Logo

ورود به دنیایی جدید (دنیای حروف ، کلمات و جملات) بخش دوم

 بسم الله الرحمن الرحیم

هر کس پنج جمله ای که در طول هفته به کار برده و متوجه شده که خیلی بد است ومی شود که این ها تبدیل به جملات خوب شود را یادداشت کند تا انتشار دهیم. ما همیشه نشسته ایم برنامه ای در تلویزیون بیاید تا جملات و رفتارهای مردم را یک طوری اصلاح کند . این نمی شود چون خواه و ناخواه در کنار روند به ظاهر خوبشان کاستی هایی دارند آنها هم ارائه می شود پس ما نباید کاری کنیم؟

سوال: بنده درکی که از صحبتهای هفته پیش کردم این است که ما نیت پشت صحبت هایمان را باید عوض کنیم ، خودم وقتی صحبت می کنم هیچ حرف دو پهلویی نمی زنم که بخواهم تغییرش بدهم فقط نیت پشت آن هست که باید تغییر کند .

استاد :اگر جمله بندی خودتان را عوض نکنید . چون سالها به این نحوه گفتگو عادت کردید . نه شما همه همین طور هستند . اگر این جمله بندی ها را تغییر ندهید نیت ها تغییر نمی کنند . نیت ها مثل فانوس های کاغذی که در آن چراغ روشن کردند و در آسمان می چرخد دوام زیادی ندارداما پشت این کلام ما مخفی می شوند . وقتی ما این جلودارش را برمی داریم یا عوض می کنیم گم می شود و خودش را پیدا نمی کند . چون ریشه و اساسی هم ندارد محو می شود . برای همین اگر جمله بندی هایمان را تغییر دهیم بخصوص وقتی می فهمیم که پشت آن یک نیتی وجود دارد اگر جمله بندی هایمان را عوض کنیم آن موقع آن نیت گم می شود چون دیگر جا و مکان ندارد . و نمی تواند پشت چیزی مخفی شود و جمله بندی جدید را نمی شناسد . چون نمی شناسد جایی برای مخفی شدن ندارد پس گم می شود . اگر کسی روند کاری را که من در این چند ساله انجام دادم را بررسی کند می بینند یک روش تربیتی در هر چیزی که نگاه کنید یک سیری را من همانند کسی که به زبان فارسی و ترکی و عربی و انگلیسی و... گفته . اما فی الواقع کسی همه این زبانها را بلد باشد می بیند که تمام این ها یکی است . من آن چه که تا به امروز ازبزرگ خودم یاد گرفته ام به همان زبان ساده در اختیار همه گذاشته ام .مخاطب بزرگان خدا یک دسته هستند: جویندگان طلا . اما مخاطب من یک دسته نیست جویندگان چیزهای بسیار زیادی است . و من کلام را باید طوری تحویل دهم تا تمام مخاطبان من فرا خور حالشان آن را بگیرند و بروند . و من واقعا فکر می کنم آن چه که باید انجام می دادم انجام دادم . الان هم یک حرکت تازه است.
سوال : مثلاً بنده دارم با یک نفر صحبت می کنم و حال خودش و خانواده اش را می پرسم اما خانواده ایشان برایم مهم نیست این می شود آن که در دلم نبوده و گفتم . حالا باید چگونه تغییر بدهم؟
استاد : شما با نگاه جدیدتان دو جمله را به کار بردید . که یکی از آنها اضافه است . چیزی که در دل شما جایگاهی ندارد چرا در زبان شما جاری است . نباید جاری شود . من شاید پنج بار تلفنی با شما صحبت می کنم و آن موقع یاد دختر شما نمی افتم و یک بار هم حالش را نمی پرسم ولی گاهی اوقات یک بار می گویم . این گاهی اوقات ها تنها رسم ادب نیست . در آن موقع یاد دخترتان افتادم . زیرا دخترتان ناگهان در دلم چرخی زد و من از شما حالش را پرسیدم . ما جملات اضافه خیلی به کار می بربم . و لفاظی زیاد می کنیم که باید ترک شود . در دنیا به قدری صوت هست که دنیا دارد دیوانه می شود . اگر قرار است پاکسازی شود من فکر کنم که هفتاد درصدش باید پاک شود . هرکسی به اندازه سهمش شروع کند و فضا را پاکسازی کند . هیچ فکر کردید که افراد پیر می شوند ولی صدایش باقی است . صدا همیشگی و جاودانه است . این همه اضافات و هجو که نسل جوان بیشتر می گویند را شما تصور کنید . و این همه هجو در این فضا می ماند . خوب نسل های بعد از ما که زیر بار این همه هجو می میرند . به کجا فرار کنند ؟ باید این ها را حذف کنیم . یک سری مثل جمله شما اضافه است و در دل دارید و می گویید این اضافه است آن را حذف کنید . یک سری حرفهای اضافه هجو است که به طور کامل باید برداشته شود . و حق ماندن ندارد چون به اندازه کافی اثر مخرب در جهان هستی دارد . گاهی مادر ها و پدرها که با اولادشان بی رو در بایستی هستند در کلامشان حرفهای نازیبا به کار می برند . و اگر ازاو بپرسی که چرا این را گفتی می گوید اولادم است و با او راحتم . شما می توانستی لحن بهتری به کار ببری و فضا را خراب نکنی و رسالت حروف را هم از بین نبردی زیرا که حروف موجودات شریفی هستند و با شرفشان در خدمت ما هستند . مگر ما شرفشان را برداریم . پس جواب این حروف را چه می خواهیم بدهیم ؟ من آن قدر که به مسائل ریز شدم خیلی از مواقع حتی به خوردنی ها که نگاه می کنم می ترسم . آیا برای این که می خواهم بخورم در واقع حفره خالی دارم ؟ اگر دارم بخورم و اگر نه برای چه بخورم ؟ بعد می خورند و هجو ها بالا می رود .
سوال: بنده فکر کردم که هجو ندارم ، صحبت اضافه ندارم و ....... اما جوانها خیلی بیشتر دارند و دیدم که این ها ابتدا در خانواده رشد می کنند و از بچگی باید تصحیح شود . آنهایی که بزرگ شدند باید چکار کنند ؟
استاد : یکی از اشکالات ما این است که بررسی می کنیم و می بینیم که جوان ها بیشتر از ما اضافه دارند . اشکال اولیه در من است . که در نوع حرف زدن و برخورد من است . من قبل از این که بیایم ودوستم را اصلاح کنم اول به خودم نگاه می کنم . می بینم که وقتی من شروع کردم به صحبت با دوستم چند جمله اضافه گفتم . پس قبل از هر کسی باید اول به خود پرداخت . درد من دقیقا همین نقطه است . هر چیزی که می گویم همه به دیگری حواله می کنند . من اصلا به کس دیگری کاری نداشتم من به تو کار دارم . شما این را فراموش نکنید که جز خودتان موظف کسی نیستید . می گویید پس امر به معروف و نهی از منکر چه می شود ؟ مگر این دستور دین ما نیست . تو مجسمه امر به معروف و نهی از منکر بشو . من وقتی با شما شوخی نامناسب می کنم و شما لبخند می زنی و در ازای شوخی نامناسب من یک شوخی ظریف و بسیار زیبا می کنید من را نهی از منکر کردید . چون امروز کسی ناآگاه نیست و جامعه پر از دانستنی است . اما از بس که دانسته ها را عمل نکردند دانسته ها همچون غباری در فضا می چرخد و اصلا تاثیری ندارد . درد ما این است . در یک زمانی دختر ها در سیزده سالگی عقد می شدند . یک دختر سیزده ساله نیازمند این بود که از نحوه آب جوش آوردن و آب جوش را خالی کردن تا بالاترین درسهای زندگی را یک بزرگتر به او بگوید . اما الان هم لازم است ؟ ما امروز نیاز نداریم که به بچه هایمان بگوییم زیرا که خیلی گفتیم و عمل نکردند . پس خودت را مجسمه امر به معروف و نهی از منکر کن . اگرمن مقنعه سرم می کنم اما موهایم از پشت بیرون است . من نمی توانم به دخترهای جوان بگویم که چرا موهایت بیرون است . می گوید ما از جلو بیرون گذاشتیم و تو از پشت سر .اگر من را این جا به این شکل و در خیابان با یک تاج گل ببیند هیچ وقت دیگر حرف گوش نمی کند . اگر برای حجاب به کسی تذکر می دهم باید در همه جاگونه ای لباس بپوشم مجسمه حجاب باشم . این می شود امر به معروف و نهی از منکر پس ما به دیگران کاری نداریم . پس اول خودت را اصلاح کن . تو هجده سال با فرزندت بد صحبت کردی و نباید انتظار داشته باشی که چون یک هفته است که رعایت می کنی فرزندت هم یک هفته ای درست صحبت کند . فرزندت هم نیاز به هجده سال گذر عمر دارد تا درست شود . اگر امروز شما شروع به اصلاح خود کنید و جوان بیست ساله شما که شما را می بیند اگر کمی زرنگ باشد صبر نمی کند بیست سال بعد خودش را اصلاح شود از همین حالا شروع می کند . می گوید من دوست ندارم که بعد از پنجاه سال تازه بفهمم که بد رفتار کردم و تازه حالا جلوی بچه هایم و خانواده ام شروع به اصلاح کنم . پس اول وظیفه من اصلاح خودم است . و بعد از آن نشان دهم که آن هم نه برای خودنمایی و بدانیم چیزی که خودمان باور نداریم اگر با قشنگترین کلامها به گوش جوانها بخوانیم آن قدر اثر ندارد . از تو همراه کلامت باید انرژی کلامت هم خارج شود تا به مخاطب بخورد و او هم عمل کند . عمل کننده باشید بعد حرف بزنید که اگر عمل کننده باشیدحرف هم نیازی ندارید.
سوال : اولین جمله ای که در مواقعی که مشکلی یا بیماری پیش می آید گفته می شود این است که" خدا بد ندهد " برای بنده همیشه سوال بود از منشأ خِیر و برکت که به غیر از خیر و برکت که چیز دیگری ساطع نمی شود و خدا به هیچ کسی بد نمی دهد پس این چه کلامی است که ما بکار می بریم . فکر کردم چون ما عادت کردیم همیشه کوتاهی ها و مسائل خودمان را تقصیر دیگران بیندازیم . در قرآن هم داریم که هر خیری که به شما می رسد از ناحیه خداوند است و هر بدی که به شما می رسد از ناحیه خودتان است . بهتر است موافق حال کسی که دچار مشکل شده دعا کنیم و از خدا برایش طلب شفای خیر بکنیم .
موضوع دیگر این که : در مراسم ختم که وارد یا خارج می شویم می گوییم "غم آخرتان باشد" برای بنده غم آخر زمانی می شود که طرف وجود خارجی نداشته باشد . ما در عمل با این کلاممان برای این بنده خدا طلب می کنیم که شما هم زودتر بمیردکه دیگر غمی نبیند . برای تسلای دل او از خداوند عالم برایش صبر بخواهیم ، برای درگذشته علوّ درجات بخواهیم ..... در ادبیات ما کلمات بسیار غنی و زیبایی وجود دارد و بهتر است اینها را بکار ببریم . ما در مجالس شادی خود از کلمه ترکاندن استفاده می کنیم بهتر نیست که بگوییم می خواهیم سنگ تمام بگذاریم .
استاد:همه ما به یک سری گویشها عادت کردیم و خیلی هم دوست نداریم تغییرش دهیم، اما هنگامی که تغییر می کند می بینیم که چقدر فضای ما عوض می شود، معمولا در مراسمهای ختم که شرکت می کنم از جمله " خداوند به شما صبر جمیل عنایت کند " استفاده می کنم و اگر کمی بیشتر با طرف صمیمی باشم می گویم بی قراری نکن چون جایی نرفته کنار شماست فقط جسمی که پر درد بود را تحویل داد لباسش اندازه اش نبود، اذیتش نکنید شما خوشحال باشید تا به او هم آرامش برسد، اینها جملاتی ست که بیان می کنم، بهتر است که تغییر ایجاد کنیم.
ما مردم را دعا می کنیم می گوییم خداوند هیچ وقت به تو هیچ دردی ندهد، بهتر نیست بگوییم تا وقتی که عمر داری خداوند به تو سلامتی مقرر بفرمایند.
سوال: چیزی که بنده به آن فکر کردم روی اسم گذاری بچه هایمان بود . چون شما فرمودید هر حرفی یک انرژیی دارد و مجموع حروف کلمات را می سازد اما دلیلی ندارد که هر کدام انرژی شان جدا باشد . چقدر خوب است که برای بچه هایمان اسامی با معنی و زیبا انتخاب بکنیم و این انرژی خیلی خوب تا پایان عمر همراهشان باشد .
و فکر می کردم به آن دانشمند ژاپنی که بر تأثیر کلمات روی آب تحقیق می کرد و این برمی گردد به همان منشأ انرژی که شما صحبت فرمودید . چنان که وقتی بیمار می شویم حمد شفا می خوانیم و تأثیرش را می بینیم و در حین گفتگو ادای درست کلمات خیلی مهم است پس قرار است یک انرژی بدهیم و دریافت کنیم .
استاد: اگر وارد دنیای کلمات شوید مانند آدم کوچولوها گیر می افتید. قانون هستی ست، خداوند عنایاتش را به بندهایش می دهد، فقط فرقش این ست که بر بعضی ها به دلیل اینکه کمتر به ظواهر می پردازند و بیشتر به اصل مطلب می پردازند زودتر در را باز می کند، اگر شما یک گاو صندوق داشته باشید و صد نفر را برای باز کردن در آن بیاورید نمی توانند آنرا باز کنند، چون آرام ندارند، نمی توانند، اما کسی که صاحب قرار است دستش را که می گذارد، صداهایی را که قبلا این قفل چرخی را خورده هنوز رویش است و با صداها اینطرف و آنطرف می رود، قفل باز می شود در مورد آدمیزاد هم همین است، غیر از این هم نیست، من ذکر اضافه نمی کنم. تنها این را یاد گرفتم، " ساکت شو " وقتی تو ساکت شوی اصوات اطرافت را می شنوی، ساکت شو تنها راهش اینست.
سوال : بنده معمولاً به کم گفتن معروف هستم می گویند خیلی صحبت نمی کنی . داشتم تلاش می کردم که یک کمی صحبت کنم . چون همه چیز برای بنده یک چهارچوبی دارد مثلاً اگر برای بنده خانواده یک نفر مهم نیست از او نمی پرسم خانواده ات چطورند . صمیمیت یکی از چیزهایی بود که می خواهم به دست بیاورم . به این نتیجه رسیدم که یک کمی مهربان باش حتی اگر خانواده کسی برای تو مهم نیست ، حتماً حالشان را بپرس تا کم کم خانواده های مردم برای تو مهم شوند ، دیگران برای تو مهم شوند یعنی ادای آدم های مهربان را در بیاور تا مهربان شوی .
این که وقتی می گویند واقعاً ناراحتم ، ناراحت بشوم بخواهم برایشان یک دعایی بکنم . چون وقتی به بنده یک نفر بگوید من فلان مشکل را دارم می گفتم خب خودش انجام داده به این جا رسیده و خودش باید بداند که چکار بکند . از وقتی که ازدواج کردم احساس می کنم دیگران هم مهم هستند گاهی اوقات این حس را ندارم اما از این کلمه استفاده می کنم مثلاً قربانت بروم . در صورتی اگر یک نفر بیاید به من بگوید حاضری قربان من بروی می گویم : نه ، اما احساس می کنم گفتن این یک محبتی به وجود می آورد ، چون پشت آن هدف دارم لغو محسوب نمی شود؟ سوره مومنون هم می گوید : عَنِ اللَّغوِ مُعرِضُون . پس اگر بنده می خواهم مومن باشم باید از لغوها پرهیز کنم . آیا بنده به سمت خوبی پیش می روم ؟
استاد :ما در ارتفاع یک محوطه داریم، که اگر وسط آن محوطه بایستیم ایمنیم، اما اگر به سمتهایی خارج از آن محوطه برویم بالاخره پایین می افتیم، پس اگر بخواهیم در جایی که ما را قرار داده اند در امنیت باشیم و زندگی کنیم، باید در وسط محوطه قرار داشته باشیم اما بر اساس مسائل پیش آمده گاهی به سمتهای مختلف محوطه منحرف می شویم برای کسی که میخواهد مهربان باشد، باید صحبت کند، سوال کند، برای کلام شما یک هدف و نیتی وجود دارد، آن هم نیتی به سمت نیکی و مهر ورزی، حالا یک فرد دیگر این سوال را می پرسد فقط به جهت اینکه از مسائل درونی خانواده ها آگاه شود ، این بسیار بد است، اگرهیچ هدفی نباشد چه دلیلی برای عنوان کردنش دارید؟ چون این گفتار روی هوا بلاتکلیف است، سرگردان است، شما در حق کلام خیانت کردید، شما که هیچ جهتی را برای آنها نشان ندادید، حتی کسی که نیت خیری پشت کلامش نیست حداقل جهت را داد،آن که جهت نیکو می دهد عالیست، اما اینکه کلمات را سرگردان رها کنید همانجا می ماند و اصلاً نمی تواند بیاید و در نیت دیگری ادغام شود و در یک نیت دیگری حرکت بکند تا به تکاملش برسد ، سرگردان رها شد و همانطور ماند، به همین دلیل می گوییم جملات اضافه را بکار نبرید، شما دارید تمرین می کنید تا به سمت یک صفت نیکو بروید مهربانی، محبت خوبست فقط مراقب باشید به سمت افراط نروید که بطور حتم شما را از مسیر خارج می کند.
سوال :بنده به ذکر سلام فکر کردم . چندین سال قبل راجع به انرژی حروف شنیده بودم که حرف شین منتشر می کند و حرف سین رتبه رتبه ، گام به گام انرژی ها را پخش می کند ..... در مورد تمنیات عاطفی ، اتصالات عاطفی آیا سلام می تواند صله رحم قرار بگیرد ؟

استاد : باید به یاد داشته باشید که بزرگترها همیشه می گفتند جواب سلام واجب است، سلام سلامتی می آورد، می گفتید من از این فرد بدم می آید، می گفتند اشکالی ندارد شما سلام کنید، برای اینکه برای شما سلامتی و خیر و برکت می آورد. سلام پیام دهنده است، من متأسفم که امروزه جامعه بشری در چیزهایی گم شده که معنی و مفهوم ندارد، استادی می گفتند توجه کنید، سوال ساده دادن به شاگرد کمک به شاگرد نیست، سوال اگر خیلی ساده باشد شاگرد گم می کند، چون باور نمی کند که سوالی به این سادگی به او داده باشید، بعد آنرا پیچیده می کند و به تمامی سوالاتش اشتباه پاسخ میدهد.
در مورد حروف هر کدام صاحب یک انرژی خاص هستند،مثلا در حروف انگلیسی " جی اچ " است که صدای "ق" میدهد یعنی باهم که ترکیب می شود صدای "ق" میدهد اما آن " اچ" در جایی دیگر به تنهایی یک صدای دیگری میدهد و با یک حرف دیگر صدای دیگری میدهد، اگر شما در بحث حروف وارد شوید سردرگم میشوید چون هرکدام صاحب یک انرژی خاص و یک وظیفه بخصوص هستند وقتی باهم ترکیب می شوند انرژی ها و وظایفشان فرق می کند، شما نمی توانید در همه اینها وارد شوید چون علمی نیست که به راحتی از آن سر سلامت به در بیاوریم، در مورد علم نجوم از امیر المومنین سوال کردند، ایشان فرمودند علم بزرگ و خوبی ست اما توصیه می کنم وارد آن نشوید چون ما قادر نیستیم همه پهنه را طی کنیم و در نهایت گم می شویم.
ادامه صحبت از جمع : در مورد حرف شین فکر می کردم که آدم چقدر شهادتین را انتشار می دهد ، روزی چند مرتبه تکرار می کند . درست است که آدم در این وادی بیفتد ؟ مثلاً سلام را قبل از اسلام می گفتند ، حَیّا کَلّا یعنی زنده باشی بعد پیامبر اکرم به بزرگترین و خلاصه ترین ذکر یعنی به سلام تبدیلش کردند که معنی آن می شود عاری از عیب و آفت که فقط با همین یک سلام معنی می شود .
استاد : ما می دانیم که کلمه سلام را پیغمبر خدا متداول نکردند کلام وحی است و صراحتاً در سلامهایی ست که خداوند بر پیغمبرانش می فرستد، قشنگترین سلامها آیه 58 سوره یس است، سلام از جانب خداوند بر بنده ای که وارد بهشت می شود، بنده ای که وارد بهشت می شود ملائک سلام برای او می آورند. خداوند با کلمه سلام به من امنیت داد، سلام بر من وقتی که زاده شدم سلام بر من وقتی که می میرم و سلام بر من وقتیکه برانگیخته می شوم، خداوند می گوید من این سه سلام را بر تو داده ام، پس امنیت را به شما داده است ما همه امنیت را با خودمان به دنیا آورده ایم اما در بین راه اسیر نفس می شویم و آنرا گم می کنیم .
الان شما در کانالهای مجازی که بگردید خیلی جالب است مثلاً می گوید : کانال آیۀ الله بهجت ، بعد که مطالب را نگاه می کنی می بینی راجع به سایز شکم و ... می دهد که چربی هایش را چگونه آب کنید ، آخر چرا شما همه چیز را خراب می کنید . نگاه که می کنی دائم دارد ذکر می دهد ، هیچ کسی از ایشان در زمان زنده بودن به سادگی نمی توانست ذکر بگیرد . الان دائم می گوید رزق می خواهی این ذکر است ، فردا یک چیز دیگر می دهد ...... خدا آخر و عاقبت کسانی که این کارها را می کنند به خیر کند چون باید جوابش را پس بدهند ؛ اما من و شما چکار می کنیم ؟ ما هم دائم می رویم در اینها و سر می جنبانیم و می خواهیم از آنها استفاده بکنیم در حالی که اجازه استفاده نداریم.
ادامه صحبت از جمع : در مورد ذکرهایی که می فرمایید یک وقتهایی ساکت هستیم اما در مغز و فکر آدم هست که الان صلوات بگویم . اگر ذکرها را در سکوت بگوییم اشکالی ندارد ؟
بنده می گویم هیچ فرقی نمی کند بعضی از بزرگان معتقدند که باید بلند گفته شود آن هم باز برمی گردد به خود فرد. مثلاً به یک عده سوره جن را می دهیم ، به یکی می گوییم بخواند و به دور تا دور خودش فوت کند ، به یکی می گوییم فقط صوت آنرا گوش کن ، به فرد دیگری می گوییم به آب بخوان با نمک بعد در حمام به سرت بریز ، البته طی دستوراتی به این سادگی نیست . این اذکار بلند گفتن ، آرام گفتن ، چه تعداد گفتن ، چه وقت گفتن ، همه اینها دارای دستوراتی ست و برای افراد خاص ، به همین دلیل است که توصیه می کنیم شما به افراد ذکر ندهید . سوال می کنند ذکر تسبیحات اربعه خوب است ؟ می گوییم بله خوب است . چطوری بگوییم ؟ خب بعد ازاینکه نماز ، تمام شد ، حالا مثلاً یک نفر آن طرفتر نشسته و می گوید چرا به او اصلش را نمی گویی ؟ خب اصلش چه هست ؟ بگو تسبیحات اربعه را در روز به این تعداد تکرار بکند ، تو این دستور را که می گویی به عهده می گیری . باید به عهده بگیری و پشتیبانی کنی . آیا این امکان را داری که پشتیبانی کنی . اما اگر از بنده بپرسند ذکر صلوات خوب است ؟ می گویم : همیشه خوب است . چند تا بگویم ؟ هر چند تعداد که دلت می خواهد . مگر اذکار اسماء جلاله می تواند بد باشد شما هر چه دلت می خواهد بگو ، در طی شبانه روز بدون ذکر نگرد چه بیان شود ، چه در قلب گفته شود ، در هر دو حالت عالی است . اما اگر خواستی نیت خاص بکنی ، مورد خاص داشته باشی ، شرایط ویژه داشته باشی آن دستور خاص دارد .
بنده با همسرم دیروز دکتر بودیم و خانم دکتر دنبال وسیله ای می گشت ، خیلی گشت . بنده هیچ چیزی نگفتم چون از لحاظ ظاهر با ما خیلی تفاوت داشتند فکر کردم شاید چیزی بگویم که باعث تمسخر شود . همسرم از بنده شجاع تر بود و گفت : چرا نوزده بسم الله الرحمن الرحیم نمی گویید ، شروع کنید چند تایش را که بگویی پیدا می شود . بنده نگاهی کردم که بار چه کسی را برمی دارید ، شما چکار دارید ؟ خانم دکتر یک مقدار گشت و پیدا کرد . همسرم خندید و پرسید گفتید ؟ گفت : بله ، گفت : چه تعداد گفتید ؟ گفت : 12 تا . همسرم از بنده خواست که برای خانم دکتر توضیح بدهم که چرا به آن تعداد می گوییم . گفتن آن کار خیلی خوبی است ولی طرفی که اعتقاد ندارد یک تعداد می گوید و رها می کند همانطور که آن خانم دکتر 12 تا گفت و بقیه را نگفت و ما موظف هستیم که بقیه اش را بگوییم . شما اگر گفتید و کسی در خانه انجام داد و بعد از پیدا کردن وسیله اش بقیه اش را نگفت چکار می کنی ؟ کلام را به دست اهل بدهید ، ذکر را به دست اهل بدهید ، به دست هر کسی ندهید وگرنه باید پاسخ بدهید .
ادامه صحبت: آقا علی بن موسی الرضا(ع) فرمودند حروف مخلوقات خدا هستند ؛ این ها یکسری بار انرژی دارند ، مقام دارند . در دقیقه روی ذهن ما چند هزار کلمه نصب می شود یا روی روح ما حکاکی می شود آیا بهتر است ما به جای هجویات و حرف های روزمره از اذکار استفاده بکنیم یا نه ؟ آیا با تعداد و شماره مشخص بگوییم ؟
استاد: شماره برندارید چون شماره برداشتن آداب می خواهد ، پشتیبان می خواهد و.... اگر از ذکری خوشتان آمد ، بدون تعداد ذکر کنید ، هیچ اشکالی ندارد . یک توصیه می کنم ، آن کتابی که در درونم است می گوید که : اگر می خواهید از هر دقیقه چند هزار حرف روی روحتان نصب نشود یک در دارد که در آن را با اذکاری مانند صلوات ، یا جمیل ، یا جلیل ، یا جبّار ، یا هر کدام از اسماء جلاله می توانیم ببندیم . اگرشما مشغول هر کدام از این ها باشید هیچ کدام آنها جرأت وارد شدن ندارند ، راه ورود ندارند .
سوال: سوره ابراهیم آیه 26وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ - و (همچنين)" كلمه خبيثه" را به درخت ناپاكى تشبيه كرده كه از زمين بركنده شده، و قرار و ثباتى ندارد . را می خواندم آیا کلمه پلید می شود کلمات بد یا لغوی باشد که ما می گوییم یا نه مصداق دیگری دارد ؟ چون می فرماید مثال کلمه پلید مثل درخت پلیدی می ماند که روی زمین ریشه نمی گیرد آیا صحبت های لغو و بیهوده ما هم همین حکم را دارد ؟
استاد : بله همین طور است منتهی درجه دارد ، چقدر بد است ، چقدر شنیع است ؟ یک ذره بد است ، خیلی بد است ، اصلاً از یک شقی بودن حکایت می کند ؛ آن طوری درجه بندی می شود . خلاصه یک تور ماهیگیری می خواهد که عده ای ذاکر جمع شوند و این کلمات و حروف نامناسب که انرژی های بد دارد پخش می کند جمع آوری کنند
صحبت از جمع : به این فکر کردم اگرکسی در حق کسی کوتاهی بکند و یا کسی را ذیت کند حق الناس به گردنش می افتد در رابطه با کلمات هم همان حق الناس است و سعی می کنم کمتر صحبت کنم .
استاد : این دفعه دیگر حق الناس نیست ، حق الخودم است . حق الخودم هم گردنم می ماند باید اینها را هم جواب پس بدهم .
صحبت از جمع : مدتهاست که کارشناسان مذهبی و روانشناسان صحبت می کنند روی این مطلب که بچه ها لفظ پدر و مادر بکار نمی برند و به اسم آنها را صدا می زنند . برمی گردد به این که کلمه مادر پیوند عاطفی را که ایجاد می کند تا صدا زدن اسم خیلی فرق می کند . می خواستم که یادآوری شود.

 

 

 

 

تمام حقوق این سایت ، برای گروه تحقیقاتی مهدی موعود عج الله تعالی فرجه الشریف محفوظ است.