منو

پنج شنبه, 30 فروردين 1403 - Thu 04 18 2024

A+ A A-

زمان وقوع رویارویی دوبعد وجودی آدمهارسیده

بسم الله الرحمن الرحیم

مطلبی از دوستی امروز به دستم رسید فکر کردم که خوب است شما هم بشنوید قلب من را روشن کرد انشاءالله به قلب شما هم روشنی وارد کند گرمی و نور وارد کند . ایشان برای من نوشته بودند که امروز ساعت 10:30 صبح در رویا دیدم که شما دوتا از جوانان سینه زن این حسینیه را برای رساندن نامه ای خدمت آقا علی بن موسی الرضا (ع) به مشهد فرستادید من هم ناظر تمامی این مسئله بودم . شما فرمودید پیام رسیده که این دو نفر شرح کامل آنچه در دهه محرم انجام دادم را به محضر مقدس امام رضا (ع) برسانند . آنها را دیدم که در صحن طلا به محضر امام رضا(ع) رسیدند با احترام نامه شما را به دست مبارک آقا تقدیم کردند . حضرت نگاهی سرشار از محبت به آنها کردند ، دست نوازش برسرشان کشیدند و نامه شما را با دو مهر و امضاء به آنها دادند . وقتی نامه مهر و امضاء شده به دستتان رسید شما می بوییدید ، می بوسیدید ، روی چشمانتان می گذاشتید اشک شوق می ریختید . خطاب به همان دو جوان فرمودید که عزاداری ما قبول درگاه حق ، خانم حضرت زهرا(س) و آقا امام رضا(ع)واقع شد . این خبر را باید به افراد هم حسینیه بدهم و صحنه محو شد ، این مبارک شما .
امروز دوازدهم ماه قمری است ، دو روز دیگر پیش برویم به ماه کامل در ماه محرم می رسیم . این ماه و این روزها به دلایل مختلف بسیار آتشین است ، داغ می شوید ، یخ می کنید خیلی تعجب نکنید زیاد پا پی نشوید که چه اتفاقی افتاده است ، صبور باشید ، آرام باشید یک اتفاق عجیبی که دارد می افتد این است در هرکدام از ما آدم ها دو تا بُعد وجودی دارد . 1- بُعد منیّت ما است 2- بُعد معنویت ما است . در تمام دوران زندگی خود گاهی این بُعد بزرگ است خیلی بالا می ایستد ، ما یک موجود بسیار روشن و بسیار مهربان و بسیار خوب هستیم ، نیکوکار هستیم .گاهی اوقات آن یکی بُعد ما بالا می رود یعنی منیّت ما . این که بالا می رود یک موجود بسیار متکّبر ، غیرقابل تحمل ، خودخواه ، برتری طلب ، حسود و بسیار بخیل می شویم . بسته به این که کدام اینها بالا قرار گرفته عملکرد ما ظهور می کند . این روزهایی که ما الان داخل آن هستیم شاید به جرأت می توانم بگویم در صد سال گذشته پیش نیامده که حالا داخل آن قرار گرفتیم . در این روزها این دو بُعد روبروی هم هستند مثل سیبی که یا کره ای که از وسط نصف کردی این یک نصف است ، آن یک نصف دیگر ، کاملاً نصف ، کاملاً روبروی هم . از سویی خیلی عالی است ، چرا ؟ چون برتری هیچ کدامشان ندارند . در نتیجه اینجا ما صاحب یک اختیار عظیم هستیم که پس از این همه دانایی ، پس از این همه دانستن ، کسب این همه معرفت بالاخره باید بفهمیم کدام اینها خوب است . این فرصت را به ما عطا کردند که خودمان انتخاب کنیم . هیچ کدام بر ما سوار نشود ، مادر دعا می کند بُعد معنویت بالا می رود ، پدر دعا می کند بُعد معنویت بالا می رود ، همسر ناراضی می شود بُعد معنویت پایین می آید . دقت کردید اما در یک فاصله اندک نه خیلی زیاد ، این ها را مقابل هم قرار دادند ، خوب دقت کنید چه می گویم ؟ بنابراین در این روزها منیّت شما و معنویت شما مثل دو تا وزنه ، دو تا محیط مستقل از هم و عین همدیگر است و به شما فرصت می دهد که خودتان انتخاب کنید کدام آنها را می خواهید منیّت را یا معنویت را ؛ این روزهای محدود که داریم به ماه کامل می رسیم یک چیز بسیار عجیبی دارد اتفاق می افتد و آن چیز این است که : بُعد منیّت ما و بُعد معنویت ما درست مثل کره ای که از وسط نصفش کرده باشند گذاشتند مقابل هم ؛ در تمامی ادوار زندگی مان گاهی منیّت بالا بوده و ما آدم خیلی بدی بوده ایم ، خودخواه ، بداخلاق ، متکّبر ، زورگو ، قُلدر ...... گاهی معنویت بالا بوده ، حالا کسی دعا کرده ، یک وقتی کار خِیر کردیم و متوجه نشدیم دعایی در حقمان شده و این بالا رفته و ما یک آدم ملایم ، خوب ، پسندیده و نیکو شدیم . اما در اکثر مواقع نمی فهمیدیم چکار می کنیم . امسال اول محرم انتخاب شدیم و به هفت وادی عشق عطار وارد شدیم . دو تا وادی آن برای ما خیلی مهم بود ، وادی اول طلب بود ، وادی دوم عشق بود . راجع به وادی طلب حرف زدیم یک خورده پرده ها کنار کشیده شد ، آرام آرام پرده ها کنار رفت . جمع باید تقریباً فهمیده باشد طلب یعنی چه ؟ طلب یعنی چه ؟ باید چه بخواهیم ؟ از چه کسی بخواهیم ؟ کجا بخواهیم ؟ ما همه این ها را گفتیم . بعد از این طلب کردن یاد دادم عشق را بشناسید . من عشق را می شناسم ، عشق برای من خیلی آشناست از خیلی سال های گذشته عشق را در کوله بارم داشتم . هر از گاهی مثل یک خُمره در آن را برداشتم یک خورده از آن بیرون می آمد الان خیلی وقت است من و عشق با هم دمساز هستیم . شما را توی عشق بردم ، فکر کنم آمدید . اگر عزاداری هایمان مقبول شده فکر کنم آمدید . شما را در وادی عشق هم بردم ، به شما هم گفتم عاشق بشوید ولی نه عاشق هر چیزی و هر کسی . شما را به صحرای کربلا بردم گفتم اگر عشق می خواهی این جا پیدا کن . پسر اگر زن نداری و عشق می خواهی این جا پیدا کن ، دختر اگر شوهر نداری و عشق می خواهی این جا پیدا کن . الان به صراحت می گویم پسرها و دخترهایی که این عشق را نشناختند پشت در جفت بمانند ، به آنها جفتی نمی دهند اگر هم بدهند ، خوب نمی دهند . الان منیّت و معنویت روبروی هم هستند انتخاب کن کدام آنها را می خواهی ؟ منیّت را یا معنویت را ؟ جالبی آن به این است که هر کدام این ها را انتخاب می کنی یک سختی های عظیم و یک شیرینی های عظیم دارد . هیچ کدام فقط شیرینی یا فقط سختی هم نیست . منیّت انتخاب بکنی بمان روی سطح زمین ، آن قدر با این آدم ها کلّه بزن تا خدا یک جفتی مثل ترامپ به تو بدهد . همین جا می مانید روی این زمین و مثل کرم خاکی وول می خورید اگر کرم خاکی عاقبت خوبی دارد انتخاب کن . انتخاب منیّت یک حُسن هایی هم دارد ، زیاد زحمت نمی خواهد ، عیش می کنی ، کِیف می کنی ، از این چیزهایی که در زمین ولو هست بهره می بری اما دیگر بقیه چیزها را نداری . کرم خاکی نمی تواند سرش را برگرداند رو به بالا برود فقط خاک را می بیند . اگر معنویت را انتخاب کنی خیلی سخت است ، همه این هایی که روی خاک است را باید کوچولو کوچولو استفاده کنی . می گویی بابا حلال است ، ما هم نگفتیم حلال نیست اما دیگر حق نداری تا خرخره استفاده کنی. در بحث حلال ها که چند شب پیش گفتم ، از حرام ها بطور کامل جدا شوید ، از بیهوده ها پرهیز کنید ، از حلالها هم به اندازه استفاده کنید خب این سخت است . باید ریشه بعضی از این عُلقه ها و وابستگیهای مزخرف را هم بِکَنید . عبدالمطلب عهده دار خانه کعبه بود . خانواده اش قرن ها این پست را داشتند ؛ باید احساس مالکیت کنند خانه کعبه یعنی مال ما . به مکه حمله شد و سپاه دشمن شترهایش را بردند رفت و گفت چرا شترهای مرا بردید ، شترهایم را بدهید . دشمن خندید و گفت خانه کعبه تان را داریم ویران می کنیم تو نگران شترهایت هستی ؟ گفت من صاحب شترهایم هستم ، خانه خدا صاحب دارد ، خود صاحبش نگه دارد ؛ می توانید مثل عبدالمطلب فکر کنید ؟ چطور ؟ می گویم ، بچه هایتان ، همسرانتان ، امر به معروف نهی از منکر بقیه اش به ما مربوط نیست . بچه هایمان در گرفتاری هستند یکبار می گوییم ، دوبار می گوییم ، راهنمایی می کنیم ولی بعد از آن ، آنها خدا دارند ، بدهیم دست خدای خودشان ، بگوییم خدایا مرا کردی مادر ، مرا کردی پدر که اینها را مراقبت کنم من هم عقلم تا اینجا رسید بعد از این به من مربوط نیست . این ها خدای خودشان را دارند ، غیر از این است ؟ در منزل بیمار دارم ، پول و طلایم را خرج می کنم ، فرش زیر پای را می فروشم خرج می کنم این وظیفه من است از دنیا هرچه دارم خرج کنم اما شفای بیمارم با خداست چون قبل از این که عزیز من باشد بنده خدای خودش است . می توانید این طور باشید ؟ وای در بخش حلال ، حرام ها ؛ مثال می زنم : می روم یک اداره ای و آنجا کلّی معطلم می کنند جعبه دستمال هم گذاشتند روی میز که برای عموم استفاده شود ، جعبه دستمال کاغذی یک مفهوم دارد اگر عطسه کردم مشکلی پیش آمد خودم را با آن جمع و جور کنم ، مگر این طور نیست ؟ من از آن دستمال بر نمی دارم دستشویی بروم ، می گوید چه فرقی می کند ؟ چرا ؟ چون حذر می کنم ، مگر در این حسینیه همه هزینه ها بعهده خودمان نیست ؟ اگر از دستمال کاغذی در غیر روز حسینیه استفاده کنیم یک جعبه دستمال کاغذی می خرم اضافه می کنم به حسینیه ، دیگر نیایی بگویی به مال من چه شده هر کاری می کنم رشد نمی کند ؟ دیگر نگویی چرا من هر کاری می کنم قرضهایم را نمی توانم بدهم ؟ گره کورِ کار تو یک جائی است اینجاها ، بگردید ، می گوید من نه پول ربا می گیرم ، نه ربا می دهم ، نه به کسی ظلم می کنم ، پس چرا من این قدر گرفتارم ؟ بگرد و جایش را پیدا کنید . تا الان بزرگهایش را من گفتم ، بقیه اش را خجالت می کشم بگویم ، من خجالت می کشم ، شما بگویید به شما بگویم ناراحت نمی شوید ، اما می دانم دروغ می گویید چون وقتی گفتم تا مدتی اوقاتتان تلخ می شود ، از این به بعد نمی گویم . اگر وارد وادی عشق شدید در این چند روز حساب و کتابتان را تا جمعه ببندید ، شب جمعه ماه کامل است تا چند روز بعد هم ادامه دارد تا از کامل بودن خارج شود ، ما گفتیم ، هر یک کلامِ بی احترامی به همسرانتان ، به پدر مادرتان ، خواهر برادرهایتان ، خانواده هایتان ، کارگران زیر دستتان ، کاسب محله تان ، راننده تاکسی ، در مترو به کسی که کنار شما نشسته گفتید نمی شود یک خورده خودت را جمع کنی ، آدم خسته است بنشیند ؟ خسته ای که باش به او چه ارتباطی دارد ؟ تمام اینها را مراقب باشید وضع از یک سو خیلی بد است ، از یک سو عالی ست ، آنهایی که در این چند ساله من خون خوردم ، جز زدم ، جز زدنهای من را هدر ندادند ، امروز خیلی خوشند ، ‌همه چیز برای آنها گشاده است ، همه چیز برای آنها روشن و آشکار است . دست می برد به چیزی می فهمد باید دست بزند یا نه ، چون دیگر قلبش روشن شده است این چراغ را که روشن می شود هیچ کس نمی تواند خاموش کند جر خود شما ، خب پف نکن ، خاموشش نکن .
ما حتی چیزهایی که داخل حسینیه است علی رغم اینکه برای حسینیه است برای مردم آوردند حق دست زدن نداریم . مثال می زنم گاهی خودم و گاهی دوستان برای بچه های کوچک بسته های خوراکی تهیه می کنند تا دست من پُر باشد . باور نمی کنید دیروز دختر نوجوانی همراه مادرش در منزل ما بودند و به مادرش کمک می کرد تا کارهای خانه انجام شود ، چندین دفعه دستم رفت از این خوراکی ها بدهم اما ندادم شیطان گفت اگر به خودشان هم بگویی راضی هستند اما آنها که آنجا نبودند اجازه بگیرم آخر هم ندادم اینها اجازه می خواهد .
یک روزی می گفتیم از دیوار مردم بالا نروید ، دست در جیب مردم نکنید ، مال ربا دار نخورید بینید الان داریم چه می گوئیم این یک نشانه بسیار زیباست و یک نشانه خطرناک . زیباست چون نشان می دهد ما خیلی بزرگ شدیم ، خیلی با شعور شدیم ، دیگر خیلی می فهمیم ، این خیلی زیباست . آن مسائل پیش پا افتاده را تذکر نمی دهند اما بسیار سخت و سنگین است اگر از این به بعد به آن نگاه نکنیم کتکش را می خوریم .
نیائیم عزاداری ابا عبدالله را بگیریم اما ندانیم ابا عبدالله چطور زندگی می کردند . در ریزه کاری های زندگی آقا حواسمان را جمع کنیم . اگر دخترم در خیابان حد و حدود یک خانم مؤمن را رعایت نکردید ، اگر پسرم شما در خیابان چشمت و نگاهت و قلبت حد و حدود یک مرد مؤمن را رعایت نکردید جواب پس می دهید ، دیگر وقت تمام شد چون هوشیاری به قدر کافی به شما رسیده است . فکر کردم امروز که روز سوم شهدای کربلاست قبل از عزاداری یک بار دیگر به همه چیزهایی که در این مدت شنیدیم و رسیدیم فکر کنیم ، تذکر بدهیم ، به هم دیگر خبر کنیم دائم به هم یاد آوری کنیم آخر ما یادمان می رود ، یادمان می رود چیزهایی که داریم ولی تو را به خدا در یادآوری ها حد و حدود ادب را رعایت کنید و هم دیگر را آزرده نکنید . من توصیه می کنم تمام سخنرانی های ماه محرم را چند بار بخوانید و زیر نکاتی که به نظر شما مهم تر است خط بکشید که مرتب نگاه کنید تا فراموش نکنید .

دیدگاه‌ها   

 
0 #1 فرنوش 1396-07-15 18:34
بسیار بسیار بسیار عالی عالی عالی بود.خدا بهتون قوت بده ان شاالله
نقل قول کردن
 

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید