Logo

جلسه سیزدهم راههای جلوگیری از پوچ گرایی محافل دینی ،اخلاقی واجتماعی

 بسم الله الرحمن الرحيم


صحبت امروزمان را با آیه 10 سوره فاطر شروع می‌کنیم.
مَن كانَ يُريدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَميعًا  إِلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالعَمَلُ الصّالِحُ يَرفَعُهُ  وَالَّذينَ يَمكُرونَ السَّيِّئَاتِ لَهُم عَذابٌ شَديدٌ وَمَكرُ أُولئِكَ هُوَ يَبورُ﴿۱۰﴾     
کسی که عزت می‌خواهد پس باید آن را از خدا بخواهد زیرا همه عزت ویژه خداست. حقایق پاک چون عقاید و اندیشه‌های صحیح به‌سوی او بالا می‌رود و عمل شایسته آن را بالا می‌برد. کسانی که حیله‌های زشت بکار می‌گیرند برای آنان عذابی سخت خواهد بود. بی‌تردید حیله آنها نابود می‌شود.


بگذارید قبل از اینکه وارد بحث در مورد آیه بشوم کلمه عزت را معنی کنم. این همان اشاره‌ای است که در ابتدای جلسه در مورد کلمات عربی بیان کردم. عزت باید معنی شود تا ما بتوانیم راهی به عمق آیه پیدا کنیم. عزت در زبان و ادبیات عرب جایگاه خاصی دارد. من قصد ندارم وارد بحث ادبیات عربی کلمه عزت شوم اما همین قدر بدانیم که عزت از کلمه عزیز می‌آید. عزیز را معنی می‌کنند: انسانی غیرقابل نفوذ که مغلوب نمی‌شود. عزیز یعنی چی؟ یعنی آن کسی که دارای عزت است. کلمه عزت از اینجا گرفته شده است. نهایه ابن اثیر می‌گوید عزیز آن غالب قوی است که مغلوب نمی‌شود. عزت را به معنی قوت و شدت غلبه می‌دانند. مجمع البحرین می‌گوید عزیز از اسماء الهی است. کسی است که معادل ندارد یا غالبی است که مغلوب نمی‌شود. در این آیه اشاره می‌کند به اینکه هر کس عزت می‌خواهد (آنهایی که دنبال عزت می‌گردند که عزت در معنای لغوی عرب بامعنای لغوی فارسی ما و فرهنگ فارسی مقدار زیادی فاصله دارد.) کسی که عزت می‌خواهد باید عزت را از صاحب عزت بجوید. در مقابل چنین کلمه‌ای فقط متضادش را می‌شود گفت پوچ شدن و هدر رفتن، نفله شدن است. پس اگر کسی بخواهد حیات دنیایی‌اش پوچ نشود و هدر نرود باید بداند همه عزت از آن خداست پس باید به‌سوی خدا نظر بیندازد.
خوب تا اینجا بخش اولیه کار بود. ان شاءا.. که  فهمیدیم عزت یعنی چی و کجا یافت می‌شود. هم عزت را تعریف کردیم و هم جایی که عزت یافت می‌شود را معرفی کردیم، که مبادا خدایی نکرده کسی به دنبال چیزی عوضی رود یا در ناکجاآباد دنبالش بگردد. حالا می‌خواهیم در مرحله دوم شویم. با چه چیزی به‌سوی خداوند صاحب عزت می‌بایستی نظر بیندازیم؟ مگر نگفت عزت پیش خداست؟ ما باید با یک چیزی به‌سوی این صاحب عزت نگاهی بیندازیم و توجهی بکنیم تا بتوانیم خواسته‌مان را بگیریم. خوب توجه بفرمایید. تا ماه رمضان وقت زیادی نداریم. اگر از ماه رمضان های قبلمان بهره کامل نبردید شاید به این دلیل است که قبلانمی دانستیم باید چه لباسی تهیه کنیم تا بتوانیم به مهمانی خدا وارد شویم. حالا که توفیقی حاصل شده است که قبل از ماه رمضان به این نکته و به این آیه بر خورد کنیم که راجع به آن بحث کنیم بیاید از دست ندهیم. عرض می‌کردم با چه چیزی می‌شود نظر را به‌سوی خدای صاحب عزت معطوف کرد. کلام حق خودش راهنماست لازم نیست از جای دیگر بپرسیم. در همین آیه می‌فرماید: " إِلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ " عقاید پاک و درست به‌سوی پروردگار صعود می‌کند. یعنی آنچه که ذهن ما و فکر ما می‌گوید و نتیجتاً بر زبان ما جاری می‌شود پاک و مطهر باید باشد. اگر سطل سطل آب هم بیاورند فکر کنم زبان های ما را آب کشی نمی‌شود کرد. ذهنمان که از آن هم بدتر است. آب دریا باید برایش آورد. سپس در ادامه خداوند فرموده است : " وَالعَمَلُ الصّالِحُ يَرفَعُهُ " عمل صالح این عقیده پاک را بالا می‌برد بنابراین راه عزت گرفتن اینست که ذهنتان و کلامتان را پاک کنید، صحیح کن، مطهر کن اما این هم کفایت نمی‌کند. این‌ها را سوار کن به عمل صالح بعد دنبالش راه بیفت زود به مقصد می‌رسی. خداوند در آیه به زیبایی هشدار می‌دهد. می‌فرماید مگر عزت نمی‌خواهی؟ ما همه‌مان دنبال عزت می‌گردیم خیلی کارهای خلاف می‌کنیم که صاحب عزت شویم. عزت را تعریف کردیم سپس گفتیم مقابلش پوچ شدن و هدر رفتن و بی‌ثمر شدن می‌باشد. خیلی از آدم‌ها در سنین بالا ترک نماز می‌کنند. می‌پرسیم چرا ترک نماز کردی پاسخ می‌دهد ای بابا! بیست سال نماز خواندم که چی؟ بعد بیست سال هنوز هم همان جوری عصبانی می‌شوم. وحشیانه عصبانی می‌شوم. هنوز هم همان قدر بد اخلاق و بددهن هستم. هنوزم عشق به دنیا منو به سمت خودش می‌کشد. وقتی یک فیلم سکسی می‌گذارند نمی‌توانم جلوی خودم را بگیرم. خوب این نمازی که نتوانست جلوی مرا بگیرد به چه دردی می‌خورد؟ ترک نماز می‌کند و می‌پندارد اشکال از نماز است غافل از اینکه به‌موقع نفهمیده است دارد به سمت پوچی و بیهودگی قدم بر می‌دارد. به‌موقع به کلام حق در قرآن که راهگشا بود، و در طی راه علائم گذاشته بود توجه نکرده بود. نگاه کنید به خودتان. من که در خانه هستم. الهی شکر. اسبابی فراهم کرده است که خانه نشین محض هستم و کم بیرون می‌روم ولی شما که زیاد بیرون می‌روید. در مترو می‌نشینید، در اتوبوس می‌نشینید. در صف اتوبوس هستید. دکتر می‌روید در صف انتظار هستید. در بانک می‌روید در صف انتظارید. خلاصه هر جایی که قدری می‌نشینید و مجبورید بنشینید، نگاه کردید آدم‌ها کنار هم می‌نشینند از چه چیزهایی حرف می‌زنند؟ شروع می‌کند به صحبت که چند تا بچه دارم، این بچه‌ام این کار را می‌کند آن یکی آن کار را می‌کند این یکی این جوری می‌گوید، از باجه بانک که صدایش می‌کنند می‌گویید ببخشید معذرت می‌خواهم و بدو می‌رود. بعد از آن هیچ وقت با خودش فکر نمی‌کند خوب این همه گفتم که چی؟ چی شد؟ این همه گفتم چی شد؟ این همه لحظه را سوزاندم که چی؟ چه بهره‌ای بردم؟ هیچ! پوچ! بی‌ثمر! هیچ وقت با خودش فکر نمی‌کند از این همه گفتن چه هدفی داشتم به چه چیز می‌خواستم دست پیدا کنم؟ چیکار می‌خواستم کنم. هیچی. چرا؟چون به دنبال طلب عزت نیست. هیچ برنامه‌ای هم برای فرار و رهایی از پوچ شدن برای خودش ندارد. در حالی که در این آیه خداوند فرموده است اگر می‌خواهی در نهایت همه چیز باشی و در نهایت همه چیز قرار بگیری و می‌خواهی از زندگیت نتیجه واقعی بگیری فقط می‌بایستی باخدا روبرو شوید. ببینید امروز چقدر اول جلسه صحبت‌هایمان شروع شد. من که حرف‌ها و سوالات شما را انتخاب نکرده بودم. شما مطرح کردید و گفتید. دید چقدر قشنگ باخدا روبرو شدید؟ نگفتید؟ شما که حضور داشتید دیدید دیگر! می‌گوید فقط باید باخدایت روبرو شوی. مسائلت را باخدایت باید حل کنی. خدا مولاست، خدا مرشد کامل است. در هر مقامی نهایت آن را دارد. خداوند رب بنده‌هایش است. رب یعنی پرورش دهنده، تربیت کننده. بهترین تربیت کننده است. خداوند من و شما را با کلام وحی هدایت می‌کند. می‌گوید نمی‌خواهی پوچ باشی، نمی‌خواهی بیهوده باشی؟ می‌خواهی غلبه کننده تمام و کمال باشی؟ می خواهی صاحب عزت شوی پس بیا سراغ خودم ،چون منم که خدای تو هستم. همه آن چیزی که تو می‌خواهی پیش من است. خوب حالا چه جوری برویم سراغش؟ می‌گوید من یک نردبان دارم که قدم به قدم پله‌هایش را می‌بینی. از این پایین که و ایستادی آخری را نمی‌توانی ببینی. قدم به قدم. یک فکر خوب یک پله! یک کلام خوب یک پله! می‌گوید پس من بیست تا فکر خوب می‌کنم. از این شوخی‌ها باهم نداریم. فکر خوب و کلام خوب یک عمل خوب هم بغلش می‌خواهد. می‌گوید راست می‌گویی عمل کن. فکرت را بگذار کنار یک عمل خوب با خودت بیار من در عوض سه تا پله بهت می‌دهم. بیا بالا! این همه شما با انواع دستگاههای کامپیوتری بازی می‌کنید. موبایل یا تب لت دستش هست و مدام سرش در آن است و با حرص بازی می‌کند. (این بچه‌ها دیدنی هستند. فاجعه‌ای هستند. به این پدر و مادرها و به این سازنده‌ها چه بگویم؟ چه بلایی سر این بچه‌های بدبخت می‌آورند. که چی شود؟) مگر نمی‌خواهید بازی کنید؟ بیایید بازی کنید دیگر! بیایید با هم بازی کنیم. با یکدیگر تصمیم بگیریم بگو امروز از اول صبح بافکر خوب شروع می‌کنیم، بعد کلام خوب سپس کلاممان را تبدیل به یک عمل خوب می‌کنیم. سپس می‌ایستیم ببینیم خداوند چه می‌گوید. چراغ اول روشن شود. امتحان کنید شاید من دروغ می‌گویم. نمی‌خواهید امتحان کنید دروغ مرا اثبات کنید؟ بروید امتحان کنید . ضرر که ندارد. من هم اینجا هستم فرار نمی کنم.
.در انتهای آیه خدا می فرمایند :یا این راه یا آن راه دیگر برای کسانی است که گناه را در ذهن و عمل خود انتخاب کرده اند نه تنها عزت بدست نمی آورند بلکه به پوچی و هدر رفتن در انتها می رسند.ما هر سال در ماه رمضان سه تا  دعای جوشن کبیر می خوانیم سه تا شب قدر داریم سه تا دعای جوشن کبیر می خوانیم، حداقل در کل جامعه اسلامی هرچقدر مردم گرفتار باشند شب نوزدهم و شب بیست  و سوم که فردا می خواهند سر کار بروند ،شب بیست و یکم بهانه ای ندارند به هر جوری که هست جانماز و سجاده را زیر بغل خود می گیرند در مجلس می نشیند حتی اگر همه آن را چرت بزند ولی یک جوشن کبیر را حداقل می خواند. یک دفعه دعای جوشن کبیر را عمیق بخوانید. دعای جوشن کبیر چه چیزی دارد؟هزار و یک اسم جلاله؛ همه این را بلد هستند حتی بچه کوچک ها هم می دانند، یعنی اسامی و صفاتی که در این دعا برای خدا  نام می برد اگر به آن توجه کافی کنید شما دیگر نمی توانید یک صفت پیدا کنید، دیگر نمی توانید یک قدرت پیدا کنید که بگویید در آن نیامده بود، کاش این را هم آورده بود که مال خدا است.همه در آن جمع شده است چرا توصیه می کنند شب قدر بخوانید؟برای اینکه شب قدر این اسماء را بخوانید که ببینید همه این قدرت هایی که شما دنبال آن می گردید می خواهید از آن بهره بگیرید ،می خواهید سوء استفاده بکنید، می خواهید آنها را پلکان کنید و به یک منصبی برسید اینها همش پیش خدا است. آدم ها دروغی هستند ، باور کنید آدم ها دروغی هستند، چرا آنقدر آدم ها را جدی می گیرید؟در این قدرت ها همه آنها دروغ می گویند اگر مدعی هستند، دروغین هستند باورشان نکنید. دعای جوشن کبیر می گوید همه اینها مال خدا است شما برو و یک دانه دیگر پیدا کن ،اگر یک دانه دیگرغیر از اینها پیدا کردی که مال خدا نبود آن را می گوییم مال شما. نه برو صاحب آن را پیدا کن. می گوید فلانی خیلی پولدار است، حرف اول ثروت را در کل دنیا می زند ،خدا می خندد می گوید بدبخت بیچاره فلانی مخلوق من است ، من هر لحظه بخواهم می میرد دیگر صاحب هیچی نیست، کل آن ثروت را هم من وارث هستم یا هر کسی را که من بخواهم وارث می کنم ، می گویند فلان دکتر در تخصص خودش خدای کار است خدا می خندد می گوید عجب بنده ناعقلی هستی تو چقدر نادان هستی، من نخواهم که او نمی تواند چاقو دست خود بگیرد،تخصص او کجا بود؟می گویند فلانی در بحث مداوای بیماری ها ، انرژی درمانی ها ... رودست ندارد، دست خود را روی مرده می گذارد آن را زنده می کند دیگه نمی گویند چند نفر را کشته است، رفتند و آمدند همه آنها مردند بابا وقت مردن آنها رسیده است مگه دست ماست؟اما لقب شافی که فقط برازنده خدا است. او را دعا کن با لقبش صدا کن اگر اذن دهد مرده بیدار می شود.گذرگاه خیلی باریکی است من نمی دانم از این گذرگاه چه طوری می خواهیم رد بشویم.
خس خسانه می رود بر آب ( خس که می دانید چه چیزی است؟ یک چیز نازک، برگ خشک )
یک برگ خشک را در آب می اندازید هر طرف که باد بیاید این طرف می رود، آن طرف می رود ، در چاله می ماند ، هیچ قدرتی ندارد.
آب صافی می رود بی اضطراب ( آب تمیز در جریان خود نه به این طرف می خورد نه به آن طرف همان مسیری که برای آن گذاشته شده است بدون اضطراب و دلهره می رود.
خس خسانه می رود بر آب                             آب صافی می رود بی اضطراب
عیسی روح تو با تو حاضر است     ما همیشه دنبال آن عیسی می گردیم که روح ما را زنده کند از این همه مردگی ما را نجات بدهد
عیسی روح تو با تو حاضر است                  نصرت از وی خواه کو خوش ناصر است
می گوید پیروزی را از او بخواه او خوب یاری دهنده ای است، کمک را از او بخواه او خوب یاری دهنده ای است در شرایطی که من قرار دارم خیلی جملات عجیب و غریب از مردم می شنوم بعضی ها می گویند : من قبول دارم که همه چیز دست خدا است، ولی اگر بدهکار بشوم پول نداشته باشم غصه می خورم می گویم خوب بخور.می گوید همیشه از این که مردم پشت سر من حرف بزنند تنم می لرزد چرا؟می ترسم آبروی من را ببرند راستی چرا با این همه اعتقادات محکمی که دارم  هنوز هم می ترسم و هم می لرزم ؟جواب آن کاملاً در این آیه مشهود است می گوید: عقیده درست با عمل صالح رشد می کند اگر هنوز با این اعتقادات به قول خود محکم ، می ترسی و می لرزی چون  عمل تو صالح نیست. می گوید من کار بد انجام نمی دهم، من کار خوب انجام می دهم ،ولی نگاه کن این کارهای خوبی که انجام می دهید به چه نیتی انجام می دهید؟نیت شما از این کارهای خوب چه چیزی است؟دین می گوید برای خدا ببین، برای خدا بشنو، برای خدا بخور، برای خدا هر عمل نیکی را انجام بده ، بزرگها دستور داده اند همه چیز نخور ، همه چیز نگو، همه چیز نشنو، همه چیز نبین ، هرجایی نرو خب گوش کردید؟ کدام یک را گوش کردید؟چرا گفتند که این کارها را انجام نده ؟تا نور حق به زندگی شما تجلی کند. هیچ چیز نباید بین بنده و پروردگار آن قرار بگیردتا حجابی بین بنده و پروردگار وجود نداشته باشد. بگذارید یک مثال قرآنی بزنم ، قرآن را دست کم نگیرید قصه های آن خیلی قشنگ است ذره ذره قصه های آن در زندگی روزمره ما جاری است . در قصه ابراهیم خلیل الله(ع)نمرود آتش درست کرد ابراهیم خلیل را گفت در آتش بیندارید، جبرائیل حاضر شد خدمت پیغمبر آمد گفت آیا حاجتی از ما دارید؟ابراهیم (ع) گفت حاجت دارم اما نه به تو. سند حرف من بحارالانوار جلد 12؛ درحالی که جبرائیل فرشته وحی بود. در سوره تکویر آیه 20  می خوانیم :که خداوند جبرائیل را این طور معرفی می کند: ((ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ ))قدرت مندی است در عرش پایدار الهی. این قدرتمند که پیغمبر خدا او را می شناسد چون کلام وحی برای او می آورد. از جانب خدا به پایین آمده می گوید ای ابراهیم حاجتی به ما داری؟یعنی چیزی می خواهی ؟گفت حاجت دارم خواسته دارم اما نه از تو. پیامبر خدا از ستاره و ماه و خورشید رد شده بود یادتان هست که در قرآن خواندید از اینها عبور کرده بود پس از قدرت جبریل باخبر بود اما به او گفت که  به تو حاجتی ندارم چون می خواهد بی واسطه از پروردگار خود بخواهد، بی واسطه می خواهد حاجت خود را اعلام کند .حجاب نورانی چون جبرائیل را هم در وسط کار نمی خواهد چه می شود ؟ خداوند خودش  را نشان می دهد بیشتر نشان می دهد.
بحث امروز را می خواهم این طور ببندم  به آیه 56 سوره الزاریات مدتی قبل اشاره کردم که خداوند فرموده است:انس و جن را نیافریدم مگر برای عبادت پس فضای ما می بایستی فضای بندگی باشد تا به پوچی و بیهودگی نرسیم در عالم هر چیزی  یک جایگاه مخصوص به خود دارد هیچ چیزی لغو و بیهوده نیست.
یا سبو یا خم می  یا قدح باده کند              یک کف خاک در این میکده ضایع نشود
هر چیزی جای خود رادارد شما هم جای خود را دارید چرا پوچی؟ چرا بیهودگی؟ چرا ضایع شدن؟ چرا از دست رفتن ؟گله نکن خود شما باعث آن هستید. بیا به قرآن و به کلام وحی بپیوند و سعی کن عمیق تر بخوانی از آن بفهمی و آن را درک کنی تا تنها نمانی و به مرحله پوچی و بیهودگی نرسی .
پس جان کلام امروز این بود عزت یک سره از آن خدا است .عزت یعنی غالبی که مغلوب نمی شود اگر می خواهی به این نقطه برسید عقیده ای پاک کلام پاک ، ذهن پاک سوار بر عمل صالح. این دوتا مرکب و سوارکار با هم، می تواند پله های نور را برود و عزت را دریابد.

 

 

 

 

تمام حقوق این سایت ، برای گروه تحقیقاتی مهدی موعود عج الله تعالی فرجه الشریف محفوظ است.