سفر اربعین و کرم اهل بیت (ع) پیغمبر(ص)
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مقالات گوناگون اهل بیت
- بازدید: 90
-
بسم الله الرحمن الرحیم
کدو از کَرَم آب میخورد، کدو را که همه می شناسید چه کدو حلوایی باشد چه کدو سبز. کدو از کَرَم آب می خورد این یعنی چه؟ مفهوم اش چیست؟ کدو به آب نیاز دارد، تخم کدو را کاشتید
ولی اگر آب نخورد بارور نمیشود. پس کدو آب نیاز دارد تا بارور شود کشاورز به محصول خودش آب میدهد. حالا مهم این است که آب از کجا می آید؟ آب از آسمان می آید. چطور از آسمان آب می آید؟ این کَرَم پروردگار است موجوداتی را که خلق کرده است بی روزی نمی گذارد، کشاورزی که زحمتکش است بهره ببرد کدوی کاشته شده هم از کَرَم کشاورز بارور میشود و محصول خوبی را ارائه میکند. شما در این قصه کجا هستید؟ من و تو هم الان کدو هستیم کشاورز ما پیغمبر خدا و اهلیت بیتش هستند، اما کَرَم بزرگ، خداوند است که بر بنده اش، بندگانی افضل تر می فرستد، ما بنده هستیم پیامبر(ص) و امام هم بنده هستند خودش در قرآن میگوید من نمیگویم خدایی نکرده کفر باشد، میگوید به اینها بگو که تو بنده ای از بندگان من، مثل بقیه میخوری می آشامی و… کَرَم بزرگ خدا را ببین که به بنده اش که پیغمبر است و به امامانش بر بنده اش که من و شما هستیم، همان کدو ها، بندگانی افضل تر می فرستد خیلی بالاتر از ما، نکند فکر کردید پیغمبر مثل ما است خدا گفت پیغمبر مثل شماست بنده است اما نگفت درجه اش مثل شماست. پیامبر و اهل بیتش را میفرستد که بندگانی افضل ترند این پیغمبر همراه خودش کتاب دارد، در این کتاب تمامی گفتار و کلام الهی گنجانده شده تا بندگانی که قادر نیستند کلام پروردگار را به گوش دل بشنوند از کَرَم خدا بی نصیب نمانند. آن چوپانی که در بیابان میرود و گوسفندانش را هِی می کند کجا میرود قرآن میخواند کجا میرود سواد یاد میگیرد او با قلبش با خدا حرف میزند و از او می آموزد چگونه زندگی کند . خداوند بندگانی افضل تر فرستاد که بر بندگانی چون من و شما بیایند کلام خدا را بیاورند داخل کتابی به صورت عینی با کلام حضرت حق یا عبارت بهتر با کرم پروردگار مان آشنا شویم بهره ببریم بارور شویم پس ما قرآن و راهنمایی که قرآن را می آورد داریم، کرم خدا همین راهنما و همین کتاب هستند. کدو ها کجا هستند؟ مثل ما بعضی هایشان فِر می خورند یک گوشه ای تاریک می افتند عمل نمی آیند اگر هم عمل بیایند ناقص میشوند بعضی ها یشان نه فِر نمی خورد سختی آفتاب را تحمل میکنند زیر آفتاب آب به آنها می رسد داغ، و داغی آفتاب هم تحمل میکنند از کرم کدو می شود حال می آید.
میدانید کلامی را که بکار بردم کجا شنیدم این کلام یا این مثل را در کلام افغانی های بی سواد شنیدم افغانی های بی سواد این را به کار میبرند هر جا که به خیری یا برکتی میرسند میگویند کدو از کَرَم آب میخورد یعنی من که پیش تو هستم و می خواهم کمکت کنم از کَرَم تو من هم بهره میبرم شما هیچ وقت کَرَم دیگران بوده اید که کدو های زیر دستتان از کرمتان بهره ببرند و بالا بیایند اگر نبودید متاسفم چون دیگر خیلی دیر میشود.
من 3 سال است که به لطف پروردگار و توجه خاص مولا حسین بن علی (ع) در اربعین به زیارت میروم، هر سال که رفتم دری از درهای آگاهی و معرفت به رویم گشاده شد. 2 سال قبل را که رفتم دوست عزیزمان محبت میکرد با خانواده اش فرودگاه می آمد هر بار میگفت سفرنامه یادت نرود منم میخندیدم میگفتم، ببینم، عملا هیچ چیز نتوانستم بنویسم چون خیلی عمقش سنگین است، سنگین تر از آنچه که بتوانیم فکرش را بکنیم .امسال که رفتیم خیلی شلوغ تر از سال های پیش بود، خیلی داغ تر و سوزاننده تر. از یک سو بسیار عالی است چون این نشانه ی توجه و محبت مسلمانان به اهل بیت پیامبر(ص) است، چقدر خوب است، آدم لذت می برد از اینکه می بیند مسلمانان به اهل بیت پیامبر(ص) اینطوری می آیند . باور نمی کنید، روی آسفالت داغ داغ، که کف پای شما در کفش هم می سوزد، کفش هایش را می کَند، بعضی ها جوراب هایشان را هم می کَنند و روی این آسفالت ها راه می روند اوف اوف هم نمی کنند انگار نه انگار . آنجا با خودم گفتم، این ها چه کدوهای خوبی هستند چون کل کَرَم آقایشان را می برند . آیا از این کَرَم چیزی می ماند که به ما برسد ؟ همه طرف خودمان را می پاییم ضد آفتاب هم می زنیم مراقبت هم میکنیم کلاه هم می گذاریم و 1000 تا کار دیگر . پس خیلی جای شکر دارد وقتی شلوغ تر است . الحمدا... . اما یک نکته یی بسیار حائز اهمیت است اینکه، همانگونه که هر کشوری یک پرچمی دارد، هرکجا پرچم ما را ببینند می گویند ایران است در هر منطقه ای از دنیا که باشد که به این پرچم، ایران شناخته می شود هر هیئتی در این خیابان ها راه برود، در کربلا راه برود، در هر کجای دنیا راه برود، آن پرچم را می خوانند و می فهمند این افرادی که این پرچم را حمل می کنند دلباخته ی کدام معصوم خدا هستند محبان امام حسن (ع)، محبان امام حسین (ع)، محبان خانم حضرت زینب (س) و ... . مسلمانانی که در اربعین حضور پیدا می کنند، همه بر پیشانی شان می بایستی مُهر عاشقی شان برای لااقل یک معصوم کوبیده شده باشد در آینه خودتان را نگاه کردید ببینید یک دانه مهر روی پیشانی شما هست ؟ اما فی الواقع اینطوری نیست.
ما آخرین زیارتمان را در کاظمین داشتیم خدمت آقا موسی بن جعفر (ع) و امام جواد (ع) بودیم من از بچگی خودم، بچگی که می گویم یعنی واقعاً بچگی 3 یا 4 ساله، خودم را هر ماهه در روضه ی آقا موسی بن جعفر (ع) پیدا کردم چون در خانه مان داشتیم یک آقای سیدی بود در همین نزدیکی خودمان می نشست هر ماهه می آمد اگر هیچ کسی هم خانه مان نبود، مادربزرگم و مادرم و من و خواهرم می نشستیم ایشان یک چای هم می خوردند و بعد یک روضه ی آقای موسی بن جعفر(ع) می خواندند و می رفتند بزرگ تر و بزرگتر شدم من همچنان در محضر این آقا بودم به گونه ای که همیشه فکر می کردم مولا موسی بن جعفر (ع) امام من است و بس، و به این مسئله افتخار می کردم . این بار پسرم تلاش کرد چندبار قسمت من کرد و تا پای ضریح برد، عاقبتش بخیر باشد. دستم را که به شیشه ی روی ضریح زدم با ایشان گفتگو کردم، گفتم که آقا خیلی شرمنده ات هستم این کدو از کَرَم شما هنوز آب نخورده است . می دانید چرا ؟ من کار بد نمی کنم، نه برای کسی بدخواهی می کنم، نه کار بد می کنم ، نه آن قید و بندهایی که شرع دین برایمان تعیین کرده است زیر پا می گذارم . اما، هنوز یک مواردی پیش می آید که خشم می کنم، عصبانی می شوم آقا جان، هنوز نتوانستم مثل شما فرو برنده ی خشمم باشم درست است که آنقدر این خشم را جمع کردم که دیگر گاهی اوقات شاید از 2 یا 3 دقیقه هم فراتر نمی رود، ولی هنوز هست، پس این کدو کِرم خورده است به درد نمی خورد، برای چه پای ضریح آقا موسی بن جعفر (ع) می روی ؟ چرا می روی آبروی آقا موسی بن جعفر (ع) را می بری ؟ همینطور که با ایشان حرف می زدم عرق شرم روی پیشانی ام نشست. بخشندگی خصلت خوبی است، نه ؟ من هرچه داشته باشم و کسی نیاز داشته باشد به او میدهم هیچ وقت هم به خاطرم نمی ماند که این برای من بوده و به یکی بخشیده ام . خودم داده ام رفت دیگر، کسی که زورم نکرده بود اما بخشندگی فقط این نیست اشتباه نکن ماهی آنقدر پول می دهم، من ماهی برای چند تا یتیم خرج می دهم … این بخشندگی پول و مال یک جزء از بخشندگی است، هنوز هستند کسانی که من نتوانستم از عمق وجودم آنها را برای کارهایی که کردند ببخشم، دلم می سوزد.
3 سال است در این اربعین با سختی به آنجا می روم و پای ضریح آقا می ایستم و هر 3 سال هم همین را می گویم ولی خب خیلی آزار دیدم خیلی اذیت شدم وقتی خیلی اذیت میشوی چه کار می کنی ؟ ولی خب امسال این سویش را هم نگاه کردم و گفتم آقا ببخشید این کدو از کَرَم امام جواد (ع) هم بهره ای نبرده است پس با چه زندگی کنم ؟ پس من با چه رویی امام زمان (عج) را صدا کنم ؟ همه ی شما مگر نمی گویید عجل لولیک الفرج ؟ خجالت می کشم . روی ام نمی شود آخر، رویِ شما می شود که بگویید ؟ شما با خودتان چه کار کردید، آیا پیدا کردید که در کجا چرخ دنده های درون تان لنگ می زند ؟ دنده هایی که می چرخد را دیدید؟ لااقل برای دوچرخه را همه دیدند . اگر یک دانه از مدار ایراد پیدا کرده باشد ، به صدا می افتد، شما پیدا کرده اید که چرخ دنده های درونی تان کجا لنگ می زند و صدا می کند ؟ صاحب کَرَم شما می بیند و تاسف می خورد که از آنچه که نزد پروردگارتان برای شما کسب نموده شما نمی توانید بهره ببرید . شما آنچه را که امام زمان (عج) از خداوند برای شما تقاضا کرده است نمی توانید بهره ببرید .
ما نجف و کربلا بودیم، دو نقطه ی بزرگی که مظاهر کَرم برای کدوهایی که خودشان را در طول یکسال از دریافت کَرَم از صاحب کَرَم دور کرده بودند، یک سری خصلت ها ما را از صاحب کَرَم دور می کند، بارقه های بخشش و کَرم آشکار است علی الخصوص این دوره برای همین من می گویم دوره آخرالزمان است. برای همین می گویم ، دست و پایتان را جمع کنید . حالا با خودتان فکر کنید در نجف و کربلا با چه چیزهایی روبرو هستید ؟ آیا امسال قبل از رفتن به کربلا طهارت فکری و قلبی برای خودتان بوجود آورده اید؟ می گوید یعنی چه؟ این 10 بیت شعر را برایتان می خوانم شما برای خودتان هرچه خواستید فکر کنید:
کربلای عمر هرکس بی گمان خواهد رسید
( یک جایی میرسد همه چیزت را باید قربانی کنی آیا آماده ای همه چیز را قربانی کنی؟)
روز عاشورای ما هم یک زمان خواهد رسید
عاقبت باید حسینی رفت از دار جهان - (یزیدی نباش)
ور نه در بِستر به سر عمر گران خواهد رسید - (در رختخوابت این عمر سنگین به سر می رسد)
دست و پنجه نرم کردن با شهادت ساده نیست
هر کسی کرب و بلایی شد به آن خواهد رسید
نوکر ارباب، پیوسته دلش باشد جوان - (اندوه، دلشکستگی، افسردگی، ممنوع)
پیر هم گردد به آقایش جوان خواهد رسید
پیرزن رفت خدمت پیامبر(ص) گفت آقا یا رسول الله آیا به بهشت پیر زنها را راه می دهند؟ فرمودند خیر، گریه کنان می رفت صحابه گفتند آقا جان چه شد؟ گفت: بروید به او بگویید همه آنهایی که به بهشت می رسند جوان می شوند می روند داخل، پیر نمی روند داخل، اگر بهشتی باشد پیر نمی رود داخل،جوان می رود.
غم مخور پای پیاده، کربلا روزی نشد
عاقبت یک روز جا مانده دوان خواهد رسید - (آنکه باقی مانده بدو بدو می رسد)
دست بی مهری نباید داد با ارباب چون
دست پر مهرش به دست دوستان خواهد رسید
(تو دوست هستی یا دشمن؟ تو در سپاه یزید هستی یا در سپاه امام اول این را تعیین کن آن وقت دنبال دست آقا بگرد)
آزمایش های تو در تو، به دل صیقل دهد
(امروز این نشد فردا آن نشد امروز این اذیت کرد فردا او اذیت کرد، امروز این پدرم را درآورد، فردا آن پدرم را درآورد، باورتان نمی شود من در کربلا چند بار گفتم خدایا مرگ، از این همه درد خسته شدم ، اما بعد دوباره گفتم غلط کردم، شاهد من دوستمان که همیشه کنارم بودند، بعد دوباره گفتم غلط کردم مرگ نمی خواهم هنوز تا فرصت هست باید دوید )
وانگهی روزی جواب امتحان خواهد رسید
(شما نگران نباش جواب امتحانت می آید میگوید تو چکاره ای؟)
اشک عاشق تازه روز اربعین گل می کند
آشنا باشیم زنگ کاروان خواهد رسید
ناله ی زینب کند کاری که بر هَل مِن مُعین
پاسخ لبیک از کل جهان خواهد رسید
گر بماند نزد حق یک روز از عمر جهان
طالب خون خدا، صاحب زمان خواهد رسید
اربعین برای خودش قصه ها و حرفها دارد، اگر کتابهای بسیار هم بنویسی تمام نمیشود، آدمهای زیادی را آنجا می بینی که با حداقل درآمد آنجا چه کار می کنند، همه دار و ندارشان را خرج می کنند، امروز تا سال بعد همین روز، عهد کنید هرچه غلط است حذف کنید، اگر نتوانید دیگر هیچ وقت نمی توانید روز به روز امتحانات سخت تر می شود، یک روزی برای بچه ها امتحان بابا آب داد بود، امروز برای بچه ها 20 تا کتاب کنکور می خرند، تازه باز هم کنکور قبول نمی شوند، حکایت همین است، یک روزی بود برای ساده دلان امتحانات ساده بود، امروز دیگر از این خبرها نیست، پس تا دیر نشده بجنبید.