منو

جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri 04 26 2024

A+ A A-

پرسش و پاسخ شماره هفت

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: پرسش و پاسخ
  • بازدید: 1607

بسم الله الرحمن الرحیم

سوال :تعادل در زندگی چیست؟

استاد:هر چیزی یک حدی دارد ، زیاد دویدن خوب نیست ، زیاد نشستن خوب نیست ، زیاد خوابیدن خوب نیست . هر چیزی یک حدودی برای خودش دارد آنهایی که حدود را متوجه نمی شوند همه شان بازنده هستند ؛ حتی آنهایی که در بحث عبادت تند تند و زیاد زیاد می روند آنها هم بازنده هستند ، چون بعد از مدتی از جهت عبادت هایشان توقعشان بالا می رود وقتی توقعشان بالا می رود در نتیجه یک حجابی بین آنها و خدایشان به وجود می آید . بسیار کسانی هستند که فکر می کنند که با زیاد ذکر کردن ، زیاد نماز خواندن یک اجر و قرب بخصوص پیدا می کنند و هر چه ، هر کجا گیرشان بیاید انجام می دهند و اصلاً توجه نمی کنند که این گونه نیست . مثل این می ماند که بگویند تمام داروهای یک داروخانه مجانی است شما وقتی بروی آنجا چند نوع آنتی بیوتیک برمی داری ، آیا همه آن را می خوری ؟ نمی شود باید یک کمی توجه داشت ، همه چیز در حد تعادل . اشکال کار ما در اینجاست که در هیچ چیزی حساب ، کتاب نداریم ؛ در هیچ چیزی تعادل نداریم ، در حرف زدن تعادل نداریم ، در انتقاد کردن تعادل نداریم یا آن قدر انتقاد می کنیم که همه عالم و آدم را از یک گروهی به طور کامل زده می کنیم یا آن قدر تشویق می کنیم که برای عالم و آدم این تبدیل به یک خدایی برای خودش بشود بهتر است کمی حواسمان را جمع کنیم . در دشمنی ها حد نمی شناسیم ، در دوستی ها هم حد نمی شناسیم . امروز در کانالی راجع به بیماری نوشته بود که این بیماری پُرخوری است یعنی برای فرد هر مشکلی که پیش می آید شروع می کند به خوردن ، فقط می خورد ، می خورد می خورد.... بعد از خوردن دچار عذاب وجدان می شود و شروع می کند به کم کردن آنهایی که خورده است . در خیابان که بودم دیدم چهره آدم ها برق ندارد ؛ قدیم ها مادر و مادربزرگ ها می گفتند این قدر این صابونها را به سر و صورتتان نزنید ، می گفتند به آرد گندم یک مقدار آب بزنید تا حالت خمیر شُل پیدا بکند و به صورتتان بمالید و یک کمی بماند و بعد بشویید تا برق چهره و جوانی تان از بین نرود . صابون را حمام به حمام استفاده می کردیم .

به همه تیپ ها نگاه می کردم از فقیر و ندار تا خانم هایی که وضع مالی خوبی دارند . به یک خانمی نگاه می کردم که لباس و کفش های خوبی پوشیده بود و این نشان دهنده وضع خوب مالی اش بود پس چرا چهره اش برق ندارد ، بی نور است . آدم ها نور ندارند ، علتش هم آن است که خوراک ها ایراد دارد ، پولها ایراد دارد ، مخدوش است با این پولها خوراکی می خرند و می خورند ، این هایی هم که ما می خریم و می خوریم بسیار اشکال های ساختاری دارند . از لحاظ عبادت هم که یا وقت نمی کنند یا اهل عبادت نیستند ، آنهایی هم که قبول دارند و به نوعی عبادتی انجام می دهند هُل هولکی ؛ یک کمی به فکر برق صورت و جسمتان باشید ، خیلی وضع خوب نیست . نگویید که مگر حال و روز می ماند ؟ جدیداً به اتفاقاتی که در زندگی آدم ها می افتد نگاه می کنم خیلی جالب است وقتی سر نخ را می گیرم و جلو می روم می رسم به آنجایی که پُر توقعی است ، زیاده خواهی است . خب زیاد نخواهید مگر مجبور هستید ، چه خبرتان است از چه کسی عقب افتادید که این قدر بدو بدو می کنید .

سوال: آیه 25 سوره حج می فرماید: کسانی که کافر شدند ، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند ، و ( همچنین ) از مسجد الحرام ، که آن را برای همه مردم ، برابر قرار دادیم ، چه کسانی که در آنجا زندگی می کنند یا از نقاط دور وارد می شوند ( ، مستحقّ عذابی دردناکند ) و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند ، ما از عذابی دردناک به او می چشانیم! امسال که ما حج تمتع نداریم چطور می شود ؟

استاد : هر وقت بحث جلوگیری از حج به میان بیاید طیف های به خصوصی درگیر می شوند از پایین ترین سطح شروع می کنیم ؛ خانم واجب الحج است ، ارثیه دارد می خواهد برود حج تمتع ، شوهرش اجازه نمی دهد ، آزار و اذیتش می کند به آن مرد عذاب الهی وارد می شود چون مانع طواف خانه خدا می شود . مرد واجب الحج شده است خانمش می گوید تا وقتی من را نبری اجازه نمی دهم که تو بروی و او هم چون استطاعتش را ندارد نمی تواند دو نفر را با هم ببرد باز اینجا به این خانم عذاب واجب می شود . می خواهد که از کشور خارج شود سیستم دولتی کشوری به او اجازه نمی دهد ، هر کسی که قانونش را نوشته و هر کسی هم که ضامن اجرایی است به او هم عذاب وارد می شود . می گوید کسی که مالیات بدهکار است و نمی گذارند برود او چه می شود ؟ او اگر هم بتواند برود در بحث خودش حجش مقبول نیست چون بدهی دارد . در مجموع این نکته خیلی مهم است کسی مانع حج گزاردن فرد مسلمان دیگری نباید بشود . حالا امسال کشور ما از حج تمتع بی نصیب ماند اگر سیستم حکومتی کشور عربستان یا هر کشوری مانع شد به آنها هم عذاب وارد می شود . یک نمونه واضح آن که امسال در المپیک دختر شاه عربستان را اخراج کردند یعنی اولین عذاب وارد شد ؛ شما مانع شدید و این گونه در کلّ دنیا برای شما آبرو نگذاشتند و اخراج کردند . اینها چیزهایی است که ما واضح می بینیم اما در آن خاندان زندگی نمی کنیم ببینیم درد و مرض و بیماری و اختلافات و کشتن همدیگر و .... در سطح خانوادگی شان است . هر کسی از حج گزاردن فرد مسلمانِ مستطیع جلوگیری بکند باید پاسخش را بدهد .

ادامه سوال: مگر خود این ها مسلمان نیستند وقرآن نمی خوانند ؟

استاد : نه ، در عربستان دو سیستم حکفرمایی می کند : یکی سیستم حکومتی آنهاست که کاملاً خارج از دین هستند ، وهابّی هستند و فرقه های آن چنانی و دنباله رو صهیونیسم و آمریکا و..... و یک قصه هم ، قصه مذهبیون آنها هست که فرقه های اهل سنت هستند ، آنها هم صاحب نفوذ هستند ، آنها راجع به قرآن صحبت می کنند اما بر اساس فرقه گرایی خودشان می گویند نه بر اساس تشیّع ما . دیدگاه ما به دین و قرآن در بسیاری از نقاط با آنها دارای اختلاف است ، ما می گوییم که در حال حاضر اختلاف جایز نیست و حتی در مورد بعضی مسائل سکوت می کنیم ، چون نباید بین فرقه های مسلمان اختلافی بوجود آید و دشمن بتواند بهانه گیری کند و خیلی کارها را انجام دهد . اما واقعیت این است که اختلاف وجود دارد . حج خانه خدا امری نیست که مختص یک کشور باشد ، اگر مکان کعبه در وسط عربستان واقع شده دال بر این نیست که کعبه به عربستان تعلق دارد . قوانین خدا دقیقاً می خواهد همین موضوع را به اثبات برساند که هر چیزی هر کجا هست مال کلّ مردم دنیاست . ما حق نداریم جلوگیری کنیم . اگر عربستان با کشور مسلمانی در جنگ هم باشد یعنی در یک جنگ واقعی بسر ببرد ، مثل یمن . وقتی که ایّام حج می شود مردم این کشور باید اجازه داشته باشند برای زمان حج ، حتی کوتاه هم که باشد بروند اعمال حجّشان را انجام دهند و بازگردند . در غیر این صورت بارسنگینش بر عهده آن سیستم است . مسائل سیاسی و حفاظتی را هم رعایت می کنند البته این مربوط به کشوری است که مسلمان است ، مسلمانی را قبول دارد و اجرا می کند . ولی وقتی کشوری مسلمانی را قبول ندارد نمی شود کاری در مورد آن انجام داد .

سوال: وهابیت نسبت به قرآن پذیرش ندارد ؟

پاسخ : خیر ، آنها می گویند ما مسلمانیم اما واقعیت این است که نیستند ، وقتی اینها را پی میگیرند به یهودیت می رسند ، حتی بحث یهودیت از صهیونیسم جداست ، یهودیت یک دین است با کتاب مخصوص به خود ، اما صهیونیسم تحت لوای یهود ، علم آن را بلند کرده و میخواهد بر کلّ دنیا حکومت کند و این چیزی نیست که خداوند وعده داده باشد .

سوال: سؤالم این هست که تا چه حد می توانم حقم را بگیرم ؟ اگر طرف مقابل خانواده یا آشنایان باشد چطور؟

استاد : حق گرفتنی است دادنی نیست من هم قبول دارم که یک چیزهایی در دنیا حق ماست ، از جزئی ترین در درون خانواده بعد درجه 2 و 3 خانواده و فامیل ، یک دفعه مثال می زدم : داماد می خواست وارد بخش خانمها در تالار عروسی بشود ، گفت : خانمها همه حجاب کنند ایستاد و داخل نشد تا خانمها مجبور شدند حجاب کنند ، حتی کسانی که اهل حجاب نبودند . بعد خانمها غُر می زدند ، گفتم چرا غُر می زنید ، شما می دانید کجا آمدید ؟ شما به عروسی این عروس و داماد آمده اید ، مگر به احترام آنها نیامدید ؟ این زوج این حق را دارند که بگویند حق ما این است که عروس بگوید مرد من نمی خواهد چشمش به نامحرم بیفتد ، شما باید به حقشان احترام بگذارید ، حقشان را بدهید ؛ اگر خانم مؤمنه یا آقای مؤمنی از دنیا می رود حق اوست که بازماندگان و کسانی که برای فاتحه می آیند با رعایت تمام شئون دینی حاضر شوند . پس حق شکلهای مختلفی دارد . اما گاهی اوقات حق در جایگاهی قرار می گیرد که متأسفانه در میان استخوان نزدیکان درجه یک است . یعنی اگر آن حق را بِکشی ، گوشت و پوستش پاره می شود ، بدان که حق توست اما ببخش ، وگرنه حق شماست. هیچ اشکالی هم ندارد به هیچ کسی هم مربوط نیست شما حقت را گرفتی اما بخاطر داشته باش که خداوند عیناً همین مورد را بدون شک در یک دوره دیگر از زندگی تو به شکلی دیگر خواهد گذاشت . بعد یک جایی این حق را می کِشَند که چنان سوختنی را احساس می کنی که این دنیا که سهل است تمام جهان برزخ را هم طی کنی و به محشر برسی فراموش نخواهی کرد چون با تو همراه است . بنابراین گرفتن حق و توجه به آن الزامی است و این که شما اعلام می کنید می دانم این مورد حق من است اما می گذرم . من به عنوان یک راهنما و معلم حقم است که پایم از پله ها پایین آمد کسی بعد از من وارد کلاس نشود ، کسانی که حقم را رعایت نمی کنند اشکال دارند اما من می گویم ای مردمی که اینجا جمع می شوید این حق من است ، شما حق ندارید یکی یکی وارد شوید ولی من از حقم می گذرم و ایراد نمی گیرم چون شرایط آدمها را به خوبی می دانم ، می بخشم و می گویم اشکالی ندارد . شما همیشه حق را بشناسید و اگر مال شماست و می توانید بگیرید به این شرط که حق دیگری را ضایع نکنید و آزارتان به کسی نرسد و اگر دیدید جایی سبب آزار می شود بگویید این حق من است ولی من پذیرفتم و بخشیدم ، نیازی به سینه خیز رفتن هم ندارد .

سوال :در باب اصوات در جهان هستی توضیح دهید.

استاد :می دانید که همه چیز در دنیا دارای صوت مخصوص به خود می باشد که در موارد نادری افرادی هستند که این اصوات را می توانند بشنوند ولی شما حتی سنگی را که صد در صد آن را جامد و بی حرکت می یابید از خود دارای صوت می باشد . که همین صوت آن را به چرخه هستی متصل می نماید . اگر این صوت قطع شود این اتصال از بین رفته و آن معدوم شدن حقیقی که برای بشر هنوز قابل فهم نیست اتفاق می افتد . این آن چیزی است که من نگران شما هستم و من می خواهم که شما به آن وصل شوید و اگر این وصل نشدن زمان زیادی ببرد بعد از آن معدوم شدن است و شما نمی دانید که معدوم شدن چیست . حالا شما در طول تاریخ جهان هستی از آغاز آفرینش تا به امروز آدم های بی شماری تا به امروز با اصوات خود به این چرخه هستی متصل بوده اند و وجودشان سبب گشته که آدمیان با چسبیدن به آنها در این چرخه جایگاهی داشته و سیر خود را طی نمایند.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید