منو

چهارشنبه, 05 ارديبهشت 1403 - Thu 04 25 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره طه بخش دهم

بسم الله الرحمن الرحیم

در ادامه قصّه موسی ، فرعون و ساحران مصر تا آن جا خواندیم که ساحران هر آن چه که به عنوان سِحر داشتند انداختند و سپس موسی به امر پروردگار با وجود این که در خود احساس ترس کرده بود ، خداوند فرمود مترس که تو حتماً برتری ، چرا برتر است ؟ چون موسی قلبش و روحش به وجود خداوند یکتا اعتقاد داشت و هر کس در این جایگاه قرار گیرد نباید بترسد و بعد از آن گفت هر آن چه در دست راست خود داری بینداز و او چوبدستش را انداخت و تمام چوب ها و سحرهای ساحران را بلعید . در پی این کار :
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَ مُوسَى ﴿۷۰﴾
پس ساحران به سجده افتادند . ساحران وقتی چنین چیزی را مشاهده کردند دیدند این امری است ورای سحر و جادو چون سحر و جادو انسان ها را می ترساند و انسان ها وقتی ترسیدند در قبال ترسشان هر گونه واکنشی می تواند برایشان اتفاق بیفتد اما هرگز آن ها یک چیز واقعی و حقیقی نیستند فقط صرفاً انسان های نا آگاه را می ترساند . ساحران وقتی چنین مشاهده ای را داشتند ، به سجده افتادند و گفتند : به پروردگار موسی و هارون ایمان آوردیم به آن خدایی که موسی و هارون از او سخن می گوید و ما را به آن دعوت می کند ما ایمان آوردیم . خط مشی شان را مشخص کردند . اینجا بود که فرعون برگشت و :
قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَ أَبْقَى ﴿۷۱﴾
گفت آیا پیش از آن که به شما اذن دهم به او ایمان آوردید .
مگر ایمان از آن جمله مسائلی است که دیگران باید اجازه آن را دهند ؟ من حتی در میان خانواده ها وقتی می خواهند فرزندانشان را به دینداری ، نماز خواندن و طاعت دعوت کنند همیشه به آن ها می گویم سخت نگیرید ، توهین نکنید ، رفتار بد و زشت نکنید بلکه بیشتر برایشان گفتگو کنید ، پرده ها را کنار زنید بچه ها فهیم هستند هر چه قدر هم که کوچک باشند می توانند بفهمند . ولی فرعون در جایگاهی نشسته بود که به آن می گویند جایگاه عصیان و گردنکشی .
گفت قبل از آن که من به شما اجازه دهم شما موسی و هارون را پذیرفتید . منظورش این بود دیگر چون پذیرش ساحران باعث می شد که بقیه مردم بترسند و به این سوی روی بیاورند .
قطعاً او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته . یعنی آن چه که موسی انجام داده آن هم سحری است اما چون کارش بزرگتر است پس بزرگ ساحران است .
و به شما سحر آموخته پس حتماً دست ها و پاهایتان را چپ و راست قطع می کنم . یعنی یک دست راست و یک پای چپ .
دست ها و پاهایتان را چپ و راست قطع می کنم شما را بر تنه های نخل دار می زنم و خوب خواهی دانست کیفر کدام یک از ما سخت تر و پایدارتر است . کیفر فرعون یا کیفر خدای موسی ؟ منظورش این بود . امروزه ما اتفاقاً خیلی برخورد داریم ، خیلی گرفتاریم چون اکثرمان از جایگاه هایی که در آن قرار گرفتیم می ترسیم که مبادا کوچک ترین حرکتی کنیم و جایگاه دنیایی مان را از دست بدهیم . از دست دادن جایگاه دنیایی بدتر ، سخت تر و رنج آورتر است یا از دست دادن جایگاه عقبایی ؟ قبل از شروع جلسه برای یکی از دوستان توضیح می دادم که در دوران تربیت معلم خودم با آن مواجه شده بودم : همکلاسی هایم می خواستند من را در یک کار انجام شده قرار دهند که تقلّب برای آن ها انجام دهم و من نکردم چون معتقد بودم که تقلّب کردن کار نادرستی است و تاوانش این بود که با بچه ها دو دسته شدند . یک دسته کثیری به دنبال آن حضراتی که تقلّب می خواستند ، کار ناشایست می خواستند روان شدند و از آن ها حمایت کردند و در نتیجه چوبش را در طول سال به من می زدند ، عیبی ندارد بخورد خوب بخورد اگر می خواهی در راه راستی و درستی باشی باید چوبش را بخوری مجانی که نیست . خداوند در سوره عنکبوت فرموده که صرف این که گفتید ایمان آوردیم ما پذیرفتیم ، بدون آن که از شما امتحان بگیریم . امتحان چگونه است خوش خوشان ، تعریف و تمجید نیست ، امتحان چوب دارد ، سختی دارد ، آزار دارد اینجاست که شما نشان می دهید که به کاری که دارید انجام می دهید ، به چیزی که انتخاب شماست چه قدر ایمان دارید ،
قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿۷۲﴾
گفتند بر آن نشانه های روشنی که برای ما آمده و بر آن کس که ما را پدید آورده ترجیح نخواهیم داد .
ساحران چه قدر صریح و چه قدر زیبا خطشان را مشخص کردند . عمری را به ساحره گری گذرانده بودند ، عمری را برای دیگران جادو انداخته بودند ، برای بزرگانی چون فرعون کار انجام داده بودند . رسیدند به نشانه های روشنِ حقیقت و بلافاصله گفتند که ما به آن کسی که ما را پدید آورده ایمان می آوریم و به او روی می کنیم ، این ترجیح ماست . ساحران فرعون کم مقامی نداشتند ، کم جایگاه دنیایی نداشتند اما وقتی بارقه های حقیقت که به آن ها تابید بلافاصله به آن گرویدند . امروز ما چه کار می کنیم ؟ ما در مقابل بارقه های حقیقت دنیایی چه می کنیم ؟
پس هر حکمی که می خواهی بکن . هیچ اشکالی ندارد ، هر حکمی که دوست داشتی بکن مهم نیست که می کُشی ، مهم نیست که زجرمان دهی ، مهم نیست که جایگاهمان را می گیری ، خانواده هایمان را می کشی و .... . درست درست است حقیقت حقیقت است و نادرستی نادرستی است . بد نیست کمی به خود نگاه کنیم ببینیم ما کجا ایستادیم . اگر جایگاه امتحانی این چنینی ، از این دست داشته باشیم تا کجا پیش می رویم ؟ بعد علت بسیاری از خواسته هایمان که به ما داده نمی شود برایمان روشن خواهد شد .
پس هر حُکمی که می خواهی بکن تو فقط در زندگی این دنیایی حکم می رانی .
چه قدر قشنگ معرفی می کند . چه قدر قشنگ قصص قرآنی من و شما را راهنمایی می کند . از آن کسی که فقط در دنیا حکم می راند ، در دنیا منسب می دهد ، منسب می گیرد ، در دنیا دستور کشتار می دهد ، در دنیا دستور صلح می دهد و .... ترس نیست چون بالاترین حدش مرگ است که برای هر انسانی در دنیا باید اتفاق بیفتد ، نشئه مرگ را هر انسانی در دنیا باید بچشد تا ادامه حیاتش را به دست آورد . پس ما بر کسانی که چنین احوالاتی دارند نمی ترسیم اما نمی ترسیم زبانی نیست باید نمی ترسیم در درون وجود انسان جای گیرد آیا آماده جای گرفتنش هستیم یا نه ؟
إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَ مَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى ﴿۷۳﴾
ما به پروردگار خویش ایمان آوردیم تا از گناهان ما و این سحری که بر ما تحمیل کردید درگذرد . درجه اول : به وجود پروردگار ایمان آوردند . دوم : درخواست کردند گناهان پیشین آن ها و گناهی که امروز سحر در مقابل حقیقت پرتاب کردند به دستور فرعون درخواست کردند که خداوند بگذرد ، خداوند بهتر و پایدارتر است .
إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَ لَا يَحْيَى ﴿۷۴﴾
هر که گنهکار به پیشگاه پروردگارش درآید بی تردید او را جهنّم است که در آن نه بمیرد و نه زندگی یابد .
شاید بهترین مثالش این باشد کسانی که دم موت هستند و در حال احتزار به آن ها نگاه کنید هنگامی که منتقل می شوند به جهان باقی به چهره شان نگاه کنید . بعضی هایشان در نهایت آرامشن هستند ، بعضی هایشان صورتشان در نهایت شادی است و بعضی هایشان در نهایت رنج و درد و ترس هستند که هر کدام از این چهره ها نشان دهنده آن است که دم آخر اعمالشان را مشاهده می کنند و می فهمند آن چه خداوند وعده داده بود حق است . و در مقابل وعده خدا واکنش نشان می دهند .
وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى ﴿۷۵﴾
هر که با ایمان نزد وی آید و اعمال صالح کرده باشد چنین کسانی برایشان درجات بالا خواهد بود . آن هایی که ایمان می آورند ، بعد از ایمان آوردن اعمال صالح انجام می دهند چنین کسانی برایشان درجات بالا خواهد بود این درجات بالا در دنیا و در آخرت به طور حتم خواهد بود و بر هر انسانی خواهد رسید .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید