منو

چهارشنبه, 05 ارديبهشت 1403 - Wed 04 24 2024

A+ A A-

در روز محشرپاسخی برای مخلوق زمان دارید?

بسم الله الرحمن الرحیم

میلاد پُر نور آقا علی بن موسی الرضا(ع) بر همه مؤمنین جهان و علی الخصوص شیعیان ایشان مبارک باشد . در جلسات بسیاری این بنده کوچک خداوند و ریزه خوار سفره آقا مرتضی علی(ع) و فرزندان بر حقشان اشاره نمودم که در این روزگار پُر از وحشت و سختی و جنگ بنا به توصیه آقا رسول الله(ص) چنگ بزنید به قرآن و دامان اهل بیت(ع) . بطور حتم بهره بردن از اهل بیت(ع) راهی جز شناختنشان ، نحوه زندگی ، گفتگو ، استدلال و برخوردهایشان نیست تا نمونه ای برای انتخاب برخوردها و زندگی کردنمان در دنیا داشته باشیم . می دانید که آقا علی بن موسی الرضا(ع) را مأمون به زور و اجبار به ایران دعوت کرد ؛ وگرنه ایشان هرگز مدینه و همجواری با پیامبر(ص) را رها نمی کردند . اما برای اجتناب از هر گونه درگیری شیعیانشان با افراد سپاه مأمون حاضر به حرکت شدند . افراد خانواده شان ، حتی امام جواد(ع) که قرار بود جانشین ایشان بشوند ، را هم با خودشان نیاوردند . علیرغم این که می دانستند این سفر ، سفری است بدون بازگشت . پس رنج تحمیلی بر ایشان فقط دوری از مدینه یا اجبار به حرکت ، آن هم تحت سپاه مأمون در انظار عمومی نبود . بلکه دوری از خانواده بر ایشان هم افزون بود . طبیعتاً باید آدمی که به سختی دچار می شود ، اجبار به او وارد می شود ، به او نوعی از زندگی تحمیل می شود هر کجا که میان دوستانش قرار بگیرد گلایه می کند ، مگر این طور نیست ؟ همه ما این گونه هستیم ، شروع می کنیم به گلایه کردن . طبیعتاً باید دلتنگی ها و گلایه اش را به نزد دوستانش با خودش همراه می بُرد . اما وقتی امام به نیشابور رسید در میان هزاران تن که برای استقبال ایشان آمده بودند این روایت را آنجا فرمودند ."خداوند متعال می فرماید کلمه توحید ، لااله الاّالله ، دژ من(قلعه من) است . هر کسی به دژ من داخل شود از کیفرم مصون می ماند ."جمله بسیار بزرگی است ، خیلی عظیم است و اگر بخواهیم در مورد درس درون این جمله صحبت بکنیم ساعتها ، شاید روزها کار می بَرد . اما بطور خلاصه کلمه توحید ، یعنی آن کسی که می خواهد به یگانه بودن خداوند اقرار کند ، لااله الاّ الله است . و این لااله الاّالله و پذیرش لااله الاّالله دژ بسیار استوار خداوند است که هر کسی بیان کرد و باور کرد داخل این دژ می شود . و هر کسی وارد این قلعه شد از کیفر الهی مصون می ماند ، چون باور کرده و درست زندگی می کند و کسی که درست زندگی می کند کیفری در پی نخواهد داشت . اما نکته جالب اینجاست ، توجه بفرمایید : امام همه دلتنگی ها ، زور و اجبارها ، سختی ها را انداختند پشت سر و کلامی نگفتند ، به بحث توحید پرداختند ، چرا ؟ چون توحید پایه هر زندگی با فضیلتی است . ملتها به کمک توحید از هرگونه خواری و رنج و نگون بختی نجات پیدا می کنند . اگر در زندگی انسانی توحید گم بشود همه چیزش را باخته است . حالا مشابه این جریان را ببینیم کجا به خاطر می آوریم ، همه این ها از یک کاسه نورند . امام حسین(ع) در روز عاشورا ، در گودال قتلگاه ، در حالی که زخمهای بسیار خورده بود و بر زمین افتاده بود ، شمر ملعون بر سینه آقا نشست . آقا نفرین نکرد ، گلایه نکرد که چرا چنین کردی ، حتی به او التماس نکرد که لااقل مرا که می کُشی ، به بچه هایم آزار و اذیت نرسان . آقا برگشتند گفتند : دست از این کارت بردار ، من قول می دهم شفاعتت را نزد پروردگار بکنم . یعنی در آن لحظه هنوز به فکر نجات حقیقت آدمی بود که از آن در وجود شمر خداوند فرستاده بود و وقتی که شمر با ایشان بدرفتاری کرد باز هم نگفت خانواده ام را رعایت کن . شکایت به خدا نَبرد از دست ملعونی که چنین رفتار کرده بود . از خداوند درخواست کمک برای فرزندانشان هم نکردند بلکه ابراز رضایت نمودند از شرایطی که پیش آمده است . اینها در تمامی لحظات عمرشان بهترین ها را ارائه می کنند ، کاملترین ها را به من و شما ارائه می کنند . چرا پیامبر(ص) فرمودند : اهل بیتم را در میان شما باقی گذاشتم ، امانتی است ، چون این ها هر کدام در زمان خودشان بهترین ها را در کنج ، کنج زندگی شان داشتند و امروز دست ماست و ما از آنها بی بهره ایم ، هیچ بهره ای نمی بریم . چون نمی خوانیم ، مطالعه نمی کنیم ، طلب نمی کنیم ، چون نمی خواهیم وگرنه می فهمیدیم که در هر زمان ارجح کدام است . خدا رحمت کند حاج آقا را ، وقتی مکه می رفتم به بنده گفت : باباجون یادت نرود اولین و آخرین خواسته ات رستگاری در دو عالم باشد . من امروز قشنگ با پوست و گوشتم حس می کنم ، برای بچه ام چیزی را خواستم آن کاری را کرد که خودش صلاح می دانست نه آن چیزی که من می خواستم . برای خانواده ام ، برای همسرم . بنده وقتی حال همسرم بد بود خدمت امام رضا(ع) بودم ، چقدر آنجا التماس به امام رضا(ع) کردم ، وقتش نبود . باید گرفتن از امام رضا(ع) را با پوست و گوشت و سلولم می فهمیدم . اینها یک چیزهایی است که باید فهمید ؛ وقتی سرنوشت امام رضا(ع) را می خوانی مقام رضا را تازه می توانی بفهمی . بیخودی که به ایشان نگفتند امام رضا(ع) ، یک دلیلی دارد که می گویند امام موسی کاظم(ع) ، چرا به امام رضا(ع) نمی گفتند : کاظم ، چرا به امام علی(ع) نمی گویند : کاظم ؟ هر کدام اینها یک ویژگی بخصوص در زندگی شان هست که برای ما الگوست ، به شرط آن که دنبالش برویم . امام حدیث را فرمودند و راه افتادند ؛ مردم متحیّر مانده بودند ، همین طور به کجاوه امام که می رفت نگاه می کردند . قلم به دستهایی که تند تند حدیث را می نوشتند ، قلمشان روی کاغذ ماسیده ، ایستاده بودند و متعجب که ما چه شنیدیم ، این چه بود که امام گفتند ؟ نمی دانستند چطور باید این حدیث را هضم کنند . اما یکباره کجاوه ایستاد ، امام سرشان را از کجاوه بیرون آوردند ، فرمودند : کلمه توحید شروطی هم دارد من از شروط آن هستم . یعنی امام با بیان این جمله مسئله ولایت را به بحث توحید پیوند زد . این ها از همدیگر ناگسستنی هستند ، حالا هر کسی می خواهد جدا کند ، خودش ضرر می کند . شما اگر می فهمید جدا نکنید ، شما اگر می فهیمد اطاعت کنید . امام شما فرمود : کلمه توحید شروطی دارد من از شروط آن هستم . وقتی من اطلاق می شود بحث ولایت است ، بحث مقام است ، نه شخص امام رضا(ع) . شخص امام رضا(ع) که در دنیا ماندنی نبود ، مگر ماند ، مگر خیلی زود زندگی را ترک نکرد . این من ، مقام است ، مقام انسان کامل . امام در شهر نیشابور حکیمانه از فرصت به دست آمده سود جست در برابر صدها هزار تن ، خودش را به حُکم خدا پاسدار ، دژ توحید معرفی کرد . با این آگاهی بخشیدن به مردم هدف مأمون را که امام را دعوت کرد تا تلویحاً از امام اعتراف بگیرد که حکومت عباسیون و مأمون را شرافت ببخشد ، مشروعیت ببخشد ، امام نقش بر آب کرد . خوب حواستان را جمع کنید چون من و شما امت این امام هستیم ، ما باید بیاموزیم که در مقابل دشمن چگونه رفتار کنیم .
کدام یک از ما تمام مناظرات امام رضا(ع) را همه را مو به مو می داند ؟ هدفم از طرح این مسئله یاددآوری یک واقعه تاریخیِ مذهبی نبود می خواستم عرض کنم که من و شما که ادعای شیعه بودن داریم و در عصری زندگی می کنیم که عوامل زیادی جهت تخریب دین و بحث شیعه را دارند تکلیفمان چیست ؟ آیا با خودمان اندیشیده ایم که اگر روزی شما را در فضای آزاد در میان ملل مختلف ببرند و اجازه سخن بدهند چه می خواهید بگویید ؟ یک تریبون آزاد ، یک امنیت کامل تا صحبت کنید ، چه می خواهید بگویید ، به این مسئله فکر کرده اید ؟ شما مسلمان شیعه به آن فکر کرده اید ؟ خودتان را برای این لحظه آماده کرده اید؟ آیا آنجا هم می خواهید بگویید در مملکت من نان گران شد و اندازه اش کوتاه ؟ مسکن وضع خوبی ندارد و برای عده ای مانند رویاست ؟ از بیکاری و تورم می خواهید بگویید ؟ از همه اینها می خواهید بگویید ؟ که حداقل همه آدمها گلایه های شما از زندگی تحمیلی بر شما بدانند ؟ برای شما چکار می کنند ؟ آیا واقعاً این طور می خواهید عمل کنید ؟ یعنی خواهید گفت که در دنیا از مبحث شکم ، پوشاک ، شغل ، مسکن و .... چیزی بالاتر نداریم ؟ سخن از جنگی ناعادلانه و بی رحمانه که طاغوتیان این زمانه آغاز کردند و همه چیزآدمیان را به یغما بردند نخواهید گفت ؟ می خواهید بگوئید اما نمی توانید بدلیل اینکه اطلاعات ندارید ، یک زندگی صحیح را بر اساس یک الگوی کامل نیاموختید ، از چه چیزی می خواهیم حرف بزنیم ، چه چیزی را می خواهیم ارائه کنیم ؟ نهایتاً خواهیم گفت مردمان فرانسه با یک علامت سرچهار راهها می ایستند ، در انگلستان مردمانش به یک روش خاص حرکت می کنند ، در امریکا و کانادا و جاهای دیگر مردم در کمپ حقوق بیکاری می گیرند ، چون شما از یک زندگی صحیح الگویی ندارید مجبور به گفتن این مطالب می شوید . مسلمان باشید ، شیعه و مسلمان باشید ، امام زمان(عج) داشته باشید ، اما الگوی صحیح کامل مسلمانی برای زندگی کردن نداشته باشید ؟ می شود ؟ به دنیا و دنیا داران نخواهید گفت که من می فهمم که دشمن قدّار چطور مانند موریانه دین و فرهنگ و اصالت و آدمیّت مردم را تحت عنوان تمدن و روشنفکری و حقوق بشر می خورد !!! زیباتر این که توحید و نبوت و عدل و امامت را یکی یکی با تبحّر از آدها می گیرند و به جای آن تکنولوژی پر زرق و برق می دهند . سر مردم را گرم می کنند تا هم دنیا و هم آخرتشان را باهم به آتش بکشند . می دانید که همه آدمها برای بدست آوردن رفاه می دَوند ؟ رفاه یعنی چه ؟ همه از رفاه یک تلقّی دارند ، داشتن خانه ، درآمد خوب و مُکفی ، که مکفی برای هرکسی یک مقداریست ، همه وسایل زندگی ، مسافرتهای مختلف و ... اما می دانید رفاه دو وجه دارد که شما فقط یک وجه آن را دیده اید ؟ پاسخ وجه دیگر آن را چه می دهید ؟ رفاه دو جنبه دارد ، جنبه اول و حیاتی و مهم آن این است که انسان در فضایی زندگی کند که بتواند بر اساس آگاهیش همه چیز را ببیند ، چشم بندی بر روی چشمهای او نگذاشته باشند ، برای دیدن و فهمیدن تهدید نشود . جنبه دوم : داشتن امکاناتی ست که همه چیز برایش مهیّا باشد ؛ اما سردمداران طاغوت برای جوامعی که برایشان این امکان را فراهم کنند جنبه دوم یعنی امکانات زندگی را می دهند و یکی یکی بخش آگاهی را از بین می برند . کمی تعقّل کنید آیا خوب است ؟ ما در تمامی سختیهای زندگیمان به در خانه امام رضا(ع) می رویم ، مطمئن هستیم که در باز است و باز می کنند ؛ اما چقدر شخصیت ایشان را می شناسیم ؟ در حدی که وارد حرم می شویم درها و سنگهای دیوارها را می بوسیم ؟ اول باید امام را شناخت و بعد باید هر آنچه که به ظاهر متعلق به ایشان است ببینیم و ببوسیم . اگر امام را نشناختی ، آبروی شیعه را با این کارتان نبرید .
شخصیت آقا را اگر بخواهید بشناسید بروید و در مناظرات معروفشان بشناسید . بنده مناظره های معروف امام را به شما می گویم و بروید مطالعه کنید . اکثر مناظرات را شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا ، علامه مجلسی در جلد 49 بحار الانوار و کتاب مسند الامام الرضا جلد 2 آمده . مناظره اول مناظره با جاثلیق است می دانید معنی جاثلیق چیست؟ اسم نیست ، یک لقب است لفظی یونانی است ، به معنای رئیس اُسقف ها ، پیشوای عیسوی ، این لقب به علمای بزرگ نصاری داده می شد ، او یعنی جاثلیق اسم هم داشته اما با عنوانش شناخته شده است . مناظره با رأس الجالوت که لقب است ، لقب دانشمندان و بزرگان ملت یهود است . مناظره با هربز اکبر یا هیربد اکبر ، لقبی است که مخصوص بزرگ زرتشتیان بوده ، به معنای پیشوای بزرگ ، قاضی زرتشتی ، خادم آتشکده زرتشتیان . مناظره با عمران صائبی ، صائبی یک گروه بودند که خودشان را پیرو حضرت یحیی می دانستند و به دو گروه موحّد و مشرک تقسیم شدند . گروهی به ستاره پرستی روی آوردند به عنوان ستاره پرستان شناخته می شوند . مرکز آنان در شهر حرّان عراق بود ، اما بعدها آنها به مناطق دیگر عراق و خوزستان روی آوردند . بر اساس عقایدشان بیشتر در کنار نهرها زندگی می کنند ، هم اکنون گروهی از آنها در اهواز و بعضی مناطق دیگر بسر می برند . این چهار مناظره در یک مجلس با حضور مأمون و جمعی از دانشمندان و رجال خراسان صورت گرفت ، بخوانید بسیار زیباست . پنجمین مناظره با سلیمان مروزی که مستقلاً در یک مجلس امام رضا(ع) بودند و مأمون و اطرافیانش بودند . سلیمان مروزی مشهور ترین عالم علم کلام در خطه خراسان بود . مأمون برای او احترام زیادی قائل بود که امام رضا(ع) ایشان را هم مغلوب کردند . ششمین ، مناظره با علی بن محمد بن جهم بود . این شخص ناصبی و دشمن اهل بیت بود ، می گویند شیخ صدوق در جایی عنوان کرده که او فقط شخص امام رضا(ع) را دوست می داشت . ولی فی الواقع خط مشی اش دشمنی با اهل بیت(ع) بود . هفتمین مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره، نه در مرو . هر کدام از این مناظره ها دارای محتوای عمیق و جالبی است که در درجه اول احاطه امام را به کلیه علوم آشکار می کند . الان حدود هزار و دویست سال از آن زمان گذشته است . بر هر آدم جستجوگر علم ، نحوه ورود به مناظره ، گفتگو ، چگونگی بحث کردن ، اداره بحث و جهت دادن به آن ، حتی چگونگی خروج از بحث را می آموزد . در این فضاهای مجازی چکار می کنید ؟ سر و کله هم را می شکنید ؟ یکی با مشت می زند و یکی با لگد . شما پس چه بلد هستید ؟ بچه های تحصیل کرده مان نمی توانند از عهده یک بحث عمیق ، زیبا ، شکیل و پُر استدلال بر بیایند . خوب بروید بخوانید و یاد بگیرید . صد افسوس! جوانان پر انرژی ما از شدت بی محتوایی به هر کلام کوچک و بی ارزشی دست می اندازند . آن ها را در فضاهای مجازی که توسط دشمن خدا و پیامبر(ص) و اهل بیتش دائم رصد می شود می گذارند .کلّ این فضاها توسط کشورهایی چون آمریکا ، اسرائیل و مابقی کشورها بطور دائم رصد می شود و از همین ها استفاده می کنند چه سلاحی بکار ببرند که روی این جوان ها مؤثر باشد و پدر این مملکت را در آورند . شما هم چقدر راحت به آنها خوراک می دهید ، آن ها از همین فضاها میزان درایت از هوش و بهره بری از علوم خودشان را به ما می دهند . آن چیزی را می دهند که خودشان می خواهند . با شما هستم ، با تک تک شماها . اندازه بگیرید ، ساعت بزنید ببینید در شبانه روز چند ساعتتان را پای این فضاهای مجازی اختصاص دادید و از اینها چقدر می آموزید ، چقدر دریافت می کنید ؟ میزان هجویاتتان چقدر است ؟ هجویاتی که تحویل می دهید چقدر است ؟ مگر شما چقدر عمر دارید ؟ ای مسلمانان خدا ! عمر تمام شد . متوسط عمر یک روزی صد سال بود امروزه روی شصت سال و شصت و پنج سال است ، چیزی نمانده است ، عطسه کنیم خلاص است
زمان مخلوقی است که در خدمت شماست روز محشر می ایستد از همه شما دادخواهی می کند . چه پاسخی دارید که به او بدهید ؟ بسیاری از آدم ها می میرند ، بسیاری محروم و مهجور زندگی می کنند ، هزار اتفاق کوچک و بزرگ می افتد فقط در سایه بی توجهی ما نسبت به آنچه در دستان ماست و بهره نمی بریم ، بهره ای هم نمی بخشیم . آنچه را که بنده به کامپیوتر وارد هستم ، ده ها برابرش بچه های جوان به آن وارد هستند ، چه فایده ؟ من از آنچه که بلد هستم به نحو احسن استفاده می کنم . هجو نمی گویم ، با هجویات هم کار ندارم . مدام هم دستگاهم را چک می کنم ، پیام هایم را جواب می دهم . مشاوره به مردم می دهم ، جمله هایی که اشکال می بینم به مسئول گروه تذکر می دهم . شما چکار می کنید ؟ خیلی از مواقع کلیپ های ارزشمند ، مطالب ارزشمند و بسیار زیبا هم توسط دوستان ما گذاشته می شود ولی کم است . خوشی کنید ، جوک بگویید ، تفریح بکنید که اگر نکنید خیلی زود از حیز انتفاع می افتید و به درد نمی خورید اما از آنچه که در دستتان است مفید بهره ببرید .
به ایام حج تمتع نزدیک می شویم . حج تمتع امسال را به ظاهر مردم آماده حج از دست دادند اما امکان حج با قلب و روح را که نمی توانند از ما بگیرند . بنده مدت زیادی هست که هر روز نمی توانم حج کنم آن قدر که کارم زیاد است . از بس دورم شلوغ است ، ولی از خدا خواسته ام خلوتم کند تا بتوانم حج روزانه ام را انجام دهم . مگر ما از ملائک خدا کمتر هستیم ؟ آنها هر روز دور بیت المعمور می گردند . ما نمی توانیم بگردیم ؟ بیایید تمام همّ و غم خودمان را بکار ببریم در فضاهای مجازی آثار حج های روحی و معنوی مان را به نمایش بگذاریم . در خانه ها ، در زمان های خلوت مان به اعمال حج بپردازیم . مطالعه خاطرات بنده از حج تمتع و حج عمره شاید کمک کوچکی باشد برای شروع شما که ببینید چطور می شود حرکت کرد . چطوری می شود یک فضای زنده تری برای دوستانمان بوجود بیاوریم . به هر حال هر شکلی می توانید در این فضا سیر کنید ، بقیه را هم دعوت کنید . امروز ما در یک جنگ نابرابر به سر می بریم . ما دشمن مان را به چشم نمی بینیم فقط باید با عقل او را پیدا کنیم و اشکالش این است . به چشم می دیدیم با خودمان فکر می کردیم حتی شده چوب بتراشیم سرش را تیز کنیم ، نیزه کنیم حمله کنیم . اما متأسفانه چنین چیزی وجود ندارد پس باید خودمان را تجهیز و آماده کنیم برای این جنگ نابرابری که ما را در آن انداختند . نمی دانم شاید هم مقرّر است این امت شیعه تا رسیدن ظهور تسویه شوند . ناخالص ها و آنهایی که دغل و غش دارند باید حذف شوند و بیرون روند . امام زمان(عج) که اصحاب دروغین نمی خواهد . اما اگر درک نمی کنید آن چه را که خدمتتان عرض کردم برخیزید از جایتان و حرکت کنید . نگذارید بر شما مستولی شوند . هر یک از شما در فضای بیرون اگر بتوانید یک نفر را با خودتان همسو کنید باز هم شما برنده اید . لااقل تکلیف تان را انجام دادید .
آخرین مطلب ؛ در روزهایی که در پیش رو دارید ، روزهایمان سخت است اصلاً شک نکنید . یعنی نشسته اید بی دلیل این قدر غم به دلت وارد می شود می خواهی از شدت غصه بمیری . بعد هرچه از خودت می پرسی آخر چه هست که اینهمه غصه داری هیچ چیز هم وجود ندارد ، دائم می گردی خار و خاشاکی پیدا کنی بگوید غصه دارم اما فی الواقع در کلّ هستی اتفاقات سختی در حال وقوع هست . می گویند تا اواخر شهریور این وضع ادامه دارد بدتر هم می شود ، بنده نمی دانم چقدر صحت دارد این گونه می گویند . خب ما این وسط چکار کنیم ؟ تکلیف ما چیست ؟ تکلیف ما در این ایام صبر و سکوت و عبادت است . در خانه هایتان از هر جار و جنجال و جر و بحث خودداری کنید . هر کجا دیدید که احتمال این که به جر و بحث کشیده شود نروید ، اصلاً نروید . جاهایی که فکر می کنید آدم هایی هستند که تا می نشینید شروع می کنند ارّه بده تیشه بگیر ، شرکت نکنید . در خانه هایمان بنشینیم ، سرمان سلامت نان و گوشت کوبیده می خوریم ، لذتش را هم می بریم. از جر و بحث پرهیز کنید . هرکس در محیط کار ، در محیط خانه ، در همسایگی هر چیز گفت پنج تا صلوات بفرستید و آن را حل کنید . اجازه ندهید ادامه پیدا کند . بگذارید از این روزها سر سلامت به در برید .

دیدگاه‌ها   

 
0 #1 فاطمه هاشمی 1395-06-12 12:01
سلام و درود خداوند بر شما
هر بار با خواندن مطالب شما تفکر جدیدی در من شکل می گیرد که امیدوارم به عمل بیانجامد از این خداوند شما را در مسیر من قرار داد سپاسگزار او هستم و از شما به خاطر برکت و خیرتان ممنونم
خداوند شما را مشمول بهترین نعمتهایش گرداند ، فقط دلم می خواست چگونه می توانم از شما سوالهایم را بپرسم ؟؟؟
نقل قول کردن
 

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید