Logo

دلنوشته شماره صد و بیستم

بسم الله الرحمن الرحیم  

 ازصفحه بزرگ تلویزیون شترمرغی را دیدم .امروز یکجور دیگر این مخلوق خدا را نگریستم ،نامش را عجیب یافتم ،چون نامش از ترکیب دو حیوان کاملا متفاوت گرفته شده در حالی که هیچ سنخیتی نه با شتر دارد و نه با مرغ .البته شاید از لحاظ فیزیولوژی ....... و مسائلی دیگر ،شما اورا چنین بیان کنید .من کاری ندارم و در مبحث حیوانات نیز وارد نمی شوم بر می گردم به دایره زندگی انسانها و روابطشان .

هیچ میدانید برای اکثر ما روابطمان با دیگران حالت شترمرغی دارد؟ نخندید ، تعقل کنید . از ابتدائی ترین رابطه ها آ غاز می نمایم.پدرو مادر و فرزندان که صد البته این خودش یک طومار ،نوشته است، اگر بخواهیمریز به مسائل نگاه کنیم .پدربا پسر و پدر با دختر ،مادر با پسر و مادر با دختر باید در رابطه نگاه شده و تعریف شود. حالا فعلا کلی نگاهی کنیم. پدرو مادر دارای ویژگیهایی هستند که وقتی صاحب آن ویژگیها باشند آنهارا میتوان پدرو مادر نامید وچقدر جالب است که پدرو مادر با اینکه در یک پیوند میباشند اما ویژگیهای روحی و رفتاری ومسئولیتیشان بسیارباهم فرق دارند و هرکدام باید در جایگاه منصب خود با آنچه که برآنها مقرر است ظهور نمایند واگر در هیبت ظاهر جایگاه ویژگیهایشان عوض شود خیلی پارامترها تغییر میکند یعنی چه ؟ پدری که درظاهر مرد است و ساختار جسمیش مردانه است و نامش پدر است و هیچوقت نمی تواند فرزندی بمثابه یک مادر بزاید از لحاظ رفتاری و خلق و خو و عملکرد در مقابل فرزندان در جایگاه مادری عمل کند آنوقت حکایتش ،حکایت شترمرغ می شودکه نه شتر است و نه مرغ ، نه پدر است و نه مادر .بالعکس آن نیز برای مادر صدق میکند . برای فرزندان دختر و پسر هم، یقینا چنین است پس ابتدا هر کدام باید در جایگاه خویش قرار گیرند و پس از آن پدرو مادر و فرزندان رادریک رابطه متقابل نگاه کرد. حالا فرزندان آیادر مقابل پدرو مادر فرزند هستند یا گاهی فرزند و زمانی عالم وسرور میباشند . در رابطه ای اولودند و نیازمند پشتیبانی پدرو مادر ولواز جنبه محبت و توجه میباشندو در رابطه دیگری حکم کننده و اجراکننده هر آنچه که در تصورشان یابهتر بگویم در توهمشان درست است ، میباشند . پدرومادر در رابطه ای صاحب عواطف و انعطاف و حقوق بزرگی مختص پدرو مادرند ودر نگاه دیگری حقوقی همچون غریبه ای در مقابل فرزندان را باید داشته باشند .آیا می شود ؟ باز برمی گردم. 
زن و شوهر براساس ساختار جسمی شان در دنیا هر کدام جایگاهی را دارا هستند ودر شرایط صحیح باید واکنشهائی نیز برهمین اساس داشته باشند . آیا رابطه یک زن وشوهر براساس تجارت آزاد ویا خرید وفروشهای بازار بزرگ تهران که کاملا سنتی اجرا می شود ویابازار بورس طلا وارز میباشد؟ هرگز چنین نمی تواند باشد و اگر شد ، می شود بازار مکاره امروز جامعه ما و تمامی جوامع بشری که می گویند بده تا بدهم وحتی توبده تابعد من بدهم . چرا دخترها و پسرها بر اساس آنچه که باید باشند یا حداقل نقشی را که در این تآتر زندگی بر عهده گرفته اند تعلیم نمی شوند . به پسرها فقط گفتند گریه نکن مرد که گریه نمی کند ولی نگفتند مردی فراتر از این حرفهاست و به دخترها نگفتند خودداری از خودنمایی های حرام و پرورش عاطفه لطیف و بدون پیرایه از ضروریات زن بودن است و خیلی چیزهای دیگر .
امروز زن وشوهرهای ما ،مرا ببخشید در ارتباط با هم شترمرغی زندگی می کنند در جایی که باید مرد باشند ،زن می شوند و اگر مسئولیت زن بودن را بخواهی مرد می شوند ودر عین حال هیچکدام آنها هم نیستند و معلوم نیست این طرفه معجون چی هست ؟ و بالعکس آن در مورد زنها نیز صدق میکند . برای هر مثال میتوانم یک رساله هفتادمن کاغذ بنویسم از لابلای همه زندگیها جزئ ترین رابطه را بیرون بکشم و بررسی کنم و بعد ببینم آیا آدمها خودشان را میتوانند از لابلای این روابط بیرون بیاورند و قدری عریان از زرو زیورهائی که خودشان با توهم برای خویش زینت نموده اند و اطرافیانشان آنها را پرورش داده اند،خارج نموده ودر واقعیت محض به خویش بنگرند وآنوقت رویی خواهند داشت که حتی نام خویش را در پست دنیائیشان یعنی مرد،زن، وپسر ودختر و...... ببرند آیا آنموقع عنوان شترمرغی را بر خویش نمی نهند؟ ازاین دست روابط بازهم درخورجین خویش می یابم که بیان کنم اما نمی گویم چون درخانه اگر کس است یک حرف بس است .

تمام حقوق این سایت ، برای گروه تحقیقاتی مهدی موعود عج الله تعالی فرجه الشریف محفوظ است.