منو

سه شنبه, 04 ارديبهشت 1403 - Tue 04 23 2024

A+ A A-

تعمقی بر آیه 8 سوره تکاثر

بسم الله الرحمن الرحیم

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
«ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ یَومَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ»
" و آنگاه آن روز از نعمتها بازخواست میشوید . " سوره تکاثر آیه 8 ، آخرین آیه .
وقتی تصادفا قرآن ورق میزدم این آیه به چشمم خورد ، با کمال تعجب به خودم نگاه کردم . من سالهاست قرآن میخوانم ولی هیچوقت به این آیه جوردیگری نگاه نکرده بودم . این بار که نگاه کردم دیدم این آیه جور دیگری است . با همه ی زمانهایی که مطالعه کردم فرق میکند . بر آن شدم که نعمتهای خدا را بشناسم و برای آن روزی که خدا از نعمتها باز خواست میکند خودم را آماده کنم . وقتی خواستم به نعمات بنگرم یک دفعه توی یک دریایی غرق شدم که بیرون آمدن از این دریای نعمات بسیار مشکل بود . به هر نعمتی چنگ می انداختم که خودم را بیرون بکشم ، نعمت بعدی خودش را میرساند . در آن دریا چنگ می انداختم و پیش میرفتم و برای دریای نعمات خداوند انتهایی نمیدیدم . پس از تلاشهای فراوان خودم را آرام کردم و پرسیدم : خدایا نعمتهایی که از آنها ما را بازخواست میکنی کدام است ؟
صد البته از هر آنچه که در بدنمان وجود دارد ، چشممان گوشمان دهانمان زبانمان تمام اعضا و جوارحمان و هر آنچه که در حیات جهان هستی وجود دارد ،آب باد خاک و ما از همه ی اینها بهره مند می شویم اینها همه نعمت است خورشید ماه ستاره ها آسمان هوا اکسیژنی که در هوا موجود است پرنده ها حیوانات چرنده ها خزنده ها هرآنچه که در دنیا مشاهده می کنیم و هرآنچه در دسترس همه ی انسانهاست همه ی اینها نعمت است. حالا در روابط فردی مان مادر فرزند خانواده اقوام دوستان آشنایان رابطه های خانوادگی اجتماعی فردی انسانها هر کدام پارامترهایی موجود است که اینها هر کدام دم از ده ها نعمت می زند اما واقعیت کلام این است که این هم من را قانع نکرد دلم با این دانسته هم راضی نشد گفتم حتما نعمات دیگری هم هست که من به آنها توجه نکردم و بی توجهی من حکایت از نبودن آن نعمات نمی کند آنها وجود دارند من ندیدم .چطور که تا امروز به این آیه این شکلی نگاه نکرده بودم .پس باز هم می گردم و پیدا می کنم پاره ای از نعمات فصلی است دوره ای است بهار فصلی است آنچه که در بهار از درختان بهره می گیریم فصلی است یا تابستان هم همینطور، بعضی از نعمت ها مثل کودکی و سرخوشی هایش یک دوره هست و بعد از آن دیگر نیست بعضی از نعمات را انسانها یکسان بهره مند نیستند بعضی ها دارند خیلی هم زیاد از نعمات دارند بعضی ها متوسط دارند بعضی ها کم ،بعضی ها اصلا از پاره ای نعمت ها بهره مند نیستند مثل داشتن مسکن مثل داشتن درآمد کافی مثل داشتن اولاد و هزاران مورد دیگر پس باز هم جواب من داده نشد. فراتر از این حرفهاست باز فکر کردم بسیار فکر کردم .الان سکوتی فراهم شده که من می توانم وقتهایی که تنها هستم بیشتر فکر کنم، تن به تنهایی می دهم که فکر کنم با کسی گفتگو نمی کنم معاشرت نمی کنم که فکر کنم نمی دانم چقدر فرصت دارم کی می داند؟ بالاخره گفتم در کلام الهی آیه ی 8 تکاثر خداوند فرموده آنگاه آنروز از نعمتهایم بازخواست می شود هیچ استثنایی در این نعمت ها قائل نشده یا بین آدم ها قائل نشده پس این بازخواست فقط می تواند در یک امر همگانی باشد یعنی یک چیزی که همه ی آدم ها از آن برخوردارند، خانه شخصی ممکن است من داشته باشم شما نداشته باشی اولاد ممکن است او داشته باشد آن یکی نداشته باشد اینها هر کدام با داشته هایشان بازخواست می شوند اما آیه این را نمی گوید، می گوید: از نعمت ها بازخواست خواهد شد پس این نعمت به طور حتم به همه ی انسانها داده شده برای همه وجود دارد همه از آن برخوردارند بازدوباره شروع کردم به گشتن، گشتم و گشتم و گشتم رسیدم به نعمت زنده بودن، زنده بودن یک نعمتی است که همه دارند گدا دارد ثروتمند هم دارد. فرصت زندگی کردن داشتن، بچه ای که به دنیا می آید و چند ساعت بعد می میرد آن چند ساعت فرصت زندگی کردن داشته، آدمی که صد و سی چهل سال زندگی می کند او هم فرصت زندگی کردن داشته است. فرصت انجام عمل صالح ، خداوند به همه این فرصت را عطا می کند این انتخاب آدمهاست که عمل صالح داشته باشند یا نداشته باشند. فرصت عشق و محبت ورزیدن ،همه ی آدمها می توانند عاشق باشند می توانند مهربان باشند و می توانند نباشند انتخابشان است. حیات آفرینش براساس نعمت عشق است انسان عصاره و ثمره ی آفرینش است می دانید من و شما کی هستیم؟ عصاره ،چکیده و خلاصه و ثمره ی پر بار آفرینش خداوندیم ما میوه شیرین حیاتیم ،از انسان کارهای خداگونه برمی آید ،یک پیرمردی را در شهرک آزادی می شناختم در نهایت تنگدستی ،کاملا بی سواد و روستایی ولی وقتی خیلی از دکترها که از جا انداختن استخوانهای یک انسان جا می ماندند و حریف نمی شدند به ایشان رو می آوردند و ایشان آن استخوان را جا می انداخت و با ابتدایی ترین وسایل آن را می بست و آن جوش می خورد. کاری خداگونه. یعنی بهتر بگویم فرصت کارهای خداگونه هم به انسان عطا شده چرا؟ دلیلی برایش دارم چون به طور یکسان نعمت ودیعه ی الهی در وجود هر انسانی توسط پروردگار عنایت شده است .روزی که خداوند گل آدمی را سرشت و از او آدمی را درست کرد و بر او نفخه الهی را دمید نگفت نفخه ی الهی را فقط بر پیغمبران دمیدم و دیگر هیچ، نگفت بر فلان مملکت بر فلان سرزمین دمیدم و دیگر هیچ، نفخه الهی به همه ی آدمها دمیده شد حال این آدم ها در روی زمین ، ثروتمندترین ، شقی ترین ، ستمکارترین و بلعکس فقیرترین ، مهربان ترین و عاشق ترین آدم ها باشند یا نباشند . به همه یکسان بخشید . از کسی دریغ نکرد . هیچ کسی از او محروم نبوده و نیست . همه ی انسان ها به طور مساوی امانتدار ودیعه ی پروردگاری خودشان هستند . استاد حقی با تحفه ی الهی اش در قلب انسانی خانه گزیده است . نگفت در خانه ی این هستم در خانه ی او نیستم . هرکسی که او را بتواند باور کند در خانه ی قلبش می تواند او را بجوید . و اگر نتواند باور کند دال بر این نیست که او نیست . او هست ، این نمی تواند او را بیابد و بفهمد . همه به طور یکسان از این نعمت برخوردار هستند . استاد یکسان است که خداوند است . روح الهی هردم آدمی را می پروراند . در او تعالیم لازم را بر حسب سن و موقعیت دنیایی اش می خواند . تعلیم می دهد . حتی لحظه ای غافل نمی شود . حتی انسان وقتی به خواب می رود ، او را چرت فرا نمی گیرد . در آیه الکرسی نخواندید ؟ خدایی است که او را حتی لحظه ای چرت فرا نمی گیرد . و هردم بر بنده نگهبان است . این نعمت حیات را باید مراقب بود . این نعمت حیات را نباید کفران کرد . امروز را بنگر که از لحظه ی بیداری ، تا الان که داری کلام ما را می شنوی چندبار کلام استاد الهی ات را فهم کردی ؟ درک کردی و فهمیدی ؟ چندبار زیر نفوذ وسوسه ی نفس ات رفتی ؟ نفست تو را به بازی گرفت . فقط یک روز را محاسبه کنید . خداوند دردنیا کارنامه ی عملمان را به دست خودمان سپرده تا فرصت باقی است کارنامه را اصلاح کنیم . یک روز کارنامه ی اعمالتان را بنویسید تا عیار کار به دستتان بیاید . چون همه فکر می کنند خدا از پولی که جمع کردند و انفاق نکردند ، از بنایی که ساختند و به دیگران بهره ای ندادند ، از رشوه ، ربا ، دروغ ، حسد ، زنا و ... . از این ها بازخواست می کند . صدالبته که بازخواست می کند . صدالبته بازخواست خواهد کرد . اما آیه ی 8 سوره تکاثر سرآغازش پرسش از آن میوه ی حیات است . از آن هسته ی نورانی وجود است . از آن تحفه ی بی نظیر الهی است که امانتدارش در دنیا من و شما هستیم . از این خواهد پرسید که در طول عمر چقدر از این نعمت درونی که هدایت الهی با خودش برای تو به ارمغان آورده بود استفاده کرده ای ؟ چقدر بهره بردی ؟ آیا نفس اماره اجازه ی فهم این قوه ی حیات و این نقطه ی نورانی را به تو داد ؟ یا همه ی عمرت را تحت نفوذ تسلط نفس گذراندی . این از نظر من سخت ترین بازخواست پروردگار است . هرکار خلافی ، جرمی ، یک تنبیهی دارد . اما این جرم از آن جرم هایی نیست که شما بتوانید برایش پایانی قائل شوید . خدا فرمود در قلب مومن جا گرفته ام . شما و من همه ی عمر این خدای درون را وادار به سکوت کردیم . اجازه ندادیم تا ما را راهنمایی کند . نباید بازخواست شویم ؟ بعد چقدر تعجب می کنیم . فلان کس از غیب خبر دارد . آینده را می داند . گذشته آدم ها را می داند. خیلی عجیب نیست . آن فلان کس اگر راست بگوید و کلکی در کارش نباشد به طور حتم این ذره ی الهی اش و این نقطه ی نورانی را باز کرده است . به جای اینکه دربسته نگه دارد . آن نور الهی اجازه خطا به او نمی دهد . من از زمانیکه همسرم به رحمت خدا رفت هرشب موقع خواب صلوات می فرستم و تقدیم آقا رسول الله می کنم . می گویم آقاجان من پدر ندارم ، بچه های من هم پدر ندارند . ما نیاز به سرپرست داریم. ما نیاز به راهنما داریم . کی بهتر از شما .که بنده ی خاص خدا هستید . ما را کمک کنید تا نور الهی قلبمان را باز نگه داریم و از آن بهره ببریم . و چقدر متاسفم که تمام سال های عمرم حتی زمانیکه پدرم زنده بود و پدر بچه های من زنده بود این خواهش را نکردم. چرا عقلم نرسید . چرا شعورم و فهمم کار نکرد . شاید امروز خیلی فراتر از این می توانستم درک کنم و از هستی بهره ببرم . خاتمه ی گفتگوی من ، در کتاب فی مافیه ، سال ها پیش خواندم "تو را غیر این غذای خواب و خور غذای دیگر است که در این عالم آن غذا را فراموش کرده‌ای و به این مشغول شده‌ای و شب و روز تن را می‌پروری. آخر این تن اسب توست و این عالم آخور اوست و غذای اسب غذای سوار نباشد."
یعنی غیر آن چیزیکه روزانه می خوری ، به شکل های مختلف ، و غیر اینکه می خوابی که خواب غذای به اصطلاح بدن است و استراحت می کند ، غیر از اینها غذای دیگری است . در این عالم آن غذا را فراموش کرده ای و به این مشغول شدی . پس ما دو جور غذا در دنیا داریم . یکی غذایی است که می خوریم . عدس ، نخود ، لوبیا ، گوشت ، سبزیجات و ... و لذت می بریم اما فقط جسم نیستیم ما هم جسم هستیم و هم روح .روح غذای دیگری دارد که باید غذای او را تامین کنیم در این عالم آن غذا را فراموش کرده ایم و به این مشغول شده ایم شب و روز تن را می پرورانیم ویتامین د ث بخور با کلسیم این آمپول را بزنید با این، آن قرص را بخورید با آن، شب و روز تن را می پرورانیم ولی یادمان رفته که بدنمان اسب ماست این عالم آخور اوست، خورد و خوراکهایی که در این عالم یافت می شود آخور این اسب است این اسبی که اسمش بدن است آیا اسب سوار غذای اسبش را می خورد؟ می تواند بخورد؟ هرگز، غذای اسب، غذای سوار نباشد و چقدر زیباست مواظب خودمان باشیم که غذای بدنمان غذای روحمان نباشد غذای روحمان جداست و آن روز الهی خداوند از ما به جهت یک نعمت همگانی و واحد و یک اندازه و برای همه بنده ها که هیچکس نمی تواند مدعی شود که من نداشتم همه یکسان داشتند بازخواست خواهد کرد با این نعمت درونت چه کردی؟ او را عمری گرسنه وخاموش و منفعل درون بدنتان نگه داشتید و اجازه بروز ندادید؟ فقط با نفستان سر کردید؟ فقط نفستان را سیر کردید؟ از ما خواهند پرسید.
و آخرین نکته ای که می خواهم به شما بگویم اینست الان در این چند روزه که بحث میلاد مادر دو عالم حضرت زهرا (س) هست یک چیزی خیلی جالب است نمیدانم خودمان اینکار را کردیم یا دشمنانمان،‌روز میلاد خانم را روز مادر و مقام زن اعلام کردیم چقدر قشنگ است چه ایده ی بزرگ و زیباییست و چقدر به زنهای ما بزرگی بخشیده اما خانمها یادتان باشد اگر چنین مقامی را برای خودتان حس می کنید این مقام فقط زیر سایه مقام حضرت زهرا معنی پیدا میکند اگر سایه شان بالای سرتان نباشد اگر برای شما مادری نکند شما دارای چنین مقامی نخواهید بود یادمان باشد سعی کنیم قبل از این که یاد بیاوریم که این روز، روز مادر است قبل از این که یاد بیاوریم که این روز، روز زن است اول به خاطر بسپاریم که امروز روز میلاد بزرگ بانوی عالم است، بانویی که نفس کل هستی ست و امورات دنیای انسانها به دست او اداره می شود بانویی که سایه اش بالای سر همه انسانها و علی الخصوص خانمهاست، بیاییم از این به بعد روز مادر، روز پدر، روز آقا ابوالفضل که روز جانباز است یادمان نرود این عنوانها را اینقدر بزرگ کنیم که امروز آقا شما وقتی برای خانمتان کادو میخری یادتان باشد به خانمت اول تبریک بگویید روز تولد مادرش را، مادر عالم هستی که اگر او نبود من و شما نبودیم این را فراموش نکنیم به دخترتان گل بخرید روز زن راتبریک بگویید اما یادآوری کنید اگر حضرت زهرا (س) نبودند شما مقامی اینچنین پیدا نمیکردید، اینرا فراموش نکنیم ، آنچه را که در بطن مکتب ما وجود دارد در دین الهی وجود دارد آنچه که در مقامات ما وجود دارد مواظب باشیم زیر شعارها مدفون نشود و از بین نرود، من از همین جا به تمام خانمها، به تمام زنان عالم میلاد خانم حضرت زهرا (س) را تبریک می گویم و به آنها می گویم که افتخار کنید مادری به این بزرگی سایه اش بالای سر شماست و سپس به آنها تبریک می گویم که شما در زیر سروری این خانم صاحب چنین مقامی شدید.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید