Logo

پرسش و پاسخ شماره صد و چهلم

بسم الله الرحمن الرحیم

صحبت از جمع: من در این مدت روی مفهوم خوشبختی خیلی فکر کردم برای من خیلی جالب بود که خوشبختی را از منظر قرآن ببینم، خوشبختی یک مفهوم انتزاعی است و همه ما یک مفهومی را از خوشبختی در ذهنمان داریم و ملاک ها و شاخص هایی را در زندگی خودمان داریم و بر اساس آن نتیجه می گیریم که خوشبخت هستیم یا نه. به نوشته هایی برخورد کردم که خوشبختی از منظر قرآن چگونه معنی و تعبیر می شود . آمده بودند خوشبختی را از ریشه فَلَحَ بررسی کرده بودند و می گفتند خوشبختی همان رستگاری است که کلمات زیادی در قرآن هست از فلح که مشتقات زیادی دارد حالا فلح و افعال آن و اسم هایی که در ادامه در قرآن از این ریشه ساخته می شود. یکی از اولین موارد خوشبختی را به 5 آیه ابتدایی سوره بقره اشاره کرده بودند که میگفتند 5 آیه اول سوره بقره بخشی از مفهومی که ما مدنظرمان است را آنجا مطرح کرده بودند. فرمودند در ابتدای سوره بقره خداوند به بنده ها تاکید می کنند که این کتاب و این منبعی که شما سراغ آن آمدید منبع موثقی است و هیچ شک و تردیدی در آن نداشته باشید همانطور که مشخص است؛ و این کتاب هدایتی است برای افراد باتقوا. در ادامه این آیه خداوند می فرماید کسانی که به غیب ایمان دارند و نماز را برپا می دارند و از آنچه که خداوند به آنها روزی داده بخشش می کنند. کسانی که به غیب ایمان دارند خوشبخت هستند و یا آنها آدم هایی هستند که خیلی چیزها را به افرادی که در زمین هستند نسبت نمی دهند بنابراین خوشبخت هستند . آنهایی که نماز را برپا می دارند افراد خوشبختی هستند که بالاخره خداوند این فرصت را داده که اذان را بشنویم تا نماز بخوانیم . می فرماید همین که شما پولی داشته باشید و از آن انفاق و بخشش کنید خوشبخت هستید . هر آنچه که از سمت خداوند نازل شده ایمان دارید و به کتب آسمانی قبل از آن هم ایمان دارید خوشبخت هستید. از مفلحون انتهای آیه نتیجه می گیرند که این نشانه های افراد خوشبخت و رستگار است که بیان کرده بودند که اگر ما همین اینها را در نظر بگیریم خوشبختی خودمان را به آدم ها و افرادی که در این دنیا هستند حال خوب خودمان را به حال بد دیگران گره نمی زنیم و خوشبختی خودمان تداوم دارد .
استاد : من هم یک جمله کوتاه اضافه کنم، آیه اول خداوند می فرماید این کتاب که در آن شکی نیست یعنی آنهایی که در مسیر دین و در محتوای قرآن به شک می افتند آنها مفلحون دیگر نیستند، نمی توانند باشند در اولین قدم نگاه کنید که چه کاره هستید. شک بد نیست چون همیشه آدم باید مراقب باشد، امروز من صدایی در خانه پسرم شنیدم شک کردم که این صدا از کجاست ایشان برای من توضیح دادند، این خوب است زیرا اشکالی را ممکن است برطرف کند ولی دقت کنیم وقتی خداوند در اولین آیه این را مطرح می کند باید خیلی حواسمان جمع باشد.
صحبت از جمع : شکی که در مورد آن صحبت فرمودید ممکن است در آیات قرآن با آن مواجه شویم ولی چون منطقی را پشت آن نمی توانیم داشته باشیم باید اطاعت بی چون و چرا از پروردگار کنیم بدون آن که دلیل آن را بدانیم مثلا مانند حجاب که در قرآن فرموده باید رعایت کنیم ولی دلیل آن را نمی دانیم آیا این شک هم جزو همانی است که در مورد آن صحبت شد؟
استاد : اول این که کلامی که شما میگویید ببینید که این کلام را از کجا می گیرید از چه منبعی است منبع شما خداست کتابی که از جانب خدا نازل شده پس جای شک نیست اما جای تفحص و جستجو است، برو جستجو کن ببین برای چه من باید حجاب کنم ؟ حجاب کردن چه سودی برای من دارد و نکردن چه زیانی برای من دارد ؟ آن اشکال ندارد آن جستجو و گشتن است برای آن که بیشتر بفهمم و بیشتر بدانم اما این که این کلام، حالا خدا یک چیزی گفته برای 14 قرن پیش بوده الان فکر نکنم جایز باشد، مردم فلان قسمت دنیا لخت در آب می روند، این شد حرف ؟ مردم فلان قسمت دنیا این طوری می گردند، شد حرف ؟ نه، آن چیزی که این ریشه اش و این بیانش است این غلط و شک است. ولی شما می خواهی بدانی چرا ارث را نصف به زن و 2 برابر به مرد می دهند برو دنبالش بگرد و ببین چرا ؟ فلسفه ی دین ما در این باب چه بوده است ؟ جستجو کن و بفهم ولی شک نکن که غلط است با این تصور که این دستور یقینا حکمتی در آن است که من باید بروم و آن حکمت را پیدا کنم اصلا وظیفه من پیدا کردن آن است این طوری دیگر شک نمی شود. بروید و پیدا کنید نه این که بگویید من حجاب را رعایت می کنم، این مقدار ارث را قبول می کنم ولی خیلی هم باور ندارم این غلط است بهتر است که اصلا باور نداشته باشی و اصلا عمل نکنی .
صحبت از جمع : من در مورد حکمت 31 مولا حضرت علی (ع) تفکر میکردم، از پایه های عدل فهم دقیق و دیگری دانش عمیق است . علامه محمد تقی جعفری فرمودند که علمتان ناقص نباشد کامل باشد و دیدم با این مفهوم کلام امیرالمومنین(ع) سنخیت دارد .اینطور برداشت کردم، اگر مطلبی را تدریس می کنم حالا وقتی من قضیه ای را ناقص بیان می کنم این بنده خدا در کنکور مشکل دار می شود و علم ناقص اینجا خودش را نشان می دهد، ولی ایشان خیلی جالب گفتند علم ناقص مانند شیطان است که سال ها می گفت خداوند معشوق و معبود من است و هر چه می گوید من اطاعت می کنم ولی در جایی که خداوند فرمود بر انسان سجده کن گفت نه من از آتشم و او از خاک است . ایشان فرمودند که شیطان با علم ناقصش نفهمید که از این خاک فردی مثل آقا اباعبدالله هم متولد می شود.
استاد : ما می بایستی مسائل را بفهمیم آن وقت می توانیم عادل باشیم. اگر شیطان میدانست خاکی که پروردگار آماده کرده است و آتشی که آماده کرده است و این موجودات را از آن آفرینش می کند، هر کدام دارای چه ویژگی هایی هستند، از لحاظ دنیایی اش را می گویم، همین جا می ایستاد و می گفت نه، چون از آتش زندگی متبلور نمی شود، حیات متبلور نمی شود ولی از خاک می شود، همین علم ناقص او را اینجا ایستاند و آن بلا را به سرش آورد درحالیکه اگر می دانست اینجا توقف نمی کرد یا دست کم لااقل در این حد می گفت فهمیدم، اطاعت می کنم. ما در بسیاری از مسائل در دنیا علم و دانش مان ناقص است، اظهارنظر هم می کنیم، همه ی این ها پاگیرمان است .
ادامه صحبت از جمع : ما فقط اطاعت می کنیم ولی حالا تحقیق و تفحص هم انجام می دهیم ولی با علم ناقص ما هر چیزی که خداوند فرمود سمعا و طاعتا، درست است؟
استاد : بروید و حتما تفحص کنید. چون ما خدایی را قبول داریم که کل هستی را آفریده است پس یقیناً اشتباه نمی کند اگر او یقیناً اشتباه نمی کند پس یک جای کار من است که عیب دارد باید بروم و آن را پیدا کنم. اصلاً من را به دنیا فرستاده، گفت برو این ها را بفهم تا وقتی برمیگردی هر کجای این موجودیت یا این موجود بودنِ من قرار میگیری دیگر گفتگو نداشته باشی، ما برای همین آمده ایم روی این زمین، ولی خودمان را خیلی بزرگ دیدیم، من خودم را جلوتر از همه این ها می گویم، من آنقدر پیشینه ام خراب است که فکر می کنم اگر دهانم را ببندم، اگر هم خدا یک 40 یا 50 سال دیگر به من عمر دهد، برای خودم بنشینم و برای خطاها و اشتباهات ذهنی و فکری که داشتم استغفار کنم، بازهم برای من کم است نه اینکه فکر کنید شما را می گویم .اینکه می گویم واقعیت این است، من مقداری از عمرم رفته است معلوم نیست چقدر دیگر داشته باشم اما هنوز این مقدار برای شما نرفته است شما پیش رو دارید از آن استفاده کنید بهره ببرید.
صحبت از جمع : من یک سری مطالب در مورد ایمان می خواندم که جلسه قبل صحبت کردید. یک چیزی که برای من جالب بود و شما بارها به ما فرموده بودید و چند جا هم دیدم، عنوان شده بود ایمان یعنی اینکه آنچه خدا گفته انجام دهید، انجام دهید و آن چیزی که گفته از آن اجتناب و دوری کنید، دوری کنید.
استاد : این واقعیت است، وقتی شما خدا را قبول می کنی، دستوراتش را هم اطاعت می کنی چون باورت است که برای تو می گوید خودش که این ها را لازم ندارد خودش آفرینش کرده است پس هر چیزی که می گوید قطعاً به نفع ما خواهد بود.
ما در ایران کلاه روی سرمان نمی گذاریم، در کشورهای دیگر خیلی از جاها کلاه سرشان می گذارند به خصوص آنهایی که عارف و عالم هستند، طی این سال ها با این اشعه ماوراء بنفش خورشید همه در حال اتفاقاتی هستند، خانم ها وقتی روسری هایشان را که بر می دارند اینقدر گیس دارند که نمیدانند چه کار کنند ان شاءا… در 10 سال آینده باید خانم ها ذره بین بردارند که ببینند موهایشان کجا ریخته است.
راستی می دانید که در بازی های عجیب و غریب دنیا تیرهای زیادی در چله کمان است ؟ کمان را وقتی تا آخر می کشند می گویند چله کشی، تیر هم داخلش است، خوب که تا آخر کشید رها می کند، تیرهای زیادی در چله ی کمان هستند، در بازی های عجیب و غریب دنیا که گفتم همه ی این تیرها آماده هستند تا به سمت آدم ها پرتاب شوند. به نظر من هولناکترین این تیرها که پرتاب می شود عملاً ایمان و اعتقاد و باورهای حقیقی انسان ها را نشانه گرفته است. اولین تیر که پرتاب می شود برای هر آدمی جداجدا، این بخش آن است و عجیب اینکه تیرهایی هم که بیماری زا، فقرآور است، بیکاری درست می کند، آدم را نزد مردم خراب و ضایع می کند و ... آن ها هم هستند می آیند اما این یکی تیرها اگر به این هدف ها یعنی انسان ها اصابت کنند اثر می کنند نه اینکه اثر نکنند اما بالاخره با دعا و نیایش به درگاه حق می شود تخفیف گرفت و این مشکلات را سبک کرد. که عملاً دیدیم، یک عزیزی یک هفته قبل به من پیام داد که من اینجورم ، من آن جورم… گفتم به خدا پناه ببر، به خدا توکل کن، از او بخواه به تو می دهد امروز پیامش را خواندم که از همان موقع و کمی بعد از آن من چنان سبک شدم که انگار اصلاً مریض نبودم، یک دعا، من وقتی آن پیام را خواندم گفتم خدایا، من خاص نیستم اشتباه نکنید، همه ی شما خاص هستید اگر آنطوری که من می خواهم شما هم بخواهید . درد این است که آدم ها فقط می خواهند که ظاهر کار را داشته باشند اما باطن کار چیز دیگری است.
بنده بچه ها را خیلی دوست دارم . پسر بچه کوچکی که در تلویزیون تبلیغ اجرا می کند، هروقت روی صفحه تلویزیون می آید قربان صدقه اش می روم چه کسی هست این ها را ببیند ؟ هیچ کس . برای چه کسی می کنم ؟ هیچ کس . یک لاحول ولا… برایش می خوانم که در چشم مردم نیفتد . امشب یکی از بچه ها داخل آمد بلافاصله گفتم لاحول ولا …. خواستم بلند بگویم ماشاءا… ببین هم قشنگ شده و هم مرد شده است، جلوی دهانم را گرفتم گفتم تو چه کار داری ؟ همه برمی گردند او را می بینند . همه که مثل تو نمی گویند و اگر نگویند ممکن است او آسیب ببیند . خودش جلو آمد سلام کرد . گفتم مادر جان می دانی تو امشب هم قشنگ شدی و هم قیافه ات مرد شده است ؟ ببینید اگر آنطوری آدم ها را دوست داشته باشید و یک صلوات برای سلامتی اش بفرستی خدا از تو قبول می کند . پس این تیرهای درجه پایین وقتی خورد با دعا و نیایش به درگاه حق می شود تخفیف گرفت می شود این ها را سبک کرد، اول سبک می شوند تا به مرور کمرنگ می شوند، کم رنگ و کم رنگ تا بالاخره محو می شوند و وقتی محو شدند طرف خلاص می شود . ما خیلی از این چیزها را بین آدم ها، بین مردم دیدیم . منتها، اگر قرار باشد این صلوات برایش کارساز باشد یک شرط دارد، آن مریض رو به شیطان نکند . کاشکی می رفتم پیش فلان دعانویس، می گویند کارش خیلی خوب است. حالا تو همه ی روزت را بنشین و صلوات بفرست، اگر به او اثر کرد، دیگر اثر نمی کند . اما تیری که هدفش ایمان و اعتقادات آدمی است اگر به هدف اصابت کند خلاصی از آن می گویم ناممکن، امکانش نیست ولی تخفیف می دهیم، کسی ناامید نشود، می گوییم تخفیف می دهیم ولی می گوییم خیلی طولانی و سخت است شاید هم سال های عمر آن آدم اصلاً کفاف ندهد که بتواند از داخل آن در بیاید. چرا؟ پروردگار عالم بعد از اینکه ذرات نوری را در عالم ذرع فرستاد، می دانید که همه را یکجا فرستاد، ریز ریز… بعضی از آنها زرنگ بودند مثل پیامبران، اولیای خدا، تا صدایشان کرد فوری دستشان را بلند کردند و گفتند حاضر، من به یگانگی تو اقرار می کنم به خدایی قبولت دارم . بعضی ها مثل من تنبل بودند، کشید به آخر عمرشان . اما خداوند در عالم ذرع از همه ی ذرات نوری اقرار گرفت که فقط خدا را بپرستند، ولا غیر . فقط از او اطاعت کنند، ولاغیر. همه ی آنها هم یک صدا گفتند چَشم، بله و پذیرش کردند.

تمام حقوق این سایت ، برای گروه تحقیقاتی مهدی موعود عج الله تعالی فرجه الشریف محفوظ است.