منو

پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu 03 28 2024

A+ A A-

در کلاس دعای عرفه از مولا امام حسین ع بیاموزیم بخش دوازدهم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وَما حَوَتْهُ شَراسيفُ اَضْلاعى، و آنچه بین استخوانهای دنده هایم قرار دارد
توصیه کردم اینبار که تشریف می برید قصابی بگویید دنده گوسفند را سالم به شما بدهند، خیلی فرق نمی کند، می توانید از همان هم پی ببرید که لابلای دنده هایتان چه چیزهایی هست؟ و اگر از آن قاعده بیش یا کم شود شما به دردسر می افتید، خیلی جالب است، لایه های نازک، پشت هم و روی هم دارد، خیلی زیباست ما هم عین آنها را داریم، دنده ها اگر درتصادفی ، ترک بخورد، ولی خورد نشود و فقط ترک باشد همانطور بانداژ می کنند بعد التیام پیدا می کند، من همیشه فکر می کردم این ترک چگونه ترمیم می شود؟ الان می فهمم چون روی آن دنده و تشکیلات یک پوست خیلی نازک دارد، هم خاصیت ارتجاعی دارد و هم خاصیت نگهداری دارد و هم عین یک کِش عمل می کند، سفت نگه می دارد و اگر آنجا التهاب داشته باشد چون پف می کند و بالا می آید، فرصت می دهد آن التهاب بخوابد و این پوسته یواش یواش می رود روی آن جایی که ترک خورده قرار می گیرد و اجازه می دهد که آن جفت همدیگر باقی بماند.
وَحِقاقُ مَفاصِلى، و سربندهاى استخوانهایم،
من با این یکی میانه عجیبی دارم چون به طور دائم در حفره های مفاصل درگیرهستم چرا که آن وقتی که باید بفهمم، نفهمیدم چطور باید از مفصلهایم نگهداری کنم .مفصل ها یک خاصیت خیلی عجیبی دارند. من نه زیست شناسی خواندم و نه آناتومی بدن را می دانم اما در مفصل ها یک چیزی را خیلی خوب می دانم، مفصل ها حفره ای هستند و روی هم کار می کنند مثل اینکه یک نفر دائم اینها را روغن کاری می کند ما که نمی دانیم چکار کنیم و چطور رفتار کنیم این روغن ها یا این مایعها را از بین می بریم.
دستانتان را گرد روی زانو بچرخانید و محبت کنید یک روز با روغن گردو یک روز با روغن بادام یک روز روغن زیتون یک روز روغن کنجد یک ذره کف دستتان بریزید سرزانویتان را ماساژ بدهید تا زانویتان التیام پیدا بکند. یکی از اشکالاتی که در این حفره ها هست برایتان می گویم شبی موقع خواب پرسیدم خدایا چرا این مفصل اینقدر درد می کند؟ در خواب دیدم چهار خلط از این مغز جدا شد و پایین آمد مسیر هرکدام را که کجا رفت و چه شد را دیدم، یکی از این خلط ها با خون گردش می کرد و جالب بود چون من به مفصلم رسیدگی نکرده بودم داخلش خالی شده بود به آنجا که رسید تالاپ داخلش افتاد، به ظاهر خیلی ریز و کم است اما خلط بعدی، خلط بعدی..... یک حفره ای شد پر ، منتها نه از چیزی که لازم دارد، پر از چیزی که مضر است، آنجا ماند و نتوانست خارج شود نتیجتاً چه اتفاقی افتاد؟ عفونت کرد، ملتهب شد بعد من مرتب فغان کردم و دکترها به من مسکن دادند B1 دادند هیچکس نگفت به فکر این مفصل ات باش، مفاصل بدنتان را مراقب باشید. وقتی می نشینید و بیکار هستید این انگشتها دستتان را بند بند ماساژ بدهید و یک ذره هم روغن بزنید و اینها را ماساژ بدهید اینها از صبح تا حالا کار کرده کلی کار کرده است. انگشتهای پایتان، مچ پایتان و مفصل های دیگر.
وَقَبضُ عَوامِلى، و انقباض عضلاتم.
مگر انقباض هم چیز خوبی است؟ قبض و بسط با هم است هر کدام تنها بیفتد مضر است اگر بسط خالی بیفتد عضله شل شل است شما مرتب می ایستی و زمین می خوری اگر سفت سفت باشد نمی توانی راه بروی، همیشه دردناک است آن هم درد شدید. پس عضلات وقتی قبض دارند حتماً بسط هم با آنها هست و هردو حالت به نفع شما است. اگر این قبض نبود چه می شد؟! آدم زمین می خورد و بلند نمی شد. حالا از این عضلات بگردید در بدنتان جاهایی که عضله وجود دارد نگاه کنید هرکدام این عضلات اگر قبض نداشته باشد چه بر سرتان می آید! چه اتفاقی می افتد. ببینید امام به چه چیزهایی توجه می کرد که من و شما اصلا به عمرمان فکر هم نکردیم.
وَاَطرافُ اَنامِلى،و اطراف سر انگشتانم.
شما که آن را دارید نمی دانید یعنی چه؟! من در اطراف سر انگشتانم حس ندارد گاهی اوقات در خانه تنها هستم و کسی نیست و می خواهم بیرون بروم اقلاً بیست دقیقه با این دگمه ور می روم که این را جا بیندازم آن وقت می فهمم سر انگشت یعنی چه؟! و کجا بدرد آدم می خورد و کجا راه گشا است، من منجوق دورزی، پولک دوزی و ملیله دوزی خیلی انجام دادم، خیلی زیاد و هر کجا می گذاشتم راه رضای خدا هرکس رد می شد یکه نوک پا نثارش می کرد و می ریخت هیچوقت غر نزدم چون با این سرانگشتانم آنها را جمع می کردم حالا اگر سه تا چیز خیلی ریز مثل منجوق روی زمین باشد نمی توانم آنها را بردارم قدر سرانگشت های خیلی خوشگل تان را بدانید. بعد همین سر انگشتان شما را از دیگری مجزا می کند اگر یک فعل بدی اتفاق بیفتد با همین سر انگشتان تو نجات پیدا می کنی، شناسایی می شوی.
وَلَحْمى وَدَمى، و گوشتم و خونم.
گوشت و خونم، لازم به تذکر است دوستان عزیزی که پا می گذارند روی گاز لاغر شدن به این نکته توجه کنند گوشت شما یعنی عضله شما اگر آب شود دیگر برنمی گردد و اگر عضله نداشته باشی همه جایت درد می کند و همه جایت در معرض آسیب است. پس چه جوری لاغر شوم؟ راه دارد، شما باید چربی آب کنید و بعد در میانه به گونه ای حرکت کنید که بخشی از آن چربیها تبدیل به عضله شود یا لااقل عضله ات محکم شود. امام شما می گوید و گوشت و خونم، خون چرا؟ چون خون وظیفه بسیاربسیار بالایی را در اندامها دارد. حامل اکسیژن هست، حامل مواد غذایی هست، حامل امورات بسیاری است. طرف کمی انگشتش به دلیلی خون می آید با اکراه نگه می دارد، چه خبر است؟! خون تو است، می گوید آخر نجس است، ما نگفتیم بخور، نگفتیم به لباست بکش ولی محترمانه نگاهش کن.
وَشَعْرى وَ بَشَرى، موی بدنم و پوستم .
پوست شما چقدر شما را محافظت می کند . کجاها شما را محافظت می کند . سرما . گرما . آسیب عمیق که به گوشت بخواهد برسد پوست مراقبش است . و موها . موها از سر گرفته تا در تمامی اندام ها . جای موها عامل تنفس است . محترمانه با این قسمت های بدنتان رفتار کنید .
وَ عَصَبى وَ قَصَبى، وَ عِظامى عصبم . نایم . استخوان هایم .
اعصاب اگر نباشد هزارتا اتفاق برای شما می افتد . سال اولی که من دچار مشکل گردن شدم که بعد از مداواها روی سرانگشت دستم ماند برای من یک اتفاق بد افتاد. اعصاب زیرپوستی ام به خاطر فشاری که به نخاع آمده بود عملاً آف شد . پای اجاق گاز که کار می کردم روغن داغ می پرید روی دستم و نمی فهمیدم . من نمی فهمیدم پوست را می سوزاند و عمیق تر می رفت . به گوشت که می رسید یک دفعه می دیدم که یک چیزی در مغزم تکان می خورد . یعنی واقعاً دستانم رعشه می گرفت . دست و پایم رعشه می گرفت و قابل کنترل نبود. اعصاب خبر رسان قشنگی است . شما چقدر به اعصاب احترام می گذارید ؟ یک احترام خوب می گذارید . هر مرضی دارید و می پرسم می گویید اعصابم خراب است . هرکسی مریض است و پیش دکتر می رود وقتی دکتر تشحیص نمی دهد می گوید اعصابت خراب است . هیچ کسی هم نیست که بگوید این اعصاب کجا است . این را به من نشان بده . نایم . نای محل عبور هوا است. به قدری نای موجودیت ظریف ، پیچیده و قشنگی دارد . مال خودتان را که نمی توانید ببینید ، به گوسفند یک نگاهی کنید . کمک می کند. استخوان هایم . استخوان ها هم مشخص است . فقط کسی می تواند بفهمد که استخوان برایش چکار می کند که استخوانش بشکند و خرد شود . استخوان های ران و ساق به شدت در ایستادن شما کمک کننده است . می گویند یک دندان در یک لیوان نوشابه می اندازند و ظرف چند سال حل می شود . حالا شما بطری بطری نوشابه بخورید . چی کسی نوشابه را آورده است ؟ دشمن . جوانان این مرز و بوم رشید و دلاور بودند . سالم . و همیشه آماده حرب . یک چیزهایی آوردند و به خوردشان دادند ، هم جسمشان را ناتوان کردند و هم غیرت هایشان را سست .
وَ مُخّى وَ عُرُوقى، مغزم و رگ هایم .
و مغزم و رگ هایم .مغز شما با تنفس این دو سوراخ بینی ، هوای سرد که بالا می رود مخ یخ می کند .مخ که یخ کند هزارتا بلا می کشد . اولین آن سردرد است . سردردهایی که منشاء آن معلوم نیست . و اسپندهای ناقابلی که توی بیابان ها است و لازم نیست بکارند از بیابان ها جمع می کنند همان اسپبند را در جایی، چند عدد ، مجاز به خوردن هستند . و در اکثر جاها دود دادن هستند . برای آنهایی که خیلی درد دارند ، تفت دادن و با دنبه قاطی کردن مثل ضماد و روی زانو یا محل درد با دستمال بستن . مغزم و رگ هایم . رگ ها آنقدر زیبا کار می کنند اگر نگاهشان کنید چه جوری .هیچ کدام جایشان با هم عوض نمی شود . این دفعه سرخ رگ خون تازه ببرد ، این یکی خون کثیف ببرد . دفعه بعد همه چیز جایشان عوض شود .
وَ جَمیعُ جَوارِحى، و همه ی اعضای بدنم . همه . همه .
وَ مَا انْتَسَجَ عَلى ذلِکَ اَیّامَ رِضاعى، تمام بافت هایی که در دوره ی شیرخوارگی به این اعضا روییده است .
کلام امام خیلی ظریف است . مادرها باید توجه کنند . بچه های کوچک در دوره ی شیرخوارگی که شیر می خورند ، اساسی ترین بافت ها را دریافت می کنند که تا پایان عمر لازم دارند . حالا خوش به حال آن مامان جونی که فقط به فکر پست و مقامش است و بچه اش هرچی خورد ، هرجا ماند ، ماند . تغذیه درست داشت یا نداشت . خب خانم این بچه سهمش چی می شود . می گوید کار می کنم که او خوب زندگی کند . این خوب زندگی کردن است ؟ من هم جوانی ام کار کردم ولی سر سوزنی از بچه هایم کم نگذاشتم . شما هم اگر می توانید بکنید . هر دو باهم .
وَ ما اَقلَّتِ الاَْرْضُ مِنّى، هر چیزی از جسم من که بر روی زمین سنگینی می کند .
چی از جسم ما روی زمین سنگینی می کند ؟ همه چیز . همه چیز . چی هست از جسم ما که بر روی زمین سنگینی نکند ؟همه چیز
وَ نَوْمى وَ یَقْظَتى وَسُکُونى،خوابم . بیداری ام و استراحتم .
همان خوابی که خیلی هایتان ندارید گله مند هستید شب تا صبح خواب ندارم، خواب برای شما بود چرا نداری؟ یک اتفاقی افتاده که خواب نداری یک چیزی سر جایش نیست شاید هم ده تا چیز سر جایش نیست، چه کسی باعث آن است؟ خودت ، فقط خودت. دیشب نصف شب خواب خواب بودم بیدار شدم و رفتم کمی آب خوردم، ساعت را نگاه کردم که یک وقت نماز خواب نمانم، برگشتم که بخوابم مثل همیشه شهادتینم را گفتم ، شهادتین که تمام شد ختم قرآنم را آمدم بگویم حواسم یک جای دیگر رفت. می دانید که موقع خواب می توانید یک ختم قرآن بکنید؟ با چی؟ 3 تا سوره ی قل هو الله . بعد یک چیزی به ذهنم آمد به آن مشغول شدم، مشغول شدن همان تا 6 صبح بیداری همان. پس یک چیزی باعث شد که تا صبح نخوابم چه کسی مقصر بود؟ یکی دیگر تو ذهن من آمده بود! خوب تقصیر خودت است در ذهنت را ببند، آن یکی دیگر که همین طوری وارد نمی شود ، تو در ذهنت را باز گذاشتی او هم بی دعوت سرش را انداخت پایین و وارد شد. خوابم ، بیداری ام ، استراحتم. به خواب که می رویم اگر خوب بخوابیم اگر در خواب ، خوابمان را زندگی کرده باشیم، وقت بیداری هم خرم هستیم. می گوید مگر در خواب هم زندگی می کنیم؟ حتما . ندیدی وقتی طرف از خواب بیدار می شود می گوید یک خواب بد دیدم، ما اصلا خواب بد و خوب نداریم! آن هم یک جور زندگی کردن بوده است، چطور که امروز توی زندگی ات در وقت بیداری عروسی و تولد و خوشگذرانی است، یک وقت هم بیماری و پرستاری و سختی و مرگ است، کدام بد است؟ هیچکدام ، همه اش خوب است چون همه اش لازم و ملزوم همدیگر هستند. خواب هم همینطور است شما هستید که انتخاب می کنید. استراحتم ، این استراحت یعنی چی؟ آیا ما که می خوابیم یعنی استراحت؟ استراحت زمانی است که روح شما آرامش می گیرد، روح چه وقت آرامش می گیرد؟ وقتی که موتور ذهن شما خاموش می شود. کنار دریا نشستی جز صدای آب و سکوت دریا هیچ چیزی را نمی فهمی، این می شود استراحت. (می گوید دریا ،حالا ما دریا کجا داریم؟) توی اتاق نشستی هیچ صدایی هم نیست توی همان حال فقط می گویی ، یاالله یا الله یا الله ... توی عالمی می روی نه خواب هستی نه بیدار اما آنجا کسی مزاحمت نیست، این را می گویند استراحت.
و حَرَکاتِ رُکوعی وَ سُجودی حرکات رکوعم و سجودم.
امام به این رکوع و سجده اش دارد افتخار می کند از خدا تشکر می کند که به او این فرصت را داده است که بتواند در حالت رکوع قرار بگیرد و بتواند در حالت سجده قرار بگیرد، امام توی این رکوع و سجده چه دیده است؟ یک خیر کثیری دیده است که این را می گوید، خوب ما چگونه بفهمیم؟ راه دارد، وقتی رکوع می روی داری ذکر رکوع را می گویی ، شام شب و مهمانی هفته ی بعد و همه ی این قصه ها را زمین بگذار، آنوقت مثل آن بنده خدایی می شوی که خادمش گفت بعد از نصف شب برای نماز شب به پشت بام رفت، من پشت سرش رفتم دیدم در رکوع است می خواستم بگویم آقا برف شروع شده ، گفتم رکوع است خودش به سجده برود می فهمد زمین خیس شده است، سحر برای نماز صبح که بالا رفتم کلی برف نشسته بود پشت آقا! این آقا چطوری می تواند توی آن رکوع بماند؟ توی این رکوع چه چیزی پیدا کرده است که من پیدا نکردم؟ شما پیدا نکردید؟ برای همین است انقدر سرگردانیم ، بیچاره ایم ، غصه داریم می ترسیم خیلی دلهره داریم خیلی زیاد، طرف دوست دارد جایگاه سجده اش روی پیشانی اش بیافتد، من نمی دانم اینها برای چه دوست دارند! خوب برو روی سجده بمان ، بمان تا جایش بیافتد، نمی شود آخر! روی سجده قرار نمیگیرد! بعد نمی دانم می رود چکار می کند و چکار می کند که جای سجده روی پیشانی اش بیافتد! اما توی سجده، یک چند دقیقه ای بمان، من پیشنهاد می کنم اگر می خواهید مزه ی سجده را بفهمید نمازتان را هم به هم نزده باشید، چون اول کار متوجه نمی شوید نماز هایتان را خراب می کنید، بعد از سلام نماز به سجده بروید ذکر یونسیه بگویید، چند تا؟ هرچقدر که می توانید، شاید در آن حال بفهمید امام در سجده چه دیده است.
أَن لَوحاوَلتُ و اجتَهَدتُ ، که اگر سعی و تلاش کنم، مَدَی الأَعصارُ و الأَحقابِ ، در طول دوران ها و قرن ها، لَو عُمِّرتُها ، به فرض اینکه چنین عمر بلندی داشته باشم، أَن أُؤَدِّیِ شُکرَ وَاحِدَةٍ مِن أَنعُمِکَ که شکر یکی از نعمت های تو را به جا بیاورم،
خیلی جالب است. همه ی اینها را که شمرده است ، امام می فرماید اگر سعی و تلاش کنم در طول دورانها قرن ها به فرض اینکه یک چنین عمر بلندی داشته باشم، که نداریم، که شکر فقط یکی از نعمت های تو را به جا بیاورم. بیخود نیست که ما انقدر بیچاره هستیم، انقدر همدیگر را ناخن می کشیم ، چون اصلا یکی از این نعمتها را درست و حسابی نمی بینیم ، اگر ببینیم و به آن مشغول بشویم، انقدر وقت برایمان نمی ماند که بقیه را ببینیم، چون نمی بینیم وقت اضافه داریم هی دیگران را ناخن می کشیم .
مَااستَطَعتُ ذَلِک ، چنین کاری را نخواهم توانست انجام بدهم.
امام می فرماید نخواهم توانست که حتی شکر یکی از نعمت هایت را به جا بیاورم، بعد ما خیلی هنرمندیم بعد از نماز به سجده می رویم تند تند می گوییم شکراً لله شکراً لله ... ، بعد از نماز 14 تا شکراً لله بگوییم خیلی عالی است! نمازت پذیرفته است! 14 تا اینطوری می گوییم و نماز رو ختم می کنیم و بلند می شویم ، بعضی هایمان هم که حتی به این هم نمی رسیم. به همین هایی که گفتم یک دانه یک دانه در خودتان نگاه کنید توجه کنید و دانه دانه رویش ریز بشوید ببینید به کجا می رسید، حتما نتیجه بخش خواهد بود.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید