منو

پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu 03 28 2024

A+ A A-

آیا می توان بدون گذر از دنیا یکباره به قیامت رسید؟

بسم الله الرحمن الرحیم

دیر زمانی است که مسئله ای مرا به خود مشغول داشته است . آن را می کاویدم تا به جوابی درست و خوب دست یابم . من همیشه از بچگی این گونه بودم . مطلبی که ذهنم را مشغول می کند یک خورده به آن فکر می کنم دور نمی اندازم ، آن را نگه می دارم و به طور روزمره مثل گلی که به آن آب می دهند روزمره به آن فکر می کنم . ساعتی را ، دقایقی را بسته به وقتی که دارم در خلوت به آن تفکر می کنم ، تا بالاخره یک روزی دریچه جواب باز بشود . این مطلب هم از آن مطالب بود که خیلی وقت است دارم به آن فکر می کنم ، همیشه به مخلوقات انسانی که نطفه آنها بسته می شود و قبل از ورود به دنیای بیرون از شکم مادر می میرند ، یا در بدو تولد یا کمی بعد می میرند وَ قِصّ عَلی هذا . یک ساله می شود ، دو ساله می شود ، پنج ساله می شود ، هفت ساله می شود . فکر می کردم که چرا باید چنین شود ؟ چه حکمتی در آن وجود دارد ؟ به خدا هرگز چرا نگفتم ، هنوز هم نمی گویم . این را می گویم " من چکار کردم ، به من بگو جبران کنم که توبیخم را برداری ، اما نمی گویم چرا با من این کار را کردی . من هیچ وقت نگفتم چرا با من این کار را کردی ؟ حتی آن زمانی که 15 ، 16 سال بیشتر نداشتم . همیشه می گفتم من چکار کردم که آن قدر بد بودم که باید ناراحتی این چنین را حس بکنم ؟ به من بگو چکار کردم ، جبرانش کنم که دوره توبیخ و غل و زنجیرم تمام بشود . حالا فقط فکر می کنم که حتماً حکمتی در مسائل وجود دارد ." می پرسیدم چه حکمتی است که من تا امروز آن را نفهمیدم . بارها به دیگران این پاسخ را می دادم که اینها در جهان های قبل از زمین ،خودشان این حد و حدود زندگی و تقدیرات را برای خودشان انتخاب می کنند . و بارها هم به عینه دیدم که همین طور است ، به قدری هم تجربیاتم در این زمینه برای آن آدم هایی که به خصوص گرفتار بودند و سخت هم گرفتار بودند وقتی این ها را روشن کردم ، چقدر برای آن ها جالب بود و با همان سختی زندگی شان را بعد از آن ادامه دادند بدون یک ذره شکایت و چقدر سرافراز از دنیا رفتند . همیشه به مردم می گفتم این چیزی است که خودت انتخاب کردی و به این دنیا آمدی . گفتی من توانش را دارم که با آن کنار بیایم ولی حساب ، کتابم را در دنیا پاک کنم .
اما در اندرون من نقطه ای بود که مرگ یک نطفه بسته شده ای که مدتی هم زندانی شکم مادر بوده و تحمل کرده و بدون این که ظواهر زیبایی دنیایی دنیا را ببیند ، دنیا را ترک می کند برایم قابل هضم نبود . با این که خودم این طوری توضیح می دادم ولی باز هم حس می کردم یک چیز دیگر هم باید باشد . مثل همیشه در افکار تاریک و روشن خودم به نوری هدایتگر برخوردم . نور مرا هدایت کرد که روز ازل وقتی از عالم امر، ارواح آماده شدند که عوالمی را طی کنند این قانون الهی بر این ارواح تدوین شد که : هر روحی شرط برگشتش به نقطه امن ازلی عبور از همه این عوالم و علی الخصوص عالم ماده یا زمین است . شما تصور کنید این نقطه ، از بالا شروع شده است ، این نقطه ، نقطه امن ازلی بود . بر این روح که از این نقطه امن شروع به حرکت کرده است ، برای این که نزول کند و به تدریج عوالم را طی کند ، تدوین شده است که از تمامی عوالمی که در پیش روی او هست و عالم زمین در میان این عوالم پایین ترین عالم نسبت به آن اولین عالم هست عبور کند اگر صفحه ساعت را نگاه بکنیم عدد 12 ، نقطه اول است و عدد 6 ، زمین است اسفل السافلین . از این نقطه ای که آمده ، شرط برگشت دوباره به همان نقطه ، عبور از همه این عوالم و علی الخصوص عالم ماده یا زمین است ، همه باید بیایند و عبور کنند ، هیچ راه گریزی نیست . عبور از هر عالم از عوالم قبل از زمین یک دوره مخصوص به خودش دارد که پس از گذران آن و ورود به عالم بعدی ، عوالم قبلی را در آگاهی اش احساس نمی کند . فرض کنیم که عالم شماره 1 بودیم ، بالقوه بودیم بالفعل شدیم ، امر خداست بعد آمدیم دوباره آنجا مُردیم ، دوباره بالقوه شدیم آمدیم در عالم شماره 2 . دوباره بالفعل شدیم تا دوباره به مرحله آخر برسیم . اما وقتی در عالم بعدی می آییم یادمان نمی آید که در عالم قبلی چکار می کردیم . مگر شما یادتان است قبل از این که به دنیا پایتان را بگذارید چکار کردید ؟ چه بودید ؟ کجا بودید ؟ پیش چه کسی بودید ؟ مگر یادتان است ؟ هیچ کدام یادمان نیست ، این قانون خدا است . همان طور که بعد از ورود به زمین به خاطر نداریم ، چگونه ، از کجا آمدیم یا چه چیزهایی دیدیم یا چه چیزهایی شنیدیم . اما عالم زمین با بقیه عوالم فرق دارد ، چه فرقی دارد ؟ وقتی عالم زمین را طی می کنیم ، عمر زمینی مان وقتی تمام می شود و می خواهیم برویم ، به مرگ می رسیم ، می میریم . مرگ هم که مشهود است و همه دیده اند . می میریم ، جسممان را می گذارند زیر خاک از این عالم می رویم به عالم بعدی . 12 را آمدیم تا 6 ، حالا از 6 به بعد اولین عالم ، از زمین که رد می شویم ، زمین یک خاصیت عجیب دارد و آن خاصیت عجیبش این است که از این به بعد هر کاری کردیم یادمان می ماند ، در کلام معصوم دیدیم که فرموده اند در عالم قبر برای فرد نیکوکار ، موجودات برازنده و زیبایی وارد می شوند و همراهش می شوند . می پرسد از آنها که شما چه کسی هستید ، به این قشنگی ، به این نورانی ، به این خوبی ؟ آنها خودشان را عمل این انسان معرفی می کنند ، می گویند ما عمل تو هستیم که در اینجا ، به این شکل ظاهر شدیم و همراه و همسفر تو هستیم . پس هر آنچه که انجام دادیم ، بعد از مرگ دنیایی همسفر راهمان در عوالم بعدی است . وقتی عملمان می آید با ما راه می افتد خب این عمل می گوید چکار کرده ای ، برای این که خودش را معرفی کند باید بگوید چکاره بوده است ، چه هست . می گوید من عمل خِیر تو در دنیا ، در فلان مکان و فلان زمان و در مورد فلان اتفاق بوده ام . پس می بینید که ما بعد از زمین همه چیز را به خاطر می آوریم . ولی چه قدر سخت است . عمل انجام شده ما دائم جلوی چشم ما در حال تکرار است . زیرا با ما همراه است . . خوب اگر عمل خوب و نیکو باشد بسیار قشنگ است . و ما خوشمان می آید . و دیدنش برای انسان فرح بخش است . حالا تصور کنید که مثلا شمر بن ذی الجوشن او را در قبر گذاشتند و شنیع ترین اعمال از او سر زده است در عالم بعد از مرگ آگاهی هم به وجود می آید . یعنی تازه می فهمد راست می گفتند این واقعا امام است . و باید این طوری در خدمت امام می بود . و یزید منفور و زشت است . آن جا تازه درستی حرکت هایی که باید در دنیا انجام می داده است و این برعکس انجام داده است را متوجه می شود . آن جا تازه مقام امام را می شناسد . و متوجه زشتی و شقاوت عملش هم می شود . حالا این عمل با آن قیافه زشت و کثیف و کریه اش مدام جلوی او حرکت می کند . چه قدر زجر آور است . گرز آتشین هم نمی خواهد . سیخ کباب هم نمی خواهد . آتش هم نمی خواهد که کبابمان کنند . یک سوسک بدبخت بیچاره که از شما به مراتب بیشتر می ترسد تا شما از او جلوی چشم شما یک بار یا دو بار که رد می شود همه می پریم و روی چهارپایه می ایستیم . و می ترسیم . حالا یک موجودی به این زشتی و کثیفی جلوی چشم شما دائم همان عمل را تکرار می کند . چه حالی به شما دست می دهد ؟ خدایا ما را از شر شیاطین جن و انس محفوظ بدار . پس شرط برگشت و گذر از عوالم بعدی عبور از دنیاست . و هیچ گریزی نیست و هیچ کس نمی تواند بگوید که من از دنیا عبورنکرده آمدم این جا . همه می آیند و از دنیا رد می شوند . و شرط توقف در دنیا و گذران عمر، کسب آن مقامی است که خداوند آدم را جهت آن خلق کرد . شما در دنیا باید نمونه و شبیه خدا شوید. خدایی که شما را خلق کرده است . خودش گفته است که من اصلا جن و انس را خلق نکرده ام مگر برای این که من را عبادت کنند . خوب اگر شما خدا را نشناسید نمی توانید عبادت کنید . پس چگونه می شناسید . یا به عبارت بهتر خودت را درخدا میبینی. یک عده قبل از این که پایشان را در دنیا بگذارند در عوالم قبلی خیلی از من و شما هشیارتر بودند . و بار و بنه شان را بستند . و زودتر به آگاهی ها دست پیدا کردند . زیرا ما هر عالمی را که ترک می کنیم هرچه قدر میزان آگاهی مان بالاتر باشد عالم بعدی را تندتر می رویم . به یک شخصی گفتم که من اعتقاد دارم که اول آدم حج تمتع برود و بعد حج عمره . جواب داد نه .گفتم چرا ؟ گفت چون اگر اول حج عمره بروی راه و چاه را یاد می گیری . اما اگر اول حج تمتع بروی بدون حج عمره سرت گیج می رود . این جا کجاست ؟ آن جا کجاست ؟ اما وقتی حج عمره رفته باشی از اول می دانی که کجا می روی . و خودت را برای اعمالت حاضر می کنی . خب وقتی کسی در این یکی عالم سهمیه پنج تایی را هشت تا کار کرده است پس سه تا جلو است .پس در این عالم سه مرحله جلو است .پس معلوم است دیگر که اگر این یکی چهار تا مرحله داشته باشد این سه تا از آن را از قبل رفته است و انجام داده است و فقط یکی از آن باقی می ماند . به زمین که می رسد دیگر چیزی باقی نمانده است . دنیا یک دانشگاه است . بخواهی یا نخواهی مجبور هستی که از این دانشگاه عبور کنی . چه کسب کنی ؟ علوم معرفتی . چه کار کنی ؟ اساتید را تحمل کنی . و آنها را ببینی . و با آنها کار کنی . خوب اگر زرنگ بودی و زودتر گرفته بودی و دیده بودی دیگر استادهای این جا را خیلی نیاز نداشتی . پس به هر حال هر کدام ار آدم ها باید بیایند به عالم دنیا و بعد از عالم دنیا خارج شوند . هیچ راه دیگری وجود ندارد . یعنی سختی ورود به عالم ماده و خروج از عالم ماده را باید به تجربیات قبلیشان بیفزایند . و راهی غیر از این نیست .
آیا در قرآن نخواندید که خدا فرموده روز محشر دو صور دمیده میشود . صور اول برای آن است که آنهایی که زنده اند و هنوزنمردند همه بمیرند . صور دوم را که بزنی می خواهی بلندشان بکنی . ما که قبلا مردیم نشئه مرگ را قبلا چشیدیم . آنها هم باید نشئه مرگ را بچشند . صور اول را می دمد و همه می میرند . نشئه مرگ در دنیا سخت ترین نشئه است . چه ورود به دنیا و چه خروج از دنیا . هردو تای آن در این عوالم سخت ترین است . زیرا پایین ترین است . اسفل السافلین است . زمخت است سفت است . بچه که دنیا می آید محکم به پشتش می زنند . گریه می کند . چرا گریه می کند ؟ می گوید وای چه قدر سخت بود . ما هم که می میریم همین را می گوییم . نفخه دوم همه را با هم بلند می کند و می گوید حالا راه بیفتید . همه تان مساوی شدید . هم به دنیا آمدید و هم از دنیا رفتید . حالا سوال بعدی مطرح می شود . آنهایی که در زمان قیامت هنوز زنده اند عوالم بعدیشان چه می شود ؟ پس دنیا را باید همه طی بکنیم . بر اساس کلام قر ان هر دو نشئه را باید بچشیم . شاید شما بگویید در عوالم قبلی مرگ را تجربه کرده بودم . ولی هر عالمی مرگش مخصوص خودش است . و هیچ کدام سخت تر از دنیا نیست . پس مرگ در عالم ماده متفاوت و سخت تر است . عبور دوم یا صور دوم که زده می شود همه مردگان از ازل تا ابد برمی خیزند . من دنیا را نیز چنین می بینم . که باید بیایند و سپس بروند . حتی اگر توقف چند ماهه یا چند ساله یا چند ساعته یا حتی چند دقیقه باشد . خیلی کلام امروزبزرگ است . بسیاری از ابهامات ذهنی من را بر طرف کرد . عظمت حکمت های الهی هم نورانی تر از همیشه بر من تجلی نمود . خدا را سپاس می گویم که بنده ای راکه در تاریکی ها و ندانسته هایش او را صدا می کند تنها نمی گذارد . او را فرا می خواند و دستش را می گیرد و به دیار نور و آگاهی ها وارد می کند.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید