منو

جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri 03 29 2024

A+ A A-

نگاهی به سوره مومنون بخش دوازدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

در آیه 62 خداوند فرموده: هیچ کسی را جز به قدر توانش تکلیف نمی کنیم، این خیلی نکته جالبی است در ازای گفتگوی بعضی ها که قرآن را بد نگاه می کنند و یا این که فکر می کنند قرآن دستور می دهد
که همه هم چون پیغمبر طاعت داشته باشند و حرکت کنند وگرنه جهنّم می روند، نه. خداوند خیلی راحت می فرمایند: هیچ کسی را جز به قدر توانش تکلیف نمی کنیم. هر کس در اندازه جسمش، توان فهمش، قلبی که دارد و این که چقدر قلبش گشوده شده است، به اندازه ظرف او از او تکلیف می خواهند حالا ما چه کاره هستیم که گاهی اوقات می خواهیم ظرف آدم ها را پُر کنیم، پرکنیم و تکلیف به آن ها بدهیم، برای چه این کار را می کنید؟ نزد ما کتابیست که به حق سخن می گوید و آن ها مورد ستم قرار نمی گیرند، چه کسانی؟ آن هایی که به اندازه وسعشان اطاعت می کنند. خداوند می فرماید: این ها را به اندازه وسعشان تکلیف کردیم اگر این طوری اجرا کنند هیچ وقت مورد ستم واقع نمی شوند. یعنی هیچ وقت به آن ها نمی گویند: میبایستی حتماً ماه رجب و شعبان را روزه بگیری، حتماً ندارد. شما چرا به مردم زور می گویید؟ نه، اول، وسط و آخر ماه را روزه بگیر انگار همه را روزه گرفتی، شما چه کاره ای؟ اگر توان داشته باشد خودش می گیرد. ما به مردم زیادی از حد دستور ندهیم اصلاً برای چه دستور بدهیم؟ برای چه به ایشان تکلیف کنیم؟ خدا خودش می گوید: من به اندازه وسع آدم ها به آن ها تکلیف کردم.
بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِنْ هَذَا وَ لَهُمْ أَعْمَالٌ مِنْ دُونِ ذَلِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ ﴿۶۳﴾
(نه) بلکه دل های آن ها از این (حقیقت) در غفلت است.
کدام حقیقت؟ فهم این که خدا هر کسی را به اندازه وسعش تکلیف کرده. این یک حقیقتی است که باید بفهمیم که متأسفانه اکثر مردم و طبقه مسلمان، با ادیان دیگر کاری ندارم چون نرفتم داخلشان که بدانم، اما با طبقه مسلمان که با آن ها زیاد روبرو بودم از زمان بچگی، ما با این زیاد مشکل داریم و دردسر داریم. دخترم وقتی که بچه بود به اواخر 6 سال که رسید هر کسی می آمد خانه ما آقا همراهش بود می دوید روسری های بزرگ من را سر می کرد می آمد. اقوام و دوستان و آشنایان دایم به این بچه می گفتند: برای چه تو روسری سر می کنی؟ هنوز به تو واجب نیست، سرت نکن موهایت می ریزد. خانم به شما چه آخه!؟ بعد که می دیدند حریف او نمی شوند، بعضی ها سعی می کردند روسری را از سرش باز کنند. وقتی بد اخلاقی می کرد یقه من را می گرفتند. می گفتن : غلط است خانم، چرا بچه را از دین زده می کنی؟ چرا از حالا روسری سرش می کنی؟ من نگفتم روسری سر کند، از الان به او تکلیف نکردم حتی چند باری هم به او گفتم: مادر جان شما هنوز می توانی بدون روسری بگردی تا سنت به 9 سال کامل برسد. گفت: دوست دارم، خب دوست دارد ولی ما دخالت می کنیم، زیادی از حد به دیگران تکلیف می کنیم، نکنیم. بعد انتظار داریم دین ما را به عنوان یک دین متعادل، حق گو و حقیقت شناش مردم بشناسند در دنیا. مردم دین ما را از ما حکایت می کنند، هیچکس نمی آید برود محتوا را بخواند. می گوید: این است دیگر، اگر این است من این دین را نمی خواهم.
نه، بلکه دل های آن ها ازحقیقت در غفلت است آنان کارهایی جز این دارند که پیوسته مرتکب می شوند، جز کدام؟ جز این که دخالت نکنند به همدیگر، جز این که مزاحمت برای هم فراهم نکنند، جز این که به هم تکلیف بیجا نکنند. پدر و مادر وظیفه دارد که اولادش را تا سن فهم راهنمایی کند، همه آداب را هم به او یاد بدهد. از آن به بعد دیگر تکلیفی از جانب خدا برگردنش نیست. وقتی از جانب خدا تکلیف را از گردن پدر و مادر برداشتند، پدر مادر تو چه کاره هستی تکلیف می گذاری گردن اولاد؟ می توانی حالا دور هم هستیم با هم هستیم همه، بپرسی من برای نماز صبح بیدار می شوم، بچه ها چه کسی می خواهد بیدارش کنم؟ هر کسی گفت من را صدا کن تا صدا کنم، اگر نگفت چه کار دارید؟ می گوید: نه مادر بگذار یادش نرود، من کمک کنم، نه، کمک نمی کنی شما دخالت می کنی، چه کار داری به این کارها؟ این از پدر و مادر و اولاد، بگیر و برو تا همکارها، چه دخالت هایی که به هم نمی کنند. تو فکر نمی کنی این لباس که پوشیدی برازنده یک خانم مسلمان نیست؟ شما مگر باید تشخیص بدهی چه چیزی برازنده است، چه چیزی برازنده نیست؟ جامعه خودش او را متوجه می کند که برازنده است یا برازنده نیست چون نگاه دیگران به او می فهماند. اگر از شما پرسید: خانم، آقای فلانی این لباس برازنده هست که من پوشیدم؟ با دینم، با اعتقاداتم جور در می آی ؟ شما می توانی بگویی بنظر من نه، آن هم خیلی متین بیان شود، نه با یک کلام خیلی زشت و تند و بد.
آنهای کارهای جز این دارند که پیوسته مرتکب می شوند. حالا نگاه کنید ببینید شما از این کارها چندتا دارید؟ همین امروز چندتای آن را انجام دادید؟
حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ ﴿۶۴﴾
تا وقتی که عیّاشان آن ها را به عذاب گرفتار ساختیم.
عیّاشان به کسانی می گوییم که از قاعده کاملاً خارج هستند ولی در دین ما عیّاش به کسی می گویند که پایبندی ندارد. شما مشروب خوری؟ باشه اما دلیل ندارد مشروب را تعارف کنی به یکی دیگر، حق این کار را نداری. آن کسی که خودش می خورد که باید حساب خودش را پس بدهد، هیچی اما آن کسی که تعارف به یک نفر دیگر می کند، به او می گوید: من برایت می خرم می آورم، هدیه می گیرم می آورم تو نگران نباش، او دیگر زیادی عیّاش است. این ها را خداوند به عذاب گرفتار می کند. همیشه می گویم: معتادها را دستگیرشان نکنید. معتاد مریض است، بیمار جامعه است اما آن کسی که مواد پخش می کند همانجا در سطح شهر در جا با تیر او را بکشید. بینید 5 گرم است یا 500 کیلو است، او را بکشید، این آن عیّاش است.
خداوند فرموده تا وقتی که عیّاشان آن ها را به عذاب گرفتار ساختیم به ناگاه ناله های دردناک سر می دهند. امروز در جامعه ما ناله های دردناک خیلی زیاد است، از هر سمت و سویی.
لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لَا تُنْصَرُونَ ﴿۶۵﴾
امروز زاری نکنید که قطعاً شما از جانب ما یاری نخواهید شد.
خداوند می فرماید: حالا که شما را به عذاب گرفتار کردم امروز زاری نکنید. چون به قدر کفایت تذکّر داده شده و به قدر کفایت هدایت برای بشر انجام شده. گوش نکردی ، دیگر آه و ناله نکن، خودت راهم به زمین بزنی فایده ندارد. یک بنده خدایی برای من یکبار تعریف کرد، گفت: باردار بودم، مادرشوهرم گوشت فرستاد گفت: این را کباب کن بده به شوهرت بخورد یعنی پسرش، می دهی به او بخورد. او هم کباب می کند می گذارد جلوی این مرد، زن باردار با یک بچه کوچک می نشینند روبروی او، تمام و کمال می خورد حتی یک تکه از نانی که گذاشته بود روی آن را به این زن نمی دهد. ظرف یک هفته بچه پنج ماهه اش سقط شد. وقتی برای من تعریف کرد من تا چند روز حالم بد بود، گوشت را می دیدم حالم بهم می خورد. گذشت، امروز نماز می خواندم، سلام نماز را که دادم به من گفتند: نگاه کن. مدتی این آقا زندان بود تازه دو سه روز است آزاد شده. آمده بود برای همسرش تعریف کرده که آن جا همه چیز می خوردند، زندانی های قلدر به کسانی که آنجا نگهبان هستند پول می دهند می خرند. تخمه، بستنی، این را می خوردند، آن را می خوردند. گفته بود: برو برای من یک دانه بستنی بخر بیاور. آن جا پیتزا می خوردند و.... گفتم: این جا که هتل بود برای این ها ولی به او یک ذره نمی دادند. آشغال هایش را در کیسه می کردند به او می گفتند: ببر بگذار در زباله دانی. ببینید خداوند چگونه انسان ها را توبیخ می کند! همان طوری برگرداند گذاشت در دامن او. بترسیم از آن روزی که با کارهایی که داریم انجام می دهیم خداوند همان گونه ما را توبیخ کند و خواهد کرد، دیگر خیلی طول نمی کشد.
قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ ﴿۶۶﴾
همانا آیات من بر شما خوانده می شد، شما به عقب خود بر می گشتید.
امروزه می دانی چند درصد افراد تحصیلکرده مؤمنِ نماز خوانِ ما، نماز زیر پایشان است؟ برگشت کردند، نسبت به دین عقبگرد کردند، دین را برای خودشان ریز ریز می کنند روی آن بحث می کنند، تو چه کسی هستی؟ خداوند می فرماید: همانا آیات من بر شما خوانده می شد. به شما گفته نشد؟ شما با قرآن بزرگ شدید، در مجالس قرآن زندگی کردی حالا می گویی: مجالس قرآن به درد نمی خورد. آن هایی که حرف می زنند به درد نمی خورند. من هم خیلی جاها قبول دارم به درد نمی خورند، خب تو آن را اصلاح کن. قرآن به درد می خورد، خواننده قرآن به درد نمی خورد. کلام خدا به درد می خورد، عمل کننده به آن کلام بدرد نمی خورد. تو چرا قرآن را بر اساس آن فرد قضاوت می کنی؟ جوابش را چطور می خواهی بدهی؟
مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ ﴿۶۷﴾
متکبّرانه در شب نشینی خود از آن بد می گفتید.
می دانید الان چقدر هست؟ من قبل از انقلاب شاهد بودم. تقریباً ما همه مان خانواده های مذهبی بودیم حالا یک خرده بیشتر یک خرده کمتر، وگرنه اکثراً مذهبی بودیم.
انقلاب شروع شد، تظاهرات شروع شد، یک عده ای شاهی بودند بخصوص آن هایی که جزء پرسنل ارتش بودند. طرف بازنشست شده از ارتش آمده بیرون توی یک مغازه ای فروشنده است کار دیگری هم نمی کند، فکر نکنید تاجر هست، فکر نکنید از این ارتش شاهنشاهی چه پول ها به جیبش زده! نه اصلاً از این خبرها نیست، محکم ایستاده که این انقلاب به درد نمی خورد. در خانواده من بچه بزرگترشان بودم و تازه دانشگاه می رفتم آن ها هم بچه هاشان هم سن و سال ما بودند. تا حدود 12 شب منزل آن ها بودیم و بحث می کردیم. دختر کوچک خانواده که نماز خوان بود، بقیه نمازشان را بخاطر جریان انقلاب زمین گذاشته بودند ولی دختر کوچک هنوز نماز می خواند و می ترسید. بعد استناد می کردند به معصومیت این دختری که نماز خوان است و معمولاً نمازش را هم می گذارد آخرین لحظه شب می خواند می گویم: چرا؟ می گوید: برای این که با وضو به رختخواب برود، با وضو بخوابد. با وضو خوابیده تمام شهادتین را هم گفته، این چطور نماز خواندن است! خوابیده دیده چه جهنّمی بپاست آقای خمینی توی آتش می سوزد، فلانی این طوری آتش گرفته، همه آن هایی که الله اکبر می گویند این طوری هیزم شدند.... . در شب نشینی هایشان متکبّرانه بد می گویند، مال آن دوره این مدلی بود، مال این دوره الهی صد هزار مرتبه شکر دیگر شب نشینی ندارم نه توانش را دارم و نه انتخابم همه آدم هاست، انتخابم خیلی خیلی گزیده شده، خیلی کم چون اصلاً حوصله ندارم ولی قرآن می گوید من که نمی گویم، بترسیم از حضور در این شب نشینی ها و از این که چنین گفتگوهایی در چنین مجامعی داشته باشید.
﴿٦٨﴾ أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا ٱلْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ يَأْتِ ءَابَاءَهُمُ ٱلْأَوَّلِين ‎
آيا در اين سخن تفكّر نكرده‌اند، يا چيزى براى آنها آمده كه براى پدران پيشين آن ها نيامده است.
اعتراض جای خودش اصلاً شکی نیست باید خرابی را اعلام کرد. یک بار زنگ زدم به 137 شهرداری که این درخت ما طوفان زده شاخه اش شکسته گوش نکردند بار دوم به فاصله 8 یا 10 ساعت بعد دوباره زدم، کسی نیامد دفعه سوم به آن ها گفتم که شما خجالت نمی کشید پولی که می گیرید و می خورید حرام است، این شاخه بشکند و روی یک بدبختی بیفتد تو تقاص خونش را می دهی، داد و بیداد با حرمت نه هر اراجیفی از دهانم در بیاید کاملاً منطقی. اعتراض خوب است باید حق را گرفت حق را به آدم نمی دهند، آدم حقش را می گیرد اصلاً شکی در آن نیست اما چگونگی گرفتن حق خیلی مهم است! برای این که حرفت را به کرسی بنشانی هر مطلبی را نمی توانی لوث کنی بگذاری زیر پایت. یک چیزی را در یکی از این فضاها دیدم. یک آقایی صحبت می کرد می گفت خانم آمده ایراد می گیرد که در دین اسلام می گوید: مرد 4 تا زن بگیرد. گفت خانم آیه اش را نشان بده، گفت: سوره نساء گفت خانم گفته 1 یا 2 یا 3 یا4 بعد هم آخر سر گفته ولی اگر نمی توانی عدالت برقرار کنی همان اولی هم از سرت زیاد است. بعد هم گفت یک معنی دیگر هم این آیه دارد هر مردی را 4 تا زن باید حمایتش کنند تا راست و ریس راه برود و درست باشد مادرش، خواهرش، همسرش و دخترش. شما به خانواده هایی که فقط پسر دارند اصلاً دختر ندارند نگاه کنید یک تاخت و تازی توی آن خانه هاست چون مادر تک هست زورش به این همه مرد نمی رسد. مردها باید 4 تا زن داشته باشند، یادتان باشد یعنی هر مردی را در دنیا 4 تا زن متعادل می کند، مادرش، خواهرش، همسرش و دخترش. حالا از این به بعد کسی گفت حسابش را بگذارید کف دستش این هم هدیه امروز ما به شما.
‏ أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُۥ مُنكِرُونَ ﴿٦٩﴾ ‎
يا پيامبر خود را در دست نشناخته‌اند كه انكارش مى‌كنند.
هر کس پیامبر خدا را امروزه زیر سؤال می برد خوب دقت کنید. ما سؤال می کنیم چرا پیغمبر در این جنگ آن کار را کرد و در این جنگ این کار را کرد برای این که فهم بیشتری پیدا کنیم، برای این که آن چیزی که در پس پرده ابهام است ما در بیاوریم و بفهمیم. سؤال نمی کنیم برای این که پیغمبر اگر اینجا این کار را کرد حتماً اشتباه کرده ما اشتباهش را پیدا کنیم و گزارش کنیم از این خبرها نیست. یا پیامبر خود را درست نشناخته اند که انکارش می کنند، حالا بگذریم که یک عدّه ای درست شناختند ولی به نفعشان نیست پس بهتر است که انکار کنند.
أَمْ يَقُولُونَ بِهِۦ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِٱلْحَقِّ وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَـرِهُونَ ﴿٧٠﴾ ‎
يا مى‌گويند او جنون دارد؟ نه بلكه او حق را برايشان آورده، ولى بيشترشان حقيقت را خوش ندارند.
یا می گویند او جنون دارد؟ می گویند کسی که دارد این طوری می گوید جنون دارد؟ نه بلکه او حق را برایشان آورده، ولی بیشترشان حقیقت را خوش ندارند. خیلی خوب است قرآن بخوانیم. شما را به خدا قرآن بخوانید زود دیر می شود و دیگر نمی توانید قرآن بخوانید، اگر نتوانید قرآن بخوانید می خواهید چکار کنید؟ وقتی ما را به سوی سرازیری قبر می برند روح ما بالای جنازه ما حرکت می کند من این را به عینه دیدم در مورد مادربزرگم دیدم که جنازه اش بالای قبر بود و ایستاده بود و نگاهش می کرد نه این که پایش روی زمین باشد روی هوا. بعد این روح هر چه را که در دنیا با آن مأنوس بوده آن جا می گوید؛ آن که ساز و ضرب و آواز داشته توی دنیا آن جا هم باز ساز و ضرب می زند برای خودش و می خواند برای خودش، آن که اهل قرآن بوده قرآن می خواند، آن که اهل ذکر بوده ذکر می خواند، آن که همیشه شهادتین می گفته شهادتین می گوید، آن که همیشه فحش های زشت و ناجور می داده هنوز هم فحش می دهد به آن هایی که دارند جنازه اش را می برند که در خاک بگذارند برای آن موقع خودمان را آماده کنیم.

 

 

 

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید