منو

جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri 03 29 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره مومنون بخش دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ ﴿١٢﴾ و همانا انسان را از عصاره ای از گِل آفریدیم . عصاره ای از گل ! بحث عصاره ای از گل خودش مطلب خاص دارد چرا که خاک مجموعه ای است اما ، ما خاک خوب را خاکی می دانیم که از بدی ها ، آلودگی ها خالی باشد . خاکی که با آب مخلوط شده است و باد خورده است ، به آتش رفته ، حرارت دیده ، می گوید این ها را کجا دیده بود ؟ جسم آدمی را (به روایتی شاید 40 سال) درست شده بود و در معرض باد و خاک و آب و حرارت سوزان خورشید قرار داشت . ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَکِینٍ ﴿١٣﴾ سپس او را به صورت نطفه ای در جایگاه استوار قرار دادیم . این دو آیه یک رابطه خیلی خاص دارند . موجودی که از عصاره ای از گل آفریده شده بود و بعد خداوند می فرمایند او را به صورت نطفه ای در جایگاهی استوار قرار دادیم . از این موجود تهیه شده از عصاره گِل چه خارج کردند و چه جدا کردند که بعداً در انسان ها بصورت نطفه نمودار شد یا اصلاً خارج کردند ؟ از خود این عصاره گِل چه و چگونه انتخاب شد ؟ هیچ کسی نمی داند . آنچه می دانیم جسم ما عصاره ای از گِل است . نطفه ای که در درون انسان بسته می شود و پس از آن موجودی پدیدار می شود ، آن نطفه آن جسمیتش از آن عصاره گِل است .
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ ﴿١٤﴾ آنگاه نطفه را لخته خونی کردیم ، لخته خون را به پاره گوشتی مبدل نمودیم . پس او را استخوان ها کردیم . آنگاه به استخوان ها گوشتی پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم . بعد از همه این مراحل نطفه تبدیل شد به لخته ای خون ، لخته خون تبدیل شد به یک تکه گوشت و بعد از آن تکه گوشت دارای استخوان شد . بعد از اینکه دارای استخوان شد به استخوان ها گوشت پوشاندیم . پس نطفه خون ، خون گوشت ، گوشت ، استخوان و بر روی استخوان ها گوشتی پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم . تا اینجا شکل ندارد ، خوب دقت کنید ، شکل ندارد یعنی جنسیت معلوم نیست . در این مرحله ماهیت یا جنسیت زمینی اش را به او عطا کردند که در قالبی مردانه یا زنانه پا به عرصه حیات بگذارد .
پس پُرخیر و پاینده است خدایی که بهترین آفرینندگان است . در شکم آدمی این همه تغییرات بدون اینکه دست آدمی در آن دخالت داشته باشد . بدون اینکه دست آدمی قادر باشد یک دانه از این ها را ساعتی جلو یا عقب بیندازد . بطور منظم و خودکار کار انجام می شود و موجودی بدون جنسیت آماده می شود . در این زمان به او جنسیت می بخشند که پسر یا دختر یا چند قلو باشد . پس پُرخیر و پاینده است خدایی که بهترین آفرینندگان است و تمام اینها را از همان عصاره گل بوجود می آورد .
ثُمَّ إِنَّکُمْ بَعْدَ ذَلِکَ لَمَیِّتُونَ ﴿١٥﴾ سپس شما بعد از این قطعاً خواهید مرد. این همه زحمت ، این همه کار ، انسان به دنیا می آید و بعد از اینکه به دنیا آمد مراحلی زندگی می کند و بعد از آن می میرد . هیچ شکی در آن نیست . قطعاً می میرید پس بیخودی فکر نکنید شما تافته جدا بافته از دیگران هستید .
ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تُبْعَثُونَ ﴿١٦﴾آنگاه شما روز رستاخیز برانگیخته می شوید . روز زستاخیز شما را بلند می کنند با همین جسمی که در دنیا با آن این همه تاب خوردید . نه در بحث عصاره گل من و شما دخالتی داشتیم و نه در بحث نطفه ای که می خواست تشکیل شود ما توانستیم کاری کنیم . بسیاری از آدم ها بچه نمی خواهند سر می گردانند خانم باردار است . می گوید ای وای من نان این را از کجا بیاورم بدهم . دوباره سال نکشیده خانم باردار است و کسانی هستند که سالیان سال منتظر بچه هستند . هر روز ، هر شب با این فکر می خوابند و با این فکر بر می خیزند و صاحب بچه هم نمی شوند . خداوند عالم دخل و تصرف انسان را در این بخش صفر کرده است و به عنوان یک اعجاز در قرآن از آن یاد کرده است . و زیباتر ، با همه این تلاش ها قطعاً خواهید مُرد . همین که با این ظرافت طراحی شده است ، با این ظرافت آماده سازی شده است ، با این ظرافت به دنیا آمده است و با آن کلی کار انجام شده است باز می میرد و باز به خاک بر می گردد . آن چیزی که در نظر بقیه انسان ها عیان است این است که تبدیل به خاک می شود . به قولی سی سال بعد اگر گورشان را باز کنند شاید استخوان ها هم باقی نمانده باشد . خب پس این همه تلاش برای چه ؟ این همه تلاش فقط در مبحث آینگی هست که صحبت کردیم . باید بتابد و بیرون آید که جلو تابیدنش را همه ما گرفته ایم . بعد از آن فکر نکن تبدیل به خاک شد . پس چیزی که به این صورت تبدیل به خاک می شود نیازی به این همه رسیدگی دارد ؟ خیر ! روز رستاخیز دوباره بلند می شود . چه طوری؟ همان طوری که روز اول بلند شد . مگر نه این که خداوند جسم آدمی را ساخت و در معرض باد ،خاک ، آب ، آتش و حرارات خورشید سالیان بسیار قرار داد ؟ خاک هم قرون بسیار در مسیر همین ها قرار دارد . همان آفرینش نو روز اول ، در روز آخر هم دوباره همان آفرینش اتفّاق می افتد و از کسی اجازه نمی خواهد . خوب واقعاً می ارزد برای چیزی که این قدر می تواند دوام داشته باشد و این قدر به درد می خورد ما این همه زحمت تحمل کنیم ، این همه ظلم کنیم ؟ واقعاً ارزشش را دارد . اگر خانواده ها ، زن ها و مردها ، پسرها و دخترها در تصمیماتی که در زندگی شان می گیرند فقط قدری تأمل کنند ، خیلی زود خیلی کارها را عقب می زنند ، پس می زنند و انجام نمی دهند . بنده الان که سهل است آن زمان که بچه ای بیشتر نبودم همیشه فکر می کردم آخر چرا ما باید دائم کمد بخریم ، حالا که لباس هایمان را بقچه می کنیم چه فرقی می کند ؟ ما که خیلی نمی خواهیم با این لباس ها بمانیم . به مُردن هم خیلی فکر نمی کردم . از مردن هم تصور بخصوصی نداشتم ولی همیشه فکر می کردم این فاصله ها خیلی کوتاه است . وقتی ازدواج کردم خانه نداشتیم . تعاونی اداره ثبت نام کردیم ، پدرم گفت این چهارتا تیر و تخته ای که برایت ساختم بخواهی ببری این خانه و آن خانه کنی می شکند ، بمان همین جا ، اتاق بالا هست . تا وقتی خانه ات آماده شود یک دفعه برو . با خودم گفتم مگر می خواهم چکار کنم ؟ به اندازه خوابیدن که جا هست ؟ ماندم و زندگی کردم . چه بسا خیلی هم خوشمزه تر از امروز بود چون جا کم بود کمتر زحمت می کشیدم برای دستمال کشیدن و کار کردن و کارگر گرفتن و پول دادن و خرج کردن . می خواهیم چیکار کنیم ؟ واقعاً چه نیازی است این همه آزار دهیم به بقیه برای اینکه یک چیزهای بهتری داشته باشیم ؟ تو که به اختیار خودت نیامدی ، به اختیار خودت هم نمی توانی بروی . این دو مرحله از دستت خارج است . در شکم مادر که بودی به اختیار خودت نتوانستی ده روز همه چیز را جلو بیندازی یا یک ماه عقب تر بیندازی . یک خورده دیگر بیشتر آن داخل باشی و دیرتر مصیبت دنیا را بچشی . تو که از هیچ کدام اینها نمی توانی هیچ کاری انجام دهی پس چه کاری می توانی انجام دهی ؟ فقط می توانی خوب و سالم زندگی کنی ، آدم باشی ، یک بخش را هم خراب می کنی ؟ چرا محترم زندگی نمی کنید ؟ اشکال عمده زندگی های امروز این است که هیچگونه احترام و حرمتی در آن نیست . نه اولادها برای پدر و مادرهایشان ، نه خیلی از پدر و مادرها برای اولادهایشان . بچه ها منزل ما می آیند بنده به علت کمردرد نمی توانم بلند شوم ، بچه ها سلام می دهند بنده نیم خیز می شوند اما همسرم بلند می شود و می ایستد به احترام بچه هایش . چرا محترم زندگی نمی کنید ؟ آیا می خواهید محترم باشید ؟ اگر نخواهید زندگی تان بر باد است . خوب و محترم زندگی کنید . حتی نامحترم می شنوید ، نامحترم جواب ندهید چون نامحترم جواب دادن خیلی فضایتان را خراب می کند . می گوید تقصیر خودش است ، خودش به من این طوری گفت . راست می گویی ، تقصیر خودش است . بگذار جوابش را از جای دیگر بگیرد ، از تو نگیرد . تو محترم ، با ادب و با مهر جوابش را بده .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید