جلسه دهم ره توشه آگاهی 2
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: ره توشه آگاهی 2
- بازدید: 3681
بسم الله الرحمن الرحيم
به لطف پروردگار طی جلسات سفر نامه رو تمام کردیم . برای من تکرار هر لحظه اش هم شیرین بود و هم آموزنده .حالا شما که شنونده بودید نمیدونم ،واقعا چقدر به دردتون خورد .امیدوارم که به دردتون خورده باشه .اما بعد...تو آخرین جلسه ره توشه آگاهی ، که در گذشته داشتیم، خواندیم که:
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم به حیوان سرزدم
مُردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
شاید این شعر از زیباترین شهر های مولانا باشه . " پس چه ترسم کی زمردن کم شوم " بمیرید از خصلت های بد ، تا یکبار دیگه زنده بشوید. پندی که از این بیت های که از مولانا خوندم خدمتتون میگیریم اینه که ؛ همه ما ، هرکدوممون به نوعی در وجودمون در یک بند قرار گرفتیم . باید مُرد و از این زندان خلاص شد .یعنی از اون بخشی که ما رو اینطور محکم گرفته رها شد .شکلی تازه گرفت . نمی دونم که آیا باور می کنید یا نه ؛ همه بیماریهای کوچک و بزرگ ،سخت و آسون ، کم و زیاد در نتیجه اصراریست که برای نگهداشتن یک بخش مضرر وجودی و فساد برانگیز در وجودمون داریم. بخش بیماری های جسمی رو اگر بررسی کنیم ،بهش نگاه بکنیم ، هرکدوم از این بیماری های جسمی زاییده نگهداشتن یک چیز بد ،یک تفکر بد ، یک اندیشه غلط ، یک اصرار بی جا و یک موضوعی در وجودمون هست. بارها گفتم اونهایی که زانو درد دارند ، خیلی توجه کنند . زانو درد در نتیجه زانو نزدن در مقابل مسائل در دنیا بوجود میاد . خانومی ، آقایی می خواد اولادش هر جوری هست نماز خوان بشه .نمی شه ! کوتاه بیا ! اون موقع که شش سالش بود ، هفت سالش بود ، اگر که باهاش کنار اومده بودی و یک مقدار جبر و یک مقدار تشویق وادارش کرده بودی ،امروز اینقدر سختی نمی کشیدی . امروز دیگه تو نمی تونی عوضش کنی . کوتاه بیا ! زانو بزن زمین. وقتی زانو نمی زنی و کوتاه نمیای ، نتیجتا ً زانوهات دچار مشکل میشه . میگه ای بابا ! رفتم دکتر میگه کشکک های زانوت ساییده شده . باید عمل کنیم کشکک هاتواینو باید عوضش کنی . منم میدونم. اون سایه، اون سایه ای که در بخش روحی شما قرار داره ،روی زانو های شما می افتد. قلبتون ، کلیه هاتون و هزاران چیز دیگه. کسانی که دچار ترس دمادم هستند . مردم ! پا به عرصه کارهایی نگذارید که نگرانی براتون بوجود بیاره خیلی. ترس های دمادم شما رو دچار بیماری های کلیویی ، مجاری ادرار ، مثانه و پروستات میکنه . خوب نکنید . بله ؟
سوال : بی میکروفن
ادامه از استاد : نه .ما وظیفمون رو انجام میدهیم . تو حد وظیفه . ولی آقایی که میره چک می کشه و تو حسابش هیچی پول نداره ، معامله می کنه ، این یعنی با یک ترس بزرگ مقارن شده . خب نکنید . پس از کجا بخوریم؟ مگه با چک کشیدن ، اونم چک بی محل کشیدن روزی میاد؟ راه رو عوضی رفتی . بگذریم . به هر حال یادتون باشه این اصرار و این تاکید رو مسائل بد و غلط در وجودتون ، روی جسمتون یک نقطه پر تأسف ، پر از فساد و سختی بوجود میاره . خیلی جالبه ! بعضی ها گوشت خیلی دوست دارند ، بعد صحبت که میشه اینجور می کنه : " دیگه گوشت نمی خورم. " کی به تو اجازه داد همچین چیزی بگی ؟کی به تو اجازه داد حلال خدا رو حروم کنی؟ مگه نگفته حلال های منو حروم نکنید؟ مگه قرآن نمی خوانی؟ می بردت تا جایی که نه تنها مجبور میشی دمادم گوشت بخوری ، بلکه یک بخش عمده ای از بدنت میره زیر تیغ جراحی .اختیار با خودته .
ما یک جلسه راجع به دونه های گندم و سیرشون به سمت تکامل حرف زدیم ،اگر یادتون باشه. اگر حرف های منو گوش کرده بودید اون جلسه ، تا روزیی که حضور حضرت حق شرفیاب بشید کافیتون بود . برای اینکه بدونید چی بودیم ، چی هستیم و چی باید بشیم . اما افسوس ! یا اصلا نمی فهمیم یا اصلا اهمیت نمی دهیم یا اینکه می فهمیم و به دست فراموشی میسپاریم بره . همیشه فکر می کنیم وقت باقی هست برای اینکه بلاخره شروع کنم . میگم قرآن ات رو بخون . میگه صبر کن ، یک حموم برم ، یک غسل بکنم ، بعد شروع کنم . قرآن رامی دهیم دستش ، نمی خواهد تو حموم بری ، همین الان باز کن بخوان . یادتونه تو یکی دو جلسه پیش گفتم که تلفن زنگ زد ، می خواستم قامت نماز ببندم ، نیلوفر خانوم نفهمید من قامتم رو نبستم .اومدم دستامو بیارم پائین بگم که بده من تلفن رو .بعد به خودم گفتم عقلت کجا رفته ؟ تو عقل نداری؟ برای اینکه این جواب تلفن رو ندادی ، اگر الان بمیری تو رو توبیخ نمی کنند اما برای اینکه نمازواجبت رو زمین گذاشتی و جواب تلفن رو دادی حتما توبیخت می کنند . خوب چه کاری ؟ مگه مؤمن نباید زرنگ باشه ؟
خلاصه ... القصه ...تو جلسات قبل بحث در مورد تکامل کردیم و بعد عرض کردم خدمت دوستان که هر چیزی در حد خودش کامله و همیشه حرکتش بسوی کمال هست و این رو ما در جهان هستی بصورت خیر و خوبی کثیر بیان می کنیم . می گوییم خیر محض این هست . هر چیزی در جهان در جایگاه خودش در کمال هست ، اما همیشه به سوی یک تکاملی درحرکت هست . اما وقتی از خیر و خوبی حرف می زنیم بلافاصله مردم در کنارش سوالی رو مطرح می کنند :" پس چطور تو جهان هستی چیزهایی وجود دارد که گاهی می گویند خیر و گاهی می گویند شر ؟ "
خیر که خیر است . لازمه جهان هستی هست اما چرا شر وجود دارد . این سوالی هست که همیشه مطرح می شه . امروز میخواهیم به این مطلب بپردازیم . برای راه یافتن به هسته درونی هر چیزی ابتدا باید تعریف اون چیز را دانست . چه چیزی را خوب می گویند ، چه چیزی را بد می گویند . آلبوم دانسته های ما اشکال دارد . آلبوم ، ببخشید دایره المعارف ولی من میگم آلبوم .خب ما دونسته هامون همیشه تصویر شده ، خوشگل ، شیک تو یک چیزی زدیم ، هی هم نگاهش می کنیم می گوییم من این ها را میدانم . برای همین من بهش می گوییم آلبوم . دایره المعارفمون باید عوض بشه تعریف هاش .
اول فصل تابستون هست ،بخصوص حالا، اول خرداد ، امروز دوم خرداد ، سرتو بگردونی اول تیر ِ. مثلا یک ماهی هم از تابستان رفته .یک عده ای توی مزارع دارند گندم درو می کنند ، جو درو می کنند ،خرمن کوبی می کنند .عده ای باغدار هستند . درخت میوه دارند . میوه هاشون رسیده و حاضر هست . عده ای صیفی جات کاشتند . عده ای برنج تو زمین نشا کردند ، علف های هرزش رو وجین می کنند، عده ای آجرپزی می کنند، بعضی ها کوزه گری می کنند ؛ خلاصه تو این روزهای آخر تیر ماه یکدفعه یکدونه از اون بادهای تند (دیدید تو این ماه بهار چقدر از اون باد های تند داشتیم ؟ بعضی هاشون بعدش غرُش فراوان کردند ، محصول بارون داشتند ، بعضی هاشون هم هیچ خبری نشد ، فقط غرش کردند . ) یکدونه ازاون باد تندها وزید. وقتی این باد تند ِ می وزد ببینیم چه اتفاقی می افته،ببینیم چقدر آدم زیرو رو می شه :
اون که خرمن داره خوشحال میشه . اون که باغداره ناراحت می شه .اون که خرمن دار ه از یک طرف خوشحال می شه که باد وزید ، لازم نیست به اصطلاح خرمنش رو باد بدهد . خود باد اینا رو بلند میکنه دونه های اصلی که سنگینه پائین می افته .اما یواش یواش یه ذره باد ِ که ادامه پیدا می کنه دلش به شور میوفته که نکنه این باد تند بارونی هم پشت سرش باشه . باغدار نگران شده با این باد .میگه الان میوه ها رسیده است ،می افتند همه . اما یواشکی گوشه دلش یه ذره هم خوشحال میشه ، میگه اگه خدا کنه بارون بیاد چقدر خوب میشه. یا برعکس میگن که بارون اومد بدا به حال من میشه .اون موقع چیکار کنم ؟ میوه هام که ریخته زمین دیگه نمی تونم جمعش کنم . خلاصه ..اون که صیفی جات و سبزیجات کاشته از وزیدن باد فال نیک می گیره ، میگه ان شاءا... بارون هم داره ،کارم رونق می گیره .بدون آبیاری محصولم جان می گیره .
كوزه گر و آجر پز هم وزيدن باد را به فال بد مي گيرد ، مي گويد مبادا بارون بياد همه بار من خراب ميشه ، كوزه هايي كه درست كردم گذاشتم زير آفتاب تا بعداً بچينمشون تو كوره اينا همه ولو ميشه ، تكليفم چي ميشه ؟ حالا ببينيد يه باد وزيد اگه بارون هم دنبالش باشه چه كساني خوشحال ميشن و چه كساني غمگين ميشن . از يك روز ، يك ساعت ، يك باد ، يك باران چقدر آدمها دچار حالهاي مختلف ميشوند . حالا اون روز، روز بديه يا اون ساعت ساعت بديه ، اون باد و بارون ، باد و بارون بديه ، كدام يكيش؟تو نظام آفرينش اگه دقت كنيد توي اين گردونه در گردش اداره جهان هر چيزي در حال فعاليت است .بد و خوب دونستن ما هم اون را تغييري نمي دهد . عنوان خوب و بد دادن ، خير و شر دادن به آنها هم از نوع نگاه و نسبتي است كه ما با آنها داريم . ابو علي سينا در بخش طبیعيات شفا مي گوید: آب دهان انسان اگر در دهان مار ريخته شود مار را مي كشد ، جالب نيست ! آب دهان انسان اگر در دهان مار ريخته شود مار را مي كشد بخصوص اگر آب دهان آدم روزه دار باشد نكنه بوي بد دهانش مار را مي كشد ولي به هر حال مي كشد . آب دهان انسان شيرين است اگر اين آب شيرين از دهان نجوشد بدن انسان مي ميرد پس زنده بودن بدن ما در گرو آب دهانمان است . اين آب حيات بدن است ، حالاآیا آب دهان انسان براي انسان شر است يا خير محض ؟ براي انسان خير محض . اما همين آب دهان حيات بخش براي مار زهر است ، قاتل است، براي مار چطور است ؟ شر است . زهر دهان ماربراي خود مار چطور است ؟ براي اون آب حيات است . اما اگر به انسان بزند زهر و كشنده است . پس در عالم هستي هر چيزي در حد خودش و دنيايي خودش شر و بد نيست همه چيز خير محض است . ديگه نگوييد فلاني بد شگون است ، نگوييد فلاني بد قدم است . دختر نامزد مي كنند مي زنه يكي از اقوام مي ميره ميگن آخ آخ آخ اين از حالا قدمش بده ، پس بدهيد . همه چيز در مقايسه با موجودات ديگر و نوع رابطه اش با ما و موجودات ديگر قرار مي گيرد كه بحث شر و بدي به وجود مي آيد. عطر ها خيلي گران قيمت اند ، خيلي هم خوشبواند تو هر فضايي زده بشوند اون فضا خوشبو ميشه ، حالا بماند كه بعضيها مثل بقيه اعمالشان زياده روي هم مي كنند و با عطرها دوش مي گيرند ، تو راهرو وپله هر ساختماني راه بروند كل آن ساختمان خفه ميشن ، ولي به هر حال خوشبو هستند . اما اگر توي يك خونه اي بوي عطر بپيچه پشه از آنجا فرار مي كنه ، بوي عطر بپيچه پشه از آنجا فرار ميكنه ، پس عطر براي انسان خوب است براي پشه بد است . حالا همين آدم كه براش خوب بود ،زكام شده همين عطري كه براش خوب بود اگر بزنه رنج ميبره پس براش ديگه چيه ؟ شر است. پس هيچ موجودي در حد ذات خودش شر و بد نيست ، خوب و خير محض است وقتي با چيزهاي ديگر در رابطه قرار ميگيرد اين عنوان را پيدا مي كند. شر امري نسبي و اعتباري است .اما آنچه كه حقيقت است خير محض است ، خير محض است . براي تكميل كردن صحبت امروزم بايد عرض كنم اگر چه هر چيزي در حد خودش كامله ولي ارزشي كه كامل دارد هرگز ناقص ندارد . حالا خدمتتان مي گويم ، ميوه تا روي درخت و نرسيده باشه چه اتفاقي مي افتد ، قيافه خوشگلي دارد ، خيلي خوشگله چون سفت و محكم و استوار مي ايستد اما هيچ كس دست براي چيدنش دراز نمي كند ، جوونها مي فهميد چي ميگم ، شما ها را مي گويم، من جوونها را دارم حرف ميزنم ، خيلي خوشگليد ماشا الله ، خيلي خوش قد و قواره ايد ماشالله ، خوب هم درس خونديد باز هم ماشا الله ولي تا پخته نشيد به درد نمي خوريد . كسي نمي خواهد دستش را دراز كنه و شما را بگيره . اگر وسايلي كه در اطراف ما در حال ساخته شدنه تا كامل نشه كسي براي خريدنشان پا پيش نمي زاره . مبلمان منبت كاري شده ، بسيار گران و بسيار زيبا مي رويد مي بينيد ، مي پرسيد آقا اين كي حاضر ميشه ؟ اينجوري مي خريد ؟ اونجوري ور مي داري بياري خونت ؟ نمياري .نكته ی خيلي عبرت آموزيه براي جوانهامون تا پيرهامون فرقي نمي كنه هر كس در هر سن و سالي كه هست تا وقتي كه در روش و سيره رفتاريش كامل نشه طالب معاشرت و همنشيني نخواهد داشت ، هم پير ها گوش كنند و هم جوانها . هر كسي تو هر سن و سالي تا وقتي كه در روش و سيره رفتاريش كامل نشه طالب معاشرت و همنشيني نخواهد داشت و كسي خوش نمي دارد با او همنشين شود .ما آدمهاي پير داريم ، داشتيم ، داشتيم ، خدا رحمت كند حاج حسين را ، خدابيامرزد حاج حسين را ، پير ، افتاده، فرهنگ كلامي بسيار ابتدايي گاهاً جمله هاشون حتي كامل نمي شد كه آدمها نمي تونستند بفهمند كه دقيقاً چي ميگه . اما هر كجا حاج حسين آنجا بود دورش يك فوج آدم پر بود از آدم تحصيل كرده ي ، پولدار به اصطلاح آنچناني تا آدم ابتدايي، بدون تحصيل با فرهنگ پايين . همه طالبش بودند چرا ؟ آخه كامل بود . منش رفتاريش كامل بود . به كار بردن عبارات و جمله هاي قلمبه سلنبه و ساختن ظاهر با رنگ و دكور ، پوشيدن لباسهايي كه حكايت مي كنه شما بزرگ شديد . هيچكدام اينها پوشاننده نقص رفتار ، تفكر و منش دروني شما نيست پس هر كدام از شما كه مي خواهد واقعاً جلب توجه كند به جاي اين همه دقت در ظاهرش ، دقت مضاعفي در باطنش بكند . ظاهر را نفي نمي كنم ، آراستگي ، پاكيزگي و با سليقه بودن را نفي نمي كنم اما درون آشفته ، نا مرتب و تربيت نشده ظاهر آراسته را هم نفي مي كند و ازدست مي دهد . مطلب دوم ، افراد جامعه در لباسهاي گوناگون همه خدمتگزار همديگه ايم .اگه بنا نباشه خونه ساخته نمي شه ،اگر كشاورز نباشه شكم سير نميشه، اگر پزشك نباشه بيماري درمان نميشه ، اگر رفتگر نباشه هيچكدوم از گروههاي كاري خدمتگزار بشريت قادر به كار نيستند . همان پزشك كه كار ارزنده اي دارد اگر درون آشغالها غوطه ور شود به طور حتم خودش هم مريض مي شود و به درد هيچكس نمي خورد پس بايد به اين نكته توجه كرد، چون اين نكته شالوده بسياري از اختلافات بين مردم است . مردم توجه نمي كنند و اينها را ملاك و باعث امتيازات طبقاتي مي دانند. بي توجهي به اين نكته است كه امروز مشكلات روحي تو طبقات مختلف جامعه زاييده شده، برويد و ببينيد مطب مشاور ها چه خبر است ،مطب روان پزشك ها چه خبر است، يك روزي مي گفتند برويد ببينيد مطب اين دكتر هاي قلب چه خبره ، دكتر هاي كليه ، دكتر هاي ريه اينها سرجاشه و تكان نخورده همين جور شلوغه ولي حالا بيايد ببينيد مطب روان پزشكها چه خبره !، اونهايي كه تو بند كارن خوب مي دانند من چي ميگم،تازه من طيف كوچولوییش روزانه به پستم مي خوره ، طيف كوچولويي كه تمام اينها زاييده اين بي توجهي معيار ها در جامعه است . اين رفتگره ، سطح خيلي پايينيه ، كم ارزشه نبايد بهش توجه كرد ، اون پزشكه ، هنوز هم من خانم ها را كه زياد ديده ام قطعاً آقايون هم دارند ولي باز نه به اندازه خانم ها دور هم كه جمع ميشوند مي گويند كه دختر خواهرم ماشا الله خانم دكتره . دختر خواهرت قبل از خانم دكتر بودن آدم هست يا نه اگر آدمه به معناي واقعي كه بايد باشه خانم دكتريش خوبه اما اگر آدم نيست خانم دكتريش به چه درد ما مي خورد . ميگه بيا بريم خونه فلاني ، ميگه من نميام ، ميگه بيا بريم ، چه خانواده اي همشون تحصيل كرده اند مهندس ، دكتر ، رئيس ، رئيس بانك ، ملاك براي معاشرت فقط اين پست ها و عنوان هاست . سالك هاي راه حق يا پست ها را ول كنيد يا به جاي سالك بشيد سالك ، كه واقعاً ما سالكيم ، بر امت اسلامي ما سالكيم . تا وقتي كه براي من مهمه پسر فلاني قبل از اين كه آدم باشه چي كاره است من سالكم نه سالك .ما همه مون در جامعه بشري هر كداممون حكم پيچ داريم ، مهره داريم ، واشر داريم اينها چيزهاي اساسي است ديگه ، لوله هاي ما بين را داريم ، كوچك ، بزرگ ، بعضي هامون خيلي گنده است ولي هيكل گنده است .در ميل لنگ ماشين چون خوب ميشناسم ميگم ، خودش خيلي گنده است اگر نباشه نميشه ، خوب خودش بود، اگر پيچ و مهره هاي سرش نبودند چي ؟ ميشه ؟ خوب نميشه كه ، پس اون با همه گنده گيش به اندازه همون پيچ و مهره ريز مي ارزه ارزش واقعيشون همونه ، ارزش حقيقيشون كجاست ؟ كدومشان بهتر كار ميكند ؟ كدومشان صادقانه تر حركت مي كنه ؟میله ی گنده یااون واشرهاش؟میله خورده می شود کج می شود واشرهاسالم می ماند.پس واشرهاارزشش بیشتراست.بایدتلاش کنیم در هرقسمتی که هستیم به نحواحسن حرکت کنیم.به سوی کمال حرکت کنیم.جایگاه مابرجایگاه فلان قطعه برتری ندارداینو یادتان نرود فخر فروشیها ازهمین جا آغاز می شودفخرفروشیها ما راازسیراصلی مان خارج می کند.پایان بخش صحبتم چند بیتی از دفتر اول مثنوی می خوانم:
هست باران از پی پروردگی هست باران از پی پژمردگی
نفع باران بهاران بل عجب باغ را باران پائیزی چو تب
آن بهاری ناز پروردش کند وین خزانی ناخوش و زردش کند
همچنین سرما و باد و آفتاب بر تفاوت دان و سر رشته بیاب
متوجهش شدید میگوید من فقط سرما رادوست دارم شما کی هستی فقط سرما را دوست داری اگر گرما نباشه سرما برای تو نیست, هم گرما را هم سرما را, هم باران را هم برف را, از این به بعد دیدمان را نسبت به چیزهایی که در اطراف ماست باید تغییر بدهیم ان شا الله خب به پایان کلام امروز رسیدیم خسته تون کردم من را عفو کنید گله کردم غر زدم باز هم من را عفو کنید برای من هم دعا کنید اگر قابل دانستید که بیشتر از هر چیزی به دعای دوستان نیازمندم
سوال از جمع:با سلام آیا خیر و شر نسبی است ؟
استاد :خیر حقیقت محض است شر است که امری اعتباری و نسبی است
ادامه سوال:حالا ما شیطان را چه کار کنیم؟
استاد:شیطان را وسیله ای می بینید که سد راه شماست بلعکس شیطان را وسیله ای ببینید که باعث پیشرفت شماست ،چون میشناسیدش همیشه کنارتان است دائم ازش حذر میکنید و راه درست را انتخاب میکنید.
سوال از جمع:من هم در ادامه سوال قبلی سوال داشتم شما شر بودن را از قیاس به دست آوردید و فرمودید این شر است به خاطر اینکه مقایسه می شود حقیقت خیر محض است، خیر را هم ما در قیاس متوجه میشویم در مثال باران یک جایی باران نفع داشت یک جایی باران ضرر داشت، اگر قیاس را بگذاریم کنار از کجا بفهمیم باران خیر محض است؟
استاد:هر آنچه را خداوند آفریده در جهان هستی چون خودش خیر محض است آفریده های پروردگار هم خیر محض است .
ادامه سوال: این در دیدگاه الهی است یعنی اگر ما دیدگاهمان الهی باشد چون خدا خیرمحض است از خیر محض جز خیر صادر نمیشود عقلانی اگر بخواهیم ثابت کنیم باید چه کنیم؟
استاد:عقلانی هم همینطوراست ،باران در همه شرایط خیر است چون باعث میشود جهان دارای حیات باشد حالا در اینجا در این شرایط مسائلی را به وجود میآورد و در اونجا نه به وجودنمی آورد و خیر است
ادامه سوال:مفهوم خیر و شر مفهومی نیست که ما در قیاس متوجهش میشوم و اگر قیاس را کنار بگذاریم مثلا فرض کنیم میگوئیم این هوا برای من خوب است برای شما بد است این میشود قیاس ،اما اگر شما قیاس :را برداید خیر و شر معنی پیدا میکند؟
استاد: نه برای همین میگویم امری است اعتباری
ادامه سوال: اگر این را قبول کنیم چطور میپذیریم عالم خیر محض است با چه چیزی مقایسه میکنیم اگر قیاس را کنار بگذاریم؟
استاد: این بر میگردد به وجود خداوند
ادامه سوال:یعنی ما در دیدگاه الهی اینگونه نگاه میکنیم، سوال دوم اینکه فرمودید هر چیزی در جایگاه خودش کامل است اما حرکت به سوی کمال هم دارد ما در کلاسهای اول معرف از شما یاد گرفتیم حرکت به خاطر نقص است یعنی اگر یک موجودی از نقطه الف به سمت نقطه ب حرکت میکند به خاطر اینکه کمال ب را ندارد از الف به سمت ب حرکت میکند این یک نکته، نکته دوم اینکه اگر هر چیزی در جایگاه خود کامل است اما حرکت به سوی کمال بعدی میکند این جا کمال نسبیت پیدا میکند بعد اگر به این قائل شویم همه موجودات که در حال حرکت به سمت کمال هستند باید یک کمال مطلق داشته باشند که همه به سمت اون حرکت میکنند این چطور قابل تفسیر است؟
استاد :ببینید بحث این است هر چیزی در ذات خودش یا در وجود خودش کامل است
ادامه سوال: پس شما فرمایشتان نازل به این است که ذات آنها کامل است نه موقعیتشان
استاد: بله خود باران باران فی نفسه
ادامه سوال :باز برمیگردد به دیدگاه الهی چون او کامل است غیر از کامل خلق نمی کند حالا اگر ما در موقعیت فعلی کامل نیستیم به این علت است که ذات ما کامل ظاهر نشده است
استاد :فطرت
ادامه سوال: بله همان فطرت برداشت ابتدایی من از صحبت شما این بود که هر کس در جایگاه خودش کامل است و این نمی تواند باشد بلکه ذات هر کس کامل است
استاد :بچه که دنیا میاید نگاه بکنید همه چیز دارد کوچک است اما همه چیز دارد
ادامه سوال: میتوانیم بگوئیم وجودش کامل است اما این وجود کامل حتما اون موجودیتش کامل نیست اما وجودش کامل است که این موجود با حرکت کردن میخواهد به اون کمال وجودیش برسد
استاد :درست است
سوال از جمع :اینکه دوستمان فرمودند یک بحث کلی وجود دارد که آیا صفاتی که از خدا وجود دارد ذاتی است یا نه ،در ارتباط با بحث ذاتی یا عرضی بودن هر چیزی این مسئله هست، در رابطه با خدای متعال بحث خیر ذاتی است این چنین نیست که قیاس شود آیا در این ارتباط خیر است یا خیر نیست، همانطور که مثالهایی که شما فرمودید از بعد الهی، از بعد ذات الهی خیر محض است، هرگز از ذات خدای متعال جز خیر صادر نمی شود در شر است و تازه شر به معنی سختی نه به معنی بدی به این معنا که همانطور که در مثالهای شما هم بود این از ابعاد مختلف به خاطر محدودیتهای دنیایی و مادی است که اینچنین میشود و اگر نه اصلا شری وجود ندارد چون اصلا شری نیست این فقط از این دید که چون ماده محدودیت دارد به قول شما بادی که میآید این یک محدودیت دارد همین باد اگر در بهشت بیاید برای همه سود دارد هیچ کس از این باد ضرر نمی بیند، چون این محدودیت را ندارد اما در دنیا این محدودیت که وجود دارد در شری که ما می بینیم این قیاس ایجاد میشود اما در بحث خیر اصلا قیاسی وجود ندارد چون این از ذات الهی هست و هیچ محدودیتی در او نیست یک مورد هم در ارتباط با همین که هر چیزی در ذات خود کامل است و سمت کمال میرود همینطور هم باید باشد نقصی نیست چون عالم هستی در هر لحظه کمال است این نیست که عالم هستی به کمال بالاتری دارد می رود ما داریم میرویم وگرنه خدای متعال عالم هستی را در کمال آفریده و در کمال هم هست هرکسی هر موجودی در هر مرحله ای هم باشد در اون مرحله اگر دانش آموز کلاس اول است در همان کلاس اول کمال است
حال وقتی به کلاس دوم می رود در کلاس دوم هم در کمال است کل نظام آموزشی ما در کمال است با اینکه این در کلاس اول است و دیگری در کلاس دوم و دیگری سوم به ظاهر و به ظاهر اندازه دانش او اول است و دومی دوم و دیگری سوم اگر یک ذره نقص در اینها وجود داشته باشد عالم هستی دچار نقص می گردد یعنی باید هر موجودی در هر زمانی که وجود دارد به اندازه خودش در آن موقعیت و شرایط و شکلی که هست آن در کمال است بعد در کمال و بالاتر شدن خودش نه در نظام هستی . نظام هستی هیچ لحظه ای نمیتواند نقص داشته باشد زیرا اگر نقص داشته باشد مفهوم آن این است که خدای متعال در یک لحظه در نظام هستی نقص ایجاد کرده و نظام هستی به سمت کمال خود میرود نظام هستی در کمال مطلق خودش است این عناصرند که در حال جابجایی می باشند و همیشه برآیند این همان کمال مطلق وجودی است.
استاد:
همه چیزهایی را که خداوند خلق فرموده اند در لحظه هایی که قراردارند در کمال هستند ولی ما ناقص میبینیم چرا؟ زیرا یک بخش آن که نمود ظاهر و بخش دیگر نمود باطن است و باطن همیشه کامل است این بخش ظاهری است که شروع می کند به حرکت کردن به سوی آن که آن باطن را که باید نمود ظاهری پیدا کند عیان است برای همین همیشه در کمال است حال این یک تعریف خیلی جالب دارد که همین الان یک لحظه فقط نگاه می کردم به صحبتهای آقای نوروزی یک لحظه کوتاه شاید یک هزارم ثانیه هم نبوده گردش زمین به دورخودش و به دور خورشید چه اتفاقی می افتد خیلی جالبه انشاءالله یکبار راجع بهش صحبت می کنیم بد نیست شماها هم بهش فکرکنید .همیشه نباید کامل گفت خداوند وقتی بنده اش را آفرید نصفه اش را نشان داد و نصفه زیری که باید ببیند همه نمیبینه کسی باید ظاهر بشود تلاش کنید ظاهر بشوید.
سوال دوستان :
این صحبتی که در خصوص خیر وشر دارد مطرح میشود صحبت کوچکی نیست چون مستقیما به بحث توحید برمی گردد. اگر یک مقدار ما برداشت اشتباه داشته باشیم ما را از توحید ممکن است به سمت دویت و دوگانگی پیش ببرد و از طرفی اگر در موردش عمیق فکر نکنیم و خیلی مطالب و وجوهاتش را رها کنیم قطعاً چون برایمان روشن نشده در باب توحید خودمان دچار نقصان هستیم . چیزی که مطرح شد در خصوص این بود که خداوند خیر محض است و هر آنچه آفریده است خیر است . حتی تا آنجا پیش رفتیم که گفتیم خود شیطان که برای ما دشمن آشکاراست و خداوند در جای جای قرآن ما را از آن پرهیز داده و به جهنم میرود و همه کسانی که از او پیروی می کنند به جهنم میروند آن هم چون آفریده خدا است خیر است اما برای ما شر است اما یک نکته خیلی بزرگی است چونکه ممکنه ما خیلی جاها متاسفانه شیطان را روبروی خدا قرار دهیم یا تاریکی را روبه روی نور قرار دهیم در صورتی که خداوند در سوره انعام :( الحمداالله الذی خلق السماوات و الارض و جعل ظلمات و النور) یعنی : جاعل قراردهنده ظلمات و نور . یعنی بالاتر از اینهاست . مادر جاهایی از قرآن است که از شر چیزهایی که خداوند خلق کرده به خدا پناه می بریم . (قل اعوذ برب الفلق- من شر ما خلق) یا آنجایی که (قل اعوذ برب الناس) را می خوانیم و از شر وسوسه های خناس به خدا پناه می بریم یک لحظه در ذهن من متصور شد که اگر خداوند جاعل ظلمات و نور است آیا ممکن است چون ما ظلمت را در جای جای قرآن می گوییم که مومنین راخداوند از ظلمت به سمت نور می برد خودش هم نور و هم ظلمت را قرار داده است .
آیا خداوند میتواند جاعل خیر و شر باشد و خودش فراتر از اینها باشد چون وقتی خداوند شیطان را آفریده و شیطان آمده به این صورت، پس چه کسی این را گذاشته؟ یعنی آیا حقیقت توحید پروردگار فراتر از بحثهای ماست یا نه من دارم از مسیر مستقیم منحرف میشوم. آقای....... فرمودند خداوند خیر محض است هر چه آفریده خیر است پس این چیزی که من الان عرض میکنم در حقیقت درست نیست طبق تعالیمی که در دین ما وجود دارد .
استاد: بله
ادامه سخن دوستان
خداوند شر را خلق نکرده پس شر در این جهانی که ما وجود داریم اصلاً وجود ندارد همه اینهایی که هست همه خیر است و ما اینها را به عنوان شر برداشت میکنیم به خاطر اینکه ما در راه توحید می خواهیم پیش رویم و آنها دارند از ما جلوگیری میکنند حتی اگر اتفاقی برای بزرگان افتاده اینها خیر بوده و ما این را شر برداشت می کنیم و آنها را لعن می کنیم.
پاسخ دوستان:
بحث شر یعنی نیستی . خداوند نیستی را نمیآفریند هستی را میآفریند در قرآن داریم که ........... به شر به خوف وجود شما را امتحان میکنیم. یک جایی هم دارد که شما را با شر و خیر امتحان میکنیم. پس معلوم است شر و خیر وجود دارد اما به این معنی است که شر آفریده نشده چون خیر در آنجا نیست ، ما شر میبینیم. مثلاً به امیر المؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: علی أیّ حالٍ ؛ یا امیر المؤمنان چگونه اید؟ گفتند:علی شرٍّ گفتند یا امیر المؤمنان شما هم می گوئید: بر شرّ؟ گفتند: آری بیمارم و بیماری یعنی نبودن سلامت. قرآن مجید هم میگوید شما را با شر امتحان میکنیم. شر یعنی چی؟ یعنی سلامتی را از شما میگیریم ببینیم شما صبورید.
مالتان را میگیریم ببینیم نسبت به آن صبورید. مقام را میگیریم ببینیم صبورید. این نبودن آن است. پس شر یعنی نبودن.شیطان خیر محض در عالم است. یک جمله گفتید شیطان برای ما شر است.
نه، خداوند میگویند شیطان برای انسان خیر است برای خودش هم خیر است. اما خودش برای خودش به خاطر رفتارش با اختیار خودش شر شد. برای ما چی؟ خیر محض است. شیطان میگوید شما را من نمیتوانم هیچ کجا، به هیچ سمتی ببرم. فقط قرآن مجید میگوید من یک دعوتنامه برای شما میفرستم. خدا، پیغمبر، رسول ا... هزاران دعوتنامه برای شما فرستادند، شما خواستید گوش کنید به آنها! نخواستید گوش کنید به من.
پس اینجا هیچ نوع تسلطی بر انسانها ندارد که شر بشود برای ما، فقط وسوسه می کند. در روایت داریم که وسوسه یکی از نعمتهای بزرگ خداوند است به بشر تا اینکه به وسیله آن فکر کند، بیندیشد و راه پیدا کند ، برود به سمت چیز..پس وسوسه بد نیست. بد در آن است که در آن وسوسه بماند.
(وسوسه: یعنی سؤال، درگیری ذهنی، یعنی راهمان چیست؟ چه کار کنیم؟)
اگر در وسوسه بمانیم یعنی بدی پس بنابراین شر وجود خارجی ندارد. چون خیر در آنجا نیست پس ما آن را شر می بینیم. چون سلامتی نیست پس شر است.
امیر المومنین چون بیمار بودند گفتند سلامتی نیست این شر است. پس شر به معنی یک خلق نیست، اصلا وجود ندارد، عدم است. عدم اصلاً وجود خارجی ندارد. در روایات آمده شیطان کلبِ المعلّم: سگ دست آموز است. آن سگی است که دست آموز خدا است. در روستاها سگ دارند اگر غریبه بیاید دنبالش می کند، آشنا باشد کاری ندارد. اگر هم کسی بیاید صاحبش بگوید: بنشین کاری نداشته باش، کاری ندارد و می نشیند. شیطان سگ دست آموز خداست یعنی به هیچ کس حق تعرض ندارد مگر آنهایی که دوست خدا نیستند،همراه خدا نیستند، دشمن خدا هستند. به نوعی غضب خدا را در پی دارند، رحمت خدا را همراه خود ندارند، آنجا برای آنها شر میشود، یعنی چون رحمت خدا نیست آنجا شیطان برای آنها شر میشود.
ولی وقتی که رحمت خدا، دوستی خدا، ولایت خدا هست،اصلا شیطان راهی به این جمع ندارد.وقتی مخلص میشوند دیگر شیطان به آنهاراهی ندارد. چون دوست میشوند. مخلصین کسانی هستند که اصلا شیطان به دایره هستی آنها راهی ندارد. پس بنابراین شری نیست. خداوند میفرماید: هر چه آفریدم احسن آفریدم. احسن اسم تفضیل است یعنی بهترازاین نبود نمی گویدبعدا می شود،حال است یعنی در هر لحظه هر چه آفریدیم بهترین است .بهتر از شیطان نبود وگرنه خدا برای خودش میآفرید.
حالا چون اختیار داشت و آن بحث اختیار است، هر کس به اختیار خودش مسیری را برای خودش دارد، اما آن مسیر نمی تواند کل مسیر عالم هستی را به سمتی ببرد که خداوند نخواهد. آنجا بحث مشیت و مقدرات خداست.
پاسخ:
در آنجایی که می فرمایید رحمت خدا نیست آن شر میشود، در صورتیکه رحمت خدا (وسعت کلُّ شیءٍ). حتی همانجایی که شیطان الان ایستاده و ابلیس هم یک موجود است پس رحمت خدا هست. که آن زندگی می کند و خداوند تا آخر قیامت تا روز وعده شده بهش فرصت داده یعنی خود شیطان هم در رحمت خدا هست.آن لعن است ؟
پاسخ دوستان: نه
ادامه سوال دوستان:یعنی چه که لعن نیست؟
پاسخ دوستان: ما که می گوئیم ملعون، لعن می کنیم. ملعون یعنی چی ؟ یعنی کسی که از رحمت خدا به دور است.یعنی دست رحمت خدا. مثل پدری می ماند که حواسش به بچههایش است. یک دفعه اگر بخواهد تنبیه کند، حواسش را به اینها نمیدهد، بچه زمین می خورد، به دیوار میخورد. یعنی آن لحظه توجه ویژهاش را از آن بچه برمیدارد. لعن یعنی اینکه خداوند توجه ویژه اش را از ان بنده بردارد.
در خیلی جاها داریم ملعون است: الراشی و المرشی ...... : کسیکه رشوه بدهد، کسیکه رشوه بگیردکسی که واسطه باشد، همه ملعون هستند. یعنی از رحمت خدا به دور هستند.و این پولی که در می آورند ، برایشان شر میشود.
لعن این است. شیطان جزو ملعونین است، یعنی کسی که از جانب خدا لعن شده، یعنی کسی که رحمت خدا از او برداشته شده، نه از عالم هستی. در عالم هستی هر چیزی انجام شود رحمت خداست. حتی وقتی شیطان مورد مؤاخذه قرار میگیرد،
رحمت خداست، نه برای او، رحمت خداست برای عالم هستی. برای او شده غضب، درسته خود غضب خدا رحمت است.
(یا مَن سَبَقَت رَحمَـه) درست است غضب خداوند به شیطان رحمت است اما نه برای خود شیطان چون دارد عذاب میکشد. قرار است برود در آتش.
غضب و لعن خداوند به شیطان، رحمت است برای عالم هستی.
سؤال دوستان: برای خود شیطان؟
ادامه پاسخ دوستان : شیطان دارد عذاب میشود چون ملعون است، دیگر رحمت ندارد. ملعون از رحمت خدا به دور است. رحمت خدا، درست است، آن هم غضب است.
پاسخ دوستان: یک جور میشود توجیه کرد. آیت ا.. جوادی آملی خدا حفظشان کند. میگفتند با مثال: ما در مورد چیزی صحبت میکنیم که به آن احاطه ندایم، یک ستاره در مغز ما درخشید، که معلوم نیست ما را به کوره راه ببرد یا به جای درست و حسابی ببرد. فرمایشات درست است. شقوق مسئله ممکن است روشن نشود. آقای جوادی آملی می فرماید: یک آبمیوه را وقتی یک انسان سالم بخورد کیف میکند اما همین آبمیوه را وقتی یک شخصی که بیماری معده دارد بخورد دل درد میگیرد.
قرآن که خداوند میفرماید برای مؤمنین رحمت است و برای ظالمین به جز خسران به بار نمیآورد.، قرآن که قرآن است، قرآن همهاش یک چیز است.
آن به خاطر بيماري درون خودش ، آن چيزي كه آقاي ... مي فرمايند با اختيار خودش ، خودش را بيمار كرده به او آسيب مي رساند . پس خداوند وراي همه اين داستان هاست ، مي ماند ما و شيطان كه از جن است تكليفش هم تقريباً مثل ماست ، آن به خاطر اختياري كه داشته و بيماري كه در خودش بر اساس اختيار ايجاد كرده آن رحمت خدا براي او عذاب مي شود وگرنه همه غرق در رحمت هستيم ، براي او و من اگر كار بد انجام بدهم و هر كسي ديگر ، يك همچنين چيزي توجيه مي كنند .
استاد : چه لذتي دارد آدم گوش مي كند صدايش در نمي آيد ، شما عجب كِيف مي كنيد ، من حالا كه گوش مي كنم چه
خوش مي گذرد .
از دوستان جمع : بسم الله الرحمن الرحيم ، من فكر مي كنم همه ما يك اعتقادي ولي من هر چند كه همه به آن اعتقاد داريم توجه مجددي را به آن دارم و آن اين است كه ذات الهي نقصان در آن وجود ندارد ، اين را اگر كه قبول بكنيم شايد نوبت به بحثهاي بعدي نرسد كه شر هست يا به چه شكلي هست ، اما يك اشكال اين جا وارد مي شود مثالي كه دوستان زدند و بحث حضرت علي (ع) را فرمودند كه مريض شدند ايشان و اين نسبت بحث شيطان را كه مطرح مي كنند يك اشكالي كه اين جا پيش مي آيد اين است كه در خصوص شيطان بحث ها به اختيار برمي گردد اما در خصوص مرض به اختيار برنمي گردد ، امروز روشن هست كه مثلاً اگر من فلان بيماري را مي گيرم اين عاملش يك ميكروب است ، عاملش يك ويروس است آيا اين ويروس و اين ميكروب را خداوند خلق كرده يا نه ؟ خدا خلق كرده ، پس اين شري كه ايجاد مي شود در خط طولي برمي گردد به خدا ، اگر ما بخواهيم عقلاني اين بحث را نگاه بكنيم دچار مشكل مي شويم اگر آن اصل اوليه را نگاه بكنيم كه خدا شري ونقصاني را خلق نمي كند پاسخش را مي توانيم به دست بياوريم و آن اين است كه خداوند در نظام آفرينش همان طوري كه مي گوييم يا مُسَبِبُ الاَسباب اسبابي را خلق كرده ، شرايطي را خلق كرده كه شايد تشخيص آن شرايط و درك چرايي آن موضوع براي ما روشن نباشد و تنوانيم بفهميم از جمله مثلاً همين ميكروب ، الان علم ثابت كرده كه خيلي از اين باكتري ها ، ميكروب ها و ويروس ها در جايگاه خودشان لازمه وجود هستند ، در طول وجوديشان بايد باشند در عرض وجوديشان در تصادم با شرايط افراد و بشر و ساير مخلوقات ممكن است در جايي هم ضايعه اي را ايجاد بكنند و هيچ وقت ما نبايد فكر بكنيم كه پس چرا آن هست آنجا كه اين ضايعه ايجاد بشود ، مثل همان مثالي كه شما فرموديد ، باران نعمت است ، رحمت است اما يك جايي هم سيل مي آيد آيا اين ظلم است ، آيا اين شر است ؟ نه ، لازمه وجودي اين باران در يك شرايطي مي شود سيل ، سيل ممكن است خانه چند نفري را هم خراب كند اين بد نيست اين لازمه وجودي باران است . يك مثال ديگري بزنم ، خودرو به دست بشر ساخته شده است ، سازنده يك سيستمي درست كرده به نام گاز ، يك سيستمي درست كرده به نام ترمز ، گاز براي اين است كه حركت كنيم ، ترمز براي اين است كه به جايش ايست كنيم و هر دو آنها لازمه حركت ماشين است ، آيا اگر من ناوارد بودم يا بي احتياطي كردم از گاز بي مورد استفاده كردم گاز بد است ؟ گاز بد نيست من بد استفاده كردم . پس خيلي از اين بحثهايي كه ما در دنيا اسمش را شر مي گذاريم يا خوب استفاده نكرديم يا به فلسفه وجودي آن آشنا نيستيم مي گوييم شر است .
استاد : آخرين صحبتي كه اين جا عرض مي كنم خدمت دوستان اين مبحث براي اين عنوان شد كه توجه شما را جلب بكنيم كه به اين مسير حركت بكنيد ، كه در دنيا شر نداريم ما شما را دعوتنامه فرستاديم ما در دنيا شر نداريم ، حتي در جايي كه آقاي ... فرمودند : از آقا اميرالمومنين پرسيدند كه شما بر چه احوالاتي هستيد ايشان فرمودند بر شر . پرسيدند : چرا ؟ فرمودند : چون بيمار هستم . اين لغت توجه امروز من و شما را مي طلبد كه معني شر را دركش بكنيم ، شر به معني سختي لحظه اي ، دوره اي بر اساس ضوابطي ، شرايطي كه در آن قرار مي گيريم ، در حاليكه اين شر نيست . بسياري از افراد دچار بيماري شدند دوره سختي را هم گذراندند و بعد وقتي كه علم پيشرفت كرده متوجه شدند وجود آن ميكروب و وجود آن ويروس در بدن هرانساني يك دوره طغياني دارد تمام مي شود و وقتي تمام شد ايمني تا آخر عمر مي آورد ، پس شري وجود ندارد . اين مسئله مسئله اي نيست كه يكبار مطرح كرده باشم ، اولين جلسات معرفت كه داشتيم باز هم تقريبا در همين دست مايه مطرح شده ولي امروز شما ديگه آن آدم آن روز نيستيد ، امروز يك خورده زرنگ شديد دانه دانه نكته ها را مي گيريد و نگه مي داريد . 2 نكته بگويم ، اين كه شر نيستي است؟ اين را هم رد مي كنم ، شر نيستي نيست ، نيستي تعريف دارد و اگر خدا به ما كمك كرد بعد راجع به آن صحبت مي كنيم ، عدم تعريف دارد ، خود عدم يك جهاني است ماوراي ما . مي گويد عدم كه يعني نبودن ، نبودن در معني لغوي دنياي ما ، خارج از اين فرهنگ يك معني ديگري دارد بايد دنبال آن بگرديم پس همين جوري مفتي استفاده نكنيم كه روي تعريف هايمان بمانيم . شيطان را بحث كرديد ، گفتيد كه شيطان ملعون است پس شر است ، اصلاً معني ملعون مي دانيد يعني چي ؟ يعني واقعيت يا وجودي كه آگاهانه مسيرش را انتخاب كرد تا پايان دنيا ، يعني كسي كه خداوند فرصت اصلاح مجدد را از او گرفت . شيطان را مهلت داده من و شما را گمراه كند ، به او مهلت داده كه اصلاح بشود ؟ كجاي قرآن نوشته كه به شيطان فرصت اصلاح مجدد داده شده است ، ملعون يعني اين ، پس كلمه ملعون را مواظب باشيد به هم ديگر استفاده مي كنيد بايد جوابش را پس بدهيد . اما در قرآن ما آياتي داريم كه خدا فرموده : من ، ملائك و مومنين و انبيا و بزرگان خدا چنين شخصيتي را لعن مي كنيم مواظب باشيد آن شخصيت نباشيد شما . طرح اين مطلب امروز براي اين بود كه شما آدم هاي جديدي هستيد ، شما آدم هاي نويي هستيد امروز نسبت به دوسال پيش ، كي شروع كرديم جلسات معرفت را ؟ سال 87 ، ولي امروز شما نسبت به اولين جلسه سال 87 آدمهاي جديدي هستيد با فرصتهاي جديد ، با امكانات جديد . يكي به ملعون فكر بكنيد ، ملعون كيست ؟ و تا پايان دنيا ملعون است . ملعون نشويد ، مراقب باشيد . دوم نيستي مفهومش شر نيست ، عدم مفهومي جدا از مفهومي كه شما مي شناسيد دارد كه اگر خدا توفيق داد و رسيديم به آنجا كه راحتتر ببينيم و حسش كنيم آن موقع راجع اين ها هم حرف خواهيم زد .
بسم الله الرحمن الرحيم : مي خواهم در مورد امام هادي (ع) يك صحبت كوتاهي داشته باشم . وقتي كه رفتيم عراق به ما اجازه ندادند كه برويم سامراء قبر ايشان را ببينيم ، من از آن موقع به اين قضيه خيلي فكر كردم كه مشكل از كجاست ؟ به خاطر اين است كه آن شهري است كه بيشتر سني ها آنجا هستند و ما چون شيعه هستيم اين اتفاق افتاده ؟ ولي وقتي به آن خيلي فكر كردم اين احساس را دارم كه دشمنان ايشان اطلاعاتي از ايشان دارند ما كه شيعه هستيم اين اطلاعات را نداريم و اين ها به شدت از امام هادي (ع) مي ترسند و من براي خودم بسيار تاسف خوردم كه شناختي درباره امام هادي (ع) ندارم و اين خيلي ناراحت كننده بود . يك توصيه دوستانه داشتم كه بياييم يك سري روايات پيدا كنيم از امام هادي (ع) يا حتي سخنان ائمه در مورد ايشان كه يك سري اطلاعاتمان را بالا ببريم و نگذاريم كه دشمنان از ما جلوتر باشند در اين قضيه . خودم يك مطلبي پيدا كردم مي گويم كه دوستان خودشان بخوانند ، تحف العقول ترجمه آقاي حسن زاده ، بسيار روايت خوب و مفيد است ، خيلي از سوالاتي كه يحيي بن اكثم پرسيده و امام هادي (ع) به اين سوالات جواب دادند كه ممكن است سوال خيلي از ما باشد .
استاد : توصيه خيلي خوبي است ، سخن امروز ، درست است كه پايان بخش امروز است ولي يكي آغازين است و يكي پايان بخش كه هميشه براي شما حرف دارد به آن توجه كنيد . پس خوب است كه بزرگان دينتان را بشناسيد ، آن وقت اگر گريه كرديد براي شهادتشان مي ارزد ، اگر شادي كرديد براي ميلادشان باز هم مي ارزد ، وگرنه در عين ناآگاهي حركت كرديد و تنها به اندازه چند عدد شكلات و شيريني يا چند دانه خرما بيشتر به شما داده نخواهد شد . پس برويد و بشناسيد تا وظيفه تان را عمل كرده باشيد . ان شاء الله كه خداوند به شما قدرت بسيار ، بينش بالا ، بصيرت و آگاهي روز افزون عطا بفرمايد