منو

جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri 04 19 2024

A+ A A-

بیان تجربیات دوستان از تمریناتی که داشتند بخش یازدهم

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: پرسش و پاسخ
  • بازدید: 112

بسم الله الرحمن الرحیم


صحبت از جمع: شما فرمودید الله اکبر را می شنوید، آیا تکان می خورید یا چیزی در وجودتان شکوفا می شود؟ اگر نمی شود باید برگردید و به اقرارهایتان توجه کنید؛ دیدم نه نمی شود، با توجه به فرموده های شما که وقتی اذان می گویند سکوت کنید چون وقتی سکوت نباشد، سکون و توجه هم نیست، این هفته سعی می کردم به اذان های تلویزیون توجه کنم، نمی گویم تکان خوردم ولی آن سکون را در خودم ایجاد کردم، سکوت کردم حتی اگر مجبور شوم بروم زیر غذایم را خاموش کنم ولی خودم را از دایره خارج نکردم. شما فرمودید چرا اول به نماز دعوت می شویم بعد به رستگاری؟ دیدم اذان مانند پله است، خداوند اول خودش را معرفی می کند و می گوید من بزرگم، اگر در جریان باشم و بزرگی را دریافت کنم بقیه پله ها را می توانم بالا روم وگرنه همان پله اول می مانم، بعد می گوید حالا شهادت بده غیر از من کسی نیست، بعد نبی و بعد امام را معرفی می کند، و بعد می گوید حالا که همه این ها را اقرار کردی، برو نماز بخوان چون رستگاری در نماز است. شما فرموده بودید، وقتی می گویید فلانی خیلی خوب است ولی نماز نمی خواند، نماز نخواندن چه خوبی دارد؟ دیدم باید نماز خواندن در وجود من جا بیفتد نه این که از روی عادت و وظیفه و ترس نماز بخوانم و رستگاری دو عالم وقتی محقق می شود که نمازم را درست کنم. وقتی نماز خوب بخوانم عمل خوب را هم دارم، وقتی در قرآن می فرماید کاری را انجام بده انجام می دهم، وقتی می گوید انجام نده انجام نمی دهم، پس این که من دستم به خیر است، یتیم ها را نگه می دارم، یا خانواده ها را تحت نظر دارم، تا نماز نباشد رستگاری ندارد یعنی بالا برده نمی شود.
صحبت از جمع: به عظمت خدا در نهج البلاغه پی بردم که مولایمان خداوند را، در هر خطبه ای به یک صورت،و چه قشنگ وصف می کنند. در ماشین نشسته بودم و به اذان گوش می کردم به شهادت رسیدیم، وقتی این را می شنوم باید به خداوند توکل کنم که می گوید خدایی جز خدای یگانه نیست، این را چه قدر باور دارم؟ آیا وقتی مسئله ای به وجود می آید توکل دارم؟ خودم را زمان اذان به سکون رساندم، کارم را تعطیل کردم و با خلوص نیت گوش کردم و بدون هیچ مکالمه ای نماز اول وقتم را خواندم که بهترین کار نماز اول وقت است.
صحبت از جمع: در حدیثی امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند: شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش می کنم زیرا که نماز برترین عمل و ستون دین شماست. در حدیثی دیگر امام معصوم (ع) می فرمایند: اولین چیزی که بنده را از آن مواخذه می کنند نماز است، اگر نمازش پذیرفته شود اعمال دیگرش هم پذیرفته می شود و اگر نمازش رد شود سایر اعمالش نیز رد خواهد شد. در حدیث اول، برترین عمل در مفهوم عربی، همان خیر العمل است، یعنی حی علی الصلاة را که می گوییم و بعد حی علی الفلاح، دوباره می گوید خیر العمل، گویی این نماز، در اذان در دو جا تکرار می شود. وقتی نماز می خواندم احساس کردم همان لحظه، آن کلمات را که می گوییم، گویی داری آنها را خلق می کنی، در صورتی که من خالق آنها نیستم و این مربوط به زمان های خیلی قبل از این است ولی بخشی از آن، همان عملی است که داری آن را انجام می دهی و می تواند از سر عادت باشد و بخش مهم تر، آن باوری است که پشت نماز وجود دارد که وقتی آن درست باشد اعمال دیگر هم درست است.
استاد: به نکته قشنگی اشاره کردی و آن خلق کردن است و فی الواقع درست می گویی، اگر آدمی به پروردگارش پیوند بخورد، هر آن چه که بگوید می شود، اصلا نمی توانیم بگوییم که نه نمی شود، برای همین آن که به این درجه ارتباط با پروردگار که می رسد باید خیلی حواسش را جمع کند و خیلی خودش را مراقبت کند، هر چیزی را نخواهد. بله کاملا خلق می شود و این از آن چیزهایی است که خداوند اجازه می دهد و اختیارش دست ما نیست که خلق کنیم، وقتی به آن رتبه می رسیم، می گوید: تو بگو بشود، من می گویم بشود، آن وقت می شود من این را خیلی جاها دیدم و تجربه اش کردم و بسیار زیبا و عجیب است ولی هست.
صحبت از جمع: من سعی کردم در این هفته با تمرکز بهتری نمازم را انجام دهم که خدای بزرگی که می خواهم سجده ای به او داشته باشم، در آن سجده یک عشق دیگری داشته باشد . من احساس می کنم حی علی الصلاة راس حرم است زیرا که خداوند در سوره بقره اهل تقوا را کسانی معرفی می کند که نماز به پا می دارند یعنی آن رستگاری در گرو نماز است و به تبع آن بهترین اعمال.
صحبت از جمع: من از هفته پیش، وقتی اذان گفته می شد، هر کاری را که داشتم زمین می گذاشتم و به اذان گوش می کردم. برای من رستگاری آن در این بود که؛ من از بچه خواهرم نگه داری می کنم وقتی من دست از هر کاری می کشیدم و به اذان گوش می کردم و بعد نماز می خواندم، این بچه که فقط دو سالش است و هنوز صحبت نمی کند، الله اکبر را می گفت و مفهوم اشهد ان لا اله الا الله را می رساند و دست از بازی بر می داشت و کنار من به نماز می ایستاد.
استاد: وای بر پدر و مادرهایی که نماز نمی خوانند، جواب بچه هایشان را باید بدهند. ببینید بچه خواهرش است، شما یادش داده بودید؟ نه، ولی آن فضایی که شما به وجود آوردید و آن توجه و آن عشق، آن بچه در آن فضا افتاد و رفت و در آن فضا قرار گرفت، بر اساس فطرتش یعنی برای آن چیزی که خداوند در قلبش گذاشته واکنش نشان داد. بهترین جواب است. خداکند ما بفهمیم.
صحبت از جمع: ذکر 14 تایی یا زهرا و بعد ام یجیب، زمانی که اذان پخش می شود، باعث تمرکز و حضور قلب و آرامش من در حین اذان می شود، در همان لحظه حاجات خود را بگوییم، احساس می کنی حاجات قلبی ما برآورده می شود.
صحبت از جمع: هنگام گفتن اذان و نماز متوجه شدم این نماز، از زمانی که اذان شروع می شود تا آخر نماز، یک میزان است، من باید خودم را با این بسنجم بعد ببینم من کجا هستم، واقعاً حس می کردم همه این ادعاهایی که به شخصه دارم با این می شود سنجید که آنها اصلاً هیچ هستند، همین که اول می گوید حی علی الصلاة، روی این، من باید ببینم کجا قرار گرفتم و علاوه بر این که یک میزان است، یک نردبانی هم هست که اگر پله پله همین را بالا برویم چیزهای دیگر هم درست می شود.
استاد: آفرین به دو کلمه اشاره کردی که خیلی ظریف و دلچسب بود، مثل این کلمه خلق که یکی از دوستان به کار برد، یک کلمه میزان است، یعنی شما در هر بند اذان و بعد خود نماز، می توانی خود را سنجش کنی، من چند درصد هستم، من 5 درصد هستم، من 10 درصد هستم، من صفر درصد هستم، من اصلاً منفی هستم، خیلی کلمه به جا و قشنگی بود و دوم کلمه نردبان را به کار بردید، چون وقتی میزان را می سنجید و وقتی در این میزان درصد خوبی دارید، پله بعدی باز می شود، درحالی که آن موقع که در آن ایستادی، می گویی پله کجاست؟ نردبانی نیست! ولی عملاً نردبان وجود دارد و پشت پرده است، میزان تان که کامل می شود پله بعدی باز می شود.
صحبت از جمع: چند وقت پیش اذان صبح را که شنیدم به قدری خوابم می آمد و خسته بودم هر کاری کردم نمی توانستم بلند شوم، بعد آنی که خوابم برد در خواب دیدم که منزل قبلی پدرم که دو طبقه بود هستم و یک صداهایی می آید ولی من کسی را نمی دیدم ولی از این صدا خیلی ناراحت بودم، به یک بنده خدایی که از آشناها بود که نماز نمی خواند، گفتم این را دور کن، شیطان به خانه ما آمده، ایشان آمد و خیلی آرام گفت برو، من هم می ترسیدم و از اتاق بیرون نمی آمدم، بعد گفتم این که این طوری نمی رود، همان صدایی که از بالا می آمد شروع به خنده کرد و گفت: هر کسی که نماز نخوانده نمی تواند من را از خودش دور کند، که من آنی از خواب پریدم.
صحبت از جمع: در راستای فرمایش شما در مورد نماز ، آیه ۴۵ سوره بقره می فرماید: و یاری جویید از خدا به صبر و نماز که نماز با حضور قلب امری بسیار بزرگ و دشوار است مگر بر خدا پرستان فروتن.
استاد: کلام خداوند را پذیرش کنید تا با همدیگر همسفر بشویم.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید