Logo

خیانت چیست وخائن کیست و نتیجه چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز میخواهم درمورد دوتا کلمه حرف بزنم یا به عبارت بهتر میخواهم واژه نامه ها را تغییر بدهم . میخواهیم روی دو کلمه کارکنیم که خیلی با آنها درگیر هستیم ، خیانت کردن و خائن . خیانت کردن از لحاظ دستور زبان فارسی یک فعل است ،یعنی عملیست که انجام میشود .یا انجام شده است یا انجام خواهد شد . خائن یک فاعل است فردیست که عمل خیانت را انجام داده است حالا چه در گذشته ، حال یا آینده .
اول میرویم سراغ خیانت کردن ما میخواهیم که اعمالی را که خیانت میشماریم بررسی کنیم . به تعداد افعالی که انسان در زندگیش میتواند انجام بدهد هر کدام از ما به تنهایی به تعداد تمام این افعال ، تمام اینها میتواند خیانت هم باشد و میتواند عمل صحیح هم باشد فی ما بین ندارد یا عمل صحیح است یا خائنانه. مثلا من عصبانی میشوم فحش میدهم تو هم فحشم را شنیدی هیچ خیانتی اتفاق نیفتاده . من فحش دادم تو هم میتوانی به من فحش بدهی ، خیانتی در کارنیست . اما خیانت زمانی اتفاق می افتد که افعالی را که افراد انجام میدهند آنقدر ظاهرالصلاح باشد که جزو اعمال صحیح و صالح باشد اما در باطن ما به خیانت زمانی وجهه میدهیم و به آن میگوییم خیانت که فعلی ظاهرالصلاح و باطن سیاه باشد . یعنی شکل ظاهری آن خوب و درونش خراب باشد . اولین خیانتها در خانواده ها اتفاق می افتد و ساده ترین و به اصطلاح خودمان شکل دارترین خانواده این است که یک پدر باشد و یک مادر دو فرزند پسر و دو فرزند دختر که وقتی میخواهیم مقایسه کنیم بگوییم برادرها در حق هم خواهرها در حق هم خواهر در حق برادر، پدر و مادر اینها درزیر یک سقف زندگی میکنند . میدانید چقدر از زندگیهای امروز خراب است ؟ و هرروز هم خرابتر میشود . هدفم بر این است چه زن و شوهرهای جوان ما چه جوانانمان که میخواهند ازدواج کنند ما این نمادها را به آنها نشان بدهیم و به آنها بگوییم به این اعمال میگویند خیانت .
کلید خانه پسرم همیشه دست من است اگر چیزی از خانه های اینها بخواهم ابتدا زنگ میزنم ، آقا جان فلان چیز را در خانه شما نیاز داریم میتوانیم برویم برداریم ؟ مگر من مادر نیستم ؟ مادراختیار دار اولادش است . زن هم که ندارد بگویم ممکن است به همسرش بربخورد . اولاد بیخود میکند به من ایراد بگیرد ، نه این را نداریم ، در خانه و کشوهای فرزندم که همیشه قفل است چه خبر است ؟ حالا که امروز کلید دست من است داخلش را نگاه بکنم ؟ نه من نگاه نمیکنم . اصلا سراغش نمیروم . من کنجکاوی ندارم ؟ آنقدرفراوان کنجکاوی دارم و آنقدر برای مبارزه با این کنجکاوی انرژی مصرف کردم. خودم را کشتم . علت هم دارد چون فرزندانم تنها سرمایه های دنیایی من هستند و نه پولم نه خانه ام نه لباسم نه طلایم ، هیچ چیز برایم مهم نیست . اما فرزندانم سرمایه ام هستند . طبیعی است که آدم برای سرمایه اش دل میسوزاند و جز میزند ولی این جز زدن این اجازه را به من نمیدهد که من این دخالت را در زندگیشان بکنم . این خیانت است . گوشی های اینها زنگ میزند چه مال دخترم و چه پسرهایم ،فردی است که کاملا میشناسم ولی شناختم باز هم برنمیدارم . درمورد گوشی دخترم فقط تلفن همسرش را جواب میدهم تماس هیچ احدی را جواب نمیدهم .
گاهی اوقات این امکان برای من بوجود می آید که بتوانم فضاهای شخصی آدمها را بازرسی کنم ، مگر من مسئول این گروه نیستم ؟ نباید بدانم شماها چه کار میکنید ؟ شیطان میگوید تو مسئول این گروهی و اینها در فضاهای مجازی خطا کنند به پای تو نوشته میشود . عجب استدلالی ! راست میگوید من میخواهم شمارا هدایت کنم ، شما را نجات بدهم . نمیخواهی ببینی فلان کس چه تصویری از خودش گذاشته و اینجا چه مدلی می آید ؟ اصلا به من ربطی ندارد . فضای خانواده ها مسموم است . فضای زن و شوهرهایمان مسموم است خانم گوشی همسرش را میگردد و شوهر گوشی خانمش را میگردد . در وقت لزوم این کیف او را میگردد اوکیف این را میگردد . لباسهای همسرم را میخواهم بشویم دستم را در جیب ایشان میبرم همه محتویات را خارج میکنم به همان صورت میماند ، لابلایش را هم نگاه نمیکنم . چرا ؟ کنجکاو نیستم بدانم شوهرم کجا میرود ؟ مواقعی که خیلی دیرآمده کجا بوده ؟ کنجکاو هستم ولی نه به قیمت از دست دادن اصل جوهره وجودیم .
ما میخواهیم در خانواده ابتدا در رابطه زن و شوهرخیانتها را پیدا کنیم . حالا میدانید من چرا دنبال خیانت میگردم ؟ ما میخواهیم یک خانواده خوب داشته باشیم . یک خانواده خوب یعنی چه ؟می گوییم به گوشی هم نگاه میکنند خیانت است ، کیف همدیگررا وارسی میکنند خیانت است ، اما اگر من هم کاری بکنم که همسرم مجبور بشود به گشتن اینها خیانت من هم کم از اونیست . او وسایل من را گشت خائن و خیانتکاراست . من کاری کردم و چنان او را در برزخ فروبردم که راهی پیدا نکرد . چون خیلی وجودش وسیع نبود مِلکش کوچک بود نتوانست تحمل کند و راهی را پیدا کند که راحت باشد . راه را در گشتن وسایل من پیدا کرد . پس من هم خائنم . هر دو طرف خائن هستند . حالا ، خیانت چه اثری میگذارد ؟ یک اثرش این است که اشکالات همدیگر را پیدا میکنند و به سرو کول هم می پرند . تاثیر بزرگ و زشت آن میدانید کجاست ؟ من فعلا از زن و مرد حرف میزنم و آنچه که بینشان است . یک زن و یک مرد وقتی به نقطه ای میرسند که اختیار میکنند باهم زندگی کنند زمانی که عهد زناشویی می بندند زمانی که خطبه عقد بینشان جاری میشود ، آیا می فهمند که پایبندی به چه چیزی را اراده کردند ؟ آیا میفهمند که دارند چه قولی به هم میدهند ؟ آیا میفهمند که قادر به ادای این قول هستند یا نه ؟ خیانت در شکلهای مختلف بین یک زن و مرد شکل میگیرد . آنچه که خیلی بین آدمها مشهور است داشتن رابطه جنسی با یک فرد دیگراست . چه از جانب خانم وچه از جانب آقا و یک خیات بزرگ محسوب میشود . در اینها شکی نیست ولی اصل خیانت این نیست . ببینید من اَشَد را گفتم . حالا بیاییم بگوییم که آقا به خانمش در مسائل مختلف دروغ میگوید . خانم به آقا در مسائل مختلف دروغ میگوید . اعلام کردم اگر خانمی دروغ گفت خیانت کرده اما به مرد باید نگاه کرد که چه کردی که مجبورشود دروغ بگوید ؟ اگر تو وادار به دروغگویی کردی ، تو با نوع نگاهت و نحوه رفتارت وادارش کردی به تو دروغ بگوید و نتواند به تو راست بگوید تو هم خائنی ، توهم خیانت کردی و بالعکس آن . خودِ کارِزشت ، خیانت است ، به هم دروغ میگویند خیانت است . پنهان از هم اعمالی که مشترک بین زن و مرد است بی خبرازهم انجام میدهند خیانت محسوب میشود . ما خیلی از مواقع اینها را خیانت نمی دانیم . من در مورد پدر و مادرم رازی را میدانم و به همسرم بازگو نمیکنم هیچ خیانتی اتفاق نیفتاده چون هیچ چیزی در مورد خود همسرم نبوده که پنهان کرده باشم ، رازیست از افراد دیگری . حالا پدرو مادرم است همسایه ، دوست و فامیل است فرقی نمیکند راز مردم را آشکار کردن خیانت است. اما از آنچه که من دارم انجام میدهم و در زندگی مشترکم موثر خواهد بود اگر دروغ گفتم خیانت است . ما روزی که پای سفره عقد می نشینیم با گفتن بله و کِل کشیدن مردم گفتن عروس خانم رفته گل بیاورد گلاب بیاورد ، ازاین قصه ها آن تعهد مقدس را لوث میکنیم . اینها را موقع عقد ترک بکنید ، از جریان عقد حذف بکنید . موقعی که بین زن و مرد خطبه خوانده میشود یک تعهد مقدسی دارد بسته میشود این تعهد مقدس دارای بندهای مختلف است . هرگز به هم دروغ نخواهیم گفت ، بله ؟ میگوید : بله . در بیماری یکدیگر را ترک نخواهیم کرد . بله ؟ بله . در خوشیها باهم خوشی میکنیم . بله ؟ بله . در نداریها با صبر و تحمل کنارهم خواهیم ماند . بله ؟ بله و هزاران مورد دیگر که آن زمان که زن و مرد دارند بله میگویند خیلی خوش خوشانشان است دارند به اینها بله میگویند . متعهد میشوند که به هرکدام اینها عمل نکنند خائنند . خیانت کردند . الان ببینید اساس زندگیها همه روی آب است زندگی مردم روی آب است چرا ؟ چون خیانت لحظه به لحظه در زندگیها جاری است .
برای مثال :یک چیزی را در یخچال گذاشته بودم فراموش کردم ، فراموش هم نکردم من گناهی ندارم یخچال خیلی بلند است هر چیزی که توی طبقه بالا بگذارند من دیگر دستم نمیرسد . بالاخره یک روز ماند دو روز ماند سه روز ماند ، خراب میشود . میدانستم که آن ماده غذایی بالای یخچال است و دیگر خراب شده . برادرم آمد ، خواستم به او بگویم که آن را ازبالای یخچال بده ، گفتم تا همسرم نیامده بریزمش دور . خیال خودم را هم خلاص کنم ، دیدم خیانت است . چون همسرم به من گفت : من میدانم این ماده غذایی این بالا میماند تا بالاخره بریزی دور . من سخن صدق و درستش را نمیتوانم دوتا کنم . من خیانت در حرفش نمیکنم . شب که از درآمد گفتم : بیا ، بیا . گفت : خانم دستانم کثیف است . گفتم همان دست کثیفت را میخواهم از آن بالا این را بیاور . من دق کردم 4 روز است و بالاخره هم امروز که برادرم میتوانسته آن را پایین بیاورد نیاوردمش پایین . گفت : چرا ؟ گفتم : برای اینکه درسخنی که گفته بودی خیانت نکردم . تو گفتی میریزمش دور ، راست میگویی میریزمش دور. اما خدایا تو میدانی اینها با من همکاری نکردند .
ببینید در چه چیزهای ظریفی خیانت واقع میشود . حالا شما به این نگاه میکنید که همسرتان زن غریبه را نگاه کرد ؟ آقا ، عزیرم خانم غریبه را اگر دیدی و لذت بردی ، من دیدم چشمانم را بستم رویم را برگرداندم . گناهی ندارم خب کور که نمیتوانم راه بروم اما اگر دوباره بعد از اینکه دیدم خوشم آمده برگشتم دوباره یک نگاه دومی هم بکنم به زنم خیانت کردم . خانم تو هم همینکار را انجام بدهی خیانت کردی ، اگرخانمی با آقایی از سر خوشایند سخن بگوید در حق شوهرش خیانت کرده . به همان نسبت آقا تو هم اگر با زن یا دختر مردم بگو بخند کیف آمیز بکنی تو هم خیانت کردی . در مسائل اجتماعی ، مسائل مالی اگرکه همسر شما دوست نمیدارد کاری را شروع کنی اگر یواشکی شروع کردی خیانت کردی . اگر همسر شما دوست نمیدارد شما در فلان شرکت کار بکنی و یواشکی او شروع به کار کردی و پنهان کردی همه پولهایی که میگیری حرام است چون خیانت کردی . همه این خیانتها را شنیدیم این یعنی خیانت کردن . خائن کیست ؟ آن فردی است که عمل کننده است . من خائنم در حالی که این فعل غلط را انجام میدهم و تو خائنی که من را وادار میکنی این کار را انجام بدهم . آقا با مادرش ، برادر یا پدرش صحبت کرده یک چیزهایی گفتند که خوشایندش نبوده دلگیری پیدا کرده ، گوشی را قطع کرده و آمده از او می پرسند : چه خبر ؟ میگوید : چیزی نبود و میرود . اگر پاپیچش شدی دنبالش افتادی ، آزارش دادی خیانت کردی. چه کارش داری ؟ امور خانواده خودش بود به شما که ربطی ندارد .نه ممکن است راجع به من بد گفته باشند . بازهم آنها خیانت کرده اند . تو میروی این خیانت را میخری که چه بشود ؟ میدانید چقدر خانواده ها اینجوری به هم میریزند ؟ خانواده ها داغون هستند . به زن و شوهر جوانی برخورد کردم که با عشق ازدواج کردند و امروز خانم متوجه اعمالی ازجانب شوهرش میشود که بوی خیانت می آید . خیانت در حیثیت اجتماعی ، در مال ، درآبرو در گفتار در برخورد جسمی . چون وقتی عصبانی میشود میزند . میدانید چه اتفاق بدی افتاد ؟ نتیجه این خیانت چه خواهد بود ؟ خانم به تنگ می آید جدا میشود . فقط همین ؟ خائن دو تا کار بد و زشت میکند :1 - عمل زشت انجام میدهد که نباید انجام میداده ، قولی را که داده بوده زیر پا گذاشته حرکتی را که خدا ناشایست میدانسته زیر پا گذاشته و انجام داده 2- بدتر از این هم دارد باور یک آدم دیگر را داغون کرد . بچه هایم که خیلی کوچکتر بودند ، بهشان گفتم : بچه ها اگر بیرون اشتباهی یا خطایی کردید با شهامت بیایید خانه و بگویید . به من دروغ نگویید . خانه پر آن تنبیه است . تنبیه شیرین تر از این است که تورا دروغگوبشناسند و اگر یک بار فقط یک بار دروغ بشنوم مطمئن باش تا آخر عمرم دیگر باور نمیکنم به من راست میگویی ، هر بار جاسوسانه دنبالت راه می افتم ، و بارها امتحان کردم اگر یکبار به من دروغ میگفتند باور من را میکشتند . باورم میمرد و مردن باورمن بدتر از آن دروغی بود که به من گفتند چون دیگر این باور نسبت به هیچ آدم دیگری شکل نمیگیرد این باور دیگردرختش نمیتواند رشد کند که این دروغ میگوید اوکه نمیگوید. یک روزی اگر کسی می آمد به من میگفت : که توی این حسینیه کسی پشت سرمن غیبت میکند حاضربودم با چاقو نصفش کنم . میگفتم : هر جای دیگر هم که غیبت کند در مورد من نمیگوید . ولی امروز باور میکنم که همه تان غیبت کن هستید چون باور من را شکاندند باورم پرپرشد ،و هنوزهر کاری کردم نتوانستم ازآن باورم یک تک ریشه بگیرم . چه کسی مقصر است ؟ درست است که اگر یک نفرخائن است و یک نفر دیگر را وادار به خیانت کرده آیا صداقت و صفای من عاملی برای تشویق به خیانت بود ؟ من مقصرم چون صادق بودم ؟
شما من را میشناسید میخواهم بفهمید حسش کنید . وقتی در خانواده باور افراد خانواده تان را میشکنید چه اتفاق زشتی می افتد . نمیتوانی صادق باشی زن نگیر. امروز هم شغل فراوان است هم برای خانمها هم برای آقایان . پدرو مادرها هم که از دنیا بروند دختر و پسرها میتوانند بیرون از خانه کار بکنند و مستقلانه زندگی کنند . تنها زندگی کن بهتراز این است که همه باورهای آدمهای اطراف خودت را خورد کنی و بیرون بریزی . همه شما کتک این را خوردید که باور آدمهای دیگر را شکستید .
من به شما می گویم، اگر امروز دوستمان گرفتار یک مطلبی شده یک جایی یک باوری را شکوند، من دردم اینجاست اگر امروز باور نکنند که دوستم قولی را می دهد و عمل نمی کند تقصیر خودش است می خواستید چشم نگوئید چرا گفتید، می گفتید سعی می کنم که طرف یک درصدی را قائل شود به این که ممکن است انجام ندهید ولی نه اینکه همه باورش را بگذارد برای اینکه او قولش را عملی کند، اگر امروز مردم باورتان نمی کنند مقاومت کنید نا امید نشوید، پس از هر دشواری آسانیست، در دل هر ناباوری بالاخره باوری خوابیده، فقط کافیست آن باور را شما بیدارش کنید، همسران نسبت به هم، فرزندان نسبت به پدر مادرهایشان نا امید نشوید، یک جاهایی یک باورهایی را شکستم که فکر می کردم چه کار خوبی می کنم، بچه ام را دارم حفاظت می کنم اما تو بیخود کردی، اگر امروز یک دوستی در مورد دختر من حرفی را می خواست به من بگوید چرا دعوایش نکردم؟ به آن دوست بگویم به شما چه مربوط است؟ آنوقت خودم دنبال دخترم بیفتم ببینم چکار می کند، غیر از اینست؟ اگر دنبال حرف دوستم را گرفتم و گفتم بگو ببینم چکار کرده؟ هم باور دوستم را شکستم و هم باور فرزندم را، من همه این مثالها را از خودم می گویم، من در آن دنیا به خدای خودم محول می کنم که من همه اینها را گفتم اما این افراد گوش ندادند، فردی بود که من روی او قسم میخوردم که امکان ندارد غیبت مرا بکند، امکان ندارد غیبت مرا بشنود، جمله اول را که بشنود فشفشه می شود بعد دیدم .... باور شکسته مرا کدامتان جمع می کنید؟ چه کسی به من کمک می کند؟ من با یک باور خرد اینجا چه چیزی برایتان بگویم؟ چه چیزی برایتان بیاورم؟ آقایان وقتی به خانمتان فحش می دهید هیچ فکر می کنید که او باور محبتش شکست و ریخت؟ وقتی به همسرتان منت می گذارید، مردها خیلی بزرگند می دانید ؟ خدا مرد ها را بی دلیل قیم ما زنها نکرده چون مردها قرار است خیلی بزرگ باشند، خیلی باید وسیع باشند، خدا خودش گفته مگر سینه ات را فراخ نکردم مگر بار سنگین پشتت را برنداشتم؟ مگر بلندآوازه ات نکردم؟ ولی مردان به اندازه ای که باید باشید هستید؟ همسرتان اولین جمله ای را که بگوید به دومی نرسیده فحشش می دهید، درد دیگران درد من است، اگر امروز هر دختر و پسری در خانه خودشان باهم جنگ کنند من در خانه خودم دلم می لرزد، مگر اینکه خداوند پیش چشمم عیان نکند و ندانم، دختران به پدر و مادرتان خیانت نکنید، اینجا یک شکل و آنجا یک شکل دیگر نباشید، دختران از ظاهرهایشان شروع می شود و بعد با نگاه و گفته هایشان خیانت می کنند، پسرها با عملکردشان خیانت می کنند، ظاهرشان نمی تواند کاری کند، هر آدمی دارای سلیقه ایست، من اصلاً با اینها مشکل ندارم ولی خودتان را عرضه نکنید هم دختر هم پسر، خیانت است، من با اینکه یک دختر خانمی بدون محتوا خودش را عرضه کند مشکل دارم، فقط به اندازه یک لبخند؟ فقط به اندازه یک تمجید می فروشید؟ حیف است. امروز راجع به خیانت کردن و خائن صحبت کردیم و این بُعد قضیه را هم گفتیم که از خود عمل خیانت بدتر شقی تر و زشت تر و منفو تر آن است که شما با خیانتتان باور درست و زیبای آدمهای دیگر را می شکنید و از داخل خانه هایتان شروع می شود، مردها و زنها از ابتدای ازدواجشان بد نیستند، شکستن این باورها آدمها را به بن بست می رساند، به حرفهای من یک هفته فکر کنید، می خواهیم جنبه دیگری از خیانت کردن و تأثیر خائن در جامعه باهم حرف بزنیم. فعلآً محور ما خانواده است، چون در این زمینه بسیار مشکل داریم، اگر پسری را در خانواده نسبت به پدر مادر و خواهرانش بتوانیم درست کنیم که اهل خیانت و خائن نباشد، مردم از دست او در جامعه در امان هستند، چون به سمت خیانت هم که می رود برگشت می کند و بالعکسش یک خانم.
هفته گذشته از مغازه بک شیرکاکائو خریدم وقتی درش را باز گردم فویل داخل آنرا دیدم که باز است، کمی چشیدم دیدم مزه خوبی ندارد، به مغازه زنگ زدم اطلاع دادم گفتند محصول این کارخانه معمولاً اینطور است و اشکالی ندارد، من هم گفتم چشیدم و مزه اش هم خوب نیست، به من گفتند برگردانید ما همینطور می فرستیم کارخانه، هر چه فکر کردم نتوانستم، یک دلیل بیشتر نداشت، گفتم یک درصد اگر طعم دهان من بد باشد و من این را برگردانم چه اتفاقی می افتد، کاسب وقتی می فهمد بی اعتبار می شوم ، بعد کاسب این را می فرستد کارخانه مسئول کارخانه نسبت به کارمندانش بد فکر می شود، و بعد که متوجه بشود که همچین چیزی نبوده نسبت به این کاسب بدبین می شود، من اینهمه خیانت به جانم بخرم؟ نمی خواهم، من اعلام کردم در این باز بود، ولی کاسب موظف است این را به اطلاع کارخانه برساند، بعد از من پسرم آمد او هم چشید و گفت بنظر مزه خوبی ندارد بهتر است اول بجوشانید، اگر فاسد نبود نمی توانیم برگردانیم، من اگر خیانت نکنم پسر من هم یاد نمی گیرد که به دیگران خیانت کند، ما اگر بتوانیم در رابطه های خانوادگیمان برای روابط یک شکل صحیح تعریف کنیم بعد از آن می توانیم این را تعمیم بدهیم به رابطه هایمان در اجتماع، رابطه مان به خدا و خیانتهایی که به خودمان می کنیم وحشتناک است.
لحن گفتارمان فکر می کنیم عالیست، نه اینطور هم نیست شما با این لحن گفتارتان باور طرف مقابلتان را شکستید، فکر می کرد دوستش دارید ولی امروز به آن نقطه رسید و دید که هیچکدام اینها نیست یک روزی فکر می کردید اگر بلایی سرتان بیاید همسرتان حتماً شما را مراقبت می کند و امروز رسید آن روزی که دیدید وقتی به سختی افتادید و به زمین نشستید دست شما را نگرفت و بلند کند، این خیانت است، خیانت به باورهای ظریف انسانها، من می خواهم این رگه های ظریف را عیان کنم و بگویم وجود دارد، چه بخواهیم چه نخواهیم.
ما در جامعه ای هستیم که خانواده اند و در خانواده ها روابط بسایر ظریف است، بعنوان مثال یکی از دوستان میهمان داشتند و همیشه به همسرشان می گفتند غذاهایت خیلی خوشمزه است آن روز که میهمان داشتند یک خورده غذا بی نمک شد و او اصلاً به این مسئله توجه نکرد و خیلی راحت جلوی دیگران عیب غذای همسرش را گرفت و این یک خیانت بود در حق همسرش و او کار بدی کرد و این باور را در همسرش شکست که اگر یک جایی اشتباهی داشته باشد او می ایستد پشت همسرش و خطایش را می پوشاند و پشتیبانی می کند، او آن حق را نداشت .
دوستم پیش من پولی را به امانت گذاشته بود دیدم دوست دیگرمان به پول نیاز دارد، گفتم این پول که خوابیده تا وقتی دوستم بیاید سراغش من به آن دوست دیگر بعنوان قرض الحسنه بدهم، کار زشتی کردم؟ من خیانت کردم به ایشان اگر هم می خواستم این کار را بکنم حداقل باید از ایشان اجازه می گرفتم، اگر نبود و یا اجازه نداد حق انجام این کار را ندارم، ما می خواهیم این نگاههای خیلی خیلی انحرافی و ریز را در زندگیهای خانوادگی پیدا کنیم و توضیح بدهیم، دختر خانمی از دانشگاه خارج شده یکی از آقایان جلوی او را گرفته و قریب به نیم ساعت با ایشان صحبت کرده درباره اینکه ما می توانیم باهم آشنایی داشته باشیم یا ملاقاتهایی داشته باشیم، بعد دختر خانم دیر به خانه می رسد، مادرش می پرسد چرا اینقدر دیر آمدی ؟ چه میدانم این خیابانها شلوغ بود اتوبوسها دیر می آمد، استادمان کلاس اضافه گذاشت ما را نگه داشت، چرا می گوئید؟ این خیانت است رو راست بگو مادر من یک آقایی به من اینطور گفت، اقلاً اگر کارت اشتباه بوده مادر بتواند ایرادت را بگیرد و آن مادر اگر این را شنید و رفتار خوش نشان داد عالیست، اما دختر می گوید من اینکار را کردم مادرم 10 روز با من قهر بود، دختر که درست حرکت کرد مادر تو خیانت کردی، خیانت کردی به باور این دختر که مادرش می فهمد محبت دارد و به حرفهای او توجه می کند، چرا این باور را شکستید؟

تمام حقوق این سایت ، برای گروه تحقیقاتی مهدی موعود عج الله تعالی فرجه الشریف محفوظ است.