منو

شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat 04 20 2024

A+ A A-

عاشورا از دیدگاه های متفاوت بخش دوم

 بسم الله الرحمن الرحيم

جلسه قبل دیدگاه هایی که در ارتباط با  قیام آقا امام حسین (ع) بود آغاز کردیم ، و امروز ادامه مطلب را می گویم.یک دیدگاه دیگر بوجود آمد و آن  این بود که امام قیام کرد که فقط شهید شود.قیام امام برای شهادت بود .چه طور این نظریه پیدا شد؟این نظریه از  سخنان دو عالم عارف و زاهد و نامدار شیعه در قرن هفتم ، مثل ابن نما که در کتاب مثیرالاحزان آورده و سیدبن طاووس در لهوف.عشق به شهادت ، رسیدن به دیدار معشوق همیشه از ویژگی های اولیای الهی بوده و هست چه طور که امیر مومنان علی (ع)در نامه خود به مالک اشتر در پایان نامه این طور نوشته اند:که از خدا می خواهم پایان زندگی من و تو را قرین به سعادت و شهادت کند.شهادت طلبی و شهادت خواستاری از ویژگی اولیای الهی است اما منحصر کردن هدف و یک  حرکت بزرگی مثل حرکت امام حسین (ع)از قیام کربلا به اینکه فقط می خواستند به شهادت برسند و به دست دشمن کشته شوند بدون توجه به اهداف اصلی آن یک تصور غلط است . چون چنین تصوری مسیر فکری از قیام کربلا را منحرف می کند.برداشت آدم ها را از این قیام منحرف می کند . شهادت امام حسین (ع) یک امرشخصی و فردی نبود . بلکه سیره و روش پیامبر وامیر مومنان در عصر خودشان و در جریان نبردهایشان همیشه این بود تا حد امکان جان خود را حفظ کنند. آقا رسول الله و آقا امیرالمومنین در نبردهایی که در طول سالیان انجام می دادند همیشه هدف اولیه آنها این بود که جان آنها حفظ شود تا بیشتر بتوانند از دین وایمان دفاع کنند.نه اینکه خود را به کشتن بدهند تا یک سره به لقاء پروردگار برسند.در مرحله بعدی  اگر بگوییم که آقا حسین بن علی (ع) از مدینه حرکت کرد که به مکه بیاید واز مکه به کوفه برسد فقط برای اینکه به مقام شهادت برسد اینجا یک تناقض وجود دارد . آن تناقض این است ، چرا حضرت در مسیر خود به طور مرتب یعنی از مدینه به مکه مدت زمانی در مکه و بعد از مکه به سمت کوفه و در نهایت در کربلا متوقف شدند؟چرا در این فواصل در هر منزلگاهی صحبت می کردند ؟ برای جریان این قیام از مردم کمک می خواستند.انشاءالله به وقتش آنها را هم خواهم گفت.که در هر منزلگاهی چه سخنانی را  برای مردم فرمودند.حتی وقتی که با سپاه حر مواجه شدند از اوخواستند که اجازه بدهد حالا که کوفی ها متقاضی نیستند ایشان به مکه برگردند.طالب شهادت این را نمی گوید.همان جا شروع می کند به جنگیدن.یک روز هم جلوتر شهید شود یک روز است.تا آخرین لحظه در همه کتب اهل سنت و شیعه ما داریم امام لحظه به لحظه روز عاشورا برای سپاه دشمن سخنرانی کردند و حرف زدند.آنها را نصیحت کردند.جنگ نکنید دست از کشتن من بردارید. شما را فقط به جهنم می برد. این درست نیست.طالب شهادت این کار را می کند؟درست است که در روایت های زیادی می خوانیم که پیامبر به امام حسین (ع)  فرمودند :برای تو در بهشت مقامات و درجاتی است تنها با شهادت به آن می رسی.( کتاب الامالی  شیخ صدوق ،الفتوح ابن اعثم و مقتل الحسین خوارزمی ) اما با توجه به این روایات فوری نباید نتیجه گرفت که امام فقط حرکت کردند برای اینکه شهید بشوند و برسند به آن درجاتی که پیامبر به او نوید داده بودند.انگیزه ی دفاع از اسلام و احیای سنت پیغمبر را در امام نباید ندیده گرفت . همه ی تلاش امام برای جلوگیری از وقوع جنگ را نباید از خاطر برد.

در کتاب نعمت اله صالحی حاجی آبادی کتاب شهید جاوید که در دوره شاه جزءکتب ضاله بود واگر کسی داشت می گرفتند آن را زندان می کردند. ایشان می گوید پیروزی نظامی که همان تشکیل حکومت اسلامی بود ، مطلوب درجه  اول امام بود . خواسته ی اول ایشان بود . خواسته ی دوم امام صلح شرافتمندانه بود . به حر فرمودند : ما بر می گردیم . مشکلی نیست . اگر نمی خواهند که ما برویم . درجه ی سوم شهادت بود . اول حضرت برای پیروزی نظامی فعالیت کردند . نامه ها که آمد ، مسلم را فرستادند تا موقعیت کوفه را بسنجد . شرایط آدم هایی که در کوفه ایشان را دعوت کرده بودند بسنجد . یعنی برای یک حرکت نظامی و برای براندازی یک حکومت فاسد حرکت کرده بودند . اما بعداً برای صلح فعالیت کردند . فرمودند : بر می گردم . یا به هرجایی که شما بگوئید می روم . کوفه نمی روم . اما برای کشته شدن فعالیت نکردند . چه زمان امام برای کشته شدن فعالیت کردند ؟ تا لحظه ی آخر نصیحت می کردند و می فرمودند : نکشید . کار بدی است . اما عمال شقی حکومتی فرزند پیامبر را کشتند و فاجعه را برپا کردند . صالحی نجف آبادی می گوید : علمای برجسته ای از قرن چهارم و پنجم هجری قمری ، مثل شیخ مفید ، سید مرتضی ، شیخ طوسی به این باور نبودند که هدف امام از قیامش فقط شهادت بوده است . این نظریه حدود 3 قرن بین علما مشهور بود اما در قرن هفتم سیدابن طاووس در کتاب لهوف چنین عنوان کرد و کم کم هم مشهور شد که امام برای شهادت قیام کردند و این نظریه بعداً به یک باور عمیق تبدیل شد. که امام برای شهادت قیام کرد . و این نظریه بعدا به یک باور عمیق تبدیل شد .

یک دانه بیلچه انداختند تا تمام باورهایتان را تکان دهند . هرچه که تا به امروز شنیدید باید تکان بخورد . غربیل بشود و چیزهایی که درست و صحیح است بماند و بقیه آن بریزد . بعدا نگویید که این یک بدعت می گذارد . و طرد شده است و از دین خارج شده است . نه والله من از دین خارج نشدم ولی باید یک چیزهایی را تسویه کرد . خیلی باید مراقب بود . این جا یک خط ظریف مویی برقرار است . و آن این است که بحث پذیرش شهادت از خط سرخ قیام کربلا پاک نشود . ما نمی گوییم در قیام کربلا شهادت طلبی وجود نداشت . میخواهیم این جا یک توازنی به وجود بیاید . که در قیام کربلا امام بینش کافی به کار برد برای این که حکومت وقت که کفر و عناد و ظلم و وارونه جلوه دادن اسلام درآن وجود داشت برکنار کند . که این وظیفه هر مومنی است . اما وقتی جایی رسید  که بین تسلیم خفت بار و شهادت باید یکی را انتخاب می کرد شهادت را انتخاب کرد . پس مراقب باشید یک مداد قرمز نگیرید یا یک پاکن نگیرید دستتون هر چه که گفتم همش را باهم دیگر پاک کنید. نه این جوری نیست . از آن ور هم شهادت طلبی امام ان قدر پررنگ نشود که انگیزه های دیگر قیام  امام از این انقلاب دیگر از بین برود و کم رنگ شود .

دیدگاه بعدی : دیدگاه بعدی در مورد فلسفه قیام امام حسین این بود . آمدند مطرح کردند که نهضت امام یک دستور خصوصی و محرمانه از جانب خدا برای امام حسین بوده و جریان عاشورا یک  قضیه و تکلیف شخصی صرف بوده . که فقط امام حسین مکلف به انجام آن بوده است . این تکلیف سید الشهدا بود که بر اساس فرمان ازلی الهی عمل کند و خودش را قربانی کند . این دیدگاه خالی از ایراد نیست . محققان و اندیشمندان اسلامی در هر عصری از یک منظری آمدند و نگاه کردند و استدلال کردند . اگر مسئله رابا نگاه همه جانبه به همه ابعادش بررسی نکنیم به طور حتم درروز محشر از تک تک ما می خواهند دیدگاههای ناقصتان را شرح دهید . چرا این جوری فکر می کردید . آن وقت می خواهید که چه بگویید ؟. یادتان است خواب دیشبم را ؟ یادتان است که گفتم آخرین گذرگاه نشستن در محضر آقا امیرالمومنین و شهدای کربلا و اسرای کربلا و شنیدن شرح ماوقع به طور خاص اززبان خودشان بود .  فرمودند کسی که این ها را نداند دیگر از این گذرگاه جلوتر نمی رود.

این دیدگاه که این یک تکلیف شخصی برای امام حسین بود  به طور حتم برخاسته از روایاتی است که در این راستا بیان شده است . مثلا سیدبن طاووس در لهوف آورده  که امام حسین فرمودند برای من شهادتگاهی انتخاب شده .من به آنجا می روم . آیتی بیرجندی با استناد به همین کلام امام گفته که باید فهمید این نقشه، نقشه خدایی است . نقشه ای نیست که بادست حسین بن علی طرح شده باشد . یعنی خدای جهان از ازل برای چنین انحرافی و در چنین فساد و اجتماع خطرناکی برای این وضع ناهنجار و نامساعد رسم شهادت و جانبازی را در عهده امام حسین نهاده است .( کتاب محمد ابراهیم آیتی بیرجندی بررسی تاریخ عاشورا .) یا مثلا در پاسخ عبدالله بن جعفر و یحیی بن سعید که می خواستند حضرت را از سفربه عراق باز دارند . اقا امام حسین فرمودند : درخواب دیدم  آقا رسول خدا مرا مامور به امری فرمود که به انجام خواهم رساند . چه به ضرر من و چه به نفع من باشد . از ایشان پرسیدند چه خوابی بود آقا ؟ فرمودند: تا کنون نقل نکردم . و تا وقتی که پروردگارم را ملاقات کنم هم نقل نخواهم کرد .

 در جمع کوفیان و در پاسخ عبدالله بن عباس و عبدالله بن زبیر که قصد داشتند حضرت را از رفتن پشیمان کنند باز حضرت همین مطلب را فرمودند . اسناد این کلام خیلی زیاد است از جمله: (تاریخ الامم والملوک طبری و الارشاد شیخ مفید و کتاب الفتوح ابن اعثم و لهوف سیدبن طاووس) شیخ کلینی در اصول کافی جلد یک آورده که امام باقر علیه السلام در پاسخ حُمران  ابن اعین : حمران ابن اعین از امام باقر می پرسند که آقا جان چه طور حسین بن علی(ع) برای دین خدا خروج کرد . و قیام کرد در حالی که ستمگران بر او مصیبتها وارد کردند . و بر آنها پیروز شدند . امام باقر فرمودند ای حمران خدای متعال آن مصیبتها را برای آنها مقدر فرمود . و از مرحله قضا و امضا و حتمیت گذراند . وآنان را در پذیرش آن مخیر ساخت . و چون آنان مصائب را اختیار کردند خداوند هم آنان را اجر داد . و آنها را اجرا کرد . ان مسائل را به مرحله اجرا درآورد.

این احادیث و نگاه کردن به روایات سبب شد نگاههایی که ریز بین نیست ونگاههایی که ظریف نگاه نمی کنند قدری اشتباه کنند، امروزه بر عهده من وشما تکلیف است نگاه اشتباه نداشته باشیم از یک سو در این احادیث شهادت را برای امام القا می کنند از سوی دیگر بحث اختیار را برای امام مسجل می کنند اما اکثرا نگاه دقیق نمی کنند وبرای همین هم سبب می شود که دیدگاه شهادت فقط برای امام بوده و یک تکلیف شخصی بوده است  و امام صرفاٌ برای شهادت خروج کرده و این مسئله را اوج می دهند و به این نکته رسمیت می بخشند . اما این طور نیست ، حالا چرا ؟

در طول سفر امام سخنان بسیاری از امام حسین وجود دارد که نشان می دهد امام معتقد بودند آن روز وقت به پا خواستن است هر مومنی در مقابل ظلم و کفر است . مثلاً در موقع خروج از مکه در نامه ای به بنی هاشم آقا این طور نوشتند : هرکه به من نپیوندد به پیروزی و رستگاری نرسیده است . یا در موقع روبه رو شدن با سپاه هزار نفری حّر فرمودند : ای مردم رسول خدا(ص) فرموده اند : کسی که فرمانروای ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال کرده ، پیمان الهی را شکسته و با سنّت رسول خدا(ص) مخالفت ورزیده و در میان بندگان خدا با گناه و تجاوزگری رفتار می کند ولی در برابر او با کردار و گفتار خود برنخیزد ، بر خداست که او را در همان جای ستمگر قرار دهد . امام کلام شان را در این مطلب با اَیُهّا النّاس شروع کرده اند ، یعنی خطاب به همه مردم . دلالت بر عمومیت مردم دارد در قبال تکلیف مبارزه و مخالفت با حکومت اموی . این را اختصاص به امام و اولیای آن زمان نداده اند ( تاریخ الاُمم و الملوک طبری ، کتابُ الفتوح ابن اعثم ، مقتل الحسین خوارزمی ، جلد 44 بحارالانوار مجلسی)

طبری و خوارزمی و سید بن طاووس هر سه تا آوردند که امام در منزلگاه ذوحُسم ، یکی از منزلگاه های بین مکه تا کوفه است . در آنجا چنین سخنانی فرمودند : آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود ، از باطل باز داشته نمی شود ، باید مومن به حق ،  خواهان دیدار خدا باشد . اینجا اصلاٌ امام تکلیف را به یکی نمی گوید ، مومن را صدا می کند . می گویند :  کسانی که مومن به حق هستند باید خواهان دیدار حق باشند . بجنگند یا در دنیا پیروز می شوند و کفر و زشتی را برمی اندازند یا شهید می شوند ؟ اما بحث این نیست که بروید و همه تان فقط شهید بشوید ؟ بحث این نیست که تکلیف شخصی برای امام است ؟ حضرت می فرمایند : مومن به طور عام ، پس امام قیام و مبارزه را وظیفه هر مومنی می دانند . ابن اعثم در کتاب الفتوح ، خوارزمی در جلد یک کتابش آورده است که بعد از مرگ معاویه مروان در مدینه از حضرت می خواهد که  با یزید بیعت کنند . امام در پاسخ مروان فرمودند :  مانند من با مثل یزید بیعت نمی کند ، یعنی چی ؟ یعنی شخصیتی مثل من با شخصیت پلید و آلوده ای مثل یزید بیعت نمی کند خوب دقت می کنید ؟ می گویند : مانند من، خب چه لزومی داشت بفرمایند مانند من ، می فرمودند من ؟ یعنی هر کسی که تفکرش مثل تفکر من است ، اعتقاداتش مثل اعتقادات من است با آدم پلیدی مثل یزید بیعت نمی کند .

نکته دیگر اینکه امام با سپاه زیادی می آمدند رو به کوفه جزو سپاهیان ،یک شخصی در سپاه امام بود به اسم عبیداله بن حّر جُعفی ، این شخص نه تنها جزو بزرگان دین به حساب نمی آمد سابقه بدی هم داشت . مثلاً عبید اله کسی بود که از هواداران عثمان بود و از کوفه خارج شد و به معاویه پیوست . در جنگ صفین هم در لشگر معاویه در مقابل امیرالمومنین(ع) جنگید . (ابن حزمُ اندلسی در جُمهَرَهُ الانسان العرب ) چنین شخصیتی هم در سپاه امام وجود داشت .

خب می خواهم یک جمع بندی کوچک انجام دهم  ، اگر دیدگاه هایی را که پشت سرگذاشتیم به هر کدامشان پایبند بشویم و بمانیم اشکال دارد . این دیدگاه ها این بود : اگر قیام کربلا فقط دنیا گرایانه باشد یعنی فقط برای رسیدن به حکومت باشد . اگر اعتقادتان به قیام کربلا بر این پایه استوار است رد است و اشکال دارد که معتقد باشید امام تان برای به دست آوردن حکومت جنگ را شروع کرد .

2- اگر قیام کربلا را عارفانه یا صوفیانه نگاه کنیم که بگوییم در آن عقل نقشی نداشت فقط دل نقش داشت و قلب جولان دهنده عرصه قیام بود ، شهادت را از سر عشق صرف پذیرفت ،  این هم اشکال دارد . اگر بپذیریم امام مشتاقانه و داوطلبانه به سوی شهادت رفت چون غم شیعیان گنهکارش را داشت و می خواست با نثار خونش شفاعت آنها را در روز محشر را به دست بیاورد ، این هم اشکال دارد . اگر بپذیریم که قیام برای شهادت بود شهادت هم یک تکلیف شخصی برای امام حسین (ع) بود یا در خواب یا در بیداری به ایشان ابلاغ شد ، فقط مخصوص امام بود. خب پس من و شما را چکار ! چرا سینه می زنیم چرا علم می کشیم ! این کارها چیست که انجام می دهیم ؟ تکلیف امام بود باید انجام می داد ، خب انجام داد ، نه غلط است .در صورت پذیرفتن هر کدام از این بند ها قیام عاشورا از چند بعُدی بودن و الگو بودن ایجاد تکلیف بر دیگران وارد کردن خارج می شود . از گردن مومنین در هر صنف و وسعتی در مقابل کفر و ظلم و تحریف دین تکلیف برداشته می شود و این اصلاٌ صحیح نیست ، این اصلاٌ صحت ندارد . خب چکار باید بکنیم ؟ جلساتی بعد ان شاءالله در خدمت شما خواهم بود و در خدمت شما به بررسی بقیه این مطلب خواهیم پرداخت . آن موقع تا شما و خودم به یک نقطه مطمئن و کامل دست پیدا نکنیم ، رها نمی کنیم . ان شاءالله

 

 

 

 

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید