منو

جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri 04 26 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره واقعه‎ بخش اول

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ

إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ
لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ
ِبه نام خداوند مهربان،بخشنده، رحیم،هستی بخش، خدایی که هیچ چیز را از هیچکس دریغ نمی دارد. اگر کسی محروم بماند جز اینکه خودش مقصر است چیز دیگری در میان نیست.

هنگامی که آن واقعه رخ دهد. در ترجمه ها در پرانتز کنار واقعه کلمه رستاخیز را مطرح می کنند و نظرگاه انسان را به سوی رستاخیز جلب می کنند. در اینکه خداوند اشاره به رستاخیز می کند شکی وجود ندارد. بنده هم معتقدم که بحث، بحث رستاخیز است ولی از آنجایی که قرآن را در زمین فرستادند و برای زندگی دنیایی انسان که به گونه ای تدوین شود که برای زندگی عقبی و مراحل بعدی آماده شود می تواند به واقعه های بسیاری در این کلام اشاره شود. به سراغ آیات بعدی می رویم ببینیم به ما چه علائمی را اعلام می کند.
که در وقوع آن دروغی نیست. پس بطور حتم اتفاق می افتد. ما از جمله وقایعی که می دانیم اصلا دروغی در آن نیست یکی ظهور امام زمان (عج) است و دیگری روز رستاخیز. هر دو را وعده دار هستیم و در این وعده های الهی هیچ جای شک و هیچگونه دروغی وجود ندارد.
خَافِضَةٌ رَّافِعَة
پایین آورنده و بالا برنده است. این پایین آورنده و بالا برنده به شکل های مختلف می تواند معنی شود. یک نگاه این است که جای آسمان و زمین عوض شود. هیچ وقت به این فکر کردید.خیلی اتفاق بزرگی است. دوم مقامات عده ای افول کند و مقامات عده ای که بسیار به ظاهر پست و حقیر و کوچک بودند بالا رود مثل افرادی که به ظاهر افراد ساده، کم درآمد و به نظر می آمد بسیار کوچک هستند و کم می دانند ولی در موقع وقوع آن واقعه بزرگ چنان هویدا می شوند و بالا می روند که برای بقیه جای تعجب است. این نشان دهنده این است که اگر آن اتفاق عظیم بیفتد ملاک بالا بردن و پایین آوردن معرفت و آگاهی است یعنی آن موقع دیگر از کسی مدرک تحصیلی ، میزان حساب بانکی، میزان ملک و املاکی که در دنیا اندوخته، تعداد فرزندان دختر و پسر و نوه را نمی خواهند و تنها چیزی که باقی می ماند و حقیقی است معرفت و آگاهی است. یک عده ای را از پایین به بالا می برد و یک عده ای را از بالا به پایین می آورد چون چه بسا کسانیکه صاحب پست، عنوان، پول،تحصیلات و غیره هستند و در اوج زندگی می کنند اما در آن روز اینها ارزشمند نیست. اگر آگاهی به سطحی که لازم است کسب کرده باشند در همان جایشان می ماند و چه بسا که بالاتر روند و اگر کسب نکرده باشند هیچکدام اینها جلودار پایین آمدن شان نخواهد بود. پایین آورنده و بالا برنده است. ما امروز نمی دانیم که در لایه های آسمان یا در طبقات آسمان، یا آن آسمان هایی که در قرآن خداوند اشاره می کند چه چیزی وجود دارد اصلا موجود زنده ای هست؟ آیا مخلوقی وجود دارد؟ خبر نداریم. در آن روز موعود آن ها به پایین می آیند و قابل مشاهده می شوند و آن وقت از اینجا مخلوقاتی به بالا می روند و در آنجا قابل رویت برای گروهی که آنجا هستند می شوند( این به معنای مرگ موجودات نیست.) قابل مشاهده می شوند. پایین آورنده و بالا برنده است.
إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا
آنگاه که زمین با تکانی سختی لرزانده شود.زمین دو جور لرزانده می شود. یکی از دل زمین، مواد مذاب و آتش زنی که در دل زمین وجود دارد هر از گاهی طوفانی می شود و غلیان می کند و گازها متصاعد می شود و سبب انفجار درون زمین می شود و یا تراکم گازها به پوسته زمین فشار می آورد باعث لرزش می شود و در نقاطی زمین لرزه بوجود می آید.این یک جور از زمین لرزه است . اما نوع دوم لرزیدن زمین و آنچه که در اینجا مطرح است(بنده فکر می کنم) این نیست. یک عاملی از مرکز زمین عین سیبی که به درخت آویزان است. سیب کرم خورده دیدید؟ حشره میوه خوار به سیب یا هر میوه ای که می چسبد یک نقطه از آن را سوراخ می کند و داخل می شود. شروع می کند از داخل سیب خوردن . ظاهر سیب خوب است اما اگر فشارش دهید می ترکد چون تمام سیب از داخل خورده شده است. اما یک وقت هست آن سیب صحیح و سالم و محکم است. برای آینکه این سیب را از شاخه بچینید باید کمی سیب و شاخه را تکان دهید و از بیخ شاخه فشار محکمی وارد آورید تا سیب چیده شود. تکان دومی که خداوند در این آیه به آن اشاره می کند شبیه این تکان است. این دست کدام دست است که زمین را از شاخه حیات می برد. بطور حتم جز ید الهی ید دیگری نمی تواند چنین کاری را بکند. اما آن موقع این زمین، این کره خاکی از آن شاخه حیات کنده می شود و چون کنده می شود سوراخ می شود و چون سوراخ می شود از درون متلاشی می شود.
وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا
کوهها خرد و ریز شوند. می دانید که کوه ها روی زمین هستند. از روی سطح زمین کوه ها تا ارتفاعاتی بالا آمده است. وقتی که زمین از آن بیخ و بنیان کنده شد و زمین از درون متلاشی شد کوه ها خرد و ریز می شوند و دیگر ارتفاعی باقی نمی ماند.
فَكَانَتْ هَبَاءً مُّنبَثًّا
بصورت غباری پراکنده گردد. این کوه با این عظمتش چنان خرد می شود که فقط بصورت غبار می شود و نه سنگ وخاک .الان کوه را منفجر می کنند از دل کوه تونل درست می کنند و جلو می روند اما کوه همچنان پابرجاست و آن قسمت هایی که منفجر می شود سنگ هایی متراکم از درون کوه بیرون می آید اما این لرزش و این تکان، تکان مدنظر آیه نیست بلکه از بنیاد چنان بهش تکان می دهد که همه چیزش می شود یک غبار و چنین تکانی فقط از داخل خاک، از دل زمین امکان پذیر است از آنجایی که همه اینها مثل یک گیاه ریشه دار داخل زمین دارای ریشه هایی هستند. آنچه که ما از کوه می بینیم انبوهی از سنگ روی هم انباشته است که کوهپایه و دامنه و قله دارد. این کوه در زیر زمین و از داخل به سمت مرکز زمین ریشه هایی دارد. در اصطلاح گیاه شناسی دو جورریشه داریم.ریشه افشان داریم و ریشه غده ای. ریشه کوه غده ای مانند است . هرچه به سمت مرکز زمین رویم به یک نقطه ای وصل می شود و این مرکز مستقیما به یک نقطه ای که بنده اسم آن را شاخه درخت می گذارم، وصل است.وقتی کوه را از آن می کنند سوراخ باز می شود.این ارتباط قطع میشود. ریشه ها سست می شوند. کوه ها و ریشه هایش از دل زمین با آن همه گاز متراکم شروع می کند به تکان خوردن. تکان آنقدر عظیم است که هر چه کوه بر روی سطح کره زمین است به غبار تبدیل می شود. کلام قرآن است. خداوند می فرمایند کوه ها خرد و ریز می شود بصورت غباری پراکنده می شود.
وَكُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً
وقتی این اتفاق می افتد می فرمایند شما سه دسته می شوید.
فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ
این سه دسته چه کسانی هستند؟ دسته ای اهل سعادت هستند چه اهل سعادتی. ؟ اینها دسته ای هستندکه عشق به اهل بیت دارند. همه اهل بیت دوست ها هم جزءشان نیستند. عاشق اهل بیت چون اهل بیت زندگی می کند. عاشق اهل بیت چون اهل بیت حرف می زند. چون اهل بیت کار می کند، چون اهل بیت تجارت و داد و ستد می کند، چون اهل بیت زوج اختیار می کند، بچه دار می شود، بچه اش را بزرگ می کند و تمام کارهایی که آنها می کنند. دسته ای اهل سعادتند. اینها هستند محبان اهل بیت. چه اهل سعادتی. این اهل سعادت نور هستند. این اهل سعادت شاهدانند و این اهل سعادت وارثانند به فرموده قرآن.
وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَة
دسته ای تیره بختان هستند. چه تیره بختانی. آن تیره بختتان چه کسانی هستند. کسانیکه عناد می کنند. دشمن هستند از سر آگاهی. اینان تیره بخت هستند چه تیره بختانی. حالا جای هر کدامشان هم معلوم می شود.
سوال از جمع: در مورد آن زمینی که فرمودید منظور کره زمین است؟
پاسخ استاد: بله
ادامه سوال: خواه ناخواه برای کره زمین اتفاقی که می افتد از آنجایی که ما در منظومه شمسی هستیم یک تاثیراتی ما روی کل جهان هستی خواهیم گذاشت. می خواستم بدانم آنها چه تاثیری می پذیرند؟
پاسخ استاد: شما درختی را تصور کنید با شاخه هایش که بر هر شاخه یک سیب است. شما در دنیا یک سیب از یک شاخه می کنید، درخت تکانی می خورد، جای خالی آن سیب هم پیدا می شود ولی آیا سیب های دیگر را هم می کند؟ مگر آنکه شما اینقدر بد تکان دهید که بکوبید به سیب های دیگر و آنها را از جایشان بکنید. ید الهی که اینکار را انجام می دهد مثل من و شما عمل نمی کند،سیب را می خواهد بکند.این درخت، این تنه، این شاخه ها همین الان ، همین امروز، همین ساعت تماما وجود دارد اما برای ما قابل رویت نیست و ما در نهایت امنیت روی یکی از این سیب ها داریم زندگی می کنیم و روزی که وقتمان به پایان رسد( نه وقت فردی وقت کره زمین و وقت این کره خاکی. شاید همین یک کره خاکی خودش همین یک جهان هستی است و در کنارش هستی های دیگری هم وجود دارد.) این جهان هستی که ما الان در آن هستیم زمانش که تمام شد از اینجا کنده خواهد شد. اصلا به جهان های دیگر کاری ندارد. نهایتش یک لرزش است. بگذارید یک مثال ساده بزنم. دو یا سه سال پیش آن سیاره ای که از کهکشان خارج شد و می گفتند می آید و به زمین برخورد می کند و نصف زمین را هم می برد. آمد به زمین لرزه هم زد ولی دست عنایت خدا به ما آسیب نرساند ولی نشان داد اگر می خواست می توانست ما را هم نابود کند و یا کره زمین را نصف کند و پایان حیات را در اینجا اعلام کند. اما خدا گفت ببینید آدمیزاد بفهم من بخواهم اینطوری می برم اما نخواستم. از آن بغل ردش کردم و شما هم فقط یک ضربه کوچک خوردید. از نظر بنده بهترین مثالش همین است.
سوال از جمع: با توجه به آنچه که در مورد کوهها فرمودید می توانیم نتیجه بگیریم که رستاخیز کاملا زمینی است؟ چون کوه ها به این دلیل پراکنده می شوند و غبار می شوند که زمین یک سطح همواری پیدا کند و تمام انسان ها به پاخیزند و به سوی رستاخیز روند. پس رستاخیز یک چیز زمینی است و جای دیگری نیست و همین جاست.
پاسخ استاد: صد در صد همینطور است چراکه من و شما را هم که از دنیا رفته ایم با همین بدن هایمان بر می گردانند. بدن هایی که داخل خاک است و جزء خاک است. پس باید اینجا باشد که این بدن ها از این خاک برخیزد ولی شکل زمین عوض می شود. تمام کوه ها ازش برداشته می شود.
ادامه سوال: پس می شود گفت علت غبار شدن کوه ها صرفا بخاطر هموار شدن زمین است و یا علت دیگری دارد؟ چرا باید غبار شود؟ قدرت خداوند را می خواهد نشان دهد؟
پاسخ استاد: حضرت ابراهیم(ع) از پروردگار درخواست کرد برای اینکه یقیقنم به معاد افزایش پیدا کند به من بنما. پروردگار فرمود چهار پرنده را بگیر بکوب و له کن و ریز کن و مخلوط کن و روی چهار قله بگذار و بعد صدایشان کن.
کوه ها تشکیل شده است از بسیاری از این عالم ها. بنده دلم نمی خواهد چیزی بگویم و بقیه شروع کنند به توهم کردن. توهم کردن خوب نیست بیماری است. خیال جزء ماست به شرطی که خیالتان را ادب و تربیت کرده باشید. برای همین کار سخت است. کنار کوه ها که می ایستید تماشایشان کنید.
سوال از جمع: بنده فکر می کنم این کوه ها به این خاطر متلاشی می شود که هر کدام از این کوه ها یک قسمتی از ماست.
پاسخ استاد: بله دقیقا. بنده هم همین حرف را می خواستم بگویم.
صحبت از جمع: در مورد قیامت من یادم هست می گفتیم قیامت انفرادی هم داشته باشیم.
پاسخ استاد: قیامت های انفرادی که گفتم در دوره حیات مادی تان است.
ادامه صحبت از جمع: من می خواستم بدانم می توانیم این را بعنوان نشانه ای از اینکه این اتفاق برایمان افتاده شده است یا خیر. یکی زیر و رو شدن خودمان، ارزش هایمان و دیگری کوه ها را خداوند میخ های زمین تعبیر می کنند که شاید غرور و عجب زمین است که ببینیم شاید در خودمان هر وقت این عجب گرد و خاک شودو نه اینکه کم شود، غبار شود بتوانیم بگوییم این قیامتی که من منتظرش هستم برایم اتفاق افتاده است.
پاسخ استاد: آفرین. خوب است. خیلی قشنگ. بنده هرگز نمی توانستم به این زیبایی که تو بیان کردی بیانش کنم.
صحبت از جمع: پیرو صحبت های شما می خواستم بگویم زمین در ابتدا یک توده آب بوده است. وقتی نقطه های خشکی در اثر حرکت پوسته های زمین به هم می رسند بصورت کوه بالا می آید. نحوه پیدایش کوه ها از لایه های متفاوت روی هم انباشته شدند و کوه ها را تشکیل دادند.
سوال از جمع: اینکه می گویند کوه ها میخ های زمین هستند یعنی چی؟
پاسخ استاد:روی پوسته زمین برای اینکه کوه ها در جای خودشان بایستند این کوه از داخل دارای ریشه است. بنده می گویم ریشه چراکه تعریف دیگری ندارم. لغتی را نمی شناسم که آنچه را می بینم معنی کند و بتواند منظورم را برساند.شاید اصلا چیز دیگری است. چیزی که مهم است اینکه کوه ها دارای ریشه هستند همه این ریشه ها می آیند به وسط این کره زمین وصل می شوند و این وسط تمام و کمال با تمام نیرو به این شاخه وصل هستند پس چیزی که این کره را بر این شاخه استوار نگه می دارد یا تراز نگه می دارد و مانع از غش کردن کوه به راست و چپ و مانع از سرازیر شدن می شود کوه هایی است که روی کره زمین است و ریشه هایشان در قعر زمین به یکدیگر چسبیده است و برای همین می گویند میخ های زمین. اگر کو هها را ازمین بکنیم ریشه ها از داخل انسجامش از بین می رود . بعد این نقطه شل می شود و ولو می شود.
صحبت از جمع: ببیند هر چیزی یک ظاهری دارد و یک باطنی ..از جهت باطنی در متون مذهبی داریم که آدم های خوب درجه بندی دارند. از حجت الهی که شروع می شود بعد اوتاد و نجبا و ابدال هستند. به نظرم کوه ها مظهر اوتاد و آدم های خوب هستند که می توانند نگه دارنده باشند و تواضع و تعادل را حفظ کنند. که اگر بخواهیم ماهیت کوه ها را از جهت نیکی و بدی بررسی کنیم انسانهای نیکی هستند که به درجه ای از نیکی رسیدند که حکم اوتاد و کوه های نگهدارنده را پیدا کردند.
پاسخ استاد: نگاه خوبی است قشنگ گفته شد. یک سری از آدم هایی که یاور امام زمان(عج) هستند اوتاد هستند پس وقتی که کوه ها را خداوند در قرآن چنین قلمداد می کند می تواند به یکدیگر ربط داشته است. این هست که می گویم قرآن را قشنگ بخوانید..
صحبت از جمع: بنده داشتم تفسیر نمونه را نگاه می کردم راجع به همان مطلبی که دوستمان در مورد اوتاد ها فرمودند چراکه در سوره نبأ است. نوشتند کوه ها ریشه های عظیمی در اعماق زمین دارند و در آنجا به هم پیوستند

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید