منو

جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri 03 29 2024

A+ A A-

جلسه اول قدم به قدم با اصحاب کربلا

 بسم الله الرحمن الرحیم


بازهم درایام سال ودرگردش روزگار به ماه محرم رسیدیم؛نامی آشنا،پُرازیادها،پُرازخاطره ها،اشکها،لبخندها،سرشارازتفکراتی متفاوت از بقیه ایام در طی یک سال . باز هم رسید وقتش که بیندیشیم : امسال دیگر عاشورایی خواهم شد ؟

مابقی عمر را در کربلا و در دشت نینوا ، در خاک و خون زنده آن خواهم نشست تا اسرار مگویش را برایم فاش نماید ؟ با این اندیشه های پُر از رمز و راز و جستجوگر پا به عرصه ماه محرم می گذاریم . خودم را عرض می کنم ، نمی دانم آیا واقعاً عاشورایی خواهم شد ؟ یا باز هم مثل سالهای گذشته که پشت سر گذاشتم پیش می روم متلاطم ، پُر هیجان ، مصمم به ظهر عاشورا می رسم و همچون گذشته از ظهر عاشورا عبور می کنم و آرام آرام دور می شوم یا نه ؟ فقط خدا می داند و بس . اگر که روزهایی که گذشت را وقت می داشتید فقط یکبار کنار این تکیه ها و حسینیه ها که داشتند داربستهایش را می زدند مردم و جوانها دورش در تکاپو و هیاهو بودند می ایستادید و این ها را نگاه می کردید شما هم مثل من فکر می کردید : آیا همه این ها عاشورایی خواهند شد ؟ یا این که ظهر عاشورا و شام غریبان که گذشت ، آرام آرام تکیه ها خالی ، حسینیه ها غریب ، بی کَس ، بی سروصدا ، بدون مراجعه کننده خواهند ماند. امتی را عاشورایی می نامند که سرتاسر سال حسینیه های بیرونشان و حسینیه های درونشان در تکاپو و غوغا باشد ، اگر نباشد ، نکنند . باز هم دهه ای را پُر جنب و جوش ، پُر تلاطم ، پُر انرژی می دوند ،  حاضر می کنند ، می پَزند ، می شویند ، می خورند ، اشک می ریزند ، خنده می کنند و به خانه ها برمی گردند اما ظهر عاشورا که تمام شد ، ساعت به ساعت تأثیر کم خواهد شد . باز هم باید این طور بود ؟ نمی دانم .
القصه :
در سالهای گذشته یکبار با امام شهیدم و خاندان امام حسین (ع) از مدینه حرکت کردم. آنهایی که در این سال‌هایی که پشت سر گذاشتیم با من همسفر بودند می‌دانند راجع به چی صحبت می‌کنم البته آنهایی که همسفر من بودند، همراه من بودند و بعد از آن جدا نشدند.شبانه از مدینه حرکت کردم همسفر با امام و خاندانش از بیراهه‌ها و کوره راه‌ها عبور کردیم و قدم به قدم رفتیم و وقایع را نگاه کردیم. بر اساس اسناد تاریخی بیان کردم. و به طور حتم متن کاملش در سایت یا به‌صورت جزوه در اختیار دوستان هست. گفتم و گفتم و گفتم اما وقتیکه به دشت نینوا و شب عاشورا رسیدم دیگر نتوانستم به آنجا قدم بگذارم. دیگر تحملش را نداشتم به عبارتی در خودم جرأت و جسارت یا بهتر بگویم تحملی ندیدم که پا پیش بگذارم.همانجا ماندم و بیشتر از اون جلو نرفتم. بار دیگر عین این عمل و حرکت را در حجه‌الوداع انجام دادم با پیامبر (ص) و خانم حضرت زهرا (س) از مدینه حرکت آغاز کردم، منزل به منزل دوستان را بردم تا مکه و اعمال و در هر نقطه، عمل انجام شده و آیات وارد شده و تمام دسیسه‌ها و نیرنگ های انجام شده تا غدیر،خطبه غدیر، بحث روی خطبه غدیر تا برگشت به مدینه و تا رحلت پیغمبر (ص) آمدم.اینکار را هم آنجا انجام دادم اما با ظرف کوچک وجودم از روز عاشورا فراتر نتوانستم بروم. ظرف کوچک است.می‌میرد. منفجر می‌شود.نمی‌تواند تحمل کند. بار دیگر آمدم تلاشم را بکار بردم از رحلت پیغمبر (ص) حرکت را آغاز کردم.ابعادیکه سبب شد واقعه کربلا اتفاق بیفتد را بررسی کردم. آمدم بگویم که چرا عاشورا را یک انقلاب می‌نامند در حالیکه انقلاب‌ها زمانی انقلاب نامیده می‌شوند که به پیروزی دست پیدا می‌کنند،قومی بر قومی پیروز می‌شوند اما عاشورا ظاهر کار پیروزی قوم مسلمان به امامت امام معصوم اتفاق نیفتاد اما چرا آن را انقلاب می‌نامیم؟ تمام وقایع این فی ما بین، یعنی از سال رحلت پیغمبر (ص) تا سال شصت و یک هجری که فاصله زمانی کمی هم نیست قدم به قدم وقایع را نام بردم با اسناد تاریخی مربوطه. چقدر این حرکت موفقیت آمیز بوده است نمی‌دانم.نمی‌خواهم هم بدانم چون اگر یک درصد موفقیتش را کم و پائین بدانم دیگر پاهایم برای آغاز حرکتی جدید پیش نمی‌رود. اما امیدوارم که با عنایات پروردگار و توجهات امام عصر (عج) تأثیراتش را به‌جا گذاشته باشد. امسال هم حرکت دیگری را به اذن الهی و پشتیبانی مولا ولی عصر (عج) آغاز نمودیم. امیدوارم که این بنده حقیر پروردگار سربلند از این حرکت خارج شود. شما دعا بفرمائید چون این نگاه و این کلام وجود وسیع، کلام وسیع و بینش بزرگ می‌خواهد من در خودم نمی‌بینم. ولی با همه کوچکی ،چون دیگر کسی را نجستم که اینجا بگذارم آمدم. شما تلاش کنید اگر من کوچک بودم شما بزرگ شوید تا آنچه را که می‌دهم با بزرگی دریافت کنید.
اما بعد ... همه بزرگان خدا فرمودند، من هم بارها خدمتتان عرض کردم که قرآن که کلام وحی است، زنده جاویدان و نو برای همه قرون و اعصار است.کسانیکه جویای مطالب نو و زنده هستند می‌بایستی هر روز به قرآن رجوع کنند و با این دیدگاه رجوع کنند که روح قرآن زنده است و با آنها هم کلام می‌شود. تلاش کنند که استطاعت ارتباطی از درجه برتر با این کلام وحی را کشف کنند.اگر کسی به این نقطه رسید همیشه به روز است. همیشه در حال ورود به یک آینده پربار و پرماجراست. واقعه کربلا، قیام عاشورا هم مانند قرآن از همین دست ماجراست. یعنی این واقعه زنده همیشگی تاریخ است حالا چرا؟برای حرفم سند قرآنی دارم. مگر ما نخواندیم در قرآن که خداوند فرمود شهیدان همیشه زنده‌اند و در نزد پروردگار روزی می‌خورند؟ پس کسی نمی‌تواند ادعا کند که هفتاد و دو شهید کربلا مردند و دیگر نیستند. هستند.الآن هم هستند و در حال روزی خوردن. چه جوری؟من نمی‌دانم. بزرگ شو برو نگاه کن! در سفره بزرگان، بزرگان را راه می‌دهند.بی‌مقداران چون من، راهی ندارند ولی اینکه این واقعه در تمام این قرون زنده بوده است آلان هم زنده است و تا پایان تاریخ زنده خواهد بود یا حداقل تا زمانی که همه ابعاد این ماجرا کشف شود و دیگر راز و رمز و سری از آن باقی نماند ادامه خواهد داشت.
باشد که در محضر امام عصر(عج) ما دچار کم کاری و بی توجهی در این امر خطیر نباشیم . دوستان من که در اینجا هستند و خیلی از جوانهایی که در بیرون هستند ، خیلی از پیران سالیان ، قلب هایشان مملو از عشق حسین(ع) است . همه شان صادقانه می گریند ، صادقانه سینه می زنند ، صادقانه حرکت می کنند اما بسیاری از اینها ندانستند که کربلا تمام نشده است . و هر بار ، هر ساله فکر می کنند که اینها می توانند کربلا را زنده نگه دارند . اما کسی به این نمی اندیشد : کربلا هر سال شما را زنده می کند ، شما را از مردگی و روزمرگی و یکنواختی عقاید و اعتقادات و عملکردهایتان جدا می کند ."آغاز محّرم ، آغاز بیداری است ." اگرهمه سال هم خواب بودی اول محّرم ، اول بیداری است . و همه اقشار می دَوند به نوعی خودشان را می رسانند ؛ اما چقدر فهمیدند که باید بیدار بشوند این مهم است . که اگر یک محّرم بیدار شدند دیگر نمی خوابند . دیگر بعد ا ز گذشتن ظهر عاشورا خوابی وجود ندارد ؛ روحی که بیدار شد ، وسعتی که پیدا کرد دیگر جمع نمی شود ، نمی تواند جمع بشود . باشد در محضر امام عصر(عج) ما دچار کم کاری و بی توجهی در این امر خطیر نباشیم .
این دفعه می خواهم از این وجه قضیه را نگاه کنم . یعنی چه ؟ می خواهم بیایم صحابه امام را بشناسم . امام حسین(ع) کیست ؟ فرزند خانم حضرت زهرا(س) و آقا امیرالمومنین(ع) . نوه گرانقدر پیامبر(ص) ، نبیره آقا عبدالله بن عبدالمطلب ، باز هم پیش بروم ؟ ندیده آقا عبدالمطلب ... ما اینها را نمی خواهیم ، امروز اینها را می دانیم ، همه را می دانیم . امروز یک چیز دیگری می خواهیم ؛ برای رسیدن به ساحت مقدّس امام اگر بتوانیم خود را به صحابه برسانیم ؛ صحابه راستینی که در کنار امام در صحرای کربلا شهید شدند . از منظر آنها به ماجرا نگاه کنیم ، شاید بتوانیم قدر موثری برداریم . آن موقع اگر توجه کنیم اینها چطوری بال و پَر زدند ؟چطوری با شوق فراوان در خونشان غلطیدند ؟ موقع سینه زدن هایمان از چشم هایمان سیلاب اشک ، از لب هایمان خنده های شادی بیرون خواهد ریخت ، چرا ؟ می گِرییم ، برای این که چرا ما نبودیم آن موقع ؟ می خندیم ، برای این که هنوز نمردیم ، هنوز وقت داریم ، هنوز امام زنده هم داریم . اگر بدویم به وقت بیدار شویم ، ما هم در رکاب امام زنده می توانیم به این بال و پَر با شوق، در خون غلطیدن برسیم. همیشه عرض کردم خدمتتان از دعاهای معصومین به درگاه خدا یا مناجات هایشان بهره ببرید ، درس بگیرید ، چون کلام های قشنگ و پُر رمز و رازشان را آنجا می گویند . در زیارت ناحیه مقدّسه ،وجود مقدّس آقا امام زمان(عج)، نام تک تک اصحاب امام حسین(ع) را می آورند بروید بخوانید . نام قاتلان امام حسین(ع) و یارانش را هم می آورند ، چرا ؟ امام عصر(عج) چرا باید نام اصحاب پدر بزرگوارشان را ببرند ؟ و چرا ما باید این زیارت را بخوانیم ؟ چرا باید نام قاتلانشان را ببرند ؟ برای این که به نوعی با راز ، با من و شما گفتگو می کنند ؛ با ما حرف می زنند . ایشان منظر نگاه و جهت تفکری برای شیعیانشان بوجود می آورند . تا ما از یک سو شخصیت امام حسین(ع) ، از طرف دیگر شخصیت صحابه شان و از سوی دیگر ویژگی های پلید قاتلان امام را دنبال کنیم . در زیارت ناحیه مقدّسه می بینیم که به اصحاب امام سلام می کنند ، چرا ؟ نباید فکر کرد که فقط به دنبال ثوابش این زیارت را بخوانیم ؛ به خدا دیگر جواب نمی دهد ، دیگر به شما جواب نمی دهد . زیارت را فقط محض ثواب نخوانیم ، فردا باید جوابگو باشیم . به آنها سلام می کنیم ، چرا که آنهادر چنان آگاهی قرار گرفته بودند که توانستند زمانه شان را بشناسند . شما چقدر زمان خودتان را الان می شناسید ؟ امروز با یک عزیزی گفتگو می کردم به قول بچه ها از ینگه دنیا آمده است ، چقدر متأسف شدم ! چقدر اینها کوچک هستند . اینجا بسته است ، اینجا خفقان آور است ، آن طرف که نیست پس چرا گنده نمی شوید ؟ پس چرا باز نمی شوید ؟ چرا منظر نگاهتان را وسیع نمی کنید ؟ چرا دشت ،جلوی چشمتان نیست ؟ هنوز توی غار زندگی می کنید . خیلی بد است ، ما باید جواب این نگاهها و این نگرش ها را بعداً پس بدهیم . صحابه امام حسین(ع) یکی از ویژگی های ارزشمندشان ، شناختن زمانه شان است ، زمانه ای که در آن بودند . در زیر مقام امام حسین(ع) فهمیدند که این جنگی که پیش رو است ، علی الظاهر جز خون ، شکست و شهادت چیزی نیست ؛ اما در باطن فتح و پیروزی تاریخی بسیار مهمی را در پی دارد . و این همان چیزی است که امت شیعه باید با توجه خاص به آن نگاه بکند . اگر امروز به آن خاص نگاه نکند در این ماجرا عقیم و سرخورده باقی می ماند . در کتاب ألدُّرُالمَکنُون والجُوهَرِالمَصون فی عِلمِ الحُروف برای محی الدّین عربی آمده که پیامبر(ص) فرمودند : ألقُرآنُ یَأتی یَومَ القیامَةِ بُکرا – روز قیامت قرآن می آید در حالی که دست نخورده است . یعنی این که کلام و تفسیر هنوز برای ورود به قرآن کافی نیست ، با این که هر کدام این تفاسیر ، هر کدام این روایات و احادیث در جای خودشان مفید هستند . ولی قرآن جایگاه بلندی دارد که به راحتی به دست بشر نمی آید . اگر کسی عمیق نگاه کند حیرت می کند ، چطور یک عده بسیار کم به این فهم بالا رسیدند که تشخیص بدهند امام می خواهد یک کار مهم در تاریخ انجام بدهد . زرنگ باشند آنها هم می توانند در آن کار شرکت کنند ؛ اینها کی بودند ؟ اینها چه خوانده بودند ؟
و چون امام زمانشان را می‌دیدند این طوری بودند؟ اکثراً دور بودند از امام. مگر من و شما امروز امام زمان نداریم؟پس چرا ماآن جوری نیستیم؟پس چرا با این همه تغییرات تکنولوژی و بحث ارتباطات جمعی سریع ،ما این جا هستیم. پس چرا ما آن طوری نیستیم؟ ماچی از آنها کم داریم؟ ما کم داریم. ما اضافه به آنها نداریم.ظاهر تکنولوژی برتر داریم اما فی‌الواقع در باطن ما کم داریم چون تکنولوژی عیب ما را برطرف نتوانسته بکند. کربلا خیلی عجیب است.چرا؟وقتی یک مکتب الهی، در جایی ظهور کرد مثل اسلام در عصر جاهلیت، با موانعی هم روبرو شد. اما بالاخره ذهن‌ها را به خود جلب کرد و عده بسیار کثیری به اسلام رجوع کردند. تا جایی که خداوند در سوره نصر آیه 2 فرمودند: (ُیَدْخُلُونَ فیِ دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا) یعنی وقت نصرت الهی فرا برسد مردم گروه‌گروه به دین الهی وارد می‌شوند.اما همین نهضت الهی که گروه‌گروه، ارباب رجوع داشت در کربلا و وقتی به کربلا رسید تنگ شد، یک تنگنای بسیار باریک در تاریخ به وجود آمد وقتی که خواست از این تنگنا عبور کند مسلمان‌هایی که در طول سال های قبلشان از این تنگناها زیاد دیده بودند و از آنها عبور کرده بودند، این جا یواش‌یواش تعدادشان کم شد. دین دارها کم شدند. اگر ما به اینها نگاه نکنیم ما هم مثل آنها می‌شویم عنقریب امام زمان خواهد آمد تنگناها هم به وجود خواهد آمد و ما در تنگناها وامانده‌ها و در جا نشسته‌های در خانه خواهیم بود.اسلام در آغاز راه، در زمان ظهور با ابوسفیان روبرو بود، که او را همه خوب می‌شناسند بعد از اینکه او به ظاهر مسلمان شد در چهره جدیدش آرام آرام آمد جلو و اسلام و مسلمین را با معاویه روبرو کرد و بعد از معاویه در چهره یزید نشست که یزید ادعای مقام امیر المومنینی جامعه اسلام را کرد. در این جا که می‌بایست مسلمان‌ها می‌فهمیدند که این یکی از آن گردنه‌های سخت جاهلیت است. معاویه هزار چهره داشت و شاید عوام ساده دل گول چهره‌های او را می‌خوردند ولی یزید یک چهره بیشتر نداشت. چهره شراب خوار ضد دین ،که رسما در بین مردم ضدیتش را با پیغمبر و امام جامعه واسلام آشکار می‌کرد. در این جا آیا مسلمین نباید فوری می‌فهمیدند یکی از آن گردنه‌های تنگ است که باید عبور کنند؟ اما نفهمیدند و عبور نکردند و امامشان را تنها گذاشتند. چرا؟ چون مردم باور ندارند که اسلام یک مکتب الهی است. نگاه اسلام به آرمان‌هایی بالاتر از رسم زمان در هر جامعه است. این همان چیزی است که ما امروز به آن رسیدیم و آن واخوردگی و وازدگی که درجامعه  مسلمین از شاید 300 سال پیش، ضد دین پایه ریزی آن را کرده و امروز محصولش را درو می‌کند.یعنی از من و شما گرفته که اسلام در هر دوره به یک افق بالاتری از آ رمان‌های جامعه اسلامی در هر زمان نگاه می‌کند خیلی بالاتر.وقتی مسلمین این را باور نداشته باشند چه اتفاقی می‌افتد؟ به گردنه می‌رسد و امام را رها می‌کند. عملاً جامعه اسلامی دوره امام حسین را به دوره اُموی سوق می‌دهد.کلام امام حسین را دربحار الا نوار جلد 75 می‌خوانیم ایشان فرمودند: این دنیا تغییر کرده و منفور شده خوبی‌های آن رفته و باقی نمانده از دنیا، مگر ته مانده‌ای همچون کاسه‌ای که در ته آن مختصری از رطوبت بماند. همچون چراگاه وبازده.چراگاه وبازده.فقط می‌خواهد تفکر کنید چرا چنین مثالی را امام زده‌اند. این مثال خیلی عجیب است. چراگاه یعنی یک جای سبز و یک جایی که خوراک تعداد زیادی حیوان بی‌آزار و اهلی و مفید جامعه را تامین کرده است.در همین چراگاه اگر میکرب و با در آن بی افتد چه اتفاقی می‌افتد؟ سبزاست ولی مهلک است سم است. کی می‌خورد؟همان حیوانات نجیب و اهلی و مفید جامعه. امام می‌فرمایند: امروز جامعه اسلامی مثل چراگاه وبا زده است.مگر شما مشاهده نمی‌کنید که به‌حق عمل نمی‌کنند؟از باطل گریزان نیستند شایسته است مو من در این حالت دل به لقاء پروردگار خویش بندد. من مرگ را جز حیات و زندگی نمی‌بینم .زنده ماندن با ستمگران را جز بدبختی نمی‌بینم.در حال حاضر مردم بندهٔ دنیا هستند. و دین بر سر زبان های آنها می‌چرخد. کلام امام برازنده امروز ما نیست؟ فقط مخصوص زمان یزید است؟ امروز همان گونه که امام توصیف کرده‌اند در جامعه روبرو می‌شویم.تا وقتی زندگی‌شان بر سر محور دین بچرخد در پی آن هستند اما وقتی به‌وسیله بلا آزمایش شوند دین داران اندک می‌شوند. به کلام امام عمیق توجه بفرمایید. اگر می‌خواهید هم رتبه صحابه های امام شوید.یاران امام در 20 سال حکومت معاویه هوشیارانه همه انحرافاتی که در جامعه مسلمین با مسیر اسلام ایجاد شده بود  ،پیگیری کردند.خاموش و ساکت و بی‌هیاهو و بی‌حرف اضافه. ما چه کار می کنیم؟ما باید داد بزنیم؟ غرمی زنیم. امروز با این طرف موافق است با این هم سو می‌شوید فردا با آن موافق است با او هم سو می‌شوید. چه چیزی را نگاه می‌کنید؟ هیچ.پس به کدام طرف می‌روید؟ هر طرف که شد. اما یاران امام چنین نکردند آنها همه را پی گیری کردند و می‌دیدند که به‌تدریج همه راه‌های نجات برای دین اسلام بسته می‌شود و الا جامعه مسلمین، یک شبه پذیرای یزید نشد. یک شبه موقعیت فرزندان پیغمبر با فرزندان ابوسفیان جا به‌جا نشد و در طی 20 سال این جا به جایی‌ها انجام شد. گر در خانه کس است یک حرف بس است امشب بروید فکر کنید به آنچه که بیان شدو ببینید به کجا می‌رسید.

 

 

 

 

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید