منو

جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri 04 19 2024

A+ A A-

عشق چیست بخش پنجم

 بسم‌الله الرحمن الرحيم 

    نگاهی به عشق بنماییم. عشق وجوه مختلف دارد که لازمست در طول زندگی، در دوره های مختلف عمر به یک وجه آن بنگریم و اجازه ندهیم که عشق ما دچار دلزدگی یا رکورد و کمرنگ شدن شود، که آن وقت کل زندگی دچار کمرنگی و حتی بد رنگی می شود . البته باید مواظب بود که عشق و نیازهای جسمی را با یکدیگر اشتباه نگیریم که آن وقت دچار خلط مسئله خواهیم شد. بچه ای که تازه پا به عرصه حیات گذارده را با دقت فراوان نگاه کنید.دست و پا زدنش را برای مادر ببینید. با خود می اندیشید چون گرسنه است و یا لباس و جای او نامرتب است و این نیاز شدید است که او را به سوی مادر می کشاند. درست است. اما در همه موارد صدق نمی نماید چون حتی زمان هایی که کودک سرویس کامل از مادر دریافت نموده به محض دیدار مادر با همه وجود به سوی او دست و پا می زند ولی چون دست و پا زدنش را هنگام نیازش دیده ایم چندان توجهی به شق دوم اشتیاق  کودک نسبت به مادر نمی نماییم ، ولی وجود دارد. این واکنش ها با بالا رفتن سن کودک شکل های متفاوتی به خود می گیرد که فقط نظاره گران کنجکاو و علاقه مند متوجه تفاوت های آنها خواهند شد. بزرگ و بزرگ و بزرگتر می شود تا جایی که نیاز به جنس مخالف را در خود احساس  می نماید.اولین بارقه به ظاهر عشق نمایان می گردد. تنها هوشمندان می توانند عشق و نیاز را در این مرحله از یکدیگر تمیز دهند.شاید با خود بیندیشید که عشق و نیاز در هم آمیخته است و به ظهور می رسد و حق با شماست حتی در بعضی مواقع، سخت می توان آنها را از هم تشخیص داد تا آرام آرام سن اوج گیرد و خواهش های جسم که زیر نظر نفس است فروکش نماید. در این زمان عشق را به وضوح بالایی می توان مشاهده نمود.چگونه؟ محبت هایی که هنوز درگیر نیازهای جسم است در هنگام با هم بودن تنها در گذشته ها و خاطراتش غوطه ور است. خبری از حال ندارد. نگاهی به حال نیز نمی نماید. خود را قانع نموده که نگاه به گذشته سبب زنده شدن لحظاتش می شود و شادی به همراه خواهد داشت اما من عرض  می کنم چنین نیست. الان که هیچ ، بلکه در گذشته های دور یعنی جوانی هم عاشق نبودند ، بلکه نیاز شدید جسمی آن ها را به یکدیگر متصل نمود. قیود اجتماعی و احیانا دینی کنار هم نگاه داشت. چرا که امروز در حال و هم اکنون از یکدیگر لذت نمی برند. زیرا امروز زیبایی دیرین وجود خارجی ندارد و چون عشق از آن وجه واقعی وجود نداشته امروز مقری برای جلوه گری ندارد.برای نگه داشتن پایه های لرزان عشق آویزان خاطرات زیبایی جوانی می گردند تا در سایه اش بهرمند گردند. این باعث تأسف است. زیرا وقتی نیاز جسم رو به افول رفت، سن بالا رفت تازه زمان جلوه گری و طنازی عشق فیمابین می رسد که رخ می نماید و چه دیدنی است. بگذارید مثالی کوتاه بزنم. می دانید که بندگان ، خدای خویش را مطیع هستند. از این حیث بر سه دسته اند. دسته اول از ترس اینکه مبادا خدا جهنم قسمت آنها قرار دهد دسته دوم طمع کردند که به این وسیله بهشت پروردگار را صاحب شوند ،که صد البته هیچ کدام بد نیست اما زیباترین اطاعت و تسلیم و رضا زمانی جلوه گری می نماید که بنده خدای خویش را بزرگترین، زیباترین،  مهربان ترین و بهترین بهترین ها می یابد و برای خویش راهی جز عاشق خدای خویش بودن نمی یابد آن وقت آنچه را که در گذشته می اندیشیده ، عمل می کرده و آنچه را که در آینده برای خویش پیش بینی می کرده، همه و همه را رها نموده تنها به او می نگرد و عاشقانه دوست می دارد. عشق بندگان به یکدیگر در این سطح نمادی کوچک و زیبا از آن عشق الهی است.تا دیر نشده در دنیا عشق را بیابید. آن را بچشید که خیلی زود دیر می شود.

    می دانم تو و تو و خیلی از این تو ها ، که این متن را خوانده ای و به اینجا رسیدی همچون خود من قطرات اشک از روی گونه هایت می غلطد. پایین می افتد شاید هم مثل همیشه قطرات اشکت از پشت کره چشمانت می غلطد و به روی صفحه دلت چکیده و به بار می نشیند. خوب است. بدان من هم با تو همسفرم.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید