منو

پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu 03 28 2024

A+ A A-

دسته کلیدی از بهشت برای رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس خدایی را که بار دیگر فرصتی عنایت فرمود تا بر سفره مهمانی پروردگاری اش مهمان گردیم . سفره مهمانی پروردگار ، جسم و روح آدمی را توأمان پاکیزه می نماید و سعادتی است که بنده فرجه یابد به این سفره دعوت گردد . برای دوستان بزرگوارم تحفه ای از کلام مرحوم آیت الله کشمیری(ره) که خدواند ایشان را رحمت و برکت عنایت فرماید آوردم . در این ماه پُر برکت باشد که چراغی پُر نور برای همه دوستان من باشد .
1) برترین عبادت در ماه رمضان تفکّر است ؛ همه این را می گویند از قول بزرگان خدا هم می گویند خیلی هم زیبا است اما وقتی در حد شعار است به درد من و شما نمی خورد مگر در حیطه عمل وارد شویم . در طول روز ساعتی را ، دقایقی را بسته به وضعیت روحی خود و کاری شما به خودتان اختصاص دهید که با خودتان و با خدای خودتان خلوت کنید . یکی از چیزهای بزرگی که آدمی در این عصر و زمان کم دارد خلوت کده است ، کسی خلوت کده ندارد . خلوت کده جایی است که یک گفت و گو و محاوره دو به دو ایجاد می شود و در خلوت کده الهی این گفت و گو ، گفت و گوست باز هم دونفره ، منتهی یک نفر کوچک و یک موجودیت بزرگ که موجودیت بزرگ کاملاً احاطه دارد بر همه چیز . ما نماز می خوانیم هزارتا اتوبان فکری را طی می کنیم ، هزارتا ماشین می آید و می رود پس هیچ خلوتی نشد ، بعد از نماز مقیّد هستیم تسبیحات خانم حضرت زهرا(س) را بگوییم که چند تحلیل بزرگ است ، می گوییم تند وتند یعنی آن قدر تند که انگار یک کسی با شمشیر دنبالمان کرده ، پس در حین گفتن تحلیل ها هم خلوتی نشد پس کجا این خلوت بوجود می آید ؟ اما تا دلتان بخواهد خلوت با شیطان داریم مرتب حرف می زند ، گوش می کنیم ، جواب می دهیم . یادت هست فلانی چه گفت ؟ یادت هست فلانی چه کار کرد ؟ بهتر نبود این طوری می شد ؟ این خلوت را زیاد داریم اما خلوتی برای تفکّر را خیلی به ندرت داریم . امامزاده می رویم که برویم از برکت و رحمت آن مکان بهره بگیریم آنجا هم که نشستیم آدم ها را سُک می زنیم یا بیرون آدم ها را نگاه می کنیم یا در درون با آدم ها دعوا می کنیم ، جنگ می کنیم ، برای آنها نقشه می کشیم ، مکر و حیله می کنیم ، این کار را می کنم پدر آن را در می آورم ، جوابش را این طوری می دهم ،اینها به درد نمی خورد . تفکّر ، دقیقه ای ، دقایقی ، ساعتی خلوت با خود ، اول با خود ، چه طوری ؟به نفس می گوید ساکت شو ، ای نفس چقدر تو حرف می زنی ؟ همه چیز را که تو می گویی . یک ذرّه هم بگذار من بگویم . نفس وقتی می بیند شما آن را می شناسید یا به عبارتی ذهنتان وقتی می بیند شما متوجه آن شدید ساکت می شود ، یگ گوشه خودش را قائم می کند تا یک مدل دیگر خودش را بروز دهد . بعد شروع کنید از خدا کمک بخواهید . برای آنهایی که به طور دائم از خدا می ترسند می دانید چقدر از ترس هایی که برای من نوشته شده بود ترس از خدا بود ، خدا مگر ترس دارد ؟ ترس از خدا ؛ این تفکّر یک درهایی را باز می کند نگفتنی ؛ این ترس از خدا را به خوف از این که مبادا تو را نگاه نکند تبدیل می کند . چون ما از خدا می ترسیم برای این که مجازاتمان می کند ، ما را در آتش می اندازد ، ما را با نوک دماغمان آویزان می کند ، تیرهای آتشین در چشممان می کند ، این چیزهایی است که شنیده ایم اما خوف از خدا این است : نکند صدایش کردم روی خود را به من نکند ؛ نکند دوباره صدای او را نشنوم . خدا آن قدر صدای قشنگی دارد می گوید : همه می گویند خدا از مادیات معنی ندارد ، تمام صوت در عالم هستی از آن خدا است منتهی شما این پیچ را می چرخانی به جا روی موج مناسب بگذاری ؟ در ماه رمضان ساعتی را به مناجات و گفت و گو و تفکّر با خودت و خدای خودتان قرار بدهید آن وقت ترسیدن های شما از بین می رود ، دیگر از خدا نمی ترسید .
2) یکی از مهمترین حالت های بندگی در همه ایّام سال و علی الخصوص در ماه مبارک رمضان که سفارش پیغمبر اعظم محمد مصطفی(ص) است، سجده است . می گوید : ما روزی 17 رکعت نماز می خوانیم ، 17 تا دوتا می شود 34 تا سجده ، نه ، کفاف نمی کند چون همه اینها را در اتوبان داری می خوانی ، می روی بالا ، می آیی پایین یادم نرود به مادرم ابن را بگویم ، یادم نرود برای فلانی این را بخرم ، سجده ای که مد نظر است سجده طولانی است .،بروید در سجده . یکی از چیزهایی که شیطان را به شدّت ناراحت می کند سجده است به شدّت از سجده است منزجر است ، چون می داند بنده ای که سجده کرد دیگر به او محل نمی گذارد . حرف او را گوش نمی دهد ؛ یکی از کارهای خیلی مهمی هم که می کند اگر جانمازی باز باشد ، جایگاه سجده ای باز باشد ، روی آن پوشیده نباشد خود را به آنجا می مالد . وقتی شما به سجده می روید می گویی نمی دانم چرا حالم به هم می خورد . نمی دانم چرا به سجده می روم نفسم تنگ می شود ، سرم گیج می رود ، انگار یک چیزی از قفس سینه من آویزان است ، شما را به سجده بی میل می کند . بنده می تواند در این ماه چون دست شیطان را خدا بسته ، نمی تواند با تو کاری داشته باشد . برو به سجده طولانی با خدا راز و نیاز کن ، گفت و گو کن ، نیایش کن من نگفتم گریه کن ؛ گریه هم دلت می خواهد بکن هر چقدر دلت می خواهد گریه کن ولی با او حرف بزن . ما با دوست خود می نشینیم و صحبت می کنیم همیشه که گریه نمی کنیم یک لحظه های خاصی است که دلتنگی فشار می آورد و آدم گریه می کند . با خدا حرف بزنید جای گفت و گوی با خدا در زندگی هایمان خیلی خالی است .
3) از امروز نیّت کنید " لله" روزه بگیرید . می گوید مگر غیر از لله هم ما روزه می گیریم ؟ من می گویم بله چون وقتی در جمع می نشیند و می گوید خدا توفیق داده ، ریا نباشد همه رجب را من روزه بودم ، همه شعبان را روزه بودم ، روز آخر ماه روزه بودم . وسط آن را روزه بودم پس تو برای خدا روزه نگرفتی . روزه برای خدا است . لله روزه بگیرید بعضی ها روزه می گیرند آن قدر دنبال ذکر و آداب روزه می گردند که دم به ساعت این کتاب زیر بغلشان است تسبیح به دست آنها آویزان است تسبیح می اندازد با او حرف می زنی ، سرش را تکان می دهد ، بعد می گویی حالا چی شد ؟ حالا یک دوره دیگر از اول بگو ، می گوید من ذکر دارم . چه موقع باید ذکرهایم را بگویم . پس شما برای خدا ذکر نمی کنید ؛ آداب روزه داری را در حد توان خود به جا بیاورید . به دنبال کمیّت ذکرها نباشید به دنبال کیفیت ذکرها باشید . ذکر با کیفیت ارزش دارد . بدون کیفیت هیچ ارزشی ندارد ؛ به شما 10 تا خاور هندوانه کال بدهند چه ارزشی برای شما دارد ؟ اما به شما دو تا هندوانه کاملاً رسیده و شیرین بدهند . آن چند تا خاور هندوانه را پس می دهید آن دو تا هندوانه را می گیرید . ذکر شما باید کیفیت باید داشته باشد نه کمیّت . همانطور که توصیه می شود غذا کم بخورید ولی خوب بجوید . شما یک بشقاب بزرگ غذا می خورید ولی نجویده به پایین می فرستید . معده هم نمی تواند هضمش کند و قلمبه قلمبه از آن طرف به بیرون می فرستد . به چه درد خورد ؟ یک نعلبکی بخور . آن یک نعلبکی را آن قدر خوب بجو که تار و پودش از هم گشوده بشود ، بعد به معده می رود . زحمت معده کم است شیره های خوب ترشح می کند ، آن را آغشته می کند و تمام و کمال تبدیل به نیرو می کند و به جاهای مختلف بدن می فرستد ، ادعیه را به گونه ای بردارید که در شما هضم بشود . هضم نشده بیرون نرود وگرنه ارزشی ندارد . سالهای قبلتان را به خاطر بیاورید ، چند تا قرآن تمام کردید ؟ با چه سرعتی ذکر کردید ؟ خیلی عالیست اما یک شرط دارد . از ماه رمضان بیرون رفتی از این قرآن ها و این ذکرهای انجام شده چقدر تأثیرش روی تو ماند ؟ نشنیدید الان می گفتم که با آنچه که من تا امروز در زندگیم طی کردم اگر این باور را نمی داشتم تا حالا صد تا کفن پوسانده بودم ؟ این باور فقط نتیجه ذکر درست و قابل هضم است . ذکری که شما خوب جویدید و کاملاً آماده هضم است ، لق لق زبان نیست .
4) حتی المقدور سر هر سفره افطاری حاضر نشوید . حالا می گوید : ای وای با این گفته های شما ما سفره های افطاری مان را تعطیل کنیم ؟ تعطیل نکنید . سفره افطاری حرمت دارد . شما وقتی برسر سفره افطار حاضر می شوید آن لحظه افطار ، لحظه بزرگیست . لحظه ای به عظمت آسمان ها و استجابت دعاست . آن لحظات را به خانواده تان احتصاص بدهید به مهمانی های پررنگ و پرفریب اختصاص ندهید . بگذارید اینها به خانواده تان برسد یا نه اگر جایی افطار دعوت می شوید لااقل به جایی بروید که مطمئن باشید رحمت و برکت خدا به آن مکان حتماً سرریز می شود . شما امروز اینجا هستید ، اینجا حسینیه امام زمان(عج) است . انگار که همه شما مهمان امام زمان(عج) هستید و ما هم همه مان خادم آقا هستیم . آقا فرمودند سفره بیندازید ما هم گفتیم چشم ،این جوری می شود دیگر . اگر باور داشته باشیم که امام زمان(عج) بر ما حاضر است یعنی این . یک جوری انگار من فهمیدم باید افطاری داشته باشم ، چه کسی به تو گفت ؟ یک نفر گفت . آن یک نفر چقدر قدرتمند است که توانست به تو نفوذ کند و حرف بزند ؟ الان مهمان او هستی . آن وقت اینجا ما هرچه دعا می کنیم ایشان صد برابرش می کند ، افزونش می کند .
5- یک چیزی می خواهم بگویم شاید تا حالا نشنیدید . میخواهم بگویم هنگام افطار دِلال کنید . حالا می گویید یعنی چه ؟ دعای افتتاح یک بخشی دارد . من چون وقتم کم است همین یک ذره را آوردم . میگوید : مُدِلّاً عَلُی فیما قَصَدتُ علَیک . با ناز و دِلال آنچه از تو می خواستم تقاضا کردم . خیلی جالب است ، موقع افطار برای خدا ناز کنید . اما چرا و چه کسی می تواند این طور ناز کند ؟ آن کسی که لله و برای خدا روزه می گیرد . هر ریاکاری نمی تواند این ناز را بکند . وقتی برای خدا روزه گرفتید خداوند خوان کرمش را باز کرده ، رحمتش را گسترده . مگر نمی گوییم خدا در این ماه میزبان ماست ؟ میزبان چه می کند ؟ قبل از این که مهمان دست به غذا ببرد که به غذا دست نمی برد ، می برد ؟ میزبان فقط چشمانش را دوخته ببیند مهمان چه می خواهد ؟ آب می خواهد ؟ نمک می خواهد ؟ این را می خواهد ؟ آن را می خواهد ؟ خودش را برساند و آماده کند . خدا منتظر است که ما سرسفره دست ببریم لقمه برداریم .خب ، لقمه اول را برداشتی ، می آوری بالا بخوری . خداوند تو را نگاه می کند که بنده ام از این سفره خوان کرم بخورد ، تو نازکن ، اینجا ناز کن . بگو : ای خدا من این لقمه را وقتی می خورم که تو به من بله بگویی . من یک بغل حاجت پیش تو آوردم . برای تو روزه گرفتم ، سر سفره تو نشستم به یک امید بزرگ . سفره افطار نرسیده من دلالم را شروع کردم تنم می لرزد ، شما را نمی دانم . نازکن . بگو : نمی خورم . من آمدم این را وقتی این لقمه را به دهانم بگذارم که تو جواب من را داده باشی . به من بگویی : باشد . هر چه تو می خواهی . در این حالت معجزه می کند . اگر در این حالت رفتید برای من هم دعا کنید . برای حاجت دل من هم دعا کنید ، یادتان نرود . من شما را هُل می دهم می برم جلو . برای حاجت دل من هم دعا کنید . اگر به این نقطه رسیدید معجزه می کند ، معجزه . امتحان کن .
6- رمز ماندگاری در ضیافت الهی : ضیافت شروع شده . خب ؟ مهمانی از یک ساعتی تا یک ساعتی . اگر قرار باشد من همه این ساعتها را در این مهمانی باشم باید یک ویژگیهایی داشته باشم . وارد یک مهمانی شدم . همان دقیقه اول با تربیت و آرام هستم . بعد از آن شروع می کنم ، دائم فحش می دهم ، مسخره بازی در می آورم ، آدمها را مسخره می کنم ، حرفهای بد می زنم . بالاخره یک نفر می آید من را بیرون می کند و می گوید : برو دور شو ، آمدی مهمانی ، کجا هستی ؟ من را بیرون می اندازد . حالا تو دائم بنشین آن بالا گریه و زاری کن و بگو : من را برگردان . می گوید : دیگر فایده ای ندارد ، تو را بیرون انداختم . رمز ماندگاری ضیافت الهی : با فرزندانتان ، پدر و مادرهایتان ، قوم و خویش هایتان ، خانواده هایتان ، با همه مردم و آنهایی که دوروبرتان هستند . آنهایی که پولتان را خوردند ، آنهایی که آدمهای بدی بودند شمارا اذیّت کردند با کیمیای حُسن خلق برخورد کنید . که در لحظه عصبانیت و خشم و آن موقعی که جوش می آوری و دیگر هیچ چیزی متوجه نمی شوی و فقط می خواهی هر طوری هست این حرفها را به طرف مقابلت بزنی . اگر بتوانی زیر پاهایت او را له و خرد کنی . آن موقعی که عصبانی شدی ، آن موقعی که حسد کردی ، آن موقعی که شروع کردی با طعنه گفتگو کردی . آن موقعی که دارد دروغ از دهانت خارج می شود حواست باشد یک فرشته آمد حُکم اخراجت را داد ، به سلامت . خوش آمدی ، تو از جنس این مهمانان نیستی ، برو بیرون . دیگر به تو فرصت نمی دهد که وقت افطار برسد دلال کنی ، برای خدا ناز کنی ، بگویی لقمه ام را نمی خورم مگر این که تو جواب من را بدهی ؛ حُکم اخراجت را صادر کرد گفت برو بیرون ، خوش آمدی ، دقت کردید ؟ رمز ماندگاری ، دوام آوردن در ضیافت الهی حُسن خُلق است . فلانی بر آن پدرش لعنت ، آدم دزد پدرسوخته ، اِ ؟ می گوید : مگر نیست ؟ می گویم : هست ، می گوید : پس چرا به من اعتراض می کنی؟ می گویم : او هست تو که نیستی ، معذرت می خواهم پدرسوخته ، پدر سوخته را می شناسد ، چرا می گوئید ؟ نگوئید ، دزد است ؟ خب دزد ، دزد را می شناسد . نگوئید ، شما که از آن جنس نیستید ، دهانش هم بسته ، تشنه ، لبها خشک ، بدن بی آب مثل کویر از میهمانی بیرونش کردند ، گفتند : تو حُسن خُلق نداری ، تو در میهمانی خدا نمی توانی حضور داشته باشی . چند نفر از شما از صبح تا به حال عصبانی شدید ، آبرو بُردید ؟ از فردا مراقب خودتان باشید ، حالا به شما راه دادند که بروید سر سفره امام زمان(عج) بنشینید تا ببینند چه می شود . از فردا حواستان را جمع کنید . دوست عزیز حتی در دلتان هم نباید عصبانی شوید ، دوست عزیز در ذهنتان هم حق غُر زدن نمی توانید داشته باشید ، دوست عزیز در ذهنتان هم حق قضاوت ندارید ، نکند این طور است ؟ نکند آن طور است ، حق ندارید .
7) سحر های ماه رمضان زمان خیلی خوبی است برای درد دل ، برای بیرون ریختن دردها ، رنج ها ، گلایه ها ، ناکامی ها ، دلتنگی ها ، ظلم دیدن ها ، کم ظلم ندیدید ، بعضی ها را اگر بیایند لباسهای ظلمی که به تنشان پوشاندند بِکَنَم ، پوست و گوشتشان هم دیگر نمی ماند ، از بس این ها ظلم دیدند اما یادتان باشد هیچ کجا نمی توانید این ها را ببرید فقط سحرهای ماه رمضان وقت خوبی است . می خواهید قبل از سحری خوردن ، می خواهید بعد از سحری خوردن ، قبل از اذان ، بعد از اذان ، هر زمان ، من نمی دانم ، اما سحرها را ، بزرگان خدا گفتند که همان طور که اشکها راه می افتد هر چه درونت داری بده به دست این رودخانه ، این رودخانه می برد اقیانوس معدومش می کند ، تو آزاد و راحت می شوی . پس سحرهای ماه رمضان را از دست ندهید . می گوید آخر من روزه نمی توانم بگیرم ، روزه که نمی توانی بگیری ، می توانی از رختخواب بیرون بیایی ، بلند شو بنشین ، نماز صبحت را که باید بخوانی ، بنشین راز و نیاز کن ، کِیف کن .
8) ماه رمضان یک تاج مرصّع دارد ؛ اسم تاج مرصّعِ ماه رمضان لیله القدر است ؛ در همه قرون و اعصار همه بزرگان خدا به دنبال این شب خاص در ماه رمضان دویدند ، چون بدون برو برگرد این شب در ماه رمضان وجود دارد ، اما کدام شب است ؟ قدر اول ؟ قدر دوم ؟ قدر سوم ؟ هیچ کسی نمی داند ، همه دنبالش دویده اند . یک عده ای نفهمیدند و مُردند ، یک عده ای فهمیدند اما بعد از فهمیدن ، مُهر زدند دهانشان را دوختند ، اسرار حق نمی شود برملا شود ، تکلیف ما چیست ؟ ما را چه بهره ای ؟ امسال به جای این که بگردید دنبال شب قدر ، تلاش کنید شب قدر در ما واقع شود نه در ماه رمضان ، شب قدرتان را پیدا کنید ، من نمی دانم چه می شود ولی یک اشاره می کنم . شب قدر ، شبی است که در آن زشتی راه ندارد ، ببینید کدام شب زشتی در شما راه ندارد ؟ کدام شب را توانستی رعایت کنی که هیچ زشتی و نامربوطی در آن سایه نداشته باشد ، پیدا کنید . نکته مهم این است که ما تلاش کنیم شب قدر در ما واقع شود ، نه در ماه .
9) تلاوت قرآن در این ماه یک جور دیگر است ، برای همین آدم ها تلاش می کنند روزی یک جزء را بخوانند ، بعضی ها دو جزء می خوانند ، بعضی ها بیشتر . یک پیشنهاد خوب : قرآن هایتان را بخوانید ، جزء های قرآنی تان را هم بخوانید ، خدا حفظتان کند بدون اجر نمی مانید ، شک نکنید ، اما کنار این یک کار دیگر هم بکنید . روزی یک آیه از قرآن را حفظ کنید ، می خواهید بنویسید ، روی صفحه موبایل بگذارید ، یک آیه را از صبح تا شب بطور مرتّب تلاوت کنید و به آن آیه توجه کنید ، چه می خوانید ؟ چه دارید می گویید ؟ تدّبر در آیات ، بسیار بسیار بسیار سفارش شده ، این استمرار شما سبب می شود که تا دم دمای افطار این آیه برای شما رخ باز کند ، حجابی که روی آن است بالا بزند و شما بفهمید که آن آیه چه می گوید ؟ این بسیار مهم است، یک آیه از قرآن انتخاب کنید از صبح تا شب آن را به دفعات تکرار کنید ، والعصر ، قسم به زمان ، زمان تو چه هستی که به تو قسم می خورد ؟ قرآن دارد به تو قسم می خورد ؟ خدا به تو قسم یاد کرده ؛ یک دانه آیه .
10) در تمام ماه رمضان توجه تان را از روزه دار حقیقی و انسان کامل یعنی وجود مبارک مولا امام زمان (عج) برنگیرید ، چطوری ؟ هر چه می خواهی بخوانی بگو آقا جون این درست است ؟ این را بگویم ؟ این را بخوانم ؟ این کار را بکنم ؟ یک روز توی زندگیت امتحان کن ضرر ندارد ، دارد ؟ یک روز از صبح تا شب خود را برای همه کارهایت از آقایت سؤال کن . یک آشپز تازه کار می گذاری می رود و می آید از سرآشپز سؤال می کند این قدر نمک بریزم ؟ این را هم بریزم ؟ اینجا هم بزنم ؟ آنجا تفت بدهم ؟ مگر غیر از این است ؟ شما یک آقایی داری که همه چیز بلد است ، یک روز امتحان کن از صبح تا شب از آقایت سؤال کن . آقا جون به دخترم این را می خواهم بگویم خوب است ؟ اگر صلاحت باشد دخترت که به تو می رسد اولین چیزی که به او می گویی همان است اما اگر صلاحت نباشد ، حرف تو غلط باشد ، صد دفعه به خاطر می آوری و صد دفعه اش از یادت می رود که می خواستی این را بگویی . این توصیه سر آشپز است ، سالهاست این کار را می کنم گرچه یک جاهایی از دستم در می رود ، آدم های اطرافم دیگر نمی گذراند خودم باشم ، نه آدم های اطرافم گناهی ندارند خودم بازیگوش هستم ، خودم بد هستم آدمی که بازیگوش نباشد هیچ کسی نمی تواند او را منفک کند ، منفک می شوم تقصیر خودم است اما این تجربه را کردم این هم برای شما ، این کار را بکنید حداقلش این است که روزه تان ، نمازتان ، بندگی تان از کانال آقا امام زمان(عج) به بارگاه باریتعالی می رسد که آن وقت اجر و حسنه ای صدها برابر برای شما نوشته می شود .
تو مگو ما را بدان شه ، بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست
ما با کریم کار می کنیم ؛ با کریم کار کردن سخت نیست خیلی راحت است ، خیلی ساده است . ندیدید تو مراسم هایی که داریم مداحمان التماس می کند خانم جان ، ای مادر چهار قطره اشک به ما بده ، برای اشک چشمش هم که می خواهد بریزد از خانم حضرت زهرا(س) تقاضا می کند چون می داند کریم است کمکش می کند . هرچقدر هم ما بد باشیم ولی او کمک می کند ما را که رها نمی کند .
ده تا کلام دادم خدمت شما هدیه ماه رمضان تان و امیدوارم که برای شما کارگشا و راهگشا باشد ماه رمضان امسال تان را یک جور دیگر برایتان رقم بزند و شما در پایان ماه رمضان یک آدم دیگر از آن خارج بشوید 

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید