بخشی از گفتگوی آقا امیرالمومنین(ع) از خطبه 86 نهج البلاغه
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مقالات گوناگون اهل بیت
- بازدید: 92
-
بسم الله الرحمن الرحیم
امسال چه توفیق بزرگی بود، بدون اینکه خودم متوجه باشم سراغ کتابخانه ام رفتم، نمی دانم چطور شد نهج البلاغه را برداشتم و این 10 شب را با نهج البلاغه طی کردیم،
برای من که توفیق بزرگی بود شما را نمی دانم. با اینکه من می گویم،بیشتر از یک بار، دو بار هم نهج البلاغه را خوانده بودم، ولی هر بار که می خوانیم، مثل قرآن که هر بار می خوانیم یک جور دیگر می فهمیم، این هم همین طور است .
خطبه 86 از نهج البلاغه
حضرت در این خطبه در 4 بخش سخن می گویند:
بخش اول : بیان اوصاف خداوند .
بخش دوم : دعوت مردم برای توجه به هدف آفرینش.
بخش سوم: اهمیت قرآن کریم.
بخش چهارم : برحذر داشتن مردم از برخی صفات رذیله و ذکر اوصاف برخی خوبان .
بی شک خداوند به تمام اسرار نهان شما آگاه است، پس حواستان را جمع کنید، چیزی را در آن قایم نکنید، فکر کنید که من ندانستم پس خدا هم نمی داند، چه خوب شد از دهانم بیرون نرفت به او نگفتم ، ولی از دهانت نزد خدا دررفت . بی شک خداوند به تمام اسرار نهان شما آگاه، از راز و باطن همه باخبر است، باطن ها را تمیز نگاه دارید، چطور شد وقتی لباس تن شما یک لکه دارد، سریع با یک چیزی می شویید و تمیزش می کنید وگرنه نمی پوشید، باطن شما از لباس روی شما باید تمیزتر باشد . به همه چیز احاطه دارد، بر همه چیز غالب و پیروز، بر هر چیزی توانا است. خداوند در هر ثانیه و دقیقه ای بر آنچه که آفریده، یعنی کل جهان هستی غلبه دارد، و در تمامی آنها پیروز است هرچه را که اراده کند چون توانا و قادر است می تواند انجام دهد. پس هر کس از شما در مهلت عمر خود که هنوز مرگ دست از آستین بیرون نیاورده دست به کار شود و به اعمال نیکو بپردازد، روی دستش می زند می گوید ای خدا، من چکار کردم ؟ چقدر باختم، هنوز هم مانده است هنوز مرگ تو را نبرده است، تا نبرده، حالا هرچی باقی مانده است، دست به کار شو به اعمال نیکو بپرداز، هرکدام از ما در فرصتی که دارد تلاش کند قبل از آنکه گرفتاری ها مانع کار او شوند، خدای من شاهد است، امروز اشکم درآمد، غذاهایی که دیروز دوستمان آوردند و ما فرستادیم رفت باید می آمدید و می دیدید، بعضی از خانواده هایی که این ها را تحویل گرفته بودند 2 یا 3 روز غذا نخورده بودند . خیلی سخت… ما الان نفس را می کشیم و بیرون می دهیم، در ایامی که نفسی می کشد قبل از آنکه مرگ ،گلویش را بفشارد قدمی بردارد، دیروز یک قدم کوچولو بود، امروز هم باز یک قدم کوچولو بود، امروز هم تعدادی غذا با یک سری از دوستانمان به 4 تا منطقه فرستادیم. و از این دنیا که محل کوچ است برای جایگاه ابدی توشه برچیند. از اینجا می خواهی شمال بروی یک کلبه آنجا داری، 2 روز قبل شروع می کنی به ساک بستن و وقتی که برمی گردی 2 روز طول می کشد تا ساک هایت را باز کنی، چه خبر است ؟ خب یک ساک را ببند برای آخرت، آن هم ذره ذره جمع کن و داخل آن بریز.
پس ای مردم، شما را به خدا، شما را به خدا، امیرالمومنین 2 بار این قسم را می دهد، او(خدا) که از شما خواسته است حافظ و نگهبان قرآن باشید و حقوقش را نزد شما به امانت سپرده است پاس دارید، چرا که خدای سبحان شما را بیهوده نیافریده است، ما بی خودی آفرینش نشدیم، ، چند شب گذشته یک آقایی را در برنامه تلویزیونی حسینیه معلی نگاه میکردم ایشان 10 سال به خاطر مسائل مالی زندان بودند و در آن جا یک تابلوی بزرگ معرق با قطعه های کوچک چوب انجام داده بود یک چیز فوق العاده ای بود، آدم حیرت می کند، ما آن تابلو نیستیم، ما تحرک می کنیم، ما کار میکنیم ، ما این ور و آن ور می رویم، ما خوبی می کنیم و آزار می رسانیم. خدای سبحان شما را بیهوده نیافریده پس به حال خودتان هم وا نگذاشته است. در گمراهی و کوری شما را رها نساخته است راه خیر و شر را برای شما در قرآن نشان داده است. یک قرآن در کتابخانه ات است برو نگاه کن مثل آن قرآن در سینه ات است، وقتی توانستی آن را با دقت بخوانی و امانت دار باشی، به آن قرآنی که در سینه ات هست دسترسی پیدا می کنی، که اصل تو است. در گمراهی و کوری رهایتان نساخته، راه خیر و شر را برایتان نشان داده، او ازاعمال شما باخبر است مدت زندگی شما را مشخص کرده است، پس یک سرسوزن این ور یا آن ور نمی شود طرف با ماشین زد و یکی را کشت، درست است که او با ماشین زده و این را کشته است ولی تو مطمئن باش او عمرش اینجا تمام می شد بیشتر از این عمر نداشت . خب ، حالا بگوییم پس آن کسی که به این زده است تنبیه اش نکنیم ؟ تنبیه او جای خودش است تنبیه اش کنید هرچه جرمش است مجازات کنید، ولی بالا و پایین نپر که اگر تو به این نزده بودی نمی مرد، حتماً می مرد . او از اعمال شما با خبر است و مدت زندگی شما را مشخص کرده است، کتابی بر شما نازل کرده است که بیانگر همه چیز است، او رسولش را روزگاری در میان شما زندگی بخشید تا برای او و شما دین را به اکمال رساند یعنی نهایتش . آنچه را که در قرآن نازل کرده و مورد رضای او است تحقق بخشد. خداوند عالم رسول و پیغمبری را برای ما فرستاد که قرآن را توسط این پیامبر(ٌص) برای ما خواند برای اینکه تا زمانی که پیامبر(ص) زنده است، تحقق تمام آن چیزهایی که در قرآن آمده است را به صورت تمام و کمال برای ما در دنیا نشان دهد، آخر اگر نمی کردند، می گفتند که ما این قرآن را نمی فهمیم . پیغمبر(ص) آمد، هم با زبان و هم با عمل گفت. او با زبان پیامبرش کارهای خوب و بد، بایدها و نبایدها را به شما ابلاغ کرد، اوامر و نواهی را آموزش داد، راه عذر را بست، حجت بر شما تمام کرد . این همان چیزی است که آقا امام حسین (ع) ظهر عاشورا در صحرای کربلا انجام داد. خدای تعالی پیش از کیفر شما را هشدار داد. از عذاب های سختی که در پیش روی دارید برحذر داشت، پس اینک روزهای باقیمانده ی عمر خود را غنیمت شمارید، صبر و پایداری بر اطاعت و ترک معصیت را پیشه کنید . وقتی ما می خواهیم یک کاری را انجام دهیم انگار جانمان در می آید، بابا اذان را داده اند دیگر، تو هم که کاری نداری، پاشو برو نمازت را بخوان و بیا، می گوید الان… خب مگر چه کار میکنی؟ بگذار این دوتا را هم ببینم مطالب ها را در تلفن همراه جابه جا می کند. صبر و پایداری در اطاعت، خداوند فرموده در اطاعت از آنچه که خداوند به شما دستور داده صبر، پایداری و استقامت کنید، همچنین در ترک معصیت صبر و پایداری کنید، معصیت کردن را ترک کنید، دیگر بعد از این دهه اول محرم وقتی از این فضا جدا می شوید، که جدا هم نمی شویم، سوم و شب هفت داریم، باز هم با هم خواهیم بود ولی فی الواقع اگر نخواهیم عمل کننده باشیم هیچ کدام آن ها به درد ما نمیخورد. چرا که عمر باقی مانده در مقابل روزهای زیادی که به غفلت گذراندید و از پندها روی گرداندید بسیار کم است، حالا ممکن است طرف فقط 15 سال داشته باشد اوضاعی را نگذرانده پیش رویش ممکن است 70 سالی باشد ولی آن 15 سال چون عادت کرده به غفلت ماندن، این 70 سال را هم خیلی نمی تواند بهره ببرد .
از پندها روی گرداندیم، زیاد خودتان را بالا ندانید، از نصایح دیگران گوش کنید، تو سواد داری الهی شکر ولی خیلی از باسواد های خیلی بالای ما در حد یک چوپان بی سواد معرفت و درک ندارند از حقیقت هستی چیزی نمی فهمند. به خودتان بیش از حد، مجال و رخصت ندهید که شما را به ستم کاری و بی بند و باری بکشاند، شما را با سستی در عمل به دین، در سیاه چال گناهان بیفکند، اینقدر به خودتان جایزه ندهید، جایزه پشت جایزه . می گوید من آخرین وهله ی شب، نمازم را میخوانم میپرسم چرا ؟ می گوید برای آن که با وضو به رختخواب بروم در خانه تان آب پیدا نمی شود ؟ تو اول وقت بخوان آخر شب هم آبی به صورتت بزن که می خوابی چرک و چولش رفته باشد، نمی شود ؟
بنده در خانواده مذهبی بزرگ شدم ولی همیشه پشت بام که می خوابیدیم ستاره ها را نگاه می کردم و با انگشتم ستاره ها را بازی میدادم خوشم می آمد بعد همیشه می گفتم این ستاره ها را چه کسی آن بالا نگه می دارد؟ خودم به خودم می گفتم مگر مادرم نگفت خدا نگه می دارد؟ حتما خدا . اگر خدا نگه می دارد پس دستش کجاست دنبال دستش می گشتم که این ستاره ها کف دستش است . من خدا را این طور با استدلال با خودم پیدا کردم . خلاصه بالا آمدم، تا وقتی که حج تمتع رفتم دور خانه خدا ، آن خانه خشت و گل در اصل نشستم و چرخش آدم ها را دیدم در حج تمتع خیلی چیزها را دیدم برای همین چه قدر عشق کرده بودم که من بالاخره خدا را پیدا کردم وقتی آمدم به یکی از دوستانمان گفتم می دانی بعد از سال ها خدا را پیدا کردم انگار تا حالا او را ندیده بودم . گذشت، چند سال بعد حج عمره رفتم آنجا باز اتفاقات عجیب و غریب افتاد وقتی برگشتم باز همان دوستمان آمد هم دیگر را که دیدیم به او گفتم می دانی تازه فهمیدم اصلا خدا را نمی شناختم گفت اگر تو این را بگویی پس ما چه بگوییم ؟ گفتم حالا می فهمم که تازه خدا را شناختم، می فهمید ؟ خیلی به خودتان غره نشوید هر وقت خودش بخواهد خودش را به شما نشان می دهد هنوز هم مدعی نیستم که خدا را شناختم . ولی یک چیزی، یک کسی هست که هر وقت صدایش می کنم حس می کنم که بغلم می کند با او آرام می گیرم . شب هایی که پشت سر گذاشتیم خیلی سینه زدید خدا اجرتان دهد در این حسینیه غوغایی بود خودتان نمی دانید چه خبر بود شاید اگر می فهمیدید اینجا غش می کردید من هم که حوصله حال آوردن هیچ کدامتان را نداشتم ولی واقعیت این است به یک چیزی خوب فکر کنید، امام حسین(ع) را کشتند و شهید شد روی خاک های کربلا افتاد عن قریب اگر آنجا بماند خیلی زود به اعتقاد آنها می پوسد و خاک می شود مگر غیر از این است ؟ چرا عمر بن سعد داوطلب می طلبد برای این که اسب هایشان را نعل جدید بزنند و بر پیکر مبارک امام اسب بتازند؟ هیچ وقت به آن فکر کردید من خیلی به آن فکر کرده بودم که چرا باید این کار را بکند؟ بدن مرده را چرا اسب می تازانی؟ از آن بدن مرده چه می خواستی؟ امروز فهمیدم چه می خواست، فکر می کردند حسین(ع) با آن قد رعنا و ماهیت جسمش حسین است . اگر مضمحل شود و هیچ چیز نماند، هیچ کس نبیند، دیگر کسی حسین(ع) را نمی شناسد . 1200 و اندی سال گذشت و هنوز حسین حسین است تکرار می شود باز هم تکرار می شود امروز اسراییل است، کافر است و ستمگر، خدا چیست؟ می دانید چه کار می کند ؟ آیا حکومت فلسطین را می خواهد ؟ نه .می خواهد از فلسطین هیچ چیز نماند، وقتی غذاها و کمک های مردمی را به آنها می رسانند همه شان را می کشد . به ماجراها هوشیار هستید ؟ اگر امروز آن جا را هوشیار نباشیم فردا ما هستیم، می دانید؟ ایران نباید باشد، وقتی که ظلم از حد گذشت انسان ها خموده میشوند، ذلت و زشتی را پذیرا میشوند. آیا کسی هست خلاف گفته من را بگوید ؟ بگویید گوش می کنم . بنده امروز برای خودم نوحه ها را گوش کردم گریه کردم کمی نهج البلاغه مطالعه کردم ولی خدا را شکر کردم و خوشحال بودم که بالاخره فهمیدم . شمر 40 مرتبه پیاده به حج رفته بود، بعد می گوید کسی نیست گلوی آن بچه را پاره کند چرا؟ چون دیگر باقی نماند. مواظب خودتان باشید که باقی باشید . من هم امروز هستم و فردا نیستم، من نباشم، من چه کسی هستم ؟ من امروز مانند راننده اسنپی ها که اگر امروز این راننده نباشد فردا یکی دیگر جای آن هست، من هم همان هستم، امروز هستم ، فردا نیستم یکی دیگر جای من است، اما شما کجا هستید ؟ با خودتان عهد کردید، اگر امسال از محرم بیرون روید، اگر منتظر امامتان هستید، و به یک نقطه ثابت نرسیده باشید دیگر نمی دانم بقیه اش را خودتان می دانید، ببینید چه اتفاقی برایتان خواهد افتاد؟ امسال این ملت مسلمان ایران که دنیا چشم به آن دوخته است و علی الظاهر پشتیبانی می کند خدا میداند چه قدر راست باشد، چشم دوخته تا ببیند شما کجا هستید ؟ دوباره به کدام فضا بر می گردید؟ فضای اصالتِ مسلمان و مومن بودنتان و بعد ایرانی بودنتان. این مهم است مسلمان و مومن هستید و بعد ایرانی .