Logo

از باغ حیات امام باقر ع گلهایی بچینیم

بسم الله الرحمن الرحیم

امشب شب میلاد امام محمد باقر(ع) است . و این کمال بی مِهری است که ما از زندگی ائمه مان خیلی مطلع نیستیم . اکثرمان اکتفا می کنیم به آقا امام حسین(ع) که البته ایشان را هم خوب نمی شناسیم . چون جز اخبار شهادت و زجر و سختی هایشان در صحرای کربلا معمولاً از چیزهای دیگری مطلع نمی شویم و این خیلی بد است . ابعاد وجودی امام به گستردگی و پهنه جهان آفرینش است و ما این قدر کم می دانیم . مختصری در مورد ایشان صحبت می کنم . امام باقر(ع) فرزند حضرت سجاد(ع) در سال 57 هجری قمری در مدینه متولد شد . مادر گرامیشان ام عبدالله ، دختر امام حسن مجتبی(ع) است . از این بابت امام باقر(ع) نخستین فردی بود که هم از نظر پدر و هم از نظر مادر فاطمی و علوی بودند . در سال 114 هجری قمری در مدینه درگذشتند و در قبرستان بقیع کنار قبر پدر و جدشان امام حسن(ع) به خاک سپرده شدند . دوره امامت حضرت نوزده الی بیست سال بود . از سختی دوره زندگی آقا همان بس که سال تولد ایشان سال 57 هجری قمری است و ایّام عاشورا سال شصت و یک هجری قمری است و کل خاندان امام حسین(ع) همراهشان بودند . یعنی ایشان طفلی چهار ساله بودند و در صحرای کربلا حضور داشتند . همراه بقیه اسرا شاهد شهادت عزیزانشان در صحرای کربلا بودند و زجر و سختی را همراه عمه بزرگوارشان خانم حضرت زینب(س) چشیدند . همراه اسرا رنج اسارت و غربت را هم تحمل کردند . تا زمانی که پدرشان حضرت سجّاد(ع) زنده بودند شاهد گریه های بسیار حضرت سجّاد(ع) بودند . که هر روز و هرروز هر بار که خواستند آب بنوشند اشک از چشمهای مبارک ریخت و فرزندشان شاهد آن بودند . این دوره کودکی و نوجوانی ایشان بود . اما از حکومت وقت هم بی نصیب نمی ماندند . حکومت وقت در زمان حضرت سجّاد(ع) آن چه را که توانست انجام داد . باید بخوانید که اگر نخوانید هرگز به آنچه که ما می گوییم ذخایر دینِ ما ، دسترسی پیدا نمی کنید ، خودتان را هم پیدا نمی کنید . من این روزها ثانیه به ثانیه درد کشیدم . و گاهی گفتم بار پروردگارا إنّالله و إنّاالیه راجعون . اگر تو مرا دعوت می کنی من آماده آمدنم . بعد از چند دقیقه می گفتم ببخشید اشتباه کردم . هرچقدر درد کشیدم به اندازه امام باقر هم کشیدم ؟ به اندازه ایشان هم سختی دیدم ؟ ندیدم . باز لب می گزیدم و به خودم می پیچیدم . این همه صبر فقط نتیجه نگاه به زندگی این بزرگواران است که وقتی با زندگی خودمان مقایسه می کنیم می بینیم که در مقابلش ذره ای هم نیستیم ، سختی هایمان هم ذره ای بیش نیست . از حکومت وقت هم بسیار به امام باقر(ع) رسیده است . تا زمانی که بعد از پدر به امامت رسیدند و عهده دار مقام امامت بودند . دوره امامت آقا امام باقر(ع) با پنج حاکم گذشت . هر حاکمی در هر دیاری وقتی عوض می شود تغییر و تحول در آن دیار بسیار بالا می رود . وقتی وزیری در یک وزارتخانه عوض می شود همه کارمندان دست و دلشان می لرزد که قطعاً وزیر جدید ما را هم پشت و رو می کند . بُعد عزل و نصب ها یک طرف و تغییرات اداری که می دهد هزار طرف ، تازه در یک نظامی که یک وزارتخانه است و بالاخره از یک قاعده ای نمی تواند بیرون رود . در دوره ای که هر حاکمی بر اساس آنچه که می اندیشید هر چه قدر که می توانست ستم می کرد ، دوره پنج حاکم را ایشان گذراندند . ولید بن عبدالملک ده سال ، سلیمان بن عبدالملک سه سال ، عمر بن عبدالعزیز دو سال ، یزید بن عبدالملک چهار سال ، هُشام بن عبدالملک بیست سال . اگر این پنج نفر افراد نیکوکار و با نیت های خوب هم بودند این همه تغییر و تحول بردن و آوردن یک حاکم نابسامانی و تغییر در جامعه به وجود می آورد . که خواه و ناخواه تنش آن همه جامعه را در بر می گرفت . حالا چه رسد به این که حکّام ستمگر ، زورگو و شقی هم بودند . حالا ببینید که این جامعه دچار چه سردرگمی و چه درجه ای از ظلم و سختی به آن تحمیل شده است . امام باقر(ع) کودکیشان این چنین و جوانیشان هم شاهد سختی های پدر و مادر و جامعه و دوران امامتشان در گرداب های سخت و طوفانی گذشت . و در چنین بحران هایی این آقای بزرگوار سرآمد علم ، زهد ، عظمت و فضیلت قرار داشتند . از محضر آقا امام باقر(ع) بسیاری در شیعه و اهل تسنّن بهره بردند . مثل جابر بن یزید جعفی و کیسان سَجِستانی که از تابعین بود و فقهایی مثل ابن مبارک . زهری و اوزاعی و ابو حنیفه و مالک شافعی و زیاد بن منذر نهدی . این ها از ایشان بهره بسیار بردند . کتب مورخان و دانشمندان اهل تسنّن مخصوص مثل طبری ، بلاذری ، سلامی ، خطیب بغدادی و ابونعیم اصفهانی و کتابهایی مثل موطّأ مالک ، سنن ابی داود و مسند ابی حنیفه و مسند مروزی و تفسیر نقاش و تفسیر زمخشری و بسیاری کتب دیگر که از مهم ترین کتب جهان تسنّن است پُر از جملات ، کلمات و سخنان پُرنغز امام پنجم است . ابن حجر هیثمی از دانشمندان برجسته اهل سنّت است . می گوید محمدباقر به اندازه ای گنجهای پنهان است و معارف و دانش ها را آشکار ساخته و حقایق احکام و حکمت ها و لطایف دانش ها را بیان نموده که جز بر عناصر بی بصیرت یا بد سیرت پوشیده نیست . و از همین جای است که ایشان را شکافنده علم و برافرازنده پرچم دانش خواندند . سند حرفم از صواعق المحرقه . من شیعه که از کلمات و سخنان امامم بی بهره ام پس من هم در ردیف بی بصیرت ها و بد سیرت ها قرار می گیرم . شما چه فکر می کنید ؟ آیا شایسته است که ما بی اطلاع باقی بمانیم ؟ عبداله بن عطاء از شخصیت های بزرگ عصر آقا می گوید که من هرگز دانشمندان بزرگ را در هیچ محفل و مجمعی به اندازه محفل محمد بن علی(ع) از نظر علمی حقیر و کوچک ندیدم . من ، حَکَم بن عُتیبه را که در علم و فقه مشهور است دیدم که در خدمت محمد بن علی مانند کودکی در برابر استادی عالی مقام زانوی ادب بر زمین زده و شیفته و مجذوب کلام و شخصیت او گردیده بود . سند حرفم تذکره الخواص از سبط بن الجوزی ، کشف الغُمه از علی بن عیسی الإربلی جلد 2 ، اعلام الوُری باعلام الهدی از فضل بن حسن طبری . البدایته و النهایته از ابن کثیر جلد 9 . علم الحدیث و درایه الحدیث از کاظم مدیر شانه چی . از شاگردان حضرت ، محمد بن مسلم و زراره بن اعین ، ابو بصیر و بریدبن معاویه عجلی ، جابر بن یزید ، حمران بن اعین و هشام بن سالم را هم می توان نام برد . شرح حال هر کدام از این شاگردان را که بخوانید تازه متوجه می شوید که چرا به امام پیوند خوردند و راه پیوند خوردن به امام را هم یاد می گیرید . امام جعفر صادق(ع) فرمودند : مکتب ما و احادیث پدرم را چهار نفر زنده کردند . زراره ، ابو بصیر یا لیث مرادی ، محمد بن مسلم ، برید بن معاویه عجلی ، این چند نفر حافظان دین بودند . آنها از میان شیعیان ما نخستین کسانی بودند که با مکتب ما آشنا شدند و در روز رستاخیز نیز پیش از دیگران به ما خواهند پیوست . چرا در مورد ما نگویند ؟ ما چند سال است که در حسینیه امام زمان(عج) نشستیم و گفتیم و بحث کردیم . پس چرا ما را این چنین نگویند ؟ چرا نگویند شاگردان امام زمان از حسینیه آقا اولین بودند تا کار نکنیم که به ما نمی گویند . شیخ طوسی در اختیار معرفه الرجال معروف به رجالِ کَشّی سند حرفم است .

تمام حقوق این سایت ، برای گروه تحقیقاتی مهدی موعود عج الله تعالی فرجه الشریف محفوظ است.