منو

شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat 04 20 2024

A+ A A-

پرسش و پاسخ شماره بیست و پنجم

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: پرسش و پاسخ
  • بازدید: 452

بسم الله الرحمن الرحیم

صحبت از جمع : در مورد بحث دوم در مورد چرخیدن زرچوبه روی قابلمه می خواستم چند چیز را اضافه کنم . بحث هر چه در جستن آنی آنی اینجا هم صدق می کند . ما هر فعلی که در جهان انجام می دهیم در بستر فعلی دیگر انجام می دهیم یعنی مثلا داریم آشپزی می کنیم و فکر می کنیم که فلانی فلان حرف را زده پس من درگیر آشپزی نیستم بنابراین وقتی ما فعلمان را در بستر فعل دیگری انجام می دهیم خواه و نا خواه کارمان انجام نمی شود . ما ظرفیت هایمان را نمی شناسیم . اگر از تمامی ظرفیتهای مغز استفاده کنیم چیزی لایتناهی است . پس ما اگر در بستر خود فعل ، فعل را انجام دهیم باز هم از خیلی چیزها غافل هستیم . چه برسد به این که آن فعل را در بستر فعلی دیگر انجام دهیم . پس دو بحث که یکی هر چه در جستن آنی آنی و هر چه که انجام می دهی واقعا مشغول به همان کار باش . و این دو بحث را اگر انجام دهی باعث می شود که رقصیدن زرچوبه را در قابلمه ببینی و این اتفاقی است که می افتد . برای آشپزی خوب مهم این است که اول آشپزی را ببییند . ما فقط برای رفع تکلیف کاری را انجام می دهیم .
استاد : تنها دیدن هم کفایت نمی کند بلکه ببینید و آن را بفهمید . خیلی از مواقع ما می بینیم ولی نمی فهمیم و خیلی موثر واقع نمی شویم . خیلی از دعواهای زن و شوهر ها به خاطر این است که خیلی چیزها را در هم میبینند ولی علت آن را نمی فهمند و با هم دعوا می کنند . در حالی که اگر دلیل آن را بفهمند هیچ مسئله خاصی به وجود نمی آید . طرف آدم مزور و پلیدی است لا اقل بفهم از روی تزویر کاری را انجام می دهد . او را درک کن تا بتوانی خود را ایمن کنی . نه این که با او بجنگی . جنگیدن یک مرحله است و ایمن سازی خودت یک مرحله دیگر . پس مهم است نه تنها دیدن بلکه دیدنی که توام با فهمیدن باشد همه اینها در اثر خواست بوجود می آید، اگر بخواهید بفهمید می فهمید،ولی چنانچه دنبال فهمیدن نباشید هیچوقت به آن نمی رسید، چون نخواستید.
سوال: کسی دروغ را می تواند در طرف مقابلش دریافت کند پس ریشه دروغ را در خودش دارد این را بیشتر بازش کنید.
استاد: ما در برخورد با آدمها دارای دو نوع دریافت هستیم، یکی دریافتهایی هست که از درونمان دریافت می کنیم یکی دریافتهایی مبتنی بر اتفاقات افتاده، گزارشات رسیده، مسائل مطرح شده، در جایی که شخص صحبت می کند و مسائلی را که دارد مطرح می کند آمار آن از قبل دست بنده هست و می ببینم ان آمار اصلاً به این گزارشات نمی خورد به راحتی می توانم نتیجه بگیرم که یک اشکال هست، یک ایراد هست که باید به آن رسیدگی کرد، این متفاوت است با اینکه فرد صحبت می کند و مردم بر اساس اینکه حس ششم خیلی قوی دارند فوری برداشت می کنند و می گویند این فرد دروغ می گوید، شما از کجا متوجه شدید که دروغ می گوید؟ یک مورد از صحبتهای او را برای من بیان کنید که با یک واقعیتی که در دست شماست نمی خواند من نمی گویم دروغ است میگویم اینجا یک اشکالی وجود دارد، یک تناقضی ست و باید رسیدگی شود، آن کسی که بدون هیچ دلیل وسندی که فقط حدس میزند فرد دروغ می گوید این فقط یک دلیل دارد سنسور دروغ داخلش روشن شد و آلارم داد، گفت ببین از جنس من است، دروغ می گوید و آن شخص هم متوجه می شود که او دروغ می گوید، اینها را باید از هم تفکیک کنیم چون با مطرح کردن این موضوع آنرا در کف قرار دادیم، برای اینکه مردم بتوانند ارزیابی هایشان را درست انجام بدهند، ما خیلی از ارزیابی هایمان ایراد دارد، میشنویم دو نفر از هم جدا شدند درموردشان قضاوت میشود، کسی می گوید خوب معلوم است اون خانم با آن ظاهری که داشت، دیگری می گوید مرد حواسش جای دیگری بود، تمام اینها فقط ناشی از یک چیزی می شود، خانم یا آقایی که می گویید از ظاهر و وضع آن خانم معلوم بود، معلوم میشود از آن وضع در شما هم هست، و بالعکس برای دیگری شما حق قضاوت ندارید برای چه قضاوت کنم؟ اگر اظهار نظر کردید از آن پلیدیها در درون خودتان هم هست، بگردید، من تمام جملاتی را که اینجا بکار می برم خدای من شاهد است گاهاً ماهها به آن فکر کردم، وقتی می گویم در تو هست حتماً هست، بیایید از این رفتارها و از این حرکات حذر کنید قبل از اینکه نوبت دور ما تمام شده باشد ، وقتی تمام شد جایگاه تغییر وجود ندارد.
سوال: اینکه دوستمان می گوید در بستر فعلی اگر فکرتان در پی فعل دیگری باشد هیچ وقت آن زیبائیها را درک نمی کنید من متاسفانه از بچگی اینگونه بودم و دست خودم نیست مثلآً اگر الان نماز بخوانم فکرم اینست که غذا چه چیزی درست کنم؟ در همان موقع فکر می کنم به مادرم چه بگویم و در همان موقع به بچه ام فکر می کنم.
استاد: چه وقت به شما می گویند بزرگ شدید؟ وقتی که اشکالتان را می فهمید و وقتی که آنرا فهمیدید سعی در اصلاح آن می کنید، شما امروز فهمیدید که مشکلتان چیست، به هر دلیلی که این مشکل برایتان بوجود آمده تا اینجا اینگونه بودید، بعد از این هم میخواهید به همین روش ادامه بدهید؟ به محض اینکه در کاری هستید و کار دیگری بر مغزتان مستولی می شود دست از کار بکشید به آن بگو: ساکت ، می بینی که دارم کار انجام میدهم، الان فهمیدید اشکالتان چیست، باید مداومت کنید هزاران بار در روز، تا پیروز شوید.
صحبت از جمع: در راستای صحبتهای شما برایم سوال ایجاد شد، اینکه می گویید اگر کسی در دیگری دروغ را متوجه میشود ریشه آنرا در خودش پیدا کند، خوب چه اشکالی دارد در وجود ما هم باشد.یعنی بعنوان اینکه توانایی آن فعل بعنوان بالقوه بودن را داریم
استاد: به شرطی که بتوانیم مهارش کنیم بالفعل نشود ما متاسفانه در این قسمت دوم ناتوانیم، همه اینها را همه افراد بالقوه دارند ولی این مهم است که بالفعل نشود، اما اگر در فرد مقابل ما دیدیم فوری باید به ما هم زنگ بخورد که این بالقوه تو که خاموش بود سرش را بلند کرد و توانست تشخیص بدهد. شما همینجا که الان نشسته اید در جهان عدم هستیدکه به آن نیستی می گویند، که به واقع نیستی معنی ندراد ما در جهان عدم آنقدر داریم که هنوز بدست نیامده و در قوه هایشان خوابیده اند، هر زمانی که ما آثار ببینیم از عدم خارج شده، اگر در شما این قوه وجود دارد توانست سر بلند کند و حرف بزند می گوئید این هم از جنس من است ببین این هم شروع کرده به فعالیت، آتشفشانی ست که بزودی مواد مذابش به بیرون می ریزد و هم خودتان را می سوزاند و هم بقیه را، باید همینجا سرش را خفه کنیم، آدم سالم همه را می فهمد، مهم اینست که نگذاریم. من هیچ وقتی اجازه نمی دهم قضاوت کند، همیشه حرفها را تمام و کمال گوش می کنم و در انتها حرفهای شنیده را با معیارها مثل قرآن، سخن اهل بیت، عرف جامعه و اخلاق می سنجم اگر دیدم با اینها همخوانی ندارد اشکال وجود دارد دنبالش می روم.ولی اجازه نمی دهم آن بالقوه ای که خاموش کردم بروز کند.
سوال: پیرو صحبت جلسه گذشته که درمورد غیبت بود و ادامه صحبت دوستمان که ما اطلاعات را می گیریم خواسته و ناخواسته داخل ذهن ما میشود، پس جایگاه غیبت چه می شود؟
استاد: غیبت اطلاعات نیست اشتباه نکنید، بحث غیبت یک فعل ضاله ست، حتی اگر یک فرد حقیقتی تلخ را از جانب دیگری برای من بیاورد در نبودش غیبت محسوب می شود و من که می شنوم و آن کسی که بیان می کند هر دو گرفتاریم چون پشت سر ایشان گفته شد او گفت نتیجتاً عادت می کند جای دیگر هم می گوید و شروع می کند نفاق را در جامعه گسترش دادن، من شنیدم حتی اگر به کسی هم بروز ندهم در درونم به جنگ می افتم، اما این غیبت جایی اطلاعات محسوب می شود که در حضور خود فرد مطرح شود. اما اگر در پشت سر گفته شود غیبت می شود حتی اگر صحت داشته باشد غیبت است پس ضاله ست و زیربنای اخلاقی جامعه را نابود می کند، نه گوش بدهید نه نقل قول کنید.درحالیکه شاید حرف شما درست است . چون با منابع موثق حرفتان را گفتید ولی از نظر من دیگر غیبت است . چون من از شما مدرک ندیدم حتماً برای کس دیگری نقل قول نمی کنم .
سوال: مثلاً دو نفر از دوستان من می خواهند یک معامله ای را انجام دهند . من هر دوی آنها را به خوبی می شناسم . میدانم که مثلاً یکی از آنها فوق العاده در معامله کردن بدحساب است . چک های برگشتی دارد چکار باید بکنم؟
استاد : گاهی اوقات رفاقت و دوستی ها ، برادری ها ، خواهری ها ، مادر و خواهری ها به پایه ای است که آدم انگار نمی آید که سکوت کند این معامله یا این قرارداد جوش بخورد و بعد ضرر و زیان به وجود بیاید . به اصطلاح خودمان می خواهد هرجوری هست یک جوری این آگاهی را به وجود بیاورد . اما دلیل ندارد که غیبت کند . شما توصیه کنید که با هم معامله نکنید . مگر رفقای شما نیستند . می توانید به ایشان بگویید از معامله با آن یکی دوست چشم پوشی کن . او آدم بسیار منضبطی است . اگر یک وقت بدحسابی کنی ، به او ضربه می خورد . به آن یکی دوستت می توانی پیشنهاد کنی که دوست من از شراکت و قرارداد بستن با هم صرفه نظر کنید . اگر من را آدم امین خودت می دانی . یا اگر نمی شود جفت آنها را روبه روی هم بگذار . بگو دوست من فلانی را می بینی ، خیلی ویژگی ها خوب دارد ولی این ویژگی بد را دارد .بد حساب است، اگر برای تو قابل تحمل است با هم معامله کنید . خیل سخت است . من هم می دانم . ولی وقتی در جاده اش افتادی آنقدر شیرین است و آنقدر دردسرت کم است که دیگر از این جاده خارج نمی شوی .
صحبت از جمع : به نظر من همین جا ، جای لغزش است . شیطان راه های متتفاوتی برای ورود به بحث دارد. یعنی ما را به آنجایی می رساند که اگر تو این کار را نکنی آسیب حتمی است ، وظیفه وجدانی تو است . ا این هدایت است و غیره ... عرض من است که تا به فرد رجوع نمی شود ، آدم نباید دخالت کند . رجوع که شد آن راه حلی که شما می فرمائید باید انجام شود . یعنی اینکه اگر من در رابطه با دوستمان حتی حسن اخلاقی را هم می خواهم ذکر کنم بهتر است در حضور خودشان باشد .
استاد : صد در صد . در آن که اصلاً شکی وجود نداریم ما که یک درصد گذاشتیم برای اینکه خواه نخواه اکثراً جوان هستند و تحملش را نمی کنند صبور بنشینند و هیچ نگویند . وگرنه بهترین حالت این است که به هیچ چیزی دخالت نکنید . به هیچ چیزی وارد گفتگو نشوید . مگر اینکه به قول دوستمان از شما سوال کنند . اگر سوال کردند و اگر می توانید مسئله را جمع و جور کنید که تبدیل به غیبت و تهمت نشود اشکالی ندارد . ا
دامه دارد.............

 

 

 

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید