منو

شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat 04 20 2024

A+ A A-

جایگاه ما در انقلاب عاشورا

بسم الله الرحمن الرحیم

روزشمار تقویم به اربعین حسینی هر لحظه ما را نزدیک و نزدیک تر می کند . از اول محرم چه دل هایی برای رسیدن به اربعین تپیده است . خیلی هم تند تند تند تپیده است . چه اشک هایی سیلابی سرازیر شده است . چه دست هایی که در پی بستن ساک سفر پیاده روی اربعین و ثبت نام در سامانه ی سماح بوده و هست . اما و اما و اما . روز گذشته اخبار عراق دست به دست شد که فعلاً همه ی مرزها بسته شد . همه هم می دانیم . گزارشات فراوانی که من اصلاً اخبارگو نیستم و نمی دانم چرا چنین اتفاقی افتاده است . اما التهابات درون آدم ها را دریافت می کنم . به همین دلیل فکر کردم . در برزخ امید و ناامیدی برای رسیدن به کربلای حسینی در ایامی به نام اربعین فرصت خیلی خوبی است تا یک نگاهی کنیم . جایگاه خودمان را در این میانه پیدا کنیم . امام موسی صدر می گویند قاتلان کربلا کم خطرترین دشمنان امام حسین (ع) هستند . می دانید دیگر ، قاتل ها شمر ، حرمله ، عمربن سعد و ... . می گوید این قاتلان کربلا کم خطرترین دشمنان امام هستند . او می گوید تحریف کنندگان انقلاب امام حسین و کاسبان نام حسین خطرناک ترین دشمن امام حسین هستند . حتی از آن قاتل ها بدتر هستند . او می گوید امام حسین سه گروه دشمن دارد . بعد از 14 قرن. می گوید امام حسین سه گروه دشمن دارد . دسته ی اول کسانی بودند که امام را شهید کردند . این دسته کم خطرترین دشمنان امام هستند . چون فقط جسم امام که یک جسم محدود دنیایی بود را شهید کردند . دسته ی دوم کسانی هستند که تلاش کردند آثار امام را محو کنند . قبر امام را ویران کردند . از آمدن زائران امام به کربلا جلوگیری کردند . کسانیکه در اطراف قبر امام حسین در کربلا زندگی می کردند این ها را مورد آزار و ایذا قرار دادند که از آنجا فرار کنند . خطر این دسته از دسته ی اول بیشتر است . ولی باز هم نتوانستند کاری کنند . کاری از پیش ببرند . دسته ی سوم خطرناک ترین دشمنان مولا حسین بن علی (ع) هستند . این ها کسانی هستند که کوشیده اند ، هنوز هم می کوشند اهداف حسین بن علی (ع) و ابعاد انقلاب حسینی را تحریف کنند . آن را ابزار کسب و کار قرار دهند . یا مورد سوء استفاده برای منافع شخصی قرار دهند . این ها کسانی هستند که تلاش دارند بالاترین بعد حسینی یعنی هدف نهضت حسینی را از بین ببرند . امروز یادم آمد من انقلاب عاشورا را چند جلسه و چند سال پیش گفتگو کردم. بروید سرچ کنید و در سایت ببینید . حالا توجه کنید . یک توجه ویژه تا بلکه ان شااله ما به یک نتیجه خوب برسیم.
من از شما می پرسم، من و شما از روز عاشورا چه بهره ای بردیم؟ ببینید چند تا عاشورا تا به حال گذراندیم؟ هیچ،‌ امسال چگونه گذراندیم؟ چه سودی بدست آوردیم در عرصه عمومی یا در زمینه فردی چه استفاده ای بردیم؟ اگر استفاده ای نبردیم فقط گریه کردیم باید بگویم سودی نداشتیم، وقتی سود نداشتیم از کدام دسته ایم؟ از آنهایی که برای حسین گریه می کنند اما حسین را می کشند در کوفه فراوان بود پر واضح است الان امام زنده نیست تا کسی شمشیر بردارد اسلحه و خمپاره بردارد امام را بکشد ولی چیزی گرانبها تر از جسم امام در دستان ماست، کرامت امت حسین و مقدسات حسین .اگر گریه می کنیم اما در تضعیف اهداف امام حسین قدم هم برمیداریم گریه می کنیم می رویم حسینیه و سینه زنی گوش می کنیم بعد هم می گوییم ای بابا اینقدر کثیف بود اینقدر همچین بود خانمها آمده بودند این مدلی، ‌تو بالاخره گریه می کردی یا خانمها را می پاییدی؟ اگر گریه می کنید اما در تضعیف اهداف امام حسین قدم هم بر می داریم یا اگر گریه می کنید در صف باطلان دین هستید خیلی هم هستید اینجا یک شکلی می گردیم بیرون حسینیه یک شکل دیگر اگر گریه می کنیم گواهی دروغ می دهیم اگر گریه می کنیم به دشمنان دین کمک می کنیم اگر گریه میکنیم به اختلاف و تفرقه در جامعه خودمان دامن می زنیم اگر در شب گریه می کنیم اما در فردا گناهانمان را اضافه می کنیم، باید بدانیم که گریه می کنیم ولی در عین حال حسین ابن علی را شهید میکنیم چرا؟ چون تلاش می کنیم که هدف مولا را از بین ببریم، که هدف مولا بسیار بالا و والاتر از این صحبتهاست چون ایشان می توانست در روز عاشورا جلوی کشته شدن خودش عزیزانش همراهانش اسارت خاندانش را بگیرد اما هدفش بالاتر از خونش و خانواده اش بود امیدوارم ما از این دسته نباشیم نمی دانم امسال می توانید به کربلا برای اربعین بروید یا نه؟ فکر میکنم که این اتفاق یک فرصت طلایی ست که بیشتر بیاندیشید که اصلا برای چه دارید می روید پیاده روی اربعین؟ به سوی قبر مولا برای چه شتاب می کنید؟ همه اش خوب است ولی یادمان باشد اگر زیباترین و نیکوترین حرکتها را بدون فهم انجام بدهیم نقشی در تکامل روحی انسان که مولای ما امام حسین برای این تکامل امتش سرش را داد نخواهد داشت،‌ اگر امروز یاوه گویان جرات می کنند انقلاب عاشورا را زیر سوال ببرند بیهوده سخن بگویند ریشه اصلی گفتگوی آنها در من و شماست چرا؟ چون با یک حضور غیر انقلابی و غیر اسلامی در عزاداریها شرکت می کنیم گریه می کنیم و بعد از گریه باز همانی هستیم که بودیم هیچ تغییری نمی کنیم، شبهای محرم را نگاه کنید در عزا بودیم ؟ چه سینه زنی های پرشور و زیبایی داشتیم امسال از آن زیباتر این بود که اشکها سرازیر از اول سینه زنی و نوحه خوانی اشکها سرازیر سینه زنیها پر شور اما بعد از جلسه چه اتفاقی می افتاد؟ همه آدمها سینه هایشان گشاده شده بود در کلامشان صفا و صمیمیتی خاص به چشم میخورد، یعنی مجلس اینقدر ارزشمند بود و افرادش اینقدر صلاح بودند که بزرگ مجلس به این مجلس نگاه کرد، تاثیرش را ما بر احوالاتمان پس از اتمام مجلس حس کنیم این خودش بشارتی ست که می گویند می توانید گریه کننده بر مصیبت مولا و شهدا و اسرای کربلا باشید و از این پس می توانید یار انقلاب مولا هم باشید، اینرا در خودتان حس می کنید که دعوت شدید یار انقلاب عاشورا باشد به شما بشارتش داده شد یار باشید، بار بر انقلاب عاشورا نباشید، شاید بگویید خیلی سخت است من می گویم به خدا سخت نیست فقط عشق می خواهد و توجه، یکایک رذیله های اخلاقی، گه گداری نمی توانم جلوی خودم را بگیرم دروغ را می گویم یک رذیله است از فردا تا خواستید دروغ بگویید از جیبتان چک پول 50 هزار تومانی دربیاورید و در صدقات بیاندازید ببینید دیگر می توانید دروغ بگویید؟ چون در طول روز اگر ده تا دروغ بگویید باید 500 هزار تومان بریزید صندوق صدقات برگشت هم ندارد ببینید اگر دیگر توانستید؟ رذیله های اخلاقی را بشناسیم از خداوند و مولا امام زمان درخواست کمک کنیم که اینها را یکی یکی ترک کنیم هر جا خالی ست یک رذیله اخلاقی را یک جام پر از مهر به پروردگار و اولیایش پر می کند خالی نمی ماند در کمترین زمان قبل از ترک دنیا همه مان از جنس حضرت حق یعنی عشق می شویم وقتی رذیله ها برود چه می ماند؟ فقط خوبها فقط نورها فقط زیبایی ها، نور است زیباست برترین است، ما همان خواهیم بود، آنوقت یک حسن دیگر هم دارد وقتی از دنیا می رویم در عوالم پس از دنیا سرگردان و پریشان نمی مانیم سختی تحمل نمی کنیم چون در عالم برزخ باید برویم جهان به جهان می چرخیم تا آنهایی که باید در دنیا ترک می کردیم و درست می شدیم و نشدیم آنجا عوض بشویم خوب ما که چیزی نداریم، یک خط ما را یکسره می برد به همان پهنه ای که ابتدا از آن جدا شدیم به پهنه اصلی یعنی آگاهی یعنی خدا، ان شاء الله و آخرین کلامم، برتراد راسل می گوید عقیده می تواند عقیده من باشد عقیده تو باشد هر کس یک عقیده ای باشد اما حقیقت نمیتواند حقیقت من باشد حقیقت تو باشد حقیقت متعلق به هیچکس در دنیا نیست برای همین همیشه مردم سر عقیده می جنگند نه بر سر حقیقت، حقیقت مال هیچ کس نیست و مال همه است حقیقت دین خداست .
من این دو خط را خواندم نوشتم در خلوت خودم اشکهایم روی گونه هایم سرازیر شد ریخت روی نوشته هایم و آنها را خیس کرد میدانید چرا؟ چون آدمهای زیادی در طول زندگی من بر سر عقیده هایشان که فکر می کردند حقیقت محض است با من جنگیدند با من جر و بحث کردند بعضی هایشان ترکم کردند عده ای هم نتوانستند مرا رها کنند اما یک رابطه ناکامل با من برقرار کردند رابطه ناکامل می دانید یعنی چه؟ انگار نصف یک آدم با تو رابطه داشته باشد و من متاسفانه اینرا می فهمم، من باوجود اینکه می دانستم اینها اشتباه کردند ولی رفتنشان حتی ماندن ناکاملشان را باور کردم تحمل کردم اما جنگ نکردم چون تلاش کردم در حقیقت محض هستی باقی بمانم و این خیلی سخت بود تلاش کنید شما اینطور نباشید سر عقیده تان با دیگران جنگ نکنید و فکر نکنید حقیقت فقط برای شماست و فقط شما می فهمید اصلا اینطور نیست....

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید