منو

پنج شنبه, 30 فروردين 1403 - Thu 04 18 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره مومنون بخش سوم

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِینَ ﴿١٧﴾و به راستی بالای سر شما هفت راه آفریدیم . و ما از آفرینش غافل نبودیم . عدد هفت دارای یک مقام و شأن بسیار عجیب و بسیار خاصی است . یک بار در مورد اعداد در یکی از جلسات صحبت کردم . در مورد هفت راه یا عدد هفت در جایگاههای مختلف می گویند هفت لایه آسمان ، یعنی به عبارت بهتر کره زمینی که ما در آن قرار داریم بعد از این که کره تمام می شود باید هفت طبقه دیگر بالای این کره ، گرداگرد این کره مثل خود کره زمین قرار بگیرد . خب چگونه است ؟ من بحث نجوم و هوا و فضا نخواندم و نمی دانم . ولی به طور حتم می دانم که وجود دارد . چرا که در یکی ازاحادیثی که از آقا رسول الله ذکر شده گفتگویی است از آقا رسول الله و معاذبن جبل که آقا می فرمایند که اعمال انسان که در روی زمین انجام می دهد مَلکی به بالا می برد . به طبقه اول می برد خاذنین طبقه اول آیا اجازه ورود می دهند یا نه به خاطر اعمال ، بحث بسیار مفصل است . تا هفت طبقه در این روایت گنجانده شده است ، پس به طور حتم وجود دارد . در بحث پس از مرگ جهان برزخ باز جهان های بعد از زمین را هفت لایه یا هفت جهان نام بردند . جهان اول ، دوم و ....تا جهان هفتم . در جهان های اول و دوم خیلی شرایط خوب نیست . جهان سوم مشابهت عجیبی با جهان زمین دارد . ولی در آن جا رنگ ها یک مقدار پررنگ تر است . ولی اتفاقات و زندگی و روابط عیناً مثل زمین است . اما از جهان سوم به بعد لایه ها رقیق می شود . به طوری که در آن لایه ها اگر رفت و آمدی صورت گیرد به خوبی دیده نمی شود یا به عبارت دیگر شبه ندارند . قالب مثالی دارند ولی خیلی خیلی رقیق است و همین طور پنجم ، ششم که در روایات گفته شده که در طبقه هفتم ارواح اولیاء در آن قرار می گیرد . بر اساس این آیه که کلام وحی است و خداوند فرموده که به راستی که بالای سر شما هفت راه است . اما من برمی گردم به زمین ، بالاتر از زمین نمی روم . و می گویم من و شما و همه آدم هایی که در دنیا زیست می کنیم به دور این بدن خاکی هفت قالب دارند با هفت رنگ متفاوت . یک دوره یک مؤسساتی بودند که از آدم ها عکس می گرفتند که هاله های آنها را با رنگ هایش نشان می داد . در دور بدن هفت لایه وجوددارد که اگر بدن را زمین فرض کنیم این هفت لایه هفت آسمان آن می شود . چون هفت طبقه بیرونی انسان است ، بیرون از جسم خاکی است که دارد . که وقت مُردن جسم را بر روی زمین می گذارد . و این لایه ها را می برد . حالا بسته به مقامش که در کدام دسته جای گیرد که اگر سنگین باشد در لایه اولیه اش پیچیده می شود که جسم جدیدش می شود که این لایه اولیه ضخیم تر است . و در بعضی جاها آنهایی که گفتند ما ارواح را می بینیم و یا شبه دیده میشود با همین لایه اول آنهاست که دیده می شوند . ولی اگر که مقام بالا باشد و لایه های رقیق را به جای لایه های ضخیم و سنگین بدهند آن موقع به سادگی قابل رؤیت نیست . پس انسان روی همین زمین خودش به تنهایی یک زمین است که دور تا دورش هفت آسمان است . و همین لایه ها باعث می شود که شما در هر جهانی که قرار می گیرید با همین لایه ها همان طور که در زمین با جسم خاکی درجات تکامل را طی کردید با این لایه ها در آن جهانی که قرار می گیرید طی می کنید .

و ما از آفرینش غافل نبودیم . خداوند این جا به من و شما تذکر می دهد که حواستان جمع است ! کلمه ما ، کلمه شریفی است از جانب حضرت حق که ما از آفرینش غافل نبودیم . از هیچ نکته ظریفی فرو گذار نکردیم ، همه چیز را لحاظ کردیم . در بحث آفرینش جهان هر چه بگردید نمی توانید یک نقطه خرابی ببینید یا نقطه ای را ببینید که خداوند لحاظ نکرده است . ما حتی در قوانین شرع که نگاه می کنیم یک قانون کلّی را برای همگان می بینیم . اما همه آدم ها که یک جور نیستند . انسانها نیازشان ، طبیعتشان و طول عمرشان فرق می کند . برای این تفاوتهای مرحله به مرحله خداوند قانون گذاشته است . یعنی در هیچ نقطه ای از آفرینش سستی و کم کاری وجود ندارد . حالا ما با این همه خرابی مان چه طور می توانیم جهان هستی و آفرینش را که خدا آفریده و قوانینی که خداوند وضع کرده را تحلیل و نقد می کنیم . چون این قانون برای این جهان و برای این آفرینش را فقط صاحبش می تواند وضع کند نه غیر از آن . بعد در قوانین دست کاری هایی کردند که باعث حیرت می شود . شما با چه اجازه ای این کاررا می کنید . وقتی شرع چیزی را صراحتاً اعلام کرده یا قانون باید در قرآن باشد که هست و اگر قانونی بود که برای من و شما ابهام داشت ، نتوانستیم خودمان درکش کنیم یا نتوانستیم وضوحش را پیدا کنیم در آنجا امام در هر دوره ای مسائل را شرح داده است . در قرآن در آیه ای دلالت محض است برای روز قیامت و می گوید که همه بر می گردند و شکی در آن نیست . اما آیه ای دیگر دلالت می کند بر این که از هر قومی یک گروهی را برمی گردانیم . در این جاست که امام شرح می دهد که ای اهل سنّت که فکر می کنید که این هم متعلق به روز رستاخیز است ، چنین چیزی نیست . مگر می شود خداوند قومی را فقط یک عده شان را برای حساب ، کتاب رجعت دهد . ما می دانیم که رستاخیز برای حساب ، کتاب است ، مگر می شود که فقط یک عده شان را برای حساب ، کتاب بیاورد ، این امکان پذیر نیست . پس این آیه دلالت دارد بر یک روز دیگری . که در این روز دیگر فقط یک عده خاص می آیند . که آن عده خاص یا مؤمن خالص هستند یا کافر محض هستند . چون این دو دسته در دنیا صد در صد باور کردند و گروهی دیگر صد درصد انکار کردند . این ها باید بیایند وعده حق را ببینند . خداوند از وارثان زمین می گوید . این ها باید بینند در عصری که امام عصر(عج) ظهور می کند تمام دنیا بر اساس قانون خداوند اداره و حساب ، کتاب خواهد شد . این وعده حق است و باید به وقوع بپیوندد . آن دنیا ؟ چه کسی گفته آن دنیا ! خداوند می گوید وارثان زمین هستند . زمین این جاست نه آن دنیا . پس می بینید که در آفرینش خداوند سر سوزنی را کمی و سستی و کوتاهی نداشته است ، از هیچ نقطه ای غافل نبوده . پس ساکت شو و نگاه کن ، بفهم ، درک کن و اطاعت کن .

سوال: در جایی شنیدم که شب اول قبر ممکن است دویست یا سیصد سال طول بکشد ، ما این نمازی که برای شب اول قبر میّت می خوانیم آیا به همین لایه های هفت گانه هر انسانی ربط پیدا می کند ؟

استاد : قطعاً شب اول قبر یک گذرگاه عبور است . سال گذشته که پسرم به کربلا رفته بود تعریف می کرد که وقتی آدم آن جا می ایستد تا از مرز عبور کند با این که ما ویزا داشتیم و مشکلی هم نبود ولی نگرانی در دل آدم هست . بعد می گفت که یک عده چندین ساعت ایستادند و یک سری به محض پیاده شدن از اتوبوس اشاره کردند که از آن سمت بروید و این ها ظرف یک ربع رفتند . چگونه به این صورت می شود ؟ فقط برمی گردد به آن چیزی که ما در دنیا انجام می دهیم و آن را باور داریم . چرا شب اول قبرش سیصد سال طول می کشد ؟ زیرا بسیاری از چیزها را باید پاسخ بدهد اگر پاسخ ندهد نمی تواند عبور کند . آنجا محل عبور است ، باید بایستد و پاسخ بدهد اما آن کسی که پاسخش آماده است سریع و تند جواب می دهد برای چه باید نگه داشته شود ؟ پس برمی گردد به آن چیزی که ما در دنیا انجام دادیم و به آن باور داریم .

وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الأرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ ﴿١٨﴾و از آسمان به اندازه آب نازل کردیم . به اندازه یک کلمه جالبی است . شاید ما بگوییم که مثلاً امسال زمین ها خشکسالی قبل را داشتند و آب بیشتری می خواهند پس امسال خداوند آب بیشتری نازل کرده است ، نه این طور نیست . آبی که در روی سطح زمین از روز ازل جاری شده است ، میزان همان است . اگر خداوند این میزان را تغییر دهد ، آن را کم کند تمام کره زمین به خشکی می افتد و اگر اضافه کند روی کره زمین را آب برمی دارد . آبی که از آسمان به اندازه نازل کردیم . این مفاهیم مختلف دارد . برای خوردن و شستشو و مزارع و باغات و ذخیره کردن .

و آن را در زمین جای دادیم . در حالی که آب جاری است . ولی خداوند می فرماید که آب را در زمین جای دادیم . ما لایه های آب زیرزمینی داریم . که در مواقعی که نزول باران کم می شود بهره برداری از لایه های آب زیرزمینی بالا می رود . چیزی نمانده بود که مملکت ما به خشکی دچار شود چون لایه های آب زیرزمینی در حال اتمام بود . چندین سال است که ما باران به قدر کافی نداشتیم که امسال خداوند به ما لطف کرد و سرزمینمان را پُر آب کرده است . این آبهایی که از آسمان نازل می شود به طور مرتب مقداری به بالا می رود ، به صورت بخار و باز مقداری داخل زمین می رود . در جایگاههای خاص در دل زمین نگه داری می شود . اگر در فیلم ها دیده باشید در کویر ها در جاهای بسیار خشک ، آن گیاهانی که در کویر می رویند مثل کاکتوس ها ، در درون تنه شان آب ذخیره دارند که در صورت لزوم اولاً : خودشان می توانند استفاده کنند تا در خشکی دوام بیاورند . ثانیاً من و شما به آن برخوریم و به خشکی افتادیم از آب درون ساقه این ها می توان استفاده کرد و زنده ماند . پس خداوند آب به اندازه به زمین نازل می کند و کرده است و این اختیاری است که در روز اول انجام داده است که بشو و شد . و از آن روز اول تا کنون این آب یک مسیر گردشی دارد . به طور مرتب می بارد در زمین جاری می شود ، بخشی فرو می رود و بخشی در جاهای مختلف ذخیره می شود و بخشی به دریا می رود . باز تابش آفتاب مقداری از این را بالا می برد . می گوید این آب که روی زمین بود پس چه لزومی دارد که دوباره ببارد . شما مابین آسمان و زمین نمی دانید که چه چیزهایی وجوددارد که بارش باران همه این ها را برای سکونت ما در روی زمین تعدیل می کند . اعم از گرد و غبارها و ذرّات مضّر که در هوا معلق است و با نزول باران پایین می آیند . اما همانهایی که برای من و شما مضّر است به خاک که می رسند برای خاک مفید است . اگر به طبیعت و به خودتان نگاه کنید خیلی زود به خدا می رسید . نمی دانم چرا آدم ها خوش ندارند چشم هایشان را باز کنند و فقط طلا و جواهر و ماشین و ویلای یکدیگر را می بینند .

سؤال: شما در دلنوشته تان هم فرموده بودید خداوند مقدار آبی که بر روی زمین نازل می کند از اول تا ازل همین مقدار ثابت است . آیا این مقدار آبی که خداوند می فرمایند ما به اندازه نازل می کنیم این در رابطه با اعمال انسان هاست یا در رابطه با شرایط جوی است؟

استاد : شرایط جوی تحت اختیار پروردگار است اما نزول آب همچون نزول اشعه نورانی خورشید جزء قوانین صادر شده خداوند است . ما مگر نگفتیم آبی که خداوند به زمین فرستاد از ابتدا همان است و تا ابد هم همان است . حالا چطور می شود بعضی اوقات خشکسالی می شود ؟ آن دیگر آن چیزی است که پروردگار اراده می کند . طوری آب ها را پنهان می کند که دست بشر به آن نمی رسد . بارش که نیست ، دست بشر هم از آب های زیر زمینی کوتاه می شود در نتیجه بشر به خشکسالی می افتد که دوره عذابش می رسد . تمام اینها در لوح محفوظ یا کتاب ازلی پروردگار روز ازل نوشته شده است . بنده مثال زدم : مهندسی که بر روی زمینی می خواهد برج یا ساختمانی بسازد در ابتدا نقشه می کشد . یک نقشه کامل از زیربنا تا طبقات فوقانی و بعد بر اساس آن نقشه ساختمان را در طولانی مدت می سازد . خداوند عالم در لوح محفوظش دارای چنین نقشه ای است که نیازی هم نبود ماه ها و سال ها طول بکشد . در یک طرفة العین هم می توانست ایجاد شود. دارای چنین نقشه ای است و با چنین نقشه ای دنیا را اداره می کند . آن هم دنیای ما که خیلی کوچک است اما غیر از ما دنیاهای دیگر و عوالم دیگری است که همه را اداره می کند . بله ! بسته به عمل آدم ها می شود ولی آب را نمی برد جای دیگر و یا یک کره دیگر . اگر قرار باشد امتی به خشکسالی بیفتد ، آب در همین کره است جای دیگر نمی رود اما در یک جایی که دست من و شما به آن نمی رسد . میزان آب همان است ، تغییر نمی کند به جایی هم برده نمی شود . بلکه اِذن هویدا شدنش را خداوند نمی دهد . جلوی چشم ما آشکار نمی شود که بتوانیم از آن بهره ببریم .

صحبت از جمع: در راستای صحبت شما حدیثی از امام باقر(ع) است که می فرمایند : هیچ سالی کم بارش تر از سال دیگر نیست بلکه خداوند باران را هرجا که می خواهد می باراند اما هرگاه مردمی مرتکب گناهان شوند خداوند عزوّجل بارانی را که برای آنان مقدّر کرده بود از ایشان باز می دارد .

استاد : همین طور است چون در ادامه آیه می خوانیم که ما مسلماً برای از بین بردن آن قادریم . آب مخلوقی نیست که خداوند بخواهد آن را از بین ببرد چرا که مخلوقی است که مطیع پروردگارش است اما برای انسان ها از بین ببرد که دست انسان ها به آن نرسد . خداوند می فرمایند همانطور که آب را به اندازه برای شما نازل کردیم به همان شکل هم قادریم به شما ندهیم یعنی در عمل برای شما از بین برود و شما دستتان به آن نرسد .

فَأَنْشَأْنَا لَکُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَأَعْنَابٍ لَکُمْ فِیهَا فَوَاکِهُ کَثِیرَةٌ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ ﴿١٩﴾پس برای شما بوسیله آن ، باغ هایی از نخل و انگور پدید آوردیم که برای شما در آن میوه هایی فراوان است و از آن ها می خورید . از آبی که خداوند می فرستد باغ های انگور و نخل . چقدر در این دو میوه ای که خداوند در قرآن نام می برد فایده نهفته است . بعضی ها که می خواهند رژیم لاغری بگیرند رژیم انگور می گیرند . فقط انگور! چون به تنهایی اگر افراط نکنید یک غذاست . خرما هم همین طور ، یک غذای کافی و کاملی است . خداوند می فرماید از این آب باغ هایی از نخل و انگور پدید آوردیم که در آنها برای شما میوه های فراوان است و از آن ها می خورید . خوب است راجع به انگور و خرما تحقیق بکنید . ببیند چه خبر است که خداوند از میان این همه میوه در بحث باران و نعمت آب به باغ های این دو اشاره می کند . وقتی آب فرستادیم با این آب برایتان باغ های انگور و خرما رویاندیم ، بروید بشناسید . حتماً برای بشر اسراری وجود دارد . که در آن ها برای شما میوه های فراوان است . مثلاً درخت پرتقال ، پرتقال می دهد ، شکوفه می دهد ، شکوفه ها بسته می شود و تبدیل می شود به پرتقال ولی پرتقالش را بکنی جای آن پرتقال نمی آید . ببینید خرما و انگور چه طوری است ، آن ها چه وضعی دارند . بطور حتم وقتی خداوند فرموده است برای شما در آن ها میوه های فراوان است یک سرّی در اینجا وجود دارد . و از آن ها می خورید ، برای خوردن و تغذیه سلول های بنیادی شما بطور حتم نیاز است .

وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِلآکِلِینَ ﴿٢٠﴾و نیز درختی را که از طور سینا بر می آید و روغن می دهد و خورشتی برای خورندگان است . اصل این درخت زیتون مال منطقه طور سیناست . راجع به طور سینا هم تحقیقی بکنید . این منطقه دارای چه ویژگی است که یک درختی مثل درخت زیتون را از آنجا به محصول نشاندند و روغن می دهد . در حالی که زیتون خودش یک نوع میوه است ، دانه روغنی است ولی مگر شما این دانه روغنی را نمی خورید ؟ اما خداوند اشاره می کند به روغن آن . در این روغن حتماً ویژگی خاصی وجود دارد که توجه من و شما را به آن جلب می کند. روغن می دهد و خورشتی برای خورندگان است . یعنی بدانید این روغنی که می دهد مصرف سوخت نمی کنیم . مشخصات روغن را اعلام می کند . خورشتی برای خورندگان است . جزو خوراک کسانی است که آن را می خورند . شما حتماً روی روغن زیتون باید تحقیقی کنید . چه در مورد روغن زیتون چه در مورد خود زیتون و این تحقیق را یک چیز جامع وکامل کنید ، در اختیار عموم بگذارید در اینترنت . بعد از اینکه اطلاعات پزشکی و گیاهی را جمع کردید به بحث احادیث و روایات مراجعه کنید . ببیند در احادیث ، ائمه اطهار در مورد این گیاهان و این دانه ها چه چیزهایی فرمودند . این یک مقاله کاملاً رسمی و عریض و طویل می خواهد ، هر آنچه وجود دارد دربیاورید . می گوید بعد چکارش کنم ؟ در کارنامه زندگی ات نگهداری کن . از آن استفاده کن یک روز اگر امام زمانت را دیدی بگو آقا من از قرآن استخراج کردم و این مطالب را در آوردم . باید کار کرد . می گوید استاد هم صحبت ها می کند . صبح تا غروب دنبال یک لقمه نان هستیم دیگر جان نمی ماند. یک خورده توقع خودتان را پایین بیاورید . به افراد خانواده تان بگویید همین هست داریم بیشتر که نداریم . ما از زمانی که زمام امور را مثل اسبی که افسارش رها می کنید انداختیم عاقبتمان این شده است . یعنی چی؟ یعنی اسب می دود ما را دنبال خودش می دواند . قرار بود ما سوار اسب شویم و اسب را بدوانیم حالا اسب می دود ما را دنبال خودش می دواند چون زندگی مان ، هزینه هایمان سر و ته ندارد . کارهایمان و زندگی مان اصلاً سر و ته ندارد . نمی توان برای آن که برای من هدیه دویست هزار تومانی آورده است هدیه دویست و پنجاه هزار تومانی ببرم و هزینه هایم سر برج جفت و جور کنم ، نمی شود . او توان مالی داشت برای من آن مقدار آورد ، اگر من را دوست داشته و هدیه آورده است من هدیه به مقدار توانم می برم ، ندارم اصلاً نمی برم وقتی به دیدن او رفتم ابراز خوشحالی می کنم و می گویم شرمنده ام از لحاظ مالی امکان خرید هدیه نداشتم .

همه می نالند که زندگی سخت و روزگار تنگ شده است . یادتان باشد طناب را خودتان از دست اسبِ گرفتید و او را آزاد کردید و گره کردید و انداختید گردن خودتان . حالا می کشد و می برد شکایت نکنید ، مقصر خودتان هستید . بیایید یک انقلاب بکنیم ، عروسی نگیریم ، عروسی گرفتیم یک مهمانی ساده بگیریم . نمی شود یک لباس عروسی چند میلیونی نخرید ، یک مقدار فکر کنید . جوان هایمان می شوند سی ساله و بالاتر هنوز تشکیل خانواده ندادند . آن دنیا یقه من و شما را می گیرند ، ما راهنمایی کردیم که چکار بکنید .

درختی را که از طور سینا بر می آید روغن می دهد خورشتی برای خورندگان است، این درخت هم از همان آب می نوشد و شما روغن این درخت را می نوشید پس عملاً شما هم از آن آب نوشیدید .

وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهَا وَلَکُمْ فِیهَا مَنَافِعُ کَثِیرَةٌ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ ﴿٢١﴾و البته برای شما در چهارپایان درس عبرتی است . پس نگاه کردن به چهار پایان بسیار مهم است خداوند صراحتاً می فرماید در آنها درس عبرت گذاشته ام . از آنچه در شکم آنهاست ، پستانداران به غیر از این که بچه ای در شکم پرورش می دهند ، بر می گردیم به آنچه که در شکمبه حیوانات وجود دارد . شکمبه آنها شامل معده و روده و .... اما می گوید از آنچه در شکم آنهاست به شما می نوشانیم . شیری را که شما مِیل می کنید در شکم این چهارپایان آماده سازی می شود ، یک مقاله تحقیقی ، بروید و ببینید در شکم گوسفند ، گاو ، شتر ، این هایی که شیرشان برای ما حلال است چه خبر است ، خداوند چه چیزی قرار داده است . خداوند می فرمایند در چهارپایان درس عبرتی قرار داده از شکم آنها که به شما می نوشانیم ، طرز بوجود آمدن شیر را در شکم گوسفند و گاو و شتر تحقیق کنید . جالب است شیر شتر را بخورید قند خون را کنترل کند ، طبق توصیه آقا امیرالمؤمنین(ع) شیر گاو دواست ، روغن گاو شفاست ، گوشت گاو بلاست ، درد است . چون به شدت سرد است و مشکلات استخوانی برای آنهایی که استخوان درد دارند بوجود می آورد . شما مطالعه کنید ببینید در این شکم ها چه خبر است ؟ نحوه تشکیل شدن شیر چگونه است ؟ آیا ما جز شیر از شکم چهارپایان می نوشیم ؟ آیا مایع دیگری از شکم آنها می نوشیم ؟ نه . امعاء و احشایشان را می خوریم . شکمبه گاو و گوسفند را تمیز می کنیم ، می شوییم و می خوریم . چقدر جالب است پُرزهایی که در شکمبه گوسفند وجود دارد برای کسانی که مشکل معده دارند ، زخم اثنی عشر دارند خوب است . در شکم این چهارپایان چیزی وجود دارد که ما از آن هم می نوشیم تا برای ما درس عبرتی باشد . و برای شما در آنها منافع زیادی است و از آنها می خورید ، بروید ببینید چه خبر است و به شما چه سودی می رساند ؟

وَعَلَیْهَا وَعَلَى الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ ﴿٢٢﴾و بر آنها و بر کشتیها سوار می شوید . بر چهارپایان سوار شدن که بحثی ندارد ازجمله شتر ، اسب که برای نقل مکان از آنها استفاده می کنیم . و بر کشتیها ، چرا کشتیها را خداوند نام می برد ؟ چه ارتباطی با همدیگر دارند ؟ چون در آیه 18 بحث آب بود ، کشتی بر سطح آب می ایستد و روی سطح آب حرکت می کند پس اگر آب نباشد کشتی هم مصرف ندارد . اگر آب نباشد چهارپایان آب نخورند زنده نمی مانند ، ما هم سوار آنها نمی شویم آب است که چهارپا را به حرکت در می آورد تا مرا حمل کند ، کشتی را بر روی خودش حرکت می دهد تا ما را جا به جا کند .

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ ﴿٢٣﴾و به راستی نوح را به سوی قومش فرستادیم و پس به آنها گفت : ای قوم من ! خدا را بندگی کنید که شما را غیر او خدایی نیست ، آیا نمی ترسید .

امروز امام زمان(عج) ندایشان در کّل جهان طنین انداز است ، می گوید ای قوم من ! ای امت من ! خدا را بندگی کنید شما را غیر از این خدا ، خدایی نیست ، آخر نمی ترسید ؟ هر روز که صبح گفته می شود ندای مولا با آن همراه است . بندگان مؤمن را صدا می کند ، در طول روز ، در کار و کسب مردها ، در کار و کسب زن ها ، در امور زندگی مردم به طور دائم قرین هستند و می گویند پس چرا آدم ها نمی شنوند ؟ چرا آدم ها می گویند هیچ خبری نیست ؟ یک روزی نوح رفت سراغ قومش و به قومش گفت : ای قوم ! من آمده ام به شما بگویم که خدا را بندگی کنید ، غیر از این شما را خدایی زیبنده نیست ؛ واقعاً نمی ترسید ؟ این جمله تکراری بر زبان همه پیامبران جاری شده است و امروز که بالای 1200 سال از غیبت امام زمان(عج) دارد می گذرد ، 1200 سال را ضرب در 365 روز بکنید ببینید چند روز می شود ؟ هر روز در گوش همه بندگان این ندا رسیده و هیچ کدام به غیر از اندکی از آدمیان نشنیدند . آیا از خدا نمی ترسید ؟ زور نگویید ، رفتار بد نکنید ، حرمت هم دیگر را حفظ کنید . خانم ها برای آقایان ؛ آقایان برای خانم ها ، در حد توان یکدیگر از هم تقاضا کنید نه بیشتر . می گوید همه چیز بر دوش من است ، خب خدا دوش تو را توانا داده است ، از او هیچی برنمی آید ، ناتوان آفریده شده است ، سرپرستی او را به تو داده اند ، او را می زنی ، می کوبی ، آزارش می دهی ؟ چگونه می خواهی جواب خدا را بدهی در قبال آن چیزی که اتفاق افتاده است ؟ زندگی را قبول کنید .

فَقَالَ الْمَلأ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُرِیدُ أَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لأنْزَلَ مَلائِکَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الأوَّلِینَ ﴿٢٤﴾و اشراف قومش که کافر بودند گفتند : این جز بشری همانند شما نیست ، می خواهد بر شما برتری جوید اگر خدا می خواست قطعاً فرشتگانی می فرستاد ، ما در میان پدران گذشته خود چنین چیزی نشنیده ایم .

پس بحث این نیست که شامل حال همه اشراف بشود ، آن بخشی از اشراف که کافر بودند . به مردم می گفتند که این نوح یک بشری است همانند خود شما که دارد این حرف ها را می گوید ، می خواهد با این حرف ها بر شما برتری پیدا کند و نسبت به شما سَر باشد ، اگر خدا می خواست فرشته هایی می فرستاد که این حرف ها را به ما بگوید غافل از این که دنیا جای ماوراء الطبیعه نیست . اگر روزگاری قرار شد شما از عناصری جدا از عناصر زمین مشاهده بکنید باید هم فاز آن ها بشوید ، گاهی اوقات هستند کسانی که لحظه ای رؤیت می کنند ، این فرق می کند . اما اگر قرار باشد فرشته ای در میان ما در حرکت باشد و مثل خود ما با ما زندگی کند و بتوانیم به طور دائم او را مشاهده کنیم باید فاز انرژی هایمان یکی باشد و این سبب می شود که ما از بین برویم ، پایان کار ما است . به همین دلیل زمانی که آدم در حال احتضار قرار می گیرد و آن دنیا را مشاهده می کند ، وحشت می کند و می گوید من را برگردانید ، می خواهم جبران کنم . چرا می تواند آن دنیا را مشاهده کند ؟ چون بسیاری از امواجی را که مخصوص این دنیا بوده را تقریباً دارد از دست می دهد و هم فاز با آن ها می شود . اگر قرار شود فرشتگان رؤیت شوند پایان کار من و شماست ، باید با دنیا خداحافظی کنیم . دوم اگر بشری همانند ما با داشتن همین قوای درونی توانست آن چه را که ما نمی توانیم انجام دهیم ، او انجام بدهد خارق العاده تر نیست نسبت به موجودیتی که غیر از موجودیت ما است ؟ همین قوای درونی که ما گناه انجام می دهیم و می گوییم نمی توانم جلوی این را بگیرم ، اگر کسی بتواند این قوا را کنترل کند و جلوی آن را بگیرد ، قابل پذیرش تر است یا یک موجودیتی که از جنس ما نیست ؟ خب آن که از جنس ما نیست از کجا معلوم این قوا را داشته باشد ؟ بنابراین اگر انجام ندهد کار زیادی هم نکرده است . پس اگر قرار باشد ما پذیرش کنیم باید از کسی پذیرش کنیم که مثل خود ماست ، سختی هایی را که ما در مهار کردن نفس تحمّل می کنیم ، او هم داشته باشد و تحمّل بکند و بعد ما مشاهده کنیم که می شود انجام داد پس اطاعت کنیم . در حالی که کافران گفتند : اولاً چرا فرشته نفرستاد ، در حالی که باید از آنها می پرسیدند که کدام دوره فرشته فرستاده بودند که حال این دوره بفرستند ، ثانیاً می گویند ما همچنین چیزی از پدرانمان نشنیده بودیم . اولاً شنیدید و دین را تحریف کردید ، در نتیجه اصولی را که باید می داشتید دیگر نداشتید ، ثانیاً اگر هم شما شنیده بودید مگر اطاعت کردید ؟ شما عمد را بر نپذیرفتن گذاشته اید. دقیقاً همان اتفاقی که امروز می افتد ، در بحث آن چیز هایی که به سودشان است ، می گویند آن چه که پدران ما گفته اند ، در بحث آن چیز هایی که از پدرانشان شنیدند و به سودشان نیست می گویند : جهان پیشرفت کرده است ، دوران عوض شده است ، زمانه عوض شده است ، همه چیز باید تغییر کند . خیلی جالب است ، به تازگی تبلیغی را از تلویزیون دیده ام که نشان می دهد ، گذشته ها پاهایمان را دراز می کردیم ، دعوایمان می کردند و می گفتند : بچه پایت را جمع کن . گذشته ها جای بهتر برای بزرگتر ها بود ، گذشته ها این طور بود و ... . هر یک از احترام هایی که در گذشته برای بزرگتر ها بود را نام می برد که امروز که جزو بزرگ تر ها شده است از کوچک تر ها بهره ببرد ، امروز به فرزندان خود این ها را می گویید اما زمانی که در مقابل پدر ، مادر هایتان قرار می گیرید ، آیا خودتان رعایت می کنید ؟ در مورد دین هم متأسفانه امروز همین گونه شده است و رفتار های ما چنین رفتار های زشت و غلطی است . برای همین بچه های ما دین را از ما نمی پذیرند . شما شال سر می کنی ، مدام دو لبه شال جلو آویزان است ، دائم دست هایش کار می کند و لبه ها را روی شانه پرت می کند ، این حجاب نیست ، شال دوست داری سر کنی ؟ شال را زیر گلویتان محکم کنید و بعد سرتان کنید ، من بارها دیده ام که خانم شال سر می کند و برای این که جلوی موهایش را بپوشاند ، از پس گردنش مشخص است ، سَر نکن ، اگر شما به بچه یتان بگویید حجاب کن جنایت کرده اید ، چون اصلاً الگوی خوبی نیستید . بگذار حداقل یک نفر دیگر در خیابان به او بگوید که خودش دائم رعایت می کند . شما اینجا می آیید یک طور دیگر می آیید و در مهمانی یک طور دیگر ، رستوران می روید یک طور دیگر می روید من نمی دانم چرا ؟ واقعاً دلیلی دارد ؟ یا نکند اینجا می آیید لباس های گدایی تان را به تن می کنید ؟ شما هر چه می خواهید سر کنید اما محض رضای خدا قانون خدا را مسخره نکنید . پدر عزیز ، موبایلت را همسرت اجازه ندارد دست بزند و نگاه کند ، تو با چه اجازه ای می خواهی موبایل فرزندت را ببینی ؟ چون فقط پدر هستی ؟ چون پدری حق داری ؟ نه اول خودت باید نشان بدهی که این کار قانون خانواده ما است و فرزندت هم واجب الاجرا است ، ولی زمانی که شما اجرا نمی کنید چرا به فرزندانتان قانون می دهید ؟

إِنْ هُوَ إِلا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِینٍ ﴿٢٥﴾ او نیست جز مردی که جنون دارد پس تا چندی درباره اش منتظر بمانید ، اشراف قوم به حضرت نوح گفتند که او دیوانه است و دچار جنون شده است ، مدتی به او فرصت دهید و منتظر بمانید که ببینیم چطور می شود . شاید جنون او خوب شود . ظهور امام زمان(عج) خیلی چیز های جدید خواهید شنید ، قوانین جدید می شنوید از الان خود را حاضر کنید . فقط کسی آن روز ها سالم می ماند که قوانین قرآن را شناخته است . اگر نشناخته باشید رو به روی امام زمان(عج) می ایستید و می گویید که دروغ می گویی ، مگر اینکه کُنه قرآن را شناخته باشید چون امام از کُنه قرآن می گویند نه از ظاهر آن . اگر از کُنه قرآن گفته باشد و تو شناخته باشی رو به روی او نمی ایستی بلکه زیر پاهایشان می نشینی اما اگر نشناسی چه می کنی؟ مثل این ها که گفتند او جنون دارد اندکی صبر کنید یا خوب می شود یا جنونش بیشتر می شود و او را جایی برده و رها می کنیم . این قصه زمان نوح نیست بلکه قصه ای است که امروز می خواهد اتفاق بیفتد ، پس برای امروزتان فکری کنید تا دیر نشده است .

قَالَ رَبِّ انْصُرْنِی بِمَا کَذَّبُونِ ﴿٢٦﴾نوح گفت : پروردگارا مرا در برابر این که تکذیبم می کنند ، یاریم کن . این از آن دعاهایی است که اگر امروز که در عصر غیبت هستیم من و شما به تکذیب دیگران در مقابل دین مان بَر می خوریم ، باید این چنین دعا کنیم . چون الان روز به روز این حلقه سفت تر و تنگ تر می شود ، برادر ها ، خواهرها و خانواده ها در بحث اعتقادات دینی شان مقابل یکدیگر می ایستند . نوح گفت : پروردگارا ! مرا در برابر این که تکذیبم می کنند یاریم کن . این را هر کجا تنگی افتادید ، در میان تکذیب کنندگان قرار گرفتید به خاطر بسپارید ، اگر عربی اش را به خاطر نداشتید فارسی اش را به دفعات تکرار کنید تا به داد من و شما برسد .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید