منو

سه شنبه, 04 ارديبهشت 1403 - Tue 04 23 2024

A+ A A-

چرخ و فلک دنیا

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا در فعالیت روزانه‌ی خودتان چرخ و فلک دنیا را تجربه کردید؟ اگر فکر می کنید که باید یک زمانی را در سکوت و مراقبه باشید تا به این چرخ و فلک برسید ، می گویم سخت در اشتباه هستید . چرا ؟ چون چرخ و فلک دنیا کارش را در هیاهو و جنب و جوش انجام می دهد . دیدید در سکوت و سکون چرخ و فلک بچرخد ؟ چرخ و فلک کارش را در دنیا پرجنب و جوش و با سروصدا و هیاهو انجام می دهد . نه در سکوت و سکون . پس در همان شلوغی روزانه تان ، خوب دقت کنید ، اگر کارمند هستید لحظاتی می آید و دقایقی می آید که روی میزتان چای می گذارند . یعنی دقایقی را اختصاص می دهید به خوردن یک چای با یک شکلات یا خرما یا هرچیزی . یا برای ناهار زمانی را قائل می شوند . اگر خانه دار هم باشید باز همین است . حتی نماز را برایش زمان قائل هستند . یک دقایقی را اختصاص می دهند . گرچه که در همان دقایق حتی نماز به افکار مختلف و برنامه ریزی های متفاوت هم مشغول هستند . روزمره گی شما اینچنین است . روزمره گی روزانه تان همین طور است مثل همان نماز خواندنتان است . همان شکلی باشید . یعنی در عین جنب و جنش یک لحظه ای را آف می کنید . یک لحظه ی کوتاه. آن وقت چرخ و فلک و گرداننده ی این چرخ و فلک را با همدیگر خواهید یافت . و در همان کارها سوار می شوید درحالیکه در حال جنب و جوش بودید . سیر می کنید ، می بینید ، نتیجه گیری می کنید و پیاده می شوید . در کمترین زمان ممکن ، یعنی واقعاً به اندازه ی خوردن یک چای همراه با یک دانه خرما . امتحان کنید. شاید دروغ به شما می گویم . بروید و اثبات کنید . امتحان کنید . ضرر ندارد . این وظیفه ی من بود که پیام های چگونه زندگی کردن خداپسندانه را بدون دریافت هیچ دستمزدی ، هیچ وجه مالی در اختیار شما بگذارم . برخلاف تمام کلاس هایی که الان در دنیا تشکیل می شود . معدود کلاس هایی هست که در کنار کلاس وجوهاتی دریافت نمی کنند . گرچه که می دانم همین نگرفتن هزینه شاید پای ثابت شما را سست می کند . فکر می کنید هنوز وقت هست . این تفکر ، یعنی هنوز وقت هست ، یعنی خواب دنیا . آن هم از نوع تظاهر به خواب بودن دنیا . که متاسفانه کسی که خودش را تظاهر به خواب بودن می کند با هیچ زلزله ی چند ریشتری نمی شود آن فرد را بیدار کرد . امروز می خواهم وسط کلامم یک آگهی بازرگانی برایتان بگذارم. خوشم آمده و برایتان آورده ام . همه ی شما می دانید که مشک چی است ؟ آن گلوله ای که در ناف آهو تشکیل می شود مشک بوی خیلی خوشی دارد . خیلی خوب و دلنشین است . به مشک گفتند ، مشک تو یک عیب داری . گفت من و عیب ؟ گفتند بله ، یک عیب داری . عیب تو این است که با هرچیزی و هرکسی یک جا بنشینی از بوی خوشت به او می دهی . او از آنجا که بلند می شود همان بوی خوش را می دهد ، چرا این کار را می کنی ؟ مشک گفت : زیرا من ننگرم که با که هستم . بلکه به آن می نگرم که من که هستم . به آن فکر کنید . ما از مشک کمتر هستیم . ما آدم هستیم . اشرف مخلوقات هستیم . خداوند به ما افتخار کرده است. ملائک سجده کن و تسبیح گویش را برای ما وادار به تسبیح و سجده کرده است . ما از مشک کمتریم ؟ بیائید ببینیم که کی هستیم . به اندازه ی آن چیزی که هستیم رفتار کنیم تا به اندازه آن چیزی که رفتار می کنیم همان بوی خوش را بدهیم.
صحبت از جمع : در مورد چرخ و فلک ممکن است درک حقیقی از آن را نداشته باشم ولی یک تجربه ای دارم نمی دانم به این شبیه هست یا نه؟ نصف بیشتر عمر من در بازی های واترپلو گذشته است در بازی های واترپلو یا به صورت بازیکن بودم یا به صورت مربی بودم یک بازی از آن اول تا آخرش یک ساعت طول می کشد یک مقدمه ای دارد یعنی ما می رویم بازی های رقیب را آنالیز میکنیم بعد یک نقشه ای می کشیم که آن نقشه را در بازی اجرا کنیم در این یک ساعت اتفاقاتی می افتد که به نظر من مثل یک عمر برای آدم تجربه است چون کار تیمی هست یک دفعه می بینید اشتباه یک بازیکن کل تیم را صدمه می زند و اصلاً در موقعیتی قرار می دهد که دیگر هیچ راه برد و بازگشتی وجود ندارد یا یک دفعه یک کسی که روی آن اصلاً حساب نمی کنید وارد بازی میشود چندتا گل می زند تیم را نجات می دهد. تمام آن تجزیه و تحلیل ها به جای خود، بی حساب بودن این بازی هم به جای خودش است برای یک پیروزی جفت آن به طور مساوی نقش دارد یک قسمت به اختیار شما است یک قسمت هم اصلاً به اختیار شما نیست. به نظرم خیلی شبیه زندگی است. من به عنوان مربی و بازیکن در هر دو حالت این را تجربه کردم در یک بازی که همه فکر می کنند باختید همه فکر می کنند تمام شده اگر شما آن موقع فکر کنید که من باختم احتمال اینکه باخت شما قطعی باشد خیلی زیاد است اما اگر آن موقع شما بتوانید خودتان را بیرون بکشید یعنی جای تماشاچی بنشینید جای کسی که ذینفع این بازی نیست و بتوانید از آن منظر بازی را نگاه کنید آن موقع ممکن هست که به ذهن شما چیزی بیاید که بتواند این تیم را نجات بدهد و باعث برد شود من این کار را شاید بتوانم در واترپلو انجام بدهم اما در زندگی حقیقی نمی توانم انجام بدهم یعنی در زندگی حقیقی این که خودم را بیرون بکشم و تماشاچی زندگی خودم باشم نمی توانم یا اگر بتوانم خیلی کم است اما در واترپلو یک زمان هایی توانستم چون برد آن را چشیدم یا نه اگر به باخت منتهی شده ولی تغییر ایجاد شده آن تغییر روال را هم خودم متوجه شدم هم کسانی که در کنار من بودند متوجه شدند. من با خودم گفتم در این کره ی زمین ما در این ورزشگاه یک نقطه هم نیستیم و این بازی بودن، را درک کردم این بازی بودن اگر درک شود آنجایی که خداوند در قرآن می فرمایند وَما هذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ دنیا یک بازی و سرگرمی است شاید اگر آدمیزاد بتواند بازی بودن این دنیا را درک کند می تواند خیلی راحت تر خود را نجات بدهد الان من که خدمت شما این را عرض می کنم درک نکردم بلکه یک کوله باری است بدتر سنگینی می کند چون فقط دانسته است دانسته ای که به وجودم نشسته است ولی به عمل منتهی نشده است اگر کسی بتواند واقعاً بازی بودن این دنیا را اینکه بالاخره من در این بازی یک نقشی دارم و بتوانم بهترین نقشم را ارائه بدهم آن موقع می تواند شاهد باشد اما آن شاهد بودن به نظر من یک لحظاتی است یعنی دائم نیست یک لحظاتی می آید و می رود اما آن کسی که دارد بی طرفانه مثلاً من می روم یک بازی را میخواهم آنالیز کنم هیچ موقع حسرت نمی خورم با اینکه تمام نقاط قوت و ضعف را در می آورم در تیم های دیگر اما حسرت نمی خورم چرا فلان بازیکنی این کار را نکرد یا چرا به ذهن فلان مربی نرسید اما یک مربی با اینکه ممکن است یک لحظه های کمتر از دقیقه باشد که الان من چکار باید بکنم؟ فقط روبه جلو نگاه می کند فقط به این نگاه می کند که من با این نقشه می توانم تغییرات مثبتی ایجاد بکنم یعنی در آن لحظات حسرت نیست فقط فکر است نمی دانم چی اسم آن را بگذارم فقط یک حالتی هست که راهگشایی است ولی بعد از آن آیا به نتیجه برسد یا نرسد ممکن است خوشحالی اینکه چه کاری کردم و یا ناراحتی اینکه وای چرا زودتر به ذهنم نرسیده بود چرا فلانی خراب کرد بیاید اما آن شاهد بودن یک لحظاتی است یعنی دائم نیست یک لحظاتی می آید و می رود کما اینکه اگر دائم هم باشد برای دیگران قابل فهم نیست من یک دوستی دارم ایشان دوست دارد نه خیلی به چیزی خوشحال بشود نه به چیزی ناراحت بشود آن زمان مربی بود که به همراه تیم ملی برای مسابقات رفته بود تیم ملی گل می زند یک بنده خدایی هم داشته فقط سکوی ذخیره ها را فیلم می گرفته ایشان پای خود را انداخته روی سکو فقط بازی را نگاه می کند همه بلند می شوند جیغ و داد و دست خود را تکان می دهند بعد این فیلم پخش شد از او پرسیدم این فیلم را دیده ای ؟ رفلکس شما در گروه ها پخش می شود و همه می خندند گفت : من داشتم آن حرف امیرالمومنین را تمرین می کردم که فرمودند: " اگر روزگارموافق میل تو بود، خوشحال و مغرور مشو و اگر مطابق میل تو نبود اندوهگین مباش؛ یعنی اگر کسی واقعاً بخواهد این را تمرین کند حتی ممکن است نزدیکانش افرادی که با او همکار هستند با هم مراوده دارند وآن صحنه را می بینند خیلی برایشان قابل درک نباشد این تجربه ی من در کار خودم بود در این کار حداقل من این را دیدم که به این صورت هست اما در زندگی بعید می دانم به راحتی بتوانم این داستان را اجرا کنم کما اینکه اگر دائم هم باشد برای دیگران قابل فهم نیست این تجربه ی من در کار خودم بود در این کار حداقل من این را دیدم که به این صورت هست اما در زندگی بعید می دانم به راحتی بتوانم این داستان را اجرا کنم
استاد: بسیار گفت و گوی خوبی داشتید شما دنبال این می گردی که همان طوری که بازی را باور کردی که واترپلو یک بازی است علی رغم برد و باخت ها و تاثیراتش ولی باور کردی که یک بازی است و می خواهی که باور کنی که زندگی هم یک بازی است و می خواهی یک راهی پیدا کنی که به این نقطه برسی اینکه شما چی کار کنید برسید به اینکه دنیا خودش یک بازی بزرگ است. هرزگاهی اگر در اطراف خود تولد نوزادی دارید بروید و حتماً از نزدیک نوزاد را ببینید حتی اگر می توانید همراهی کنید به بیمارستان محلی که زایمان انجام می شود مراجعه کنید که بچه های بیشتری ببینید اگر ندارید به بیمارستان سر برنید به بخش زنان و زایمان با مادرها کاری نداشته باشید بخش کودکان از پشت شیشه نگاه کنید و ببینید چی به این دنیا آمد مصادف با همین دیدار با یک فاصله ی کم وکوتاه قبرستان بروید آن هم درجایگاهی قرار بگیرید شخصی که می آورند و خاکسپاری می کنند کنار خاکش بایستید و خاکسپاریش را تماشا کنید آن موقع می فهمیدید که آن تولد چیزی نبود این مرگ هم چیزی نیست آن وقت می فهمید دنیا فقط یک بازی بزرگ است بازی بسیار زیبایی است بازی بسیار عبرت آموزی است همه چیز در خودش دارد و من و شما حتماً باید این بازی را بازی کنیم اما فراموش نکنیم که فقط یک بازی است این کار را بکنید ببینید چی نتیچه می گیرید. کلام آقا امیرالمومنین را فرمودید من این کلام را همیشه می گویم و از آن بهره می برم کلام پیشینیان ما که گفتند هر وقت خیلی خوشحالید بروید قبرستان، هروقت خیلی غمگینید بروید قبرستان، که من نمیگویم بروید قبرستان می گویم خوشحالید بروید بچه را ببینید متولد می شود به زندگی می آید و بالافاصله با فاصله کوتاهی بروید قبرستان و ببینید زندگی دارد می رود و رفت آنوقت می فهمید که خیلی نمی صرفد به اینکه برای هرچیزی بالا پایین بپرید یا اندوهگین شوید. آن دوست شماکه گفتی که کاملاً به اصطلاح ساکت نشسته بود من او را خیلی خوب درک می کنم چون من در مقابل مسائل بسیار شاد بالاو پایین نمی پرم در مقابل مسائل بسیار غمگین فریاد نمی زنم جیغ نمی کشم اگر گریه هم بکنم در سکوت گریه می کنم برای همین این را خیلی خوب درک می کنم چون یک جایی در زندگیم خیلی سال پیش به یک چیزی که در اطراف من بود از صمیم قلب ذوق کردم و لذت بردم و بعد همه چیز کن فیکون شد دیگر با خودم عهد کردم که این کار را نمی کنم و دیگر نکردم.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید