منو

پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu 04 25 2024

A+ A A-

پرسش و پاسخ شماره پنج

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: پرسش و پاسخ
  • بازدید: 1618

بسم الله الرحمن الرحیم

راهکاری از جمع: اگر علم نسبت به هر چیزی را تقسیم کنیم . ازپنج تا بیست را در این بگیریم که اکتسابی است یعنی از محیط و از مادر و پدر می گیریم. از بیست تا صد را از تحصیلات می گیریم. همیشه کسی که درجه اش بالاتر است به راحتی می تواند آنکس که پایین تر است را تحت تاثیر قرار دهد. هیچ نوع چاره ای هم به این راحتی که شما فکر کنید برای این مسئله وجود ندارد ولی این وسط یک چیزهایی هم هست. هر چه از بیست بالاتر می روی کسانیکه اصولی کار کرده اند پایه های اصول را در نظر می گیرند. هر چیزی بالاخره اساس و رو بنایی دارد و اینها در نهایت سادگی است و اگر بخواهی پیچیده اش کنی به جواب نمی رسی چون همیشه این وسط ها چیزهایی وجود دارد که ما بی اطلاع هستیم و طرف مقابل از بی اطلاعی ما سوء استفاده می کند و به همین علت هم هست گروهک هایی مثل داعش بوجود می آید. که داعش این همه جوان را داعش جذب می کند که طرف به خودش بمب می بندد و منفجر می کند ، بعد آدم ها می گویند حتماً حق است که خودش را می کُشد . او فقط بچه است ، در آن وسطها گیر افتاده است اگر شما بخواهی بحث کنی اصلاً جوابی ندارد .
بنابراین بخواهیم در حد متوسط صحبت کنیم این هست که ما حدودا همه چیز را می دانیم. کار بد نباید انجام دهیم، قتل نفس نباید بکینم و الی آخر. ما می آییم سر کلاس یک استاد می نشینیم و نسبت به استاد در اصل تقلید می کنیم. سر کلاس بعضی از اساتید که می نشینی گاهی می بینی پایه هایی که برای شما توضیح می دهد با پایه هایی که قبلا از قرآن آموختی نمی نشیند از کلاس بیرون می آیی. مجددا دوستت می آید و توجیه میکند و می گوید تو متوجه نشدی. مجدد می روی سر کلاس ولی باز می بینی استاد اصول تو را جابجا می کند. این همان محک زدنی است که استاد مدنظرشان هست
راهکار نفر بعد: همانجوری که فرمودند ما یک اصول دینی داریم که هرکسی باید خودش به آن برسد، قبولش کند و جزو پایه های اصلی اعتقادش شود که شامل توحید، معاد و نبوت است. وظیفه مسلمان واقعی که از خانواده مسلمانی هم متولد شده است این است که در نتیجه مطالعات و تحقیقات به این موضوع معتقد شود که این دنیا یک گرداننده و مدبر دارد به نام خدا. و این خدا پیغمبری فرستاد و معادی وجود دارد.
استاد: البته این موضوع را بنده یادآوری کنم در اصول شیعه عدل و امامت جزء اصول دین است و حذفش نمی توانیم بکنیم. یعنی کسی که نبوت را می پذیرد امامت و ولایت را هم می پذیرد و کسی که توحید و معاد و را می پذیرد عدل و عدالت خداوند را هم بطور کامل می پذیرد و نمی تواند از اینها بگذرد.
ادامه راهکار: ما وقتی این سلسه را پذیرفتم و قبول کردیم. بر اساس روش دین شناسی می رسیم به پیامبر اسلام. بر اساس آموزه هایی که هست معتقد می شویم که ایشان کلام لغو ندارند. ایشان آن چیزی که دستور دادند و قرآن بر ایشان نازل شده است وحی مطلق است و کلام الهی است. در فرمایش ایشان خللی وارد نیست. بنابراین در این مقطع وقتی ما به پیامبر مراجعه می کنیم و همانجور که شما فرمودید در ادامه عدل و امامت یک چارچوب اولیه دست ماست . در خصوص هر مطلبی اگر رجوع به این مراجع شود باید قائدتا بر اساس اعتقاد اولیه کوچکترین شکی در ما ایجاد نشود. اما این مرحله را که رد می کنیم به بحث حکما، اساتید، مرید و مرشد می رسیم. در این زمینه هم پیغمبر فرموده بین شما عترتم و قرآن را به ودیعه گذاشتم. بنابراین اینها می شوند چراغ راهنمای ما برای محک زدن دیگرانی که معصوم نیستند. بنابراین هیچ منعی وجود ندارد. شما هر کلامی را از هر کسی که می شنوید این را با اصولی که به آن اعتقاد پیدا کردید با قرآن، سنت و کلام معصوم بسنجید. وقتی شما می خواهید این را بسنجید سنجیدن ترازو و وزن می خواهد و لازمه اش این هست که شما وزنه و ترازو را بشناسید و در اختیار داشته باشید. در اجتهاد اصلی است که هیچ مجتهدی به درجه اجتهاد که رسید نمی تواند از مجتهد دیگری تقلید کند مگر اینکه موضوعی را نداند. اگر خودش در مورد موضوعی به درجه اجتهاد رسید باید بر اساس دانسته خودش عمل کند. ما باید به استاد هم اینگونه نگاه کنیم. اگر شما احساس می کنید از استادی که در مقابل شماست اطلاعات بیشتری دارید در کلاس استاد نمی نشینی البته این تشخیص خیلی سخت است چراکه باید علم شما آنقدر مبتنی بر واقعیات باشد که بتوانی این را تشخیص دهی. اصولا در عرفان چنین است که از خودم به خدا می رسم از خدا مجدد به خودم می رسم. این سیر اگر طی شود این نکاتی که برام دوستمان دغدغه هست به راحتی قابل حل است.اگر خودمان را فریب ندهیم هیچکس بهتر از خود آدم نمی تواندتشخیص دهدکجاست.
استاد: و این خود باید بر اساس قرآن پرورش یافته باشد اگر پرورش نیافته باشد مانند خیلی از جوان هایی که در کشور خودمان و کشورهای دیگر زندگی می کنند نظر می دهند و می بینید که خیلی بی پایه و اساس است و در ضمن در سوره مومنون قرآن اشاره می کند که ببنید مردم مقابل شما در مورد پیغمبر و امام تان چگونه سخن می گویند. سخنوران خیلی هم قشنگ می گویند در یک پرده زیبا می پوشانند و می گویند ولی اگر محتوا این است پس بزنید. این آیات برای یک همچین گویش هایی است که اگر در جایی قرار گرفتید با این صحبت ها روبرو شدید بدانید چگونه پاسخ دهید. فردی به بنده می گفت خانم حضرت زهرا (س) هجده سال بیشتر عمر نکرد. این فرد اصلا صلاحیت ندارد در مورد ایشان صحبت کند. کسی که دختر پیغمبر(ص) است، همسر امام اول است و خداوند در احادیث قدسی فرموده است اگر فاطمه نبود علی و محمد را نمی آفریدم و الی آخر. ما یک همچین اجازه ای را نداریم هر حرفی را بزنیم و بپذیریم. اگر دیدید یکی دارد اینطور صحبت می کند جا نزنید. در پاسخ این فرد بگویید: راست می گویی الان هجده ساله ها چی می فهمند. شما این هجده ساله ها را با حضرت زهرا نمی توانید مقایسه کنید. بنده بحثم این بود که در گفتگوی با دیگران توجه کنید که آدم های مقابل تان چه می گویند. ملاک شناختتان کلام قرآن باشد. اگر دیدی آن ها همینجوری دارند حرف می زنند و می گویند بالاخره پیغمبر هم یک آدم بوده است، مگر بیشتر از این بوده است؟ که بالاخره آمده و دستورات را از جانب خداوند آورده است ولی زندگیش را کرده و رفته است و تمام شد. راست می گوید ما هزاران نفر را می بینیم آمدند، یک حرف هایی را زدند، یک علمی، یک کشفی و یا یک اختراعی از خودش به جا گذاشتند و رفته اند. درست است که حالا هنوز هم اختراعش به درد ما می خورد و ازش بهره می بریم ولی خودش که دیگر نیست دیگر این همه بحث و گفتگو ندارد. ببنید قرآن یاد می دهد که اگر اینگونه صحبت کردند حواستان را جمع کنید این ها با چه قصدی صحبت می کنند.. ما آن ملاک روبرو شدن با چنین صحبت ها و چنین گفتگوهایی را داریم به شما می گوییم. بنده هم از کلام قرآن استنباط می کنم می بینم خداوند یاد می دهد اگر در حضور تو شخصی شروع کرد به صحبت کردن و بسیار هم سخنور شیرینی بود و شروع کرد راجع به پیغمبر خدا به این راحتی حرف زدن و با گفتارش آرام آرام شأن پیغمبر (ص) را پایین بیاورد به هوش باشید. نه تنها در مورد پیغمبر در خصوص نماز حرف می زند. نماز را پایین می آورد که برای کمردرد خوب است، برای مهره ها خوب هست. بنده نمی گویم بد است خیلی هم خوب است ولی اصلا ملاک اینکه نماز چرا برای ما آمده است این نیست.وقتی یک کسی می آید و درجه نماز را پایین می آورد و به کف می رساند حلقومش را می گیرم. ساکت! حرف نزن! نماز اصلا این نیست که تو می گویی. خوب هدفش چه بوده؟ تو باید قرآن خدا را خوانده باشی، کلام اهل بیت(ع) و پیغمبر(ص) را شنیده باشی که نماز برای چیست تا بتوانی پاسخ دهی. حالا نمی توانی پاسخ دهی باز اختیارش با خودت است که چقدر می خواهی تفحص کنی اما حداقلش این هست شما نروید زیر چتر باورهای غلط آدم های دیگر. برگرد و راهی را با قرآن پیدا کن که اثبات کنی باور آن فرد غلط است.
سوال: می فرمایید برای خودتان تجویز نمی کنید به غیر معصوم استادی برگزینید اما برای ما فعلا لازم است این کار را بکنیم؟
استاد: بنده کی گفتم؟ بنده استاد شما هستم؟ خیر! بنده یک همسفر هستم که چند قدمی از شما جلوتر هستم. چراغ دستم هست. دوست داری که در تاریکی نیایی در نور چراغ من بیا تا چراغ خودت روشن شود.
ادامه صحبت از جمع: یعنی این عدم نیاز به غیر معصوم را ما که اینجا نشستیم داریم؟
پاسخ استاد: اگر مراحل بالا بروی باید برسی به این درجه.
ادامه صحبت از جمع: پس قبل از اینکه به این معصوم برسیم باید با یک غیر معصوم جلو برویم؟
پاسخ استاد: بله . شما اگر می توانید در این سیر با تکیه بر معصومی که نمی بینیدش حرکت کنید و ازش بهره ببری انجام دهید. می توانی استفاده کن نمی توانی بیا اینجا. تا بنده هستم یک چند قدم هم از شما جلوترم، در بعضی چیزها خیلی بیشتر از چند قدم. چراغ مان هم روشن است. راه را گرفتیم که اگر کسی می آید در سنگلاخ نیفتد، دوست داری بیا. هیچ وقت هم اینجا ادعای استادی، ادعای مرشدی و مرادی هم نداشتیم. داشتیم؟
راهکاری دیگر: این یک اصل است که هیچ حرکتی بدون محرک نیست مگر که در فضای بدون هیچ اصطکاک و هیچ نیروی جانبی قرار بگیریم یعنی در خلأ. ما در خلأ زندگی نمی کنیم ما در دنیا زندگی می کنیم و محدودیت هایی داریم. امکان ندارد که هیچ بشری به هیچ جایی برسد بدون استاد. استاد را باید تعریف کنید. بنده وقتی به دنیا آمدم اولین استادم مادرم بوده، استاد بعدی پدرم بوده، استاد بعدی اطرافیان و معلم بوده است. امکان نداشت که بنده در یک فضای ایزوله قرار بگیرم اصلا حرف زدن یاد بگیرم. بنابراین هرکسی در ابتدای امر باید استاد داشته باشد تا حرکتش را شروع کند اما یک تفاوتی وجود دارد. من زبان فارسی را بلد هستم در حد حرف زدنی که از پدر و مادر اکتساب کردم شما زبان فارسی را علاوه بر اکتساب محیطی، بصورت آکادمیک هم دوره دیدید. شاگرد به حدی می رسد که از استاد جلو می زند. استاد پنجره را به سمت شما باز می کند وظیفه شما این هست که از این پنجره پرواز کنید و بیرون روید. بنابراین برای آموزش اصول اولیه باید استاد داشته باشیم و بعد خودمان حرکت کنیم. حالا در فرآیند حرکت بسته به اطلاعات من استاد مختلفی هم خواهم داشت.همین فرآیند آموزش در مسایل دینی هم هست. برای قرآن خواندن باید نزد استادی برویم که عربی خواندن را به ما آموزش دهد. بنابراین استاد حتما لازم است.
راهکاری دیگر :در واقع اصول اولیه دین، سنت، معصومین را تطبیق بدهیم تا بتوانیم نتیجه گیری کنیم بنابراین به نظر من استاد حتماً لازم است.
سوال: یکی از مبانی فقهی که فقه را برای رسیدن به حکم خدا معتبر میداند مراجعه به روایات و حدیث است، سوال من سر واسطه فیض است.
استاد: واسطه های فیض از زمان طفولیت همیشه برای شما فرستاده شده، زمانیکه من کلاس دوم ابتدایی بودم یک معلمی داشتم که بسیار مسن بود، وقتی علاقه من را برای یادگیری قرآن دید در زنگهای تفریح برای من جهت یادگیری قرآن وقت گذاشت و من در طی یکسال توانستم خواندن قرآن را تکمیل کنم، یک استاد آمد، خداوند به قلب بچه گی من که قرآن را دوست می داشتم و بلد نبودم بخوانم و کسی هم نبود به من یاد بدهد نگاه کرد و یک استاد برایم فرستاد، در سن بالاتر یک جایی رسید خواب می دیدم، یک خانم بیسوادی که در مواقع جشن و مولودی در منزل ما می خواند خوابهای مرا تعبیر می کرد، من از سن 11 سالگی میدانستم آینده ام چه خبر است و آخرین خوابی که دیدم گفت من نمی توانم به تو چیزی بگویم و فقط سفارش مرا به مادرم کرد، و او در این امر مرا راهنما شد. خداوند هیچکس را تنها نمی گذارد، به همه افراد این راهنما را تا مرحله ای جزء جزء می رساند و عینی هستند بدون اینکه شما بعنوان استاد آنها را انتخاب کنید، تا یک مرحله ای که شما به یک فهم کلی برسید بعد از آن برای شما یک مسیر باز می کند تا در آن داخل شوید، در این مسیر برای شما چراغی روشن کرده که شما از این نور بهره ببرید و تا یک جایی هم می رسید، از این مرحله به بعد من هم به آن درجه ای که نهایت است می رسم پس در کنار هم می مانیم و از هم جدا نمی شویم و بعد از من ، شما راه مرا ادامه میدهید، ادامه طریقی را که در آن حرکت کردم و یک عده ای را با خودم آوردم را طی می کنید، همان کس که شما را تا این مرحله رساند به مرحله بعدی نیز می رساند، نگران نباشید، اما تا به این مرحله برسید هیچ وقت قرآن را رها نکنید لابلای قرآن درسهایی وجود دارد که هیچکس نمی تواند آنها را به شما بیاموزد، اما آن کسی که گفت من در کل جهان نمی گنجم اما در قلب مومن می گنجم، آن کسی که داخل قلب مومن است به آن مرحله که برسد این را برایتان روشن می کند، چراغ می زند شما متوجه شده و رد می شوید، اگر این چراغ را زد شما متوجه شدید و استفاده کننده بودید چراغ بعدی را هم می زند، اگر استفاده کننده نبودی می گوید برگردید و از ابتدا شروع کنید. قرآن و سیره اهل بیت را مطالعه کنید. امکانات هم فراوان است. تا وقتی که شما قرآن را مطالعه می کنید متوجه می شوید که من پابرجا هستم یا خیر. تا وقتی چراغ روشن است از آن بهره ببرید.
سوال: منتهای این مرحله شناخت امام زمان است اعتقاد وافی و کافی به ظهور آقا باید باشد و هست، ولی سوال اینجاست که در زمان ظهور ایشان در عصر ما من چطور می توانم معرفت کافی را نسبت به ظهور داشته باشم؟ آیا صرف توکل به خدا کافیست؟ در زمان ظهور 16 هزار شیعه در مقابل حضرت می ایستند و می گویند ما به حضور شما نیازی نداریم، ما باید از استادی استفاده کنیم تا به این شناخت برسیم.واشتباه نکنیم.
استاد: در همه تشرفات به حضور امام زمان آیا تا به حال دید که فرد بگوید من آقا را احضار کردم؟ در همه تشرفات بحث بر این مبناست که اینقدر من انتظارشان را کشیدم یا درخواست سوالی بود که نمیدانستم از چه کسی بپرسم و آن کسی که انتخاب میکند امام است، امام زمان شماست که شما را انتخاب می کند که ایشان را در زمان ظهور بفهمید، چطور برای آن موقع آماده شویم؟ برای شما دوره کامل امام شناسی را تدریس کردیم، به آن مراجعه کنید، وجود امام باید در قلبتان پایه بگیرد، که امامی وجود دارد وجود ایشان ضروریست و الان هم که از چشمان ما پنهان هستند اداره امور تک تک ما را بر عهده داردند، شما را هم هر روز و هر ساعت و هر دقیقه اداره می کنند، شما باید به این باور برسید و در این طلب شعله ور باشید که به شناخت امام زمان برسید، چه بسیار افرادی که در این طلب بودند و سالهایی از عمرشان را با ایشان گذراندند تا از دنیا رفتند، وعده ملاقاتشان را هم در زمان ظهور گذاشتند، شما امروز وظیفه دارید که به یک جایی اطلاعاتتان را برسانید که باور کنید امامتان زنده است و اداره کننده اموراتتان است و هر دم از همه شما مطلع است. پس در هیچ جهتی گناه نکنید و در تمامی جهات طلب کنید و پاسخ بگیرید، اگر جایی درماندید و شک کردید از امام زمانتان بپرسید، بعد از نمازتان از پروردگار اذن بگیرد تا از امام زمان پاسختان را بگیرید.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید