منو

جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri 04 19 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره مومنون بخش ششم

 بسم الله الرحمن الرحیم 

وَقَالَ الْمَلأ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِلِقَاءِ الآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا مَا هَذَا إِلا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمَّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَیَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ ﴿٣٣﴾ به اشراف قوم خود که کافر شدند و دیدار آخرت را دروغ پنداشتند و در زندگی دنیا آنها را متنعم ساخته بودیم (سه تا ويژگی دارند) گفتند:این بشر جز همانند شما نیست از آنچه که شما می خورید ، می خورد و از آنچه می نوشید ،می نوشد.یعنی ملاک برای کفار این بود.اگر قرار باشد کسی که از جانب خداوند آمده باشد باید هیبتی جز هیبت آدمی و اعمالی جز اعمال آدمی انجام دهد.و از همین جا به راحتی می شد فهمید که اینها آدم هایی هستند بسیار کوته بین ، کوته اندیش و هیچ گونه تفکر ندارند.چون اگر کسی دستوری را بیاورد باید اولین نفر خود آن را انجام دهد اگر خودش انجام ندهد برای شما هیچ ملاکی وجود ندارد. ما در دنیا کاملاً نامحدود هستیم از لحاظ جسمی محدود هستیم ولی از لحاظ ذهن، تفکر و روح ما کاملاً نامحدود هستیم. اگر بیاییم برای ذهن خود یک خط بکشیم و محدوده ای قرار دهیم این کوته بینی خود ماست. تقصیر خود ماست.چرا ذهن را محدود می کنید؟وقتی کسی می آید و می گوید پیغمبر خدا یا ولی خدا یا راهنمای بشر باید با آنچه که ما در هیبت آدم ها داریم متفاوت باشد این دقیقاً کوته بینی خود اوست.چون اگر دستوری را بدهد و خود انجام ندهد شما از کجا ملاک خواهی داشت؟مطمئن نمی شوی دستوری که می دهد قابل اجرا است . پس بنابراین تردید می کنید. خداوند  افراد مقابل شما را این طوری برای شما معرفی می کند. می گوید اینها کسانی هستند که اولاً کافر شدند انکار کردند هرچه گفتیم انکار کردند دوماً دیدار آخرت را یعنی معاد را دروغ پنداشتند اگر کسی این یک رکن را  انکار کند کاملاً مردود است در بقیه مسائل هم اشکال دارد. و در زندگی دنیا خداوند آنها را متنعم کرده بود.چون گاهی آدم ها از سر بدبختی  و بیچارگی و نداری جنون می گیرند و خیلی از حرف ها را می زند که ما نمی توانیم آنها را ملاک قرار بدهیم برای اینکه آنها کافر هستند  اما کسی که درتنعم دنیا غلت می زند باز هم معاد را منکر می شود ، باز هم احکام را منکر می شود دیگر کافر است. جایی برای اینکه به آن یک طور دیگر نگاه کنی وجود ندارد.پس این را توجه کنید آدم ها در شرایط خاص وحاد گاهاً جملاتی را به کار می برند که در شرایط نرمال وعادی هرگز نه به آن معتقد هستند و نه به زبان می آورند شما فرد را در شرایط نرمال باید سنجش کنید نه در شرایط غیر عادی . درآن شرایط اگر فرد را سنجش کردید شما بازنده هستید درست است که آدم در شرایط غیر عادی هم باید آنقدر رشد کرده باشد که بتواند خود را جمع و جور کند ولی همه این طور نیستند پس زیربنای اعتقادی مردم را با کلامی که در شرایط کاملاً آنرمال بکار می برند سنجش نکنید. مادر فرزند خود را تا سرحد مرگ دوست می دارد. عصبانی می شود و می گوید خدا تو را ذلیل کند ، خدا تو را از من بگیرد که من از این شرایط خلاص شوم از این همه بی آبرویی مردم . آیا این مادر سنگ دل است؟هرگز . شما نمی توانید این را قضاوت کنید که این مادر شقی است.چنین چیزی صحت ندارد.پس خداوند در این آیه به شما خط می دهد که اگر خواستید آدمی را سنجش کنید در پایه های تفکری واعتقادی اول ببینید در شرایط نرمال هستند یا نیستند. اگر در شرایط نرمال نیستند سنجش خود را در آن شرایط قرار ندهید. خداوند آنها را متنعم کرده ، همه چیز هم دارند ولی باز می گویند این چرا یک بشری مثل ماست چرا مثل ما می خورد، می پوشد و راه می رود و این نشان دهنده این است که کاملاً کوته فکر هستند.

 

 

 

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید