تعمقی بر سوره قصص بخش یازدهم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: تعمقی بر سوره قصص
- بازدید: 94
-
بسم الله الرحمن الرحیم
27=9 ما در جلسات قبل در قصه ی حضرت موسی(ع) بودیم، می دانید که قصه ی حضرت موسی(ع) را عرب جاهلیت به طور کامل مطلع نبودند، خداوند قصه را تعریف کرد و به آن ها توصیه کرد بروید و ببینید که در پیشینیان چنین چیزی وجود داشته است، رفتند و دیدند و فهمیدند کلامی که آمده حق است.
لَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ ﴿۴۸﴾
پس چون حق از جانب ما برایشان آمد، فهمیدند که این چیزی که این انسان برایشان تحت عنوان پیامبر آورده کلامی است از جانب حق که کسی از آن مطلع نبوده، گفتند چرا نظیر آن چه به موسی داده شد به او داده نشده است، بهانه ی دوم را صادر کردند گفتند ولی مگر نه این که به موسی چنین معجزاتی داده شده بود اگر او پیغمبر بود و چنین معجزاتی داشت پس چرا به این پیغمبر ندادند که ادعای پیامبری می کند، آیا اینان پیش تر به آن چه موسی(ع) داشت کافر نشدند؟
خداوند می پرسد که اینان ایراد و بهانه می گیرند آن موقع گفتند که این ها همه اش حرف هایی است که ما قبول نداریم پس چرا ما نشنیدیم، وقتی هدایت شدند رفتند دیدند که صحت دارد آمدند گفتند ما می گوییم خب ولی اگر قرار باشد پیامبر هم باشد پس چرا مثل موسی(ع) معجزه ندارد؟ خداوند می فرمایند اینان پیش تر هم به آن چه که موسی(ع) داشت کافر نشدند؟ ندیدید که کافر شدند؟ گفتند تورات و قرآن دو جادو هستند وقتی این را به آن ها جواب دادند گفتند ای بابا هم آن تورات جادو بود هم این قرآن جادو است، دو جادو که با هم و به دنبال هم هستند یا به عبارتی یکی در دل آن یکی است و گفتند ما منکر هر دو هستیم.
امروزه شما در اطرافتان خیلی زیاد از این حرف ها می شنوید، درعین آگاهی، آدم ها از این گفتگوها می زنند حتی خیلی ها قبول هم ندارند ولی با همه این ها انکار نمی کنند با آن ها هم قدم و همراه می شوند که مبادا پرستیژشان پایین بیاید. مراقب باشید دوره ی بسیار بد و سختی است، علی الخصوص کسانی که بچه و نوجوان دارند با هر کسی رفت و آمد نکنید، هر فضایی را در اختیارشان نگذارید، نگویید بچه باید خودش ببیند بعد خودش انتخاب کند، الان بچه های زیر 18 سال را قانون اجازه خیلی از کارها را به آن ها نمی دهد آن وقت شما انتظار دارید که این ها فهم کامل داشته باشند که خودشان انتخاب کنند، بعدا برای این کار وقت بسیار است شما در اختیارشان نگذارید چون بعدا باید پاسخگوی این ماجرا باشید، اگر در منزلتان بساط خیلی مسائل پهن می شود مراقب باشید نگویید که بچه های من این ها کارهای زشتی است نبینید این ها این کار ها را انجام می دهند ما مجبوریم، نه اصلا مجبوری ندارد، در دین ما این قصه ها را نداریم.
قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۹﴾
بگو اگر راست می گویید کتابی از خدا بیاورید که از این دو هدایت کننده تر باشد تا همه از آن پیروی کنیم.
می گوید هر دو جادو هستد، قبول است، تو یک چیزی بیاور که از این دو بالاتر باشد ما بتوانیم از آن پیروی کنیم و قوانین زندگی مان را استخراج کنیم.
فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۰﴾
پس اگر پاسخت ندادند بدان که فقط آن ها دنباله رو هوس های خودشان هستند. معمولا اگر از این افراد چنین چیزهایی را بخواهید فورا مغلطه می کنند و در مغلطه از بحث خارج می شوند، چرا؟ چون نمی توانند بیاورند، خداوند می فرماید اگر نتوانستند جوابتان را بدهند و آن چیزی را که باید پاسخ می دادند نیاوردند بدانید که این ها فقط دنباله رو هوس هایشان هستند.
و کیست گمراه تر از آن که به جای هدایت خدا از هوای نفس خود پیروی کند.
شما از هوای نفس هایی که در جامعه ی بشری امروز تحت عناوین بسیار زیبا می چرخد پیروی نکنید، ببینید آیا این کلام ها و گفتگوها در کتاب خدا وجود دارد یا خیر، اگر دارد دنبال کنید که آخر گفتگوها به کجا می رسد، پس مراقب معاشرت ها، انتخاب دوست ها، انتخاب خانواده ها باشید.
البته خدا مردم ستمکار را هدایت نمی کند.
ستمکاری فقط این نیست که بروند و مردم غزه و لبنان و سوریه را قلع و قمع کنند، ستمکار ترین انسان ها کسانی هستند که به نفس خودشان ظلم می کنند، گناه می کنند و با آن گناه از دنیا می روند این ها بدترین حالت هستند.
یک جوانی با ماهی 7 میلیون حسابرسی یک مجموعه ای را انجام می دهد دولت برای آن مجموعه مبلغ هنگفتی مالیات نوشته لیست کسانی را که مالیات می نویسند و کارها را انجام می دهند آوردند جلویش گذاشتند می گویند با آن ها تماس بگیر ببیند کدامشان اهلش هستند و می توانی با آن ها وارد یک معامله ای بشوی تا ما یک مبلغی به او بدهیم و ماجرا را جمع و جور کنیم، آمده از من می پرسد من چه کار کنم؟ شما باشید چه می گویید؟ شدیدا هم پول نیاز دارد، درس می خواند هزینه دارد، در خیابان می خواهی از این جا تا سر کوچه بروی کف کفش که ساییده می شود هزینه دارد، باید هوایش را داشته باشی، به او گفتم لیست را جلویشان بگذار بگو شما پیدا کنید پیشنهادتان را بگویید من لیست های کارخانه را دستشان می دهم، گفت قبول نمی کنند، گفتم بیا بیرون، دستت را در جیب بگذار در کوچه راه برو و هوا بخور، خدا روزی بنده ای را که نمی خواهد حرام کار کند می رساند. مراقب باشید از وعده هایی که در آن رگه ای از تاریکی و تلخی وجود دارد خودتان را گول نزنید، پرهیز کنید، چه خانم ها که در محل زندگی شان است و چه آقایان که در محل کارشان است.