Logo

نظام ربوبیت پروردگاری چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

می خواهم از نظام عالم حرف بزنیم. پروردگار عالم زمانی که آفرینش را آغاز کرد در پی آن نظام ربوبیّت پروردگاری را قرار فرمود. ربوبیّت یعنی پرورش دادن، تربیت کردن.
نظام عالم مثل یک تسبیح است . خداوند هر موجودی را در دست ربوبیتش به سمت تکامل می برد تسبیح که دستت است یک دانه می گیری، ذکرش را می گویی و می دهی این ور . هر موجودی را در دست ربوبیتش به سمت تکامل می برد، در این عالم همه به دست ربوبیت و تربیت پروردگاری محتاج هستند من، شما و… همه ی ما به دست تربیت کننده، پرورش دهنده پروردگاری محتاج هستیم . در این عالم هر امری در حال جریان است . ربوبیت را می خواهیم در بحث تربیت و پرورش پروردگاری گفتگو کنیم.
ربوبیت در شرع:
در شریعت ربوبیت برای انسان و در اختیار انسان است، یعنی در شرع، خداوند دستور می دهد نماز بخوان، روزه بگیر، مال حرام نخور، جای حرام نرو، … یعنی خداوند دستورات را با شرع فرستاده است این انسان است که اختیار دارد، انجام بدهد یا انجام ندهد . مگر نگفتم همیشه، بابا هر چیزی که خداوند می گوید انجام بده، انجام بده و وهر چیزی که می گوید انجام بده، انجام نده . انسان در بحث پرورش پروردگاری صاحب اختیار است که انجام بدهد یا ندهد . خدا به انسان می گوید تو روزانه اینقدر رکعت نماز بخوان، اینجور اتصال با زمین داشته باش، این کار را انجام بده ، این پرورش و تربیت می شود . مثل معلم سر کلاس ، بنده یک عمری ریاضی درس دادم گفتم آقا ، خانم یاد بگیرید توان یعنی این، ریاضیات را درس دادم، این شد پرورش من . دوستمان فیزیک درس می دهد این شد تربیت ایشان ، اما آن چیزی که شاگرد من یا شاگرد ایشان انجام می دهد اختیار است . او دلش می خواهد صفر بگیرد، خب برو بگیر.
ربوبیت در تکوین :
تا اینجا ربوبیت در تشریع یا در بحث شرع بود. پروردگار با اختیار انسان او را به سمت خودش می کشد، به زور نمی کشد . در تشریع اصلاً به اختیار خودش گذاشت . گفت این کار را انجام بده و این کار را انجام نده . در بحث تکوین که آمد باز هم انسان را با همان اختیاری که به او داده بود مگر به او اختیار نداد ؟ حالا اگر آن کسی که گفته این کار را انجام بده و آن را انجام نده ، اگر با اختیار خودش گوش کرده باشد چه اتفاقی می افتد ؟ خدا می گوید بیا . .. به سمت من بیا . یادتان هست راجع به جذبه حرف می زدیم ؟ چون ما در دنیا انتخاب کردیم، در بحث تربیت خداوندی ما انتخاب کردیم آن جوری کار کنیم که خدا گفته است تربیت شویم . چون خودمان اختیار کردیم حالا در بحث تکوین می گوید بیا سمت من.
صحبت از جمع : همان هدایت تکوینی است ؟
استاد : بله، هرچیزی که می خواهی اسمش را بگذار با کلمات بازی نکنید . من تلاشم بر این است که با کلمات بازی نکنم وگرنه شما در گردونه ی چرخشی کلمات می افتید . ما یک تربیت کنندگی ، پرورش دهندگی از جانب خدا در بحث شرع داریم .ولی در آنجا می گوید می خواهی انجام بده و می خواهی انجام نده . شما صبح بلند می شوی و می گویی، ای خدا حالش را ندارم برای نماز صبح بلند شوم سرد است و رختخواب یخ می کند دوباره می خوابی، چه کسی انتخاب کرد ؟ خودت. چه کسی دستور داده بود ؟ خدا . اما اگر در این تربیت خداوند، در بحث شریعت ، شرع ، گوش دهنده، تربیت شونده بودیم، درست تربیت شدیم، آن وقت در بحث تربیت کنندگی در تکوین می گوید بیا… بیا بالا به سمت تکامل . انسان یک فاعل است . در دستور زبان فارسی فاعل یعنی کننده ی کار . انسان فاعلی است که در انجام فعلش تام و تمام است، اختیار با خودش است . می تواند فعلی را انجام دهد یا ندهد، چون خدا به او اختیار داده است . می گوید به تو اختیار دادم هرجور دلت می خواهد انجام بده . اما پروردگار چه ؟ پروردگار فیاض است . فیض دهنده، فیض بخش است . پروردگار هم در فیض خویش تام و تمام است . حالا تفحص کنیم ببینیم در این عالم چه گذشته است ؟
خدایی که جمیع نعمات را خلق فرموده در اختیار انسان گذاشته است، او را رها نکرده است، خدا ما را خلق کرد، دریای نعمات را هم برای ما گذاشت اما ما را به خودمان رها نکرد . یک بزرگواری می گفت به طور مرتب پشت سر هم جارچی فرستاد . هی جارچی ها آمدند و گفتند بیایید ما می خواهیم شما را به سمت خدا، آنچه را که خدا خوب می داند و خوب می گوید دعوت کنیم، بعضی ها فهمیدند، به همان سمت ، به سمت جارچیان خدا و پیامبران خدا جذب شدند . فهمیدند، گوش کردند، اطاعت کردند . اما اکثر انسان ها گوش نکردند . خب وقتی گوش نکردند چه اتفاقی افتاد ؟ بشر در این مرحله و در همین دنیا رسوا شد . چطوری رسوا شد ؟ به آن دنیا هم نکشیده است . فعلاً در همین دنیا . چون دستورات را گوش نکرد، هرچیزی را که نیاید می خورد، خورد . هرچیزی که نباید می شنید، شنید . هرآنچه که نباید می دید، دید . هر کاری که نباید می کرد، کرد . غیر از این است ؟ بنابراین رسوا شد .
راستی می دانید هر لقمه ی حرامی را که می خورید، همان لقمه ی حرام هم شما را می خورد . شما می دانید این مال حرام است ولی می خورید. تا حالا باور کردید و چنین چیزی شنیده اید ؟ حالا چگونه ؟ 40 روز در نعمات و برکت آسمانی به روی شما بسته می شود انسان باید به طعامش نگاه کند، چون همه ی اعضا و جوارح، حتی اندیشه و تفکرات انسان همان طور که تو لقمه را خوردی، لقمه ها می آیند و این ها را می خورند . دستت را دوباره به فعل حرام جذب می کنند، گوشت را به یواشکی گوش کردن و استراق سمع کردن جذب می کنند، چشمت را به دیدن صحنه های ناجور و گناه آلود جذب می کنند . پس این لقمه های حرام هم به مدت 40 روز می آیند و شما را می خورند . چقدر بد است . قدیمی ها به ما می گفتند اگر یک لقمه ی بد یا حرام بخوری تا 40 روز نمازت قبول نمی شود . کاش اینجوری برای ما باز می کردند. هیچ کسی اینجوری به ما نگفت . حالا می دانی چرا این لقمه تو را می خورد ؟ آدم مشتاق پروردگار، آن کسی که عاشق خداوند است، آن کسی که همه فکر و ذکرش به سمت خدا است ، در لذت های خواب و خوراک، دوستی ها و ... غرق نمی شود .
صبح که بیدار شد برای نماز نمی گوید ای بابا خیلی سرد است بگذار حالا بخوابم فردا قضایش را می خوانم، آدمی که مشتاق خداوند است در لذت های دنیا غرق نمی شود، از لذت های دنیا اندک در حد نیاز بهره می برد، چون نمی خواهد بندگی اش تعطیل بشود، اگر بیشتر از این بشود آن وقت کار برعکس می شود جای این که او بنده خدا باشد، این بنده ی لقمه ها و لذت های بیش از اندازه می شود، حرف من سخت است ولی قابل فهم است، دل همیشه باید در راه و مسیر باشد و اصلا هم خسته نشود.
از امیرالمومنین علی (ع) پرسیدند: آقا جان، شما چطور به این مقام رسیدی؟ ایشان فرمودند من نگهبان دلم شدم، من به این دل غیر حق را راه ندادم، این قدر در این کار مداومت کردم تا دل خانه خدا شد، وقتی دل خانه خدا شد فیوضات الهی هم به این دل می ریزد.برکاتش همه به این دل می ریزد.
در فضاهای مجازی خیلی چله کلیمیه دیدم، خیلی هم خوب است من اصلا مخالفتی ندارم، ما هم به شما گفتیم که نماز دهه اول ذی الحجه را در این مدت 40 روز اول ذی القعده تا عید قربان بخوانید، این چله درست مقارن است با ورود حاجیان به سرزمین وحی، چند روز پیش اولین گروه آنها رفتند، ما که دستمان نمی رسد خودمان را به آن سرزمین برسانیم دستمان کوتاه است، ولی اصلا می دانید مردم چرا باید به حج بروند؟ فقط چون دستور خداست؟ دستور خداست ولی بی جهت که نیست، افرادی را که عازم حج هستند از این طرف خوف دارند نکند نتوانم انجام بدهم؟ نکند من نفهمم؟ نکند دستم خالی بماند؟ از طرفی شوق دارند، الهی شکر دارم می روم ، خوف و شوق به جانشان شلاق می زند اما خودشان نمی دانند چرا؟ این ها می خواهند بروند عبد ا… بشوند، عبد خدا، بنده خدا، این حاجی هایی که می روند کدام شان بنده خدا می شوند برمی گردند؟ ولی باید عبد خدا بشوند، وقتی دور خانه خدا وارد می شوی وارد میدان شوق می شوی، وقتی وارد حیاط مسجدالحرام می شوی شما وارد میدان شوق می شوی، آن جا دور خانه خدا که می گردی توصیه می شود 4 تکبیر یا 4 تحلیل را بگویید، (سبحان الله والحمدالله ولا اله الا الله والله اکبر) بعد خیلی خوشگل است وقتی دور را می زنید برمی گردید روبروی حجرالاسود می رسید می گویید الله اکبر، می دانید یعنی چه؟ می گوید وقتی می روید آنجا 4 تکبیر را بگو وقتی 4 تکبیر را گفتی رسیدی به آن نقطه الله اکبر را بزن به نفست. دور خانه خدا با ذکر 4 تحلیل می گردیم وقتی به حجرالاسود می رسیم الله اکبر می گوییم، یعنی اعلام می کنیم که با چهار تحلیل خدایا نفسم را پاک کردم من نفسم را سر بریدم، با الله اکبر آخر مهری بر صحت این ماجرا گذاشتم، آن وقت ببینید در 40 روز، ما که نمی رویم آن جا، این جا هستی ببین می توانی در 40 روز 40 تا از اسامی پروردگار را ببری تا دلت خانه اسماءا… بشود؟ ببین می توانی 40 تا اسم پروردگار را روی صفحه دلت بنویسی دلت خانه اسماءا… بشود؟ اگر توانستی آن وقت دل کعبه می شود، می دانی یعنی چه؟ اصلاً هدف از اول همین بوده، همه ی عالم مکه می شود، همه ی عالم در حال حج قرار می گیرد ما باید عالممان را عوض کنیم. ما باید آماده بشویم فیلم موسی کلیم الله را بازی کنیم، بازی می کنیم با هم، صبر کنید، در مورد جریان حضرت موسی(ع) چندین بار گفتگو کردم ولی ان شاءالله در جلسات آینده گفتگوی مفصل با هم خواهیم داشت، ببینید می توانید گوشه ای از خانه تان را تبدیل به کوه طور کنید؟ دیدید موسی (ع)چطور به سمت کوه طور دوید؟ ببینید می توانید این کار را بکنید؟
پشه ای در استکان آمد فرود
تا بنوشد آنچه واپس مانده بود
کودکی از شیطنت بازیکنان
بست با دستش دهان استکان
پشه دیگر طعمه اش را لب نزد
جست تا از دام کودک وارهد
خشک لب، می گشت، حیران، راه جو
زیر و بالا، بسته هر سو راه او
روزنی می جست در دیوار و در
تا به آزادی رسد بار دگر
هرچه برجهد و تکاپو می فزود
راه بیرون رفتن از چاهش نبود
آن قدر کوبید بر دیوار سر
تا فرود افتاد خونین بال و پر
جان گرامی بود و آن نعمت لذیذ
لیک آزادی گرامی تر، عزیز

گر صورت بی صورت معشوق ببینید
بروید ببینید این صورت بی صورت یعنی چه؟ این صورت بی صورت یعنی همین جا، این صورت بی صورت یعنی همین چیزی که بین من و شماست، این صورت بی صورت یعنی همین که در من است و مرا وادار می کند حرف می زنم شما را وادار می کند گوش می کنید.
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
ما آنچه را که باید می گفتیم گفتیم.
صحبت از جمع: فرمودید گوشه ای از خانه تان را تبدیل به کوه طور کنید آیا منظور این بود که برای خودتان یک عبادتگاه جای مشخصی داشته باشید ؟
استاد: ما گاهی اوقات اشتباه می کنیم منظور از عبادت گاه جایی نیست که کلی شمع و گل و جانماز ترمه آن چنان، از این قصه ها نداریم در نهایت سادگی گوشه ای را انتخاب کنید که لحظاتی که با پروردگارتان گفت و گو می کنید آنجا باشد عین آن زمانی که حضرت موسی(ع) به کوه طور رسید. منظور این است.
صحبت از میان جمع: در ذکر صراط علی مستقیم شما علی(ع) را باری تعالی در نظر می گیرید یا حضرت علی (ع)؟
استاد: مسیر امیرالمومنین(ع) مسیر خداوندی و مسیر مستقیم است، می گوید این مسیر مستقیم همان مسیر مالک یوم الدین است که در سوره حمد خداوند شما را به آن مسیر دعوت می کند.
گاهی اوقات در سایت دلنوشته ها را بخوانید دلنوشته ها در خیلی چیزها کمکتان می کند. من هنوز دل نوشته های دوسال سفر اربعین را نتوانستم بنویسم جرات نمی کنم پا بگذارم به چیزهایی که دیدم خیلی ساده نیست. یک روزی فکر می کردم مثل بچه های بازیگوش، خوشم می آمد می دیدم دیگر، نگاه می کردم نه تنها در دوستانمان، در خیابان، این آقا یا خانم چرا مثلا در کمرش همه جا روشن در کمرش یک چیز قرمز تند است بعد تند تند می چرخد قشنگ است دیگر آدم خوشش می آید این جور چیزها را می بیند اما الان که به خودم فکر می کنم خوف می کنم از آنچه که می دیدم . می آمدند می گفتند که مثلا این عینک، برای دوستی بود من که نمی دانستم می گذاشتند کف دستم من جز به جز خصوصیات فردی اندامی و خلقی ایشان را می گفتم بدون این که بدانم چه کسی است. فکر می کردم چقدر کار جالبی می کنم چقدر فوق العاده ام .امروز می گویم متاسفم برای همه آن روزها به جای این کارها با همه این حکایت هایی که گذراندم ای کاش فقط قرآن خوانده بودم 1 بار 2 بار 10 بار 100 بار چون هر بار که الان می خوانم یک چیز دیگر می بینم. توصیه من به شما این است دنبالش نگردید که حالا فرض می کنیم بنده 20 سال پیش یک رویایی داشتم برای من است حالا اطلاعاتش را به تو دادم به درد تو نمی خورد تو باید مسیرت را خوب طی بکنی تا بیایی جلو و بایستی جایی که این رویا را تو ببینی. خدا رحمت کند حاج حسین را یک روزی به او زنگ زدم گفتم حاج آقا یک خوابی را دیدم دیشب گفت بابا جان هنوز هم خواب می بینی پس کی می خواهی در بیداری ببینی زنگ خطر را در گوش من زد. سعی کنی طوری حرکت کنی که خودت را ببینی داشته های دیگران برای خودشان است داشته من برای خودم.
مطمئن باشید اگر اینجا نشسته اید اگر پشت خط هستید اگر این حرف ها را می شنوید مطمئنا از عهده اش بر می آید اگر قرار بود بر نیاید نمی آمدید به یک دلیلی یک جایی گیر می کردید پایتان به اینجا نمی رسید یا یکی از دوستانمان نمی توانست آنلاین شود پس بنابراین نگران هیچ چیز نباشید اگر من تا اینجا آمدم شما راحت تر و بهتر از من می آیید غصه اش را نداشته باشید.
صحبت از میان جمع: خیلی پیش می آید ما شریعت را می دانیم که چه کاری باید انجام دهیم مثل نماز صبح از خواب بیدار می شویم و می خوانیم .در درگیری روزمرگی ها ذکر هایی که باید گفته شود فراموش می شود بنده می دانم کار درست چه چیزی است و خودم هم می دانم که عمل نکردم ،شاید سال گذشته من اینها را نمی دیدم و از آن ها می گذشتم، الان که می بینم اذیت می شوم.
استاد: دقیقا نکته اش همین جاست تو سال پیش نمی دیدی ولی الان می بینی پس 4 ماه بعد خیلی بهترو کامل تر از این می بینی مهم این است طلب کردی که ببینی و طلب کردی که خدایا من می خواهم در آن مسیر بندگی باشم که تو مرا هدایت می کنی او خودش می داند با تو چه کار کند چون تو برداشتی در بحث تربیت الهی بخش دنیایی اش را سعی می کنی درست انجام بدهی در بخش تکوینی و آرام آرام بردن، خداوند می داند با تو چکار کند نگران نباش.
ادامه صحبت از جمع: خیلی سال پیش یک مشکلی در کار داشتم دوستی به من ذکر اَللّهُمَّ خُذْ بِناصِیتی اِلی مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ، را توصیه کردند ولی گفتند که دائم نگویی شاید تو را به زور جایی پرتاب کند و اذیت بشوی، آیا من اجازه دارم که این را بگویم؟
استاد: بنده هر وقت می خواهم دعا کنم اینطور می گویم: بارپروردگارا تو بهتر از هر کسی بر احوال من، احوال فرزندانم، و احوال خانواده ام، آگاهی، ما را به آن سمت و سویی ببر که از شر شیاطین انس و جن، بلایای آسمانی و زمینی، شرک، کفر، نفاق، و فتنه در امان باشیم و هر آنچه که ما را از بنده بودن تو خارج می کند. همین کفایت است. دیگر بیشتر از این شما تعیین کننده نباشید بگذارید خدا برای شما تعیین کند. وقتی هم که خیلی خسته ام می خواهم بخوابم می گویم خدایا آن ده که آن به. کوتاه و مختصر و مفید .

تمام حقوق این سایت ، برای گروه تحقیقاتی مهدی موعود عج الله تعالی فرجه الشریف محفوظ است.