منو

پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu 04 25 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره حجر بخش اول

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوندی که بخشنده است و مهربان ، به نام خداوندی که هستی بخش است و قدرتمند ، به نام خدایی که یکتا است و جز او نیست .
الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَ قُرْآنٍ مُبِينٍ﴿١﴾
الر : از حروف اسرار قرآن .
این آیات کتاب و قرآن روشنگر است . آیاتی است ، گفتگوهایی است که بیان می شود و از کتابی است که آن را قرآن می نامند و نقش آن روشنگری است . روشنگری در تمامی مطالبی که در دنیا به درد همه می خورد . پس هرگاه خواستیم عبرت ها را ببینیم و دریابیم ابتدا به قرآن مراجعه کنیم ، همه چیز در قرآن نهفته است .
رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿٢﴾
بسا کسانی که کافر شدند و آرزو کنند ای کاش مسلمان بودند . کافر خودش کفر را انتخاب کرد . چه موقع می رسد که آرزو کند ای کاش مسلمان بود ؟ یک جواب آن این است که وقتی در روز قیامت مجازات ها و عقوبت ها را می بیند آن موقع می گوید ای کاش مسلمان شده بودم ولی یک بخش دیگر آن در همین دنیا است . کافر ، پشتوانه ندارد ، کافر ، حمایت گر ندارد ؛ حمایت گرش خودش است و آنچه متعلقاتش است . در حالی که مسلمان در وقت تنگنا حمایت گری دارد که به آن دست می اندازد و از آن کمک می خواهد و در اوج آن سختی و ذلّت کافر وقتی مشاهده می کند می گوید ای کاش من هم مسلمان بودم . نمونه خیلی بارز آن در کشتی ، روی آبهای پهناور ، هیچ پشت و پناهی نیست . کافر هیچ کس را نمی تواند صدا کند . مسلمانِ معتقد به خدا ، خدایش را صدا می کند . چرا در وقت تنگناها خودمان را تنها می بینیم ؟ چرا در وقت سختی ها وقتی می توانیم انتخاب صحیح داشته باشیم انتخاب صحیحمان را نمی کنیم و در وقت لازم به سختی و ذلت دچار می شویم . گاهی اوقات مطالبی را که در فضای مجازی می بینم متأسف می شوم اینها از کدام نقطه می خواهند حمایت بگیرند ؟ من در وقت تنگنا پناه می برم به دامن پر مهر علی بن موسی الرضا(ع) . هر جای که خیلی خسته ، بی حوصله ، درمانده و تنها هستم به او می گویم کجایی / من تنها ماندم پای آمدن ندارم ، شما پیش من نمی آیی ؟ حالا او که در جایگاه من قرار می گیرد و علی بن موسی الرضا(ع) را ندارد چه می کند ، به آن فکر کردید ؟ و همیشه گرمای وجود و دست پُر مهرش را احساس می کنم و نه تنها بر وجودم که بر کلّ زندگی ام احساس می کنم . بر کل احوالات اطرافیانم در شعاع بسیار زیادی احساس می کنم .
ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿٣﴾
آنها را بگذار تا بخورند و بهره گیرند ، آرزوها سرگرمشان کند ولی بزودی خواهند دانست . دنیا محلی است که اندک بخورید ، اندک از خوشی های آن بردارید و اندک از آن بهره ببرید ، به اندازه ای که بتوانید تجربه کسب کنید . یکی از توصیه های جالب از سوی ائمه اطهار این است که دست از طعام بکشید قبل از آن که سیر شوید . سر شکم خالی باشد ، نفس بالا آید و ...اما یک نشانه خیلی خوب دارد . از طعامی که در حضور توست و از نعمت پروردگار است اندک بهره بگیرید ، کامل بهره نگیرید وقتی کامل بهره گرفتید دیگر نمی توانید از جایتان جنب بخورید . بچه ها خیلی خوب هستند ، در مدرسه عاشق پفک و ... هستند یک بچه با ده تا دانه از آنها سیر می شود و یک بچه با پنج تا ، یک بچه بیست تا دانه می خورد ، یک بچه تا کاغذش را دندان نزند رها نمی کند . آن بچه سر کلاس درس هیچ نمی فهمد . وقتی شما از کلّ زندگی ، از تمام آن بهره بردید و از هیچ چیز آن گذشت نکردید سر کلاس اخلاق و قرآن تمام آن را نمی فهمید .
خداوند فرموده : آن ها را بگذار تا تمام آن را بخورند و بهره گیرند و آرزوها سرگرمشان کند ولی بزودی خواهند دانست که چه اتفاقی می افتد .
وَ مَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَ لَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ ﴿٤﴾
هیچ شهری را هلاک نکردیم مگر آن که برای آن نوشته ای معین بود . شهر یعنی دیاری که تمدن در آن است و مردم به صورت گروهی در آن زندگی می کنند و تعاملاتی در آن دارند . این شهر نوشته اش چه می تواند باشد ، هیچ به آن فکر کردید ؟ نوشته معین چه مفهومی دارد ؟
پاسخ از جمع : فرهنگ ، قوانین ، سرنوشت
استاد : این نوشته معین را که نوشته است ؟ خدا نوشته است ، ما نوشتیم . این نوشته معین که اینجا از آن نام برده است سه قسمت دارد . یک قسمت آن چیزی است که خدا مقدّر می کند بر مردم آن دیار . آنچه که خدا مقدّر می کند بر مردم آن دیار از خاکش ، آبش و نوع گیاهانش . می گویند در هر سرزمینی اگر دردی نازل می شود دوای آن در همان سرزمین است جای دیگر دنبال آن نگردید . از آنچه که مایحتاج مورد نیاز مردم آن دیار است آنجا مقرر می شود و در آن نوشته می شود . بعد نوع مردمانی که در این شهر می خواهند زندگی کنند اعم از مسلمان ، کافر ، کسانی که فی مابین هستند که قشر وسیعی را شامل می شوند . می گوید پس وقتی در آن هست ، هر چه ما تلاش کنیم فایده ندارد . نه تمام این نوشته ها دارای درجات متعدد است که من و شما می توانیم در آن حرکت کنیم ، می توانیم آن را بهینه کنبم و می توانیم آن را بدتر کنیم ، می توانیم خراب تر کنیم . همه فغان می کنند که آب های زیرزمینی را برداشت کردند تهران در حال نشست است . من هم قبول دارم ولی آیا واقعاً فقط آب ها سبب آن است ؟ این نیست ، چیزی که باعث نشست تهران می شود اعمال مردم آن است و این نوشته شده است . حالا این نوشته می تواند توسط ما محقق شود یا می تواند توسط ما جلویش گرفته شود . یک بخشی از آن این است که جلوی زدن چاه های عمیق در تهران را بگیرند ، این یک دهم کار است . اصل کار حرکت های من و شماست که ما چطور رفتار می کنیم ؟
مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَ مَا يَسْتَأْخِرُونَ ﴿٥﴾
هیچ امتّی از اجل خویش نه پیش می رود و نه پس می افتد . ما کارمان یک انتهایی دارد . یک اتفاقی برایمان خواهد بود . از آن ، هیچ امتّی نه می تواند جلوتر رود یا قادر باشد که آن را نگه دارد تا عقب بماند . وقتی چنین است بهتر نیست که هر کس در جای خودمان ، به اندازه خودمان حرکت کنیم . آنچه در توان خودمان است انجام دهیم ؟ نه پیشتر رویم و نه عقب تر بمانیم . نگاه می کردم و دیدم در هر محفلی قرار می گیری همه موبایل دستشان است و حالا زیباتر آن است که به همه آنها یک پاور بانک هم به آن وصل است ، به کدام سوی می رویم ؟ خود موبایل ها به حد کفایت سلامت و طول عمر ما را به خطر می اندازد تازه پاور هم وصل می کنیم که روی آن تأثیر بیشتری بگذارد . ولی غافلیم که ما زودتر از آن موعد معلوم که باید بمیریم ، نمی میریم . همان طور که نمی توانیم مُردنمان را عقب بیندازیم . اما می توانیم ذخیره سلامت جسم ، عقل و مغزمان را زودتر از موعد تمام کنیم . حالا بقیه آن را چگونه می خواهیم برویم ، خیلی درد است . گفتند : هیچ امتی از اجل خویش نه پیش می افتد ، نه پس می افتد . شما در تعیین اجلتان هیچ نقشی ندارید . اما یادمان باشد این جمله را که می خواندم که اگر ما هیچ نقشی نداریم پس چه طور می شود که می گویند خیرات کنید ، احسان کنید عمر را زیاد می کند این برای من مسئله می شد . اگر اجل من معین است پس من سر تایمی خواهم مُرد حالا احسان و انفاق کنم چه طور این اجل را می تواند جابجا کند . دیدم این اجل سر جایش است ولی برکت طول عمر را می تواند کم و زیاد کند ، آن است که مهم است . و به دنبال این مطلب اشاره می کنم به این نکته که هر سال در زمان ربیع الاول ما پیام هایی را داریم که هر کس در زمان پیامبر حلول ماه ربیع الاول را مژده دهد بهشت را برای خود خریده است . حالا این درست است یا غلط ؟ چه دعوایی سر این یک نکته است . اگر بگوییم درست است کمی خارج از منطق است که یک آدمی که مشروب خورده ، کارهای زشت کرده در زمان ربیع الاول که گفتند ماه حلول کرده بگوید یا رسول الله ربیع الاول رسید بعد هم یک خانه در بهشت برایش بخرند . اگر بگویم درست نیست با چه آن را ردش کنم . به آن خیلی زیاد فکر کردم در این فکر کردنم به یک نقطه رسیدم آن کسی می تواند آن خانه بهشتی را برای خودش بخرد که آن قدر جویای هلال وحلول ماه است که همه چیزش را کنار می زند و به هیچ چیز دیگر فکر نمی کند و تنها به دنبال یک هدف است که هلال ماه را ببیند . یعنی تمام اعمال نامناسبش منفک می شود ، اگر توانست ، خانه بهشتی را ببرد و اگر کسی توانست به محضر آقا رسول الله چنین پیامی را برساند شک نکنید که می برد لازم نیست که ببینیم روایت درست است یا غلط ، اما که می تواند این کار را بکند ؟ با توجه به دورانی که در آن قرار گرفتیم مراقب پخش این اخبار باشیم . شما گفتگوهایی را برای مردم پخش کنید به عینه بتوانند مشاهده کنند وعده و وعید برای آنها نباشد آن هم وعده هایی که سند برای آنها است ، سند قرآنی باشد . مراقب گفتگوها با مردم باشید هر چه برای شما فرستاده شده همین طور پخش نکنید دشمن از هر سمتی آماده حمله به مردم ما ، به اعتقادات ما است . اگر اعتقادات ما بشکند خیلی ساده مرزهایمان می شکند و خیلی ساده هر چه داریم و نداریم تاراج می شود . بدون آن که تعمق و جستجویی دشته باشیم مطللبی را پخش نکنیم . چند سال پیش می گفتند که جسد حجر بن عدی باز کردند و گفتند جسد سالم است و غوغا کردند . گفتم از نظر ما آیا چیز عجیبی است ، این از نظر دیگران که اعتقادی ندارند باید چیز عجیبی باشد برای ما اصلاً چیز عجیبی نیست و از لحاظ ما اصلاً امتیازی نیست این چیزی است که باید باشد اگر برای بقیه نیست ایراد است . چرا آن را بزرگ می کنید که بعد از مدتی هم بخندند و بگویند اشتباه بود ، چه فریبی این مسلمان ها و شیعه ها خوردند . اینها جهت تضمین عقاید و اعتقادات ما و اصول ما هیچ چیزی به حساب نمی آید تفکراتتان را روی اینها بنا نکنید . تفکراتتان را روی این بنا کنید که قرآن برای زندگی به شما چه دستوراتی داده است ؟ روی آنچه که دستور داده شده است عمل کنید . روی این که اگر می خواهید اینجا بروید فلان کس گفته که از این و آن شنیدم که از آقا رسول الله نقد کرده اند که هر که با پنج صلوات وارد شود چنین و چنان می شود ، اینها را رها کنید . شما مسلمانید هر جا وارد و خارج می شوید با بسم الله ، این دستور ماست . فرستادن صلوات هم کلید روشن مسیرمان است . ولی لازم نیست به مردم شعار دهیم . از این به بعد به کوچک ها راضی نشوید و در مسیرتان که می روید بزرگ ترها را بخواهید . کوچک ها دست و پای شما را می گیرند ولی بزرگ ها مسیرتان را روشن می کنند و خیلی ساده شما می روید . به این خیلی توجه کنید .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید