Logo

پایان ماه صفر و نگاهی اجمالی به آیه اکمال

بسم الله الرحمن الرحیم

ماه صفر هم به پایان رسید، دهه محرم و عاشورا و اربعین هم در حال رفتن است یادش هم از یادتان خواهد رفت، قانون این جهان است که هر آمدنی را رفتنی است، شاید این بهترین باشد چرا که اگر تمام ایام سال در همه ی عمر روز عاشورا بود چه میشد، بر انسان چه می گذشت؟

روزگذشته سال روز رحلت پیغمبر پیامبر اعظم محمد مصطفی (ص) و شهادت مظلومانه ی کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع) بود، فردا هم سال روز شهادت هشتمین اختر آسمان ولایت مولا علی بن موسی الرضا (ع) را در پیش داریم، شما را نمی دانم اما من تا این سن که رسیدم هرگز محرم و صفری را تا این حد سخت نگذراندم، همیشه گفتم سخت بود، فلان چیز، فلان کار سخت بود، اما معنای سختی را به اندازه ی امسال نچشیدم و نفهمیدم . به این ماجرا بسیار فکر کردم سال های گذشته بعد از گذران دهه ی اول محرم و روز عاشورا به زندگی روزمره ام برمی گشتم، همان کاری که همه ی شما انجام می دادید، به زندگی های روزمره تان برمی گشتید، با خودم فکر می کردم نه اینکه رها کنم اما امسال نمی دانم برای من چه اتفاقی افتاد، برای من نامفهوم بود قابل درک نبود تا اینکه یک متنی را از مولانا خواندم، مولانا می گوید :
عقل چندان خوب است و مطلوب است که تو را بر در پادشاه برساند. چون بر درِ او رسیدی، عقل را طلاق بده که این ساعت عقل دیگر زیان تو است، راهزن است . چون به وی رسیدی، چه کسی ؟ پادشاه، خود را به او تسلیم کن، تو را با چون و چرا کاری نیست .
دهه ی اول محرم و عزاداری هایش در عمل ما را می برد تا به درِ پادشاه برسیم، یعنی همه چیز را بفهمیم و درک کنیم از آن به بعد نباید دیگر چون و چرا کنیم، اما باز هم می کنیم . مثلاً یک پارچه داری و می خواهی بدوزی خانم ها عاشق خیاطی هستند عقل می گوید تو این پارچه را قیچی نگذارحتماً ضایعش میکنی، نزد خیاط ببر، عقل تا اینجا خوب است که پارچه را به خیاط آوردی، حالا دیگر باید عقل را طلاق داد یعنی با خیاط چون و چرا نکن اینجا را اینجوری بدوز، آنجا را آن قدری بگیر، اینجا را اینجوری بِبُر و… دیگر حق نداری این کار را کنی . بیمار، عقل او را نزد طبیب می برد عالی است تا اینجا خوب است، اما بعد از آن دیگر باید خودش را به طبیب بسپارد حق ندارد به میل خودش هر کاری را انجام دهد، هر دارویی را عوض کند، از اینجا پیش او برود از این دکتر به آن دکتر برود، این دکتر را ترک کن و دکتری جدید آغاز کن ولی اگر نزد این دکتر رفتی، عقل تو را برده از این به بعد باید آنجا بایستی .
همه ی ما امسال قبل از محرم 12روز با اسرائیل ملعون دست و پنجه نرم کردیم، شما را نمی دانم اما برای من نعمتی بود چون قرار بود بترسم، ترسیدم، ولی باعث شد که یک مقدار وابستگی هایم را کم کردم اگر از این جا هم رفتم به خاطر این آقایانمان بود که دیدم حرف منطقی می زنند به من گفتند مادر اگر اتفاقی بیفتد پایین آوردن شما و دیگران خیلی کار سختی است دیدم راست می گویند من که نمی توانم هیچ کاری کنم، پس عقل می گوید به حرف این ها گوش کن وگرنه نترسیدم. وقتی می خواستم بروم هرچیزی که داشتم اینجا گذاشتم و رفتم این حرکت باعث شد که از وابستگی هایم نسبت به دنیا کم شود، در عوض با همه ی وجودم وارد محرم شدم و تا الان هنوز از محرم خارج نشدم، این خروج نکردن از محرم برای من یک محصول عجیبی داشت، اولاً دیدم که چقدر دین ما بزرگ و باعظمت است، چقدر خداوند ما را عنایت فرموده است ما چشممان را باز کردیم مسلمان بودیم در 5 یا 6 روزه گی در گوشمان شهادتین را خواندند ابتداً ما را مسلمان نامیدند چرا این قصه اینقدر مهم است ؟ می توانستیم یهودی یا مسیحی، کافر و بی دین باشیم اما از همان بدو تولد ما را مسلمان قرار داد، در قرآن قصه ی ادیان گذشته و پیامبران پیشین را می خوانیم همه ی پیامبران بزرگ و همه ی آنها قابل احترام هستند اما جالب اینجاست هرکدام آمده اند درس هایی از شریعت الهی را برای قوم خودشان آورده اند، آن زمان این قوم به این درس های شریعتی نیاز داشتند تا پیامبر بعدی آمد. این پیامبری که امروز بود پیامبر بعدی را نوید داد اما علی الخصوص همه ی آنها پیامبر آخرین را هم نوید دادند گفتند خواهد آمد، تا زمانی که آخرین پیامبر که همانا پیامبر ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) باشد ظهور نمود بعد از ظهور این پیغمبر مرحله به مرحله با کافران و مشرکان روبرو شد، همیشه نجنگید، سعی کرد تاثیرگذار باشد . شما که امت این پیغمبر هستید چقدر در محیط اطراف خودتان تاثیرگذار هستید؟ چقدر توانستید انسان ها را جذب دین تان کنید؟ چقدر توانستید یک طوری باشید که مردم از این نوعِ بودن شما آنقدر خوششان بیاید که ببینند تو به چه چیزی اعتقاد داری آیا اینطور بودید ؟ خیلی مهم است . چون ما باید همه ی این ها را جواب دهیم.
بالاخره یک روز پروردگار توسط جبرئیل آیه ای را نازل کرد، سوره مائده بخشی از آیه ی 3 ،
الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا
امروز امید کافران از آیین شما قطع شده است پس از آنها نترسید و از من بترسید امروز دینتان را برای شما کامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام نمودم دین اسلام را برایتان پسندیدم . بارها من این آیه را از سنین پایین تا به امروز خوانده بودم، اما این بار آیه برای من پیام دیگری داشت نمی دانم چه قدر بعد از خواندن این آیه در خانه ی خودم در سکوت بودم نه حرف زدم نه به جایی نگاه کردم و نه حرکت کردم. در این ایام پرهیاهو به تک تک نویدهای پروردگار نیازمندیم خداوند فرموده : امروز امید کافران از آیین شما قطع شده است، این جمله با خودش 2 پیام دارد :
1) کافران از این که بتوانند آیین اسلام را محو کنند قطع امید کردند.
پس نگران نباش، به زودی اسرائیل دنیا را می گیرد آمریکا چه ها می کند، از این خبرا نیست.
2) کافران بتوانند از این آیین بهره مند و بخشیده شوند.
آنها هم قطع امید شدند، چون خداوند کافری را که تا این حد در کفرش لجاجت می ورزد نخواهد بخشید ، شما چکار می‌کنید ؟ آیا باز هم روی بعضی از جملات تان پافشاری می کنید ؟ فکر می‌کنید بیشتر از قرآن می‌فهمید و میدانید ؟ خداوند سپس فرمود : پس از آنها نترسید این بالاترین امید است چرا که ما خودمان را در پناه پروردگار و امدادهای غیبی اش یافتیم و البته فرمود : و از من بترسید؛ یعنی مراقب باشید کاری نکنید که از این حوزه ی امن الهی بیرون بروید آیا به این تذکر توجه کردید تا امروز. از من بترسید؛ خدا مگر ترس دارد ؟ ترس از خدا خوفی است از اینکه اینقدر خوب نباشم مرا نگاه کند اینقدر بد شوم که دیگر مرا به حال خودم رها کند . خداوند فرمود : امروز دینتان را برای شما کامل نمودم نعمتم را بر شما تمام نمودم این کلام حکایت از آن دارد که برای یک زندگی، با اصول صحیح در دنیا در نهایت بندگی خالص همه ی دستورات، با این آیین داده شده است هر چه می‌خواهی در قرآن است منتها باید جوینده و طالب باشی و پس از این دیگر دستوری، پیامی و پیامبر مرسلی نخواهد بود. منتظر بعدی آن نباش پس جای هیچ گونه سخن و ایرادی دیگر نخواهد بود جز فقط اطاعت کردن.
سپس فرمود دین اسلام را برایتان پسندیدم . پس از این کلام، واقعا جز اطاعت هیچ نخواهد بود خداوندی که خالق کل هستی است خالق همه چیز اوست آیا ممکن است که در انتخاب دین برای ما اشتباه کند ؟ هرگز. عقل ما را تا دروازه قرآن و شناخت پیامبر(ص) و اهل بیتش آورد پس از آن دیگر پاسخ ندارد پس از آن دیگر قلب است.
اول مطلب از کلام مولانا برایتان خواندم که عقل چندان خوب است تا تو را بر در پادشاه آورد چون رسیدی عقل را طلاق دِه که از این به بعد عقل زیان است ولی چون به پادشاه رسیدی خود را تسلیم او کن. همین حکایت است ؛ عقل ما را به قرآن و کلام پروردگار رساند از اینجا به بعد نعلین عقل را از پا بیرون بیاورید. دیدید حضرت موسی(ع) به وادی ایمن که رسید خداوند دستور داد نعلین از پا بیرون بیاور، مقصود همان عقل است از اینجا به بعد دیگر نعلین عقل را از پا بیرون بیاورید به وادی مقدس عشق قدم بگذارید، وادی مقدس عشق همانا پذیرش کلام الهی از زبان پیامبر آخرینش با سرسپردگی کامل. 14 قرن از بعثت پیامبر(ص) میگذرد بعد از پیغمبر 11 ولی خدا آمدند پرچم هدایت را بر دوش گرفته و هر کدام انواع سختی‌ها و آزارها را تحمل کردند امّا دنیا بدون ولی خدا نمانده و نخواهد ماند.
ما شیعیان هر سال به عزای هر ولی خدا که می‌رسیم باید به خاطر داشته باشیم قبل از عزاداری و سیاه پوشیدن و گریستن سراغ شناخت جدیدی از اعمال و گفتار امام برویم تا در کمال شعور و فهم برای انسانی معصوم که پرچم هدایت را برای نسل بشر بر دوش کشید و این همه سختی را متحمل شد اشک بریزیم. در طول تاریخ مثل امام حسین (ع) و یارانش خیلی ها در طی جنگ ها مُردند چرا هیچ کدام نامی نیست؟ چون حسین بن علی(ع) موجود دیگری بود آیا ما آن قدر او را می شناسیم ؟ روزی که روز قیامت است از ما این شناخت و فهم را می خواهند چون همه چیز در اختیار ما است. برای ظهور آخرین ولی . از ته قلب و وجودمان دعا کنیم ان‌شاءا...
دل من گم شد اگر پیدا شد - دل من در کربلا در کاظمین ، در سامرا گم شد.
بسپارید امانات رضا
و اگر از تپش افتاد دلم - دلی که از تپش بیفتد میمیرد
ببریدش به ملاقات رضا
از رضا خواسته ام تا شاید
بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتند محال است ولی
دلخوشم من به محالات رضا
ناگهان نقّاره می‌زنند که حاجت روا شدم
امضا شد و کبوتر صحن و سرا شدم
در صحن مدتی است نشستم به انتظار
شاید که نوکر حرمِ با صفا شوم
دستم به شعرهای بهشتی نمی رسید
پس شاعر کرامت ایوان طلا شدم

تمام حقوق این سایت ، برای گروه تحقیقاتی مهدی موعود عج الله تعالی فرجه الشریف محفوظ است.