منو

پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu 04 25 2024

A+ A A-

سخنی از مولوی

بسم الله الرحمن الرحیم

و اما این را هم خوب گوش کنید برای امشبتان خوب است ، مولوی می گوید :
کرد مردی از سخن دانی سؤال حق و باطل چیست ای نیکو خصال ؟
گوش را بگرفت گفت این باطل است چشم حق است ، یقینش حاصل است
گوش دلال است چشم اهل وصال چشم صاحب حال ، گوش اصحاب قال
جهد کن کز گوش در چشمت رود وانچه باطل می نمودت حق شود

کرد مردی از سخندانی سؤال حق و باطل چیست ای نیکو خصال
سؤال کرده و می خواهد بداند حق و باطل چیست . در کوتاه ترین و جامع ترین کلام جوابش را داده است .
گوش را بگرفت گفت این باطل است چشم حق است ، یقینش حاصل است
اشاره به گوش کرد گفت گوش باطل است . یعنی هر چه گوش می شنود باطل است ، هر چه چشمت می بیند صحیح است . آخر این طوری نمی شود باید یک دلیلی داشته باشد .
گفت گوش دلال است ؛؛؛ دلال می گیرد و می فرستد . به همین خاطر هم هست می گویند یک گوش در هست و یکی دروازه . گوش می گیرد و از آن طرف هم رد می کند و می رود . گوش دلال است نگه نمی دارد حتی اگر حقیقت را بشنود چون در عمق جان نمی رود نگه نمی دارد .
چشم اهل وصال است ؛؛؛ اما چشم از دسته اعضایی است که می خواهد ببیند . چه چیزی را ؟ همان چیزی که گوش شنیده است . می گوید من تا این که تو گفتی و شنیدی به من دادی ، نبینم فایده ندارد .
چشم صاحب حال ؛؛؛ همان چیزی که همان لحظه اتفاق می افتد و همان لحظه وجود دارد .
حق در تمامی لحظات زندگی ما جاریست و وجود دارد ، ما هستیم که از آن غافل هستیم .
گوش اصحاب قال ،،، چشم خودش می بیند و برداشت می کند اما گوش از بقیه می شنود . برای همین صاحب مرض است .
جهد کن کز گوش در چشمت رود
فردی آمد و گفت من شنیدم . آنچه را که شنیدم اگر حق باشد به عینیه در پیش روی من حاضر است و می بینم ، اگر دیدم درست است .
جهد کن کز گوش در چشمت رود وانچه باطل می نمودت حق شود
می گوید فلان موضوع این طوری است . می گویم بعید می دانم ، فکر نمی کنم اما وقتی چشم دل می اندازم و عیناً مشاهده می کنم می بینم درست است و به حقیقتش می رسم .
گوش هایتان را به قال و مَقال مردم ببندید . به این همه حرف گوش هایتان را ببندید . هرچه را که چشم تان می بیند باور کنید . حالا باز هم روی چشمتان بحث دارم چون چشمتان نباید چون چشم مردمان دوره فرعون باشد که سحر را معجزه می دیدند . این چشم باید تربیت و ادب شود ، باید خیلی چیزها را یاد بگیرد ، اگر یاد نگیرد به چه درد می خورد .
اما آخرین حرف ، هرچه مجانی هست بد هست ؟ هر چه پول می دهی عالی هست ؟ می دانید بنده به خیلی از شما ، خیلی از مشکلاتتان را گفتم ؟ در مورد جسم تان گفتم ، در مورد روحتان گفتم ، در مورد فضای خانوادگی تان گفتم ، در مورد فضای دوستی هایتان گفتم ، فضای اجتماعی بیرون تان را هم گفتم . نگفتم ؟ خب چرا به موقع گوش نکردید ؟ امشب یکی می گویم مال همه است ، همه را شامل می شود . "زبان تان را ببندید" . به زبانتان یک قفل و کلید خوشگل طلایی بزنید به هر دلیلی بی خودی باز نشود . زبان که بسته شد پشت سرش گوش هم بسته می شود ، چرا ؟ اگر گوش بشنود زبان جواب می دهد اما وقتی زبان بسته است و نمی تواند جواب دهد بالاجبار به گوش هم می گوید بس است ، خسته شدم نمی خواهم بشنوم . وقتی گوش و زبان از کار افتاد چه چیزی باقی می ماند ؟ دو تا چشم ها باقی می مانند و این چشم ها ، چشم های ناقصی هستند اگر قرار باشد تو با این چشم ها سر بکنی هیچ راهی نداری جز اینکه این دو چشم را به دو چشم دلت وصل کنی ، از داخل سیم کشی کنی . آن وقت اگر سیم کشی کردی هم زودتر درد و مرض هایت را می بینی ، هم زودتر مشکلاتی که بر سر راهت می آید می بینی ، هم اگر یکی مثل بنده خیرخواه پیدا شد و مفت و مجانی به تو گفت فلان موضوع برایت در راه است فوری متوجه می شوی از آن بهره می بری . خدا وکیلی از هیچ کدام شما کم نگذاشتم ، همه را به وقتش هشدار دادم حالا دیگر از این به بعد خودتان می دانید . 

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید