منو

چهارشنبه, 05 ارديبهشت 1403 - Wed 04 24 2024

A+ A A-

هاله های رفتاری را بشناسیم واجرایی نماییم

بسم الله الرحمن الرحیم 

در چند سال پیش با هم گفتگو کردیم سعی کردم به همه بگویم که بیایید و همه ی شما یک محدوده رفتاری و یک حفاظ فردی داشته باشید گفتم قبل از اینکه دیگران برای شما محدوده بگذارند خودتان برای خود محدوده بگذارید یا بهتر بگویم حقیقت تلخ دنیا شما را محدود نکند با بدترین و رنج آور ترین وسیله ممکنه .خود شما خودتان را محدود کنید ولی واقعاً نشد خیلی نتیجه نگرفتیم امروز در جامعه ی اطرافمان به یک معضل خیلی بزرگ رسیدیم و همین معضل سبب دوری آدم ها از هم و افسرده شدن آنها و آه و افسوس های بسیار بین آدم ها قرار گرفته است چون وقتی کسی نمی تواند در هر جمعی از خانواده کوچکش تا جمع های بزرگ تر در چه جایگاهی قرار دارد و شان رفتاری این جایگاه چه چیزی است هرج و مرج می شود در قرآن می خوانیم در روز موعود آدم ها همچون گنگ ها و پریشان حالان که هیچ نمی فهمند فقط حرکت می کنند به هم می خورند ، اما درکی ندارند. من همیشه به دنبال مصداق دنیایی این کلام الهی می گشتم امروز بر جامعه ی خودمان به آن رسیدم وقتی به سالن یک سینما وارد می شوید و بلیط شما شماره صندلی نداشته باشد چه کار می کنید؟یک لحظه فکر کنید؟تک نفر باشید ساده تر است  اگر یک جمع ده نفر باشید می خواهید ده نفر هم کنار هم بنشینید چون خانواده هستید همه با عجله به هر طرف می دوند به همدیگر تنه می زنند  تا یک صندلی بهتر یا تعداد صندلی مورد نیاز خانواده در کنارهم بدست بیاورند جالا فکر کنید شما رفتید دیدن یک فیلم کمدی که قدری تفریح کنید رفع خستگی کنید و در کمال آرامش خارج شوید اما در همان بدو ورود با یک تراژدی کمدی روبه رو می شوید و فقط جز خستگی و عصبانیت چیزی برای شما ندارد و حالا وقتی جا هم پیدا کردید و نشستید تا پایان فیلم خیلی شانس بیاورید آثار سوء برخوردهای اولیه را بتوانید رفع کنید.دیگر از تفریح خبری نیست امروز ما به دلیل نداشتن شماره صندلی روی بلیط هایمان در همان وادی ورود به سینمای زندگی مانده ایم خیلی هم بد مانده ایم دائم همدیگر را می خراشیم دائم همدیگر را ناخن می کشیم و این یعنی یک فرسایش کامل.

من وقتی خیلی بچه بودم یک مواقعی در خانواده ها و اقوام و همسایه ها زن و شوهری با هم حرفشان می شد دادو بی داد می کردند و صدای فریادشان بلند می شد از پدر و بزرگ و مادربزرگم می شنیدم به پدر و مادرم که جوا نتر بودند و خیلی ناراحت می شدند می گفتند کار نداشته باشید اینها الان به قول خودمان ناخن می کشند یک ساعت دیگر برو صدای قهقهه خنده آنها می آید و چون برای من این مسئله خیلی مهم بود حتماً فالگوش می ایستادم واقعاً صدای خنده های آنها پیدا می شود و اکثراً این طور می شد اما امروز چی؟ در خانواده ها اکثراً دعوا است و کمتر دعواها به یک آشتی تداوم دار ختم می شود حتی وقتی به آشتی هم می رسد خیلی زود مرز آن شکسته می شود چه کسی مقصر است؟شما یا طرف مقابل شما؟چرا همیشه طرف مقابل شما مقصر است؟چرا فکر نمی کنید که شما مقصر هستید؟ما همیشه بدون مرز داریم حرکت می کنیم.و این بدون مرز حرکت کردن سبب می شود محدوده ها را نمی شناسیم و به همه جا پا می گذاریم طرف باغبان است و گل های گران قیمت کاشته است ومن چون برای خود مرزی نمی شناسم و فکر می کنم که هر باغی را می توان از آن گذر کرد به من می گویند حلال است من نمی دانم این حلال ها را چه کسی تعیین می کند می روم و از وسط این گل های گران قیمت لگدمال کنان عبور می کنم حالا اگر با چوب من را زدند و زخمی کردند من تقصیر دارم یا چوب دار؟من تقصیر دارم. اگر من حیطه ی خود را نگه می داشتم وارد حیطه ی مردم نمی شدم  زخمی هم نمی شدم ، وحشی گری را هم در جامعه رواج نمی دادم اگر به اولین تذکر فرد باغبان توجه می کردم و خارج می شدم در نهایت یک خسارت کوچک می دادم نه زخمی شدنم .

زندگی های خانوادگی ما مرز ندارد از آن زمانی که بچه ها یاد گرفتند که پدرو مادرهای خود را به جای مامان و باباکه بسیار لفظ قشنگی است و بسیار یادآوری کننده زیبایی است به بچه ها که بدانند این دو آدم برگزار کننده تولد این بچه هستند وامروز هر چه دارد مدیون این دوتا است. می می چون وپه په جون از این قصه ها جانشین مامان وبابا شد، مرز شکست ، مرز بین اولاد و پدر و مادر پایین ریخت . شما خیلی این چیزها را کوچک می شمارید. از آنجایی که پدر و مادرها در خانه پوشش های خود را رعایت نکردند بچه های آنها هم یاد گرفتند و پوشش خود را در خانه رعایت نکردندو این رعایت نکردن به بیرون هم کشیده شد.یک بار به عمر خود یک خانم جوان را تازه این عوالم را می شناختم یاد دادم بیمار من بود یاد دادم چه طور می توان متمرکز شد و افراد را هرکجا که هستند پیدا کرد این خانم شوهرش حق التدریس کار می کرد یک مدتی نیامد بعداً که آمد گفتم چرا انقدر دیر آمدی؟مگر مشکلی نداری ؟گفت : نمی دانی چه بلایی سر من آمده است گفتم : چه بلایی؟گفت شبها می نشستم و نگاه می کردم شوهرم را در خانه ای که مشغول تدریس بود می دیدم که به چه کسی دارد درس می دهد پسر است . دختر است. دختر چه چیزی پوشیده است در چه جهتی شوهر من و شاگرد در کنار هم قرار گرفته اند بعد چه چیزی می خورند. شب که آمد به اوگفتم شب اول عصبانی شد شب دوم عصبانی شد شب سوم دو کشیده به من زد شب چهارم قهر کردم عصبانی شد و من را زد بعد به خانه پدرم رفتم خلاصه بزرگ ترها نشستند و بعد من گفتم که این طوری شده است  من این طوری می بینم من جاسوس ندارم و من متوجه اشتباه خود شدم دیگر بعد از آن به هیچ کسی یاد ندادم چرا؟ چون آدم ها صاحب تعهد نیستند صاحب مرز نیستند مرز نمی شناسند .

من نمی توانم مرز همسرم را بشکنم.دست می کنم و جیب های او را خالی می کنم می خواهم شلوار و پیراهنش را داخل ماشین بیندازم  هر چه از جیب هایش درآمد همان طوری داخل کشو می گذارم.بارها نشانشان دادم برای اینکه بچه هایم  هم باید در زندگی خود یاد بگیرند بفهمند که حق ندارند وسایل جیب شوهر خود را بگردند .الان هم که بعد چهل سال هست که با هم هستیم اگر بگوید فلان چیز را بده بگویم برو از کیفم بردار می رود و خود کیفم را می اورد نه تنها خودش بچه هایش هم همین طور هستند من گفتم از کیفم بردار ولی دست تو کیف من نمی کنند چیزی هم ندارم که پنهان باشد.اگر داشتم که نمی گفتم برو از داخل کیفم بردار.یک مرزهایی باید مشخص شود.یک روزی بود که دخترم هنوز ازدواج نکرده بود هر وقت که می خواست خانه خود را مرتب کند خواهر خود را احضار می کرد درست از زمانی که بحث و گفت گوی ازدواج خواهرش  شد دیگر هرگز خواهر خود را صدا نکرد و از‌ش نخواست که بیا و کمک من کن تا خانه خود را جمع کنم . ما چرا مرز نداریم ؟خواهر ها مرز برادر های خود را نگه دارید برادرها مرز خواهر های خود را نگه دارید.خواهر شما است باشد ولی حق ندارید هر حرفی به او بزنید شما حتی حق ندارید به گوشی او دست بزنید .من تا سن 16 و 17 سالگی این بچه ها یدون اینکه خود شان مطلع باشند مواقعی که خانه نبودند وسایل آنها را نگاه می کردم برای این که بچه است نوجوان است خوب یک بار گشتم  بیست بار گشتم بس نیست وقتی متوجه شدم و خیالم راحت شد آنها به دنبال کار خطا نمی روند امروزه حتی به خودم اجازه نمی دهم گوشی آنها را بردارم و تلفن آنها را جواب دهم گوشی اگر زنگ بخورد ببینم که همسر ش است او را جواب می دهم می گویم دلش شور می زند فقط همان را جواب می دهم. اگر گوشی پسر خود را بردارم اگر کسی باشد که به من مربوط باشد و مشترک باشد اگر ضروری باشد جواب می دهم وگرنه باز نمی کنم تازه در یک خانواده هستیم بعد در محیطی مثل حسینیه چرا آدمها به خود اجازه می دهند به همدیگر دخالت کنند واقعاً ضرورت دارد شما از دیگران بپرسید که چرا شما بچه دار نمی شوید. غلط است نباید دخالت کنید زشت است چرا به همدیگر دخالت می کنیم ؟اولاً اینجا یک بزرگتر دارد یعنی همه چیز سرشاخه هایش مستقیم به من متصل می شود شما مطلبی دارید که فکر میکنید برای دوستی لازم است یک کاری انجام شود بیایید سراغ من . متاسفانه این سوال ها را از هم می کنند به حیطه ی همدیگر وارد می شوند بعضی ها صاحب یک مسئولیتی در این حسینیه هستند از من می پرسند گوشت و آذوقه دارید می گویم از خانم فلانی بپرسید مسئول این کارها ایشان هستند . می گویند کتاب ، می گویم بروید سراغ خانم فلانی ، من چگونه می توانم دخالت کنم و بگویم فلان کتاب را داریم . مگر کتابخانه برای من نیست ؟ اما تحت اختیار خانم فلانی است . چرا ما به این ها دقت نمی کنیم . شما برادر بزرگ هستی اما اصلاً حق نداری به خواهر کوچکترت هتک حرمت کنی. چیزی مشاهده کردی و فکر کردی اشتباه است به پدر و مادرت بگو . محدوده هایمان را نمی شناسیم . بنده فضاهای مجازی را به طور دائم نگاه می کنم و عبور می کنم ، چقدر وضع بد است . در فضاهای مجازی مشکل داریم ، در فضاهای واقعی مشکل داریم ، در فضاهای حقیقی که باید باشیم اصلاً نیستیم . چرا نیستیم ؟ چرا مسئولیت نمی دانیم ؟ مگر این جا حسینیه شما نیست و شما از آن استفاده نمی کنید ؟ شما در قبال بهره وری از حسینیه هیچ هزینه ای نمی کنید پس چرا در قبالش مسئولیت ندارید ؟ مثلاً چرا فقط فلانی باید میز را دستمال بکشد ، چرا یک دفعه نمی آیید بگویید سفره امام زمان(عج) داریم کاری هست که به من بدهید ؟ برای سفره امام زمان(عج) چه موقع حسینیه را غبارروبی می کنید ؟ نباید هر کسی با خودش فکر کند . ما در خانواده زندگی می کنیم ، چون خانواده هستیم تعداد خانوارهایمان هم متفاوت است الان بچه ها جدا شدند و در خانه های خودشان هستند قدیم ما 5 نفر بودیم ولی بقیه 2 نفر بودند اگر ما برای کاری هزینه می کردیم بر اساس تعداد هزینه را تقسیم می کردیم ؛ فکر نمی کنید که کارهای حسینیه را باید این طوری تقسیم کرد ؟ می توانی به خانم های فلانی و فلانی مراجعه کنی و بگویی برای این جلسه به عنوان نیروی کمکی روی من می توانید حساب کنید و این قدر ساعت می توانم باشم ، چه موقع بیایم ؟ این ها مسائلی است که باید به آن ها توجه کرد ، خیلی زود از دستتان می رود . اگر قرار است بحث قرآنی را خانم فلانی اداره کند باید ایشان بگرداند اگر ایشان در این زمینه کم کاری می کند باید به بنده گفته شود ، اگر تماس گرفتید و ایشان توجه نکرد باید به بنده گفته شود ولی کسی دیگر حق ندارد در این مقوله دخالت کند .

چندی پیش صحبت این بود که زیر بناها غلط است . و بحث سر این بود که پدر و مادر ها همه حیطه ها را به بچه هایشان آموزش نداده اند . بعد من خبر از یک اتفاق بد و هولناکی دادم که در همه خانه ها هست و هیچکدام شما آن را ندیده اید . و آن این است که اختلاف  فرهنگی و تفکری و بینشی ما یعنی نسل من با نسل پدر و مادرم به اندازه ی خیلی کمی است . ولی اختلاف بینشی و فرهنگی نسل جوان با پدر و مادر من بسیار زیاد است و با خود من هم زیاد است . پدر و مادر ها باید این اختلاف را درک کنند و اگر درک نکنید بچه هایتان حرام می شوند و از بین می روند . زیرا که صاحب هیچ هویتی نخواهند بود. امروزه این اتفاق افتاده است . آن چیزی که برای نسل من حیطه بود برای نسل امروزی دیگر حیطه نیست . پس باید چه کرد ؟ کمی باید من خودم را بالا بکشم تا نزدیک تر شوم و کمی هم نسل جوان شعله را پایین تر بیاورد و به نسل ما نزدیک تر شود . مگر نمی خواهید ایمن زندگی کنید . اکثر خانواده ها تنش و دعوا دارند . یکی از دلایل آن این است که پدر و مادر زبان بچه ها را نمی فهمند . و یا بچه ها زبان پدر و مادر را نمی فهمند . آیا نمی خواهید روی این موضوع یک تفکر مجدد بکنید ؟ حالا حیطه این تفکر را چگونه تعیین کنیم ؟ واقعیت این است اگر کتابی چهارده قرن پیش آمده است و تا آخر دنیا هم خواهد ماند و خداوند قول داده است که خودم تا آخر آن را حفظ می کنم بهترین مدرک و سند است . نمی خواهیم از داخل آن استخراج کنیم ؟ که با بچه هایمان چگونه رفتار کنیم . بچه هایمان نمی خواهند از قرآن استخراج کنند که با پدرو مادر چگونه رفتار کنند . یادمان باشد هر طور با پدر و مادرمان رفتار کنیم فردا هم بچه هایمان با ما همان رفتار را خواهند کرد . امروز اگربا من  مادر بد رفتار کنند مطمئنا فردا بچه هایشان هم همان رفتار را با آنها خواهند کرد. این ها اگر حرف من را گوش نکردند ولی در گوشم نزدند ولی فردا بچه اش در گوش آنها خواهند زد . این خیلی بدتر است . فکر کنید ببینید در کجاها که حرف پدر و مادر تان را گوش نکردید ضربه خوردید . پدر و مادر حرف شما را نمی فهمند و درست می گویید ولی علی الرغم این که شما را نمی فهمند حب پدر و مادر یک حفاظ دور شما می آورد . امروز ما حفاظ نداریم .

بعضی ها مثلا برای بالا آمدن از پله اتوبوس دست جنس مخالفشان را می گیرند . و شاید هدف  جنسی یا سوئی هم نداشته باشند ولی به این امر عادت کرده اند . این یعنی محدوده ندارد . من و شما هم یک روزی به این نقطه خواهیم رسید که محدوده ای نخواهیم داشت . من خودم جهت پایین آمدن از پله بیمارستان مجبور شدم از یک آقای غریبه کمک بگیرم ولی محدوده ام را حفظ کردم ایشان که کاپشن ضخیمی هم تنش بود بازوی او را گرفتم تا از پله پایین بیایم و به آن آقا هم حفظ این حریم را آموزش دادم . شما هم باید خط چین تقوا را داشته باشید چرا که اگر این خط چین تقوا را نداشته باشید همه جا به درد سر می افتید . به عنوان مثال من هرگز بدون دلیل از چشمی درب خانه بیرون را نگاه نمی کنم . زیرا که باید حریم افراد را که از راهرو رد می شوند  حفظ کرد . شاید خیلی ها از حرف های من خوششان نیاید ودیگر به این مکان پا نگذارند . این اصلا مهم نیست . مهم آن است که درست حرکت کنیم . در روابط با دوستان و شوخی ها بین دوستان و خواهر و برادر باید حریم رعایت شود . محدوده هایتان را بنویسید و غلط هایش را با هم بگیریم . در فضای مجازی باید مواظب حریم زن و مرد باشیم . زن و مرد هیچ حقی ندارند که به هم پیغام بدهند . نگویید فضای مجازی است وما دستمان به هم نمی خورد، هرزه گردی آغاز میشود وعادت میشود.این فضا ها حرمت ها را شکسته، مواظب باشید.

صحبت از جمع : برقراری نظم در حسینیه در خیلی جاها رعایت نمی شود . و ما شاهد یک هرج و مرج هستیم . و حریم کلاس رعایت نمی گردد .

استاد : من موافقم و این را تعمیم می دهم به داخل منازلتان . خیلی از دعواها در خانواده ها به خاطر رعایت نکردن این حریم هاواین حرمت هاست . باید حواسمان باشد چرا که ما امت مسلمانیم . معجزه بزرگ پیغمبر ما خوش رفتاری و نیکو سخن گفتن وحرمت نگه داشتن شان است . و اگر ما این رفتار را نداشته باشیم معرف دینمان نخواهیم بود . ما باید از خانه هایمان شروع کنیم بخصوص جوان تر ها باید بیشتر رعایت کنند .

صحبت از جمع :استاد ما بسیار سختگیر هستندواین سختگیری کارشان را سخت میکنه ولی کسی که کمال طلب است ومی خواهد کارش رو درست انجام بده هیچ چاره ای ندارد. در تایید صحبت ها یشان در قرآن می فرماید به زنا نزدیک نشوید نمی گوید زنا نکنید یعنی خطا رو نباید بهش نزدیک شد  . چرا که همه چیز از همین یک ذره یک ذره شروع می شودوهمینطور آدمها آلوده می شوند، در هر موردی اینطور است روابط آدمها با همدیگر یاکار خلاف کردن ،یا لقمه غلط خوردن ، جوانها مواظب خودتان باشید چون کسی که در انتها ضرر میکندخودتان هستید .

استاد : خیلی باید رعایت کنید چرا که امروز همه چیز کاملا واضح است . در سایت ما در مورد هر مقوله ای که بخواهید مطلب وجود دارد . برای همه قشر و در همه زمینه ها . کار من نیست بلکه کار آن کسی است که به من دستور داده تا اینجا باشم . من هیچ ادعایی هم ندارم . ولی می گویم خانم ها و آقایان  بدون جهت برای هم پیغام ندهید . خیلی چیزها را قبل از آن که دیر شود از بنیاد بکنید . ماه رمضان نزدیک است

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید