منو

جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri 03 29 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره انبیا بخش یازدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

در جلسه پیش در آیه 50 خواندیم که خداوند به پیامبر فرمود : و این ذکر مبارکی است . این حکایت از قرآن می کند این قرآن ذکر مبارکیست که آن را نازل کرده ایم پس آیا شما انکار می کنید ؟ قرآن ذکر است ، ذکر یعنی یادآوری چون می دانید که قرآن همان اندازه که در کتاب نوشته شده در قلب من و شما هم نوشته شده . خداوند می فرمایند ذکر است ، ذکری مبارک چرا که این ذکر دقیقاً مطابقت می کند با آن چه که در قلب های ما نوشته شده و مهم آن است که با خواندن این کتاب به آن ذکر درونی یا آن قرآن درونی دست پیدا کنیم . چطور به آن قرآن درونی دست پیدا می کنیم با رسیدن به یک یقین چون آن چه را که درون است و آن چه را که در بیرون بیان می شود یکی می بینیم و این امکان ندارد مگر انسانی که چشم به گناه می بندد . آقا توی خیابان دارد می رود ماشاءالله از عجایب روزگار از همه قبایل اجنّه ، دیو ، دَد هر چه که فکر بکنید از مقابلش می آید خب نمی تواند با چشم بند توی خیابان راه برود زمین می خورد اما یک حکایت وجود دارد چشم به گناه افتاد فوری می بندد ، نه ببندد که اصلاً جایی را نبیند چشم را می بندد ، سر را برمی گرداند ، چشم را می بندد بالا را می بیند ، چشم را می بندد بعد پایین را نگاه می کند همه اطراف چهارسو در اختیار شماست مجبور نیستی روی آن بمانی . پسرهای ما جوان هستند و دخترهای ما ، خدا عاقبتشان را بخیر کند با وجناتی که از خودشان می سازند که به همه چیز شبیه هستند جز مرد ! بحث من مو نیست ، بحث من زیر ابرو برداشتن آقایان نیست ، بحث من روی ماهیّت وجودشان است که دیگر حس نمی کنند مرد هستند فقط می دانند موجود هستند ، همین .
وَ لَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا بِهِ عَالِمِينَ ﴿٥١﴾
‎و همانا ما از پيش به ابراهيم رشد و كمالش را عطا كرديم .
همه ما وقتی به دنیا آمدیم خداوند میزانی از رشد و کمال را به ما عطا کرده چطور که در قرآن در قفسه سینه و قلب همه ما نوشته شده اما فرقی که وجود دارد بین ما و ائمه یا انبیاء در اینجاست ، آن ها که وقتی که به دنیا می آیند رشد ، کمالشان و تکاملشان را می فهمند ، چرا ؟ چون امتحان های سخت تر در پیش دارند شما هیچ پیغمبری را نمی بینید که آسان و راحت رد شده باشد ، در دنیا یک زندگی توأم با آرامش ، آسایش و امنیّت را طی کرده باشد برای امتحان های این چنین آماده می شوند .
خداوند می فرمایند : و همانا ما از پيش به ابراهيم رشد و كمالش را عطا كرديم که وقتی به آتش می رسد با اطمینان و باور قوی پایش را در آتش می گذارد . و ما به او دانا بوديم ، به چه چیز ابراهیم خداوند داناست ؟ به این که شایسته است به گوهر وجودی پُر از کمالش .
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ ﴿٥٢﴾
‎آن‌گاه كه به پدر خود و قومش گفت : اين مجسمه‌هايى كه شما ملازم پرستش آنهائید چيستند ؟
جوان بود ، مجسمه ها را قابل پرستش نمی دید . به پدرش که بتکده را اداره می کرد و بت های بیشمار را رسیدگی می کرد وقومی که هر کدامشان یک بت داشتند یا چندتا چندتا یک بت داشتند و می آمدند برای پرستش ، قربانی و .... . گفت آخر برای چه این ها را می پرستید ؟ خیلی زیباست الان که داشتم این گفتگو را می کردم همین جمله ، همین کلامی است که در آینده به جوان های ما گفته می شود . می گوید این ریخت و قیافه را چرا این طوری کردی ؟ چرا خودت را این شکلی کردی ؟ می گوید آخر فلان هنرپیشه یا فلان آدم که در دنیا اسمش بسیار پیچیده ، این شکلی می گردد . تو نگو که من بت پرست نیستم ، تو هم بت پرستی بعداً از تو می پرسند چرا ای شکلی گشتی می گویی آخر او این ریختی بود می خواستم مثل او باشم چرا تو انتخاب نکردی که همانند خدای خویش باشی ، همانند پیامبرت باشی ، امامت باشی ، پیامبر و امام را کار نداری خدای خالق که تو را آفریده که بود با همه اوصاف زیبا چرا او را انتخاب نکردی ، این ها را انتخاب کردی ؟! تمام این ها در دنیا بت های انسان ها هستند . وقتی اخبار را در صفحه مجازی مشاهده می کنی گاهی اوقات خجالت می کشم می گویم مگر من چقدر کوچک و پست شدم که زن فلانی با شوهر فلانی بپر بپر کردند ، خب به من چه !! اگر من و شما دنبال این اخبار نگردیم این اخبار پخش نمی شود ما می گردیم و باز می کنیم ، لایک می کنیم . شما که این کار را کردید یعنی هم سنخ و هم ردیف و هم درجه آن ها هستید ، نکنید این ها هم بت هستند ، نگویید من بت پرست نیستم خیلی هم هستید .
گفت این ها چه هست که شما پرستش می کنید ، ملازم پرستش آن ها هستید .
قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ ﴿٥٣﴾
گفتند: پدران خود را پرستشگر آن ها يافتيم .
هر کاری که پدر و مادرهای ما می کردند هنوز هم ما باید بکنیم ؟ مادرهای ما یک روزی تشت رخت را می گذاشتند لب نهری که از بیابان می رفت رخت می شستند چرا الان نمی روی بشویی ؟ تو هم برو همان کار را بکن ، مگر مادرت نمی کرد ، مادربزرگت نمی کرد ! چرا دنبال ماشین لباسشویی می گردی ؟ هر آنچه که تکنولوژی بالا می رود ، دانش بالا می رود من و شما می بایستی از آن بهره مند باشیم و گستره این خیلی بزرگ است ، خیلی زیاد است . در زمینه علوم ، توی زمینه معنویات خیلی گسترده تر است. یک روزی مادربزرگ های ما ، پدربزرگ های ما اگر فکر می کردند که یک نفر دچار غش می شد ( بیماری صرع داشت) می گفتند بدوید ذغال بیاورید بیماری که دارد با کلّه به زمین می کوبد به جای این که نگهش دارند دورش را با ذغال خط می کشیدند اگر ذغال گیر نمی آوردند یک چوب برمی داشتند چون همه جا خاک بود خط می کشیدند ؛ چرا حالا شما آن کار را نمی کنید چرا اگر خدای نکرده یک عزیزی از شما دچار صرع بشود پس چرا دکتر می برید ؟ مگر پدرانتان این کارها را نمی کردند ؟ خب شما بروید و بکنید دیگر .
قَالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿٥٤﴾
‏ . ‎‏گفت : قطعاً شما و پدرانتان در گمراهى آشكارى بوده‌ايد
گاهی اوقات گمراهی در درون آدم است ولی بدبختی بزرگ این است اکثر گمراهی ها بیرون ماست و ما توجه نمی کنیم .
قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ ﴿٥٥﴾
گفتند : آیا حق را برای ما آورده ای یا از بازیگرانی ؟
چون برایشان یک مقدار عجیب آمده بود از ابراهیم پرسیدند : تو کلام حق را برای ما آوردی ؟ یعنی این ها خدا را می شناختند ولی در کنار خدا ، خدایان بسیار می خواستند . یا این که داری با ما بازی می کنی ، به قول خودمان نمایشنامه اجرا می کنی ، کدام یکی ؟
قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلَى ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿٥٦﴾
گفت : آری حق را آورده ام ، پروردگارتان پروردگار آسمان ها و زمین است که آن ها را پدید آورده و من بر این از گواهانم .
بر چه چیزی از گواهانی ، ابراهیم نبی ؟ بر واقعیّت موجود ، واقعیت چیست ؟ آسمان ها و زمینی را می بینم که بدون این که چیزی نگهشان داشته باشد ، سرجایشان هستند و می چرخند . پس بطور حتم گرداننده ای دارند . من بر این واقعیّت گواهم ، شهادت می دهم . شما کدام یکی از نعمات الهی را که انسان در آن ها دخالت ندارد ، می توانید بگویید که یک خالق دیگر دارد ؟ ستاره ها را نگاه کنید . امروزه می دانیم ستاره و سیّاره ها در هنگام چرخش از خودشان انرژی ساطع میکنند که بر همدیگر و حتی بر ما که روی این زمین زندگی می کنیم سایه می دهند و تأثیر میگذارند . ما در تقویم مصباح داریم . قدیم از کتابفروشی ها می توانستیم بخریم . در تقویم مصباح قمر در عقرب را اعلام می کند . قمر در عقرب یعنی چه ؟ قمر یعنی ماه ، عقرب را دقیقاً نمیدانم در چه شرایطی نسبت به ماه قرار می گیرد چون اصلاً وارد این مقوله نشدم . اما این را می دانم زمانی که ماه شروع میکند به نازک شدن ، یک جایی که آن قدر نازک است که دیگر دیده نمی شود قمر در عقرب شروع می شود تا جایی که ماه هلالش به جایی می رسد که می شود رؤیتش کرد . بارها از خودم پرسیدم : این قمر در عقرب یعنی چه دیگر ؟ این چه طور مسخره بازی است ؟ در این ایام به هر کاری دست نزنید ، خرید و فروش نکنید ، عقد و نکاح نکنید . اگر کردیم چه می شود ؟ هیچی ، بهترین کار عالم را که انجام بدهی کلّی گره در آن می افتد ، به همین سادگی . اگر تو با گره باز کردن مشکل نداری برو انجام بده ولی اکثراً آدم ها به این طور چیزها هیچ نگاهی نکردند ، به هیچ مطلبی توجه نمی کنند . خیلی چیزها هست توی دنیا که ما هنوز نفهمیدیم . با همه پیشرفت علم ، تکنولوژی ، در هر زمینه ای ، خیلی چیزهاست که نمی دانیم .
گفت : آری حق را آورده ام ، پروردگارتان پروردگار آسمان ها و زمین است که آن ها را پدید آورده و من بر این از گواهانم ، بر چنین واقعیّتی از گواهانم . یک جلسه ای ان شاالله اگر خداوند به من توفیق بدهد ، درباره واقعیّت و واقعی ، حقیقت و حقیقی گفتگو خواهم کرد . یک جریان خیلی مفصلّی دارد . واقعیّت ها قابل لمس کردن نیستند ، فقط بر واقعی ها قابل مشاهده اند . پروردگار عالم را نمی توانی ببینی ولی برآن چه که از خداوند بر آن ها واقع شده می توانی مشاهده کنی .
یادتان هست وقتی کرونا اوج گرفته بود ، می کشت و میتاخت چه کردیم ؟ گفتم : عزیزان من روزانه 14 حمد و 100 صلوات بدهید و بفرستید توی فضا ما ببینیم ؟ چقدر هم بچه ها به من خرده گرفتند که چرا شما می گویی مردم بفرستند و شمارش کنند ؟ گفتم : برای این که مردم ببینند قدرتشان چقدر بالاست . همه پشت به پشت هم دادند دارند کار می کنند . حالا امروز به یک چیز جدید رسیدیم ، همه چیز در حال ریختن است . اخبار را خوب نگاه کنید . قطار می ریزد می افتد پایین ، ساختمان می ریزد می افتد پایین ، آب دریا آنجا را می کَنَد می ریزد پایین . اتوبوس در یک راه روستایی چپ شد . بیاییم و یک کار جدید بکنیم ، در کنار حمدها و صلوات هایمان ، روزانه 100 تا امن یجیب بگوییم ، چون دیگر مستأصل هستیم ، مستأصل نیستید ؟ دنیا استیصال دارد ، شاید نفهمند من نمی دانم ، شاید هم می دانند . شاید در خیلی از جاهای دنیا آد مهایی هستند که دارند دست و پا می زنند یک کاری بکنند ما هم بیکار ننشینیم . ان شاالله از امروز 100 امن یجیب به ذکرهای روزانه مان اضافه کنیم درخواست کنیم که خداوند بر ما به نیکی بنگرد و مارا رهایی بخشد .
هیچ چیزی در این دوران عجیب و سخت که ما در آن قرار داریم به اندازه قرآن خواندن و تعمق در قرآن نجات بخش نیست ، قرآن لق لق زبان نخوانید اگر عربی می دانید عالی است بخوانید و با عربی آن درک کنید جلو بروید اما اگر عربی نمی دانید فارسی را هم بخوانید ببینید کلام قرآن یه چیزی را می خواهد به شما برساند و شما را در چه جایگاهی می خواهد قرار دهد خیلی زود زمانی می رسد که حرف هیچ کسی را راحت نمی توانید بپذیرید چون باور نمی کنید . آن قدر کلام های عجیب در جامعه جاری خواهد شد که شما دچار مشکل می شوید و نمی توانید آن را باور کنید آن جاست که قرآن خوان ها کلام الهی را در قلبشان یافتند ، باورشان قوی شد و برنده شدند ، خیلی دیر نیست . از آیت الله بهجت خدابیامرز پرسیدند که آقا جان عمر ما قد می دهد که امام زمانمان را ببینیم ؟ ایشان فرمودند : که از شما خیلی پیرترهایش هم می بینند . حالا خیلی زود اتفاق می افتد پس مراقب باشید .
از بزرگی پرسیدند زندگی به جبر است یا اختیار ؟ یا دنیا به جبر است با اختیار ؟ فرمودند : که به اختیار، گفتند چطور ؟ گفت امروز هر چه که می خواهی به انتخاب خودت و به اختیار خودت می کاری اما فردا دیگر به اجبار است ، چرا به اجبار است ؟ اولاً باید درو کنی ثانیاً وقتی درو می کنی همانی را که کاشتی درو می کنی ، مراقب کاشته هایمان باشیم .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید