Logo

سیری بر فرمایشات امام حسین(ع) و نحوه بهره وری در زندگی امروزه بخش سوم

بسم الله الرحمن الرحیم

طبری در تاریخ الامم و الملوک جلد 5 ، شیخ مفید در الارشاد جلد 2 ، ابن اثیر در الکامل فی التاریخ جلد 2 ، ابن عساکر در ترجمه الامام الحسین مِن تاریخ مدینه ، دمشق چنین آورده اند که : علی بن حسین(ع) که زینت عبادت کنندگان عالم ، امام سجاد(ع) هستند فرمودند : در بامداد عاشورا بعد از آنکه لشگر دشمن رو به امام آمدند حضرت دستان خود را به سوی آسمان بلند کرده و فرمودند خداوندا ! تو تکیه گاه من در هر اندوه ، امید من در هر سختی هستی . تو در هر پیشامدی تکیه گاه و مایه پشت گرمی منی . چه بسا غم های گرانی که دل در آن سست می گردد و چاره از کف می رود . دوست دست از یاری برمی دارد ، دشمن نکوهش می کند . من آن را به پیشگاه تو آوردم و از آن به تو شکوه کردم و فقط به سوی تو رو کردم نه دیگران و چاره اش را از غیر تو نجستم پس تو مرا گشایش دادی ، آن غم ها را زِدودی . خداوندا ! تو ولیّ هر نعمت ، صاحب هر نیکی و غایت هر خواسته ای . راجع به همین یک تکه چندین ساعت حرف بزنیم باز هم کم است . کلّ دشمن جلوی امام ایستاده است . یادتان است دیشب گفتم همه ایستادند با دهن های کف کرده ، قیافه هایی که از فرط دیو نفس سیاه است ، نعره می کشند و در مقابل چنین افرادی آقا حرف می زنند . در مقابل اینها آقا این طور صحبت می کنند . همین یک تکه را بنویسیم بگذاریم در جانمازمان و هر نمازمان مانند یک ذکر این را بخوانیم تا یادمان بماند که ما امّت کدام امام هستیم . ما زیر پرچم چه کسی سینه می زنیم ؟ باید خوب توجه کرد به این نکته که در زندگی ما ، آدم ها را در تنگناها از روی کلامشان و نوع عملکردشان می شود شناخت ، بدون هیچ غل و غشی ، وگرنه که در وقت آسایش و خوبی و شادی همه اتو کشیده ، با کلاس ، با تربیت ، خوش تیپ ، خوش کلام هستند اما وقتی در سختی و در تنگنا قرار می گیرند آن موقع چه می کنند ؟ بنده به لطف پروردگار و عنایت آقا امام زمان(عج) چند سالی است که هر سال در محرّم به طریقی راه جستم تا خودم و دوستان مان را به کُنه حقیقت وجود آقا امام حسین(ع) نزدیک کنم . دو محّرم را برای بررسی احوالات صحابه امام قرار داده بودیم تا پی ببریم زیر سایه چنین بزرگی چه کسانی پرورش یافتند ، سرانجام به سرمنزل مقصود رسیدند . امسال آمده ام به کلام آقا در نقطه های مختلف آخرین سفر عمرشان پرداختم . القصه ! امام در حضور لشگریان دشمن فرمودند : ای مردم ! سخن مرا بشنوید ، در کار من شتاب نکنید . یعنی برای حمله کردن شتاب نکنید تا شما را با آنچه بر من بایسته است اندرز دهم . خیلی جمله زیبایی است . این بایسته بودن خیلی چیز عجیبی است . می دانید خلاصه اش یعنی چه ؟ یعنی تا آن چیزی که من لیاقتش را دارم و در خودم دارم با آن شما را اندرز دهم . ای بدبخت هایی که مقابل چنین کسی ایستادید و نفهمیدید . یعنی نهایت بزرگی ، نهایت آگاهی . هر کلمه را که از ایشان می گرفتند می توانستند نه تنها برای عمر زمینی شان بلکه سال های بعد و دوران های بعد و عوالم بعد هم همراهشان داشته باشند و چقدر بدبخت بودند .
فرمودند : ای مردم سخن مرا بشنوید و در کارمن شتاب نکنید تا شما را با آنچه بر من بایسته است اندرز دهم و انگیزه آمدن خود را بیان کنم که اگر عذر مرا پذیرفتید و سخنم را تصدیق کردید و با من از در انصاف وارد شدید سعادتمند خواهید شد . از در انصاف ، نفرمودند فقط از من اطاعت کنید ، چقدر یک بزرگ می تواند خود را در برابر کوچکها مقابل قرار دهد . و عذری برای جنگیدن با من نخواهید داشت ولی اگر عذرم را نپذیرفتید با انصاف رفتار نکردید . سکوتی فرمودند ، در این قسمت به بخشی از آیه 71 سوره یونس اشاره فرمودند که "همراه شریکانتان در کارتان مصمم شوید آنگاه کارتان بر شما پوشیده نماند سپس آنچه می خواهید در حق من انجام دهید و به من مهلت ندهید ." این آیه در قرآن به احتجاج حضرت نوح با امتشان اشاره دارد ، که ببینید من گفتم ولی شما سر گِرانی می کنید و برعلیه من و کشتن من اقدام می کنید ، چرا ؟ چون قوم حضرت موسی(ع) در مخالفت با حضرت نوح همداستان بودند ، حضرت نوح به آنان هشدار می دهد نیک بیندیشید که چرا با من مخالفت می کنید ؟ ولی به هرحال توکّل من بر خداست ، امام حسین(ع) با یادآوری این جریان از کوفیان می خواهد که نیک بیندیشند ، عجولانه و از سر ناآگاهی تصمیم نگیرند ، بعد به آیه 196 سوره اعراف اشاره فرمودند : " ولیّ و صاحب اختیار من خداییست که کتاب را نازل کرده است و او همه نیکوکاران را سرپرستی می کند . " این آیه گفتگوی پیامبر اکرم(ص) را با کافران لجوج بیان می دارد ، که وقتی کافران بر لجاجت و گمراهی خودشان پافشاری می کنند ، پیامبر این آیه را تلاوت فرمودند . سپس امام(ع) فرمودند : اما بعد ، نسب مرا بررسی کنید بنگرید من کیستم ؟ سپس به خود آیید و خود را نکوهش کنید ، بنگرید آیا رواست مرا بِکُشید و حرمتم را بشکنید ؟ آیا من فرزند دختر پیامبرتان نیستم ؟ آیا پسر وصّی او و عموزاده اش و نخستین ایمان آورندگان به خدا و تصدیق کننده رسولش در آنچه از جانب خدا آورده بود نیستم ؟ آیا حمزه سرور شهیدان ، عموی پدرم نیست ؟ آیا جعفر طیّار ، شهیدی که با دو بال به بهشت پرواز می کند عموی من نیست ؟ آیا آن سخن معروف رسول خدا(ص) به شما نرسیده که درباره من و برادم فرمود : این دو سرور جوانان اهل بهشتند ؟ اگر مرا در آنچه می گویم و حق همانست که می گویم تصدیق می کنید پس بدانید به خدا سوگند از زمانی که فهمیدم خداوند بر دروغگویان خشم می گیرد ، دروغگو زیانکار است ، دروغ نگفته ام و اگر مرا تکذیب می کنید در میان شما کسانی هستند همچون جابر بن عبد الله انصاری ، ابو سعید خُدری ، سهل بن سعد ساعدی ، زید بن ارقم ، انس بن مالک از آنها بپرسید به شما خواهند گفت ، آیا این شما را از ریختن خون من باز نمی دارد ؟
شمربن ذی الجوشن گفت : خدا را ظاهری و بدون باور قلبی می پرستد آن که می داند که او (اشاره دارد به امام حسین) چه می گوید . ببینید شمر چقدر از قرآن مطلّع است ، خوب دقت کنید امام حسین با 2 آیه از قرآن با اینها صحبت کرد ، ببینید شمر چقدر قرآن را می شناسد ! در جواب امام با آیات قرآن سخن گفت . او هم با این کلام به آیه 12 سوره حج اشاره کرد که خداوند می فرماید : "بعضی از مردم کسی است که خدا را به زبان و به ظاهر می پرستد نه از باطن و حقیقت" ، شمر که لعنت خداوند و ملائکه و اولیاء خداوند بر او باد چقدر به کلام حق آشنا بود اما دیو نفسش بر او سوار بود و او را هِی می کرد تا جایی که مقابل امام بایستد . در اینجا حبیب ابن مظاهر به شمر گفت : به خدا سوگند تو را می بینم که خدا را هفتاد بار ظاهری و بی باور می پرستی(یعنی آن آیه 70 مرتبه شامل حال توست) و گواهی می دهم که تو راست می گویی که سخن او را (امام حسین (ع)) نمی فهمی چون خداوند بر دلت مُهر نهاده است . سپس امام حسین(ع) فرمودند : اگر بر آنچه بیان نمودم تردید دارید آیا در این که من فرزند دختر پیامبر شما هستم نیز شک دارید ؟ به خدا سوگند از شرق تا غرب جهان نه در بین شما ، نه در بین دیگران فرزند دختر پیامبری غیر از من وجود ندارد ، تنها منم که فرزند دختر پیامبر شما هستم . به من خبر دهید آیا من کسی از شما را کشتم که خونش را طلب می کنید ؟ مالی را از شما تلف کرده ام ؟ یا به کسی زخمی وارد کرده ام که می خواهید قصاص کنید ؟ سکوتی سخت حکم فرما شد ، سپس بعد از سکوتی طولانی در دو طرف ، امام فرمودند : ای شبث بن ربعی ، ای حجّار بن ابجد ، ای قیس بن اشعث ، ای یزید ابن حارث آیا شما نبودید که به من نوشتید میوه ها رسیده ، باغستانها سرسبز گشته ، چاهها پُر آب شده ، تو بر لشکری آماده وارد می شوی ، پس به سوی ما بیا . گفتند ما چنین کاری نکردیم ، اصلاً ، ابداً ، حضرت فرمود : سبحان الله به خدا سوگند که چنین کاری کردید . سپس فرمودند ای مردم ! اگر حضور مرا دوست ندارید بگذارید به جای امنی در روی این زمین بروم ، قیس بن اشعث گفت : چرا تسلیم پسر عموهای خود نمی شوی ؟ اگر چنین کنی به دلخواهت با تو رفتار خواهند کرد و از آنها به تو بدی نخواهد رسید . امام فرمودند : به راستی تو برادر همان محمد بن اشعث هستی که به مسلم بن عقیل امان داد ولی ابن زیاد امان را قبول نکرد و مسلم بن عقیل را شهید نمود . سپس فرمودند : نه به خدا سوگند مانند ذلیلان دست در دست آنان نمی نهم ، مانند بردگان تسلیم نمی شوم ، سپس آیه 20 سوره دخان که به اتمام حجت حضرت موسی(ع) با فرعونیان اشاره می نماید که آنها را از عاقبت طغیانشان هشدار داد اشاره فرمودند : همانا من به پروردگار خود و پرردگار شما پناه می برم از اینکه سنگسارم کنید . امام حسین(ع) در تمامی سخنان و خطبه هایشان بارها به سخنان پیامبران گذشته که در قرآن آمده اشاره فرمودند ، از موضع مکتبیِ پیامبران سخن گفتند . سپس به آیه 27 سوره غافر اشاره فرمودند :"از هر متکبّری که به روز حساب ایمان ندارد به پروردگار خود و شما پناه می برم"، این آیه مخصوص به زمانیست که شرح می دهد فرعون ، موسی(ع) را به قتلش تهدید می کند . خداوند در قرآن این ماجرا را به این شکل بیان فرموده ، امام حسین(ع) با همان ادبیات قرآنی با فرعونیان زمانش که کمر به قتلش بسته بودند سخن می گفت . این به من زنگ هشداری مجدد زد که وقتی امام حسین(ع) در زمان خویش با اشاره به زمان موسی کلیم الله و وقایع آن بهره می برند پس من هم امروز با اشاره به آنچه که در زمان آقای ما امام حسین(ع) اتفاق افتاده می توانم بهره مند شوم و اٌف بر من اگر که غافلانه زندگی خویش را به پایان برم و ندانم و نفهمم که چه باید می کردم ، این تکلیف من با خودم ، شما خود دانید .

تمام حقوق این سایت ، برای گروه تحقیقاتی مهدی موعود عج الله تعالی فرجه الشریف محفوظ است.