي آيد بيرون يك چيز اسف بار دل به هم زني مي شود . وقتي كه در دنيا بر دينداري محكم و استوار نبودي ، درست حركت نكردي ، آن طرف اين لباس تن مي ريزد ، خوشگلي ها مي ريزد ، چه مي ماند ؟ هماني كه شيطان تسخير كرده است . ببين چه حالي مي شود آدم ؟ حالا از همه بدترش چيه ؟ اينجا بالاخره يک خورده جان بكني يك كاري مي تواني بكني ، آنجا ساليان دراز چه بسا اصلاً محال باشد من نمي دانم ، من كه نرفتم عالم برزخ . در دنيا يك راههايي وجود دارد كه كمكتان مي كند ، حضور در اماكن مقدس ؛ ديديد وقتي مشهد مي رويد نماز خواندن ها دلچسب مي شود ؟ حتي آن هايي كه اينجا نماز نمي خوانند مي گويند آخ آخ كمرمان شكست از بس كه اين آقايان پيش نمازطولش مي دهند . آن آقايي كه آنجا نماز مي خواند ده برابر اينها نگه مي دارد آدم ها را ولي وقتي تمام مي شود مي گويند : چه نمازي خوانديم در حرم ؟ چقدر چسبيد ، با کدام چسب ؟ نمي دانم . مي دانيد چرا چسبيد ؟ چون آنجا دست شيطان را خدا كوتاه كرده است ، اگر تو دعوتش نكني دست شيطان را خدا كوتاه كرده است .                    
تو هم که مي روي مشهد به اميد فرج مي روي ديگه شيطان را با خودت نمي بري.اما اينجا که مي آيي بالاخره کنار دست هم مي نشينيد گپي گفت گويي اين را تماشا يي اون را اينجوري شيطان آمد داخل آن وقت آقاي.......نماز مي خوانند مي گويند واي مرديم و خفه شديم در رکوع و سجده چي شد امتحان کنيد.اماکن مقدس و متبرکه از جمله جاهايي هستند که کمک مي کنند به شما که لحظاتي را از شيطان دور باشيد و به آن حال و هوايي که مي خواهيد دست پيدا کنيد اشانتيون، شايد که بعدا هم بتوانيدشيطان را طرد کنيد. علي الخصوص خانه خدا ، يک رکعت نماز مي خوانيد عشق هزاران رکعت را مي کنيد.بعضي از افراد چنان با بيهودگي گرفتار شيطان شده اند که اگر شيطان هم از آنها دست بکشد اونها دنبالش مي گردند.ميگويند يک تئاتري بود همه به شيطان فحش مي دادند.بعد شيطان وارد صحنه تئاتر شد آن شخصي که به شيطان خيلي فحش مي داد شروع کردبه بد گفتن.که خدا تو را لعنت کندو خدا تورا همچون کند تو چرا اين جا آمدي ؟شيطان هيچي نگفت راهش را گرفت که از صحنه خارج شود اين افتاد دنبالش دوباره شروع کرد فحش دادن. گفت مگر من بد نيستم ؟ پس چرا دنبالم مي آيي؟ گفت من نمي توانم بدون تو زندگي کنم.
يادمان باشد اختلاط با نا محرم، پسرها و دختر ها اختلاط با نامحرم . بابا همکارمه يک سلام وعليک که اشکال نداردسلام و عليک کي گفت اشکال دارد .اما خيلي چيزهاي ديگري از کنار سلام وعليک است که اشکال دارد . اختلاط با نامحرم بازم اختلاط با نا محرم بازم اختلاط با نا محرم . دعوا و مرافعه با مردم.دروغ .خلاصه هر گونه عملي از اين دست بستري است که شيطان براي شما پهن کرده است شمايي که نشستي روي نيمکت پايت را از بغل ميز بيرون نگذارهم کلاسيت مياد رد شود پايش بگيرد به پاي تو بخورد زمين . خوب  نکن بچه پايش را هم مي کشد داخل ساکت هم مي نشيندانگاراتفاقي نيافتاده.اين جور اعمال بستري است که شيطان براي شما فراهم کرده است.حالا چه طور حاضر مي شويد در جايي که شيطان پهن مي کند بخوابيد من نمي دانم.بي برنامگي در زندگي بالاترين مسيري است که شيطان مصرا براي همه باز مي کند.همه بي برنامه ها دستشان با شيطان گره خورده است.همه آنهايي که بي برنامه اند.نه خواب اش برنامه دارد نه خوراک اش برنامه دارد نه تفريح اش برنامه دارد نه کار معنوي اش برنامه دارد هيچيش برنامه ندارد . وقتي بايد بخوابد راه مي رود وقتي بايد قران بخواند فيلم 2012و2013 مي بيند بگذار ببينم اين اجنه ها چي کار مي کنند.اجنه دورتو پر است لازم نيست تودوباره ببيني . بنا بر اين بي برنامه ها دستشان در دست شيطان چفت است.چند نفر از شما بي برنامه ايد .يک برنامه ريزي صحيح در زندگيتان نداريد بهش فکر کنيد پيرو جوان هم ندارد.جوانها که اصلا برنامه ندارند نمي دانند برنامه را با ب مي نويسند يا با پ.نمي دانند برنامه است يا پرنامه.ديروز با يک دوستي صحبت مي کردم راجع به بچه هاي مدرسه و بچه هاي دانشگاه صحبت مي کرد گله مي کردم که اينها اين جوريند اينجوري مي کنند بچه ها گفت بله مي بيني.هيچ انگيزه اي ندارند اين جوانها . گفتم هيچ انگيزه اي ندارند يعني چي ؟آيا نبودن انگيزه را از سيستم مي بينيد زهي خيال باطل مگر من و شما که بچه هاي ديروزيم در مدرسه ها و دانشگاه ها خدا وکيلي چي به ما مي دادند پول مي دادند شغل مي دادند . بزن و بکوب و برقص مي دادند براي اردوهاي تابستاني مال ما نبود يک قشر مخصوصي مي رفتند.ما نمي رفتيم. چه طور شد ما همه درس خوانديم ما همه دانشگاه رفتيم تحصيلات عاليه ام کرديم چي شد انگيزه ما را از کدام کره آورده بودند به ما تحويل دادن که امروز بچه هاي ما ندارند  نه مسيري که ما مي رفتيم باريک بود وسايل تعين و تعيش درش نبود ما چيزي نداشتيم .امروز به هر خانه اي که وارد مي شويد يک سطح متوسط اگر داشته باشد انواع و اقسام وسايل بازي لب تاب ،کامپيوتر، تب لت از اينها در خانه هاشان است کم کم موبايلم دستش است با موبايلم بازي مي کنم حتي در حرم امام رضا که رفته آنجا مراقبه کند و نيايش کند،آدم شود يک چيزي بفهمد . اونجا هم اين دستش است داره با اين بازي مي کند چي کار مي کند من نمي دانم انشاا... که زيارت امام رضا روي گوشيش ريخته با شه ولي آخه اين جوري نيست.امروزه جاده اي که بچه هاي جوان دارند مي روند پهن است پر از انواع و اقسام وسايل عيش و نوش ما سالي يک مسافرت مي رفتيم در مرداد ماه پدرم مرخصي داشت اگر امسال موقعيتش فراهم بود ما را يک هفته 3 روز 5 رو ز به يک شهري يا يک جايي مي برد که خستگي سال در کنيم والسلام . هر هفته پارک و سينما بوديم هر هفته فست فود بريم آشغال بخوره شکممان از اين خبر ها نبود . نگوئيد بچه ها انگيزه ندارند بگوئيد بچه ها مسير مستقيم و محدود ندارند انقدر در اين عزصه پهن غلت مي زنند سرو کله شان خورد و داغون است .ديگه حال و حوصله اينکه به کاري بپردازد آينده اي پيش رويش مجسم کند را نداره .من اول دبيرستان بودم معلمي داشتم معلم خانه داري بعد ها شد حرفه و فن براي ما آن موقع خانه داري بود براي دختر ها حالا پسر ها آن موقع چي داشتند من نمي دانم قشنگ يادم مياد اين خانم لباس بچه ياد داد من لباس بچه دوختم به عنوان کار عمليم. بقچه منجوق دوزي و مليله دوزي کردم آن سن مادرم گفت اينها را حاضر کن خوب بدوز دقت کن مي گذارم براي بچه ات در انديشه اين نبودم اي بابا بي خيال حوصله داري وقتي آن موقع رسيد بابام مي خرد خوب. سيسموني مي خرد مي دهدنه آنها را هم نبردم خانه ام قبل از انقلاب هنوز ازدواج نکرده بودم در يک سري براي بچه هاي کوچک لباس مي خواستند همه را با همان بقچه بردم دادم  . براي بچه هايتان انگيزه صحيح نداديد براي بچه هايتان بازي داديد برنامه نداديد کتکش را امروز کي مي خورد؟هم اونها هم ما . وقتي بچه هايمان برنامه درست ندارند ما هم در زندگي نمي توانيم صاحب برنامه   باشيم هر چي تلاش مي کنيم چون سختي هايمان گره خورده به بچه هايمان . بچه هاي بي برنامه يعني بدبختي يعني ذلت . به خودمان بياييم.همه تقصير ها را نگذاريم گردن يک عده اي دانشگاه گرانشده زماني که من دانشگاه مي رفتم فقط کنکور سراسري بود يکي دوتا هم دانشگاه داشتيم مثل دانشگاه ملي که حالا شده دانشگاه شهيد بهشتي. يعني همين وضعي که شما الان مي بينيد هر کي پول داشت مي رفت دانشگاه ملي يا مشابه آن هر کسي هم که پول نداشت جان مي کند دانشگاه تهران قبول مي شد همان کاري که الان دارند مي کنند هر کس پول دارد مي رود دانشگاه آزاد ندارد هي پشت کنکور در جا مي زند خيلي فرق نمي کند پس چرا بي آينده ايد شما؟ چون شماها بي برنامه ايد.جوانها زياد مي خواهند نگوئيد اين بي چاره ها چي مي خواهند ؟خيلي مي خواهند زياد مي خواهند بعد خيلي هم جالبه نمي گويند لطف کنيد و براي ما تهيه کنيد مي گويند وظيفتونه که تهيه کنيد. چيزي که ما هرگز به پدر و مادرمان نگفتيم.هر آنچه که براي ما تهيه کردند استفاده کرديم.گاهي اوقات يواشکي يک وز وزي مي کرديم بغل دست پدر بزرگها و مادر بزرگها که آنها به گوششان برسانند چون خجالت مي کشيديم مي دانستيم اين زندگي برنامه دارد يک در آمد مشخص دارد تعيين شده انقدر براي خوراک که اگر يک وعده را زياد خرج کرديم پس وعده بعد نيست يا کمه بايد اين جوري باشد يک بخشي براي پوشاک يک بخشي براي هدايا و يک بخش براي بيماري است ميره بالا مياد پايين مرده شور اين زندگي را ببرند
من خيلي بدبختم كه تبلت ندارم . مامان جون التماس به بابا جون ، بابا جون هم گوش مردم را بيرون مي برد كه هر جوري هست تبلت رابخرد . نتيجه : بركت ، پريد و رفت . نه عزيزان من تو هر سن و سالي كه هستيد بدانيد هيچ چيز در اين عالم حق مسلم شما نيست مگر اينكه برايش برنامه اي تدوين كرده باشيد و قدم به قدم برايش تلاش كرده باشيد ، بخشي از ابعاد وجودتان را متكامل كرده باشيد . شما شروع كنيد اگر فرصت نداد در اين كره خاكي به آن سطح مورد نظر برسيد  ، غم نداشته باشيد اين هم تضمين است همين حالا شروع كن حتي اگر يك روز از عمرت باقي مانده هيچ اشكالي ندارد ولي اگر امروز شروع كردي و محكم ايستادي آنوقت با يك زير بناي صحيح وارد عالم برزخ مي شوي آنجا با فرشته درون روبه رو مي شوي با ديو درون ديگر برخوردي نداري . انشاالله .















 

 

 

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید