تعقمی در سوره حجر بخش چهارم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: تعمقی در سوره حجر
- بازدید: 414
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ أَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ ﴿١٩﴾
و زمین را گستردیم و در آن کوههای استوار افکندیم و در آن از هر چیز متناسب رویاندیم . این کلمه متناسب که به کار رفته است نیاز موجوداتی است که در این کره خاکی زندگی می کنند و اگر شما به طبیعت توجه کنید چرخه بسیار عجیب و زیبایی دارد هیچ موجودی آفریده نشده مگر آن که رزقش در طبیعت وجود داشته باشد . من بارها این جمله را گفتم ما دردهایمان ، درمانهایش کنارش است ولی به عینه دیدم که گاهاً بعضی از این دردها درمانهایش( داروهایش ) از یک گوشه های دیگر دنیا می آید و بعد متعجب با خودم باقی ماندم ولی وقتی خوب نگاه کردم دیدم خیلی از دردها مال ما نبوده و از یک جایی بر ما رسیده و وارد شده است . مال سرزمین ، طبیعت ما ، ماهیت و موجودیت ما نبوده اما به دلیل افکار ، نیات ، حرکات و عملکردهایمان از جایی دیگر به ارمغان بر ما رسیده است طبیعتاً این دردها که مال ما نبوده خوب درمانش اینجا نیست پس از کجا بیاوریم از همان جای که درد مال آنها بوده است . اگر توجهتان را کامل کنید به جای این که دیگران چه می کنند به محیط اطرافتان خیلی زود پیدا می کنید که هر دردی مال یک خطّه ای است ، چرا مال آن خطّه است ؟ به دلیل آنچه انجام می دهند . اما چرا از این خطّه به آن خطّه می رود زیرا آن هایی که در آن سرزمین زندگی می کنند همان کاری را انجام می دهند که آنها در آن سرزمین انجام می دادند در نتیجه نیاز به آن درمان هم پیدا می کنند . خداوند فرموده زمین را گستردیم ؛ می دانیم که کره زمین یک کره گِرد است ، یک جای مسطح نیست اما خداوند همین کره را سطحش را گسترده کرده است و بر آن کوه های استوار نهاده . کوه ها برای آ ن است که لنگرهای زمین را در حال گردش بگیرد . کوه های استوار افکندیم ، در آن از هر چیز متناسب رویاندیم یعنی به تناسب هر منطقه ای هر آن چه نیازمندش بودند برای آنها فراهم کردیم .
وَ جَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ ﴿٢٠﴾
و در آن برای شما و برای آن که روزی رسان بین نیستید اسباب زندگانی پدید آوردیم . خیلی ها هستند که ما روزی رسان آنها نیستیم اینها روزی رسان لازم داشتند . خداوند عالم می گوید نه تنها برای شما بلکه برای آن هایی هم که شما روزی آنها را نمی دهید ، اسباب زندگی به این مفهوم نیست که کاسه و بشقاب باشد اسبابی جهت زنده ماندن و زنده زندگی کردن . خیلی از مردم این عصر و زمانه زنده نیستند ، زندگی می کنند اما زنده زندگی نمی کنند ، در مُردگی زندگی می کنند . برای آن کسانی که زنده هستند ، زنده زنده زندگی می کنند و برای آن هایی که خودشان قادر به تهیه روزی نیستند و من و شما هم روزی رسان آنها نیستیم ، اسباب زندگانی پدید آوردیم .
وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ﴿٢١﴾
و هر چه هست خزانه های آن نزد ماست . هر آن چه خداوند پدید آورده ، هر چقدر مورد نیاز مخلوقاتش است در خزانه اش موجود است ، این چنین نیست که به قحطی بیفتد . می گوید پس چطور است که فلان سرزمین به قحطی دچار می شود ، باید رفت دید که چه می کنند ، چه رفتاری دارند ، چه حرکاتی دارند و چگونه زندگی می کنند .
خداوند می گوید هر چه که هست خزانه اصلی آن نزد ماست ما آن را جز به اندازه معین نازل نمی کنیم . یک گفتگویی داشتیم راجع به دریاچه ارومیه اطلاعاتی به بنده می دادند که اگر این هایی که هست آب شود ، این اتفاق بیفتد چه ها خواهد شد زیرا الان نسبت به فلان سال این قدر متر مکعب آب بالا است . من فقط خندیدم و گفتم من فکر می کنم به آن آدم هایی که خود را می کشتند که چرا دریاچه ارومیه را خشک کردند ، خدا پدرشان را بیامرزد که خشک کردند که اگر نمی کردند این همه آب الان چه بلایی سر مردم در آذربایجان می آورد . الان می ترسند که سیل شود و مردم را ببرد خانمان براندازد . همان موقع که آدم های اطرافم این را به من می گفتند ، می گفتم چرا شما متوجه نیستید بنده نمی تواند کاری را انجام دهد . اگر بنده ای می توانست کاری کند خدا دستش را باز گذاشته است ، به دو دلیل اولاً امتحانش می کند ، ثانیاً آنجایی که این امتحان را می کند مقدّرش این است . شما چرا خود را می کشید ؟ دریاچه ارومیه باید خشک می شد . اگر رو به خشک شدن نبود الان آبش ما را هم می برد . خداوند می فرماید : هر چه هست خزانه های آن نزد ماست ما آن را جز به اندازه معین نازل نمی کنیم . بنازم خدایی که این همه اطمینان خاطر ، امنیت وجود برای بنده اش در کلامش فراهم کرده است و بنده اش نمی فهمد و بعد خود را می کشد ، بالا و پایین می پرد و سعی می کند عالم را نجات دهد . جالب تر آن است که ما تلاش می کنیم همه عالم را نجات دهیم اما هیچ کس نیست تا به ما بگوید تو مَردش نیستی تا خودت را نجات دهی چه کار به همه عالم داری ، این عالم صاحب دارد . عبدالمطلب به آن ابرهه نادان گفت بگو شتران مرا بدهند . گفت من آمدم خانه خدا را که تو پرده دار آن هستی خراب کنم ، تو دنبال شترهایت آمدی ؟ گفت من صاحب شترهایم هستم ، آن خانه صاحب دارد خودش نگه می دارد ، من که صاحب آن خانه نیستم من پرده دار آن هستم . تو صاحب اولادت هستی ؟ تو صاحب پدر و مادرت هستی ؟ اصلاح تو صاحب چه هستی ؟ هیچ . تو صاحب خودت هم نیستی زیرا نفست روی گُرده ات نشسته است و دو تا گوش تو را گرفته است و تو را هر کجا که می خواهد می برد پس تو صاحب هیچ چیز نیستی . چه را در این عالم می خواهی نگه داری ؟ می بینید چه قدر در بعضی جاها کوچک هستیم ، یعنی در اکثر جاها . چرا کوچک هستیم ؟ برای آن که جایمان را نشناختیم ، جایگاهمان را نمی دانیم .
وَ أَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَ مَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ ﴿٢٢﴾
و بادها را بارور کننده فرستادیم . باد حرکت می کند ، همه باد را احساس می کنند ؛ وزیدن آن روی شاخه درخت می فهمند اما باد را کسی نمی بیند اما همین باد بارور کننده است ،
چگونه ؟ درخت هایی که نر و ماده آنها از هم جدا است ، فکر می کنم در درخت های خرما این اتفاق می افتد ، خوب این ها که از هم جدا هستند چه وقت جفت می شوند ؟ خدا عالم باد بارور کننده را می فرستد گَرده های این را به گرده های آن می رساند و بارور می کند . باد بارور کننده است ، آیا هیچ وقت به ماهیت باد فکر کرده اید ؟ یا غر زده ایم که چه باد تندی هر چه خاک بود بلند کرد یا گفتیم چه باد سردی یخ زدم ، چه باد گرمی ، می بینید چه گرما وحشتناکی را می آورد، اما هیچ وقت باد را نفهمیدیم . خدا می فرمایند من بادهای بارور کننده فرستادم ، از آسمان آبی نازل کردم . بادها ابرها را به هم می رسانند ، ابرها را بارور می کنند ، ابرهای بارور حرکت می کنند در سرزمین های تشنه می بارند. می گویند که فعلاً در مملکت ما الان دو سال هست که جاهایی باریدند که مردم را کُشتند ، تقصیر خودشان است آدم هایی که باد را نشناختند ، باد را نفهمیدند و طوری زندگی نکردند که از باد بهره ببرند حاصل آن این می شود . می گویند آنها گناه کردند پس ما هیچ کاره هستیم ، ما کار خوب کردیم ؟ نه این طور نیست درد ، غم ، غصه و نگرانی آنها در دل ما است . امواج درد و رنج در کلّ سرزمین ما پخش است پس شامل ما هم می شود ، هر کدام به سهم خودمان .
از آسمان آبی نازل کردیم شما را به آن سیراب نمودیم در حالی که شما ذخیره کننده آن نبودید . سال پیش در جایی که رفته بودیم ، دو سه روز اول عید تعطیلات ، آنجا که رفتیم خوش قدمی ما ماشاالله هم برق ، هم آب قطع شد هیچ کدام از اینها نبود خیلی عالی ، یعنی کار به جایی رسید که گفتیم چه کار کنیم با بی آبی ؟ چقدر می توانیم برویم آب معدنی بخریم و بیاوریم ؟ جاده هم دارد رانش می کند ، می ریزد پس چه کار کنیم ؟ باران تندی گرفت بچه ها رفتند و سطل ها را گذاشتند زیر ناودان ها ، از شیروانی که آب پایین می آمد آب ها را ذخیره کردند اما در طول سال همان آبی را که به آن صورت ذخیره کردیم ، چقدر هم برای آن ذوق کردیم که حالا آب داریم در طول سال در لوله ها در جریان است می آید ، می رود ، دور می ریزیم هر کاری دلمان بخواهد می کنیم . برادرم اینجا نیست ، شمال است گیر کرده در گیلان ، آب و برق قطع ، دیگه حتی موبایل خودش را هم نمی توانست شارژ کند ؛ وقتی برق آمد و موبایل خود را شارژ شد و با هم گفت و گو کردیم گفتم چه کار کردید ؟ گفت هیچی ، الهی شکر فقط گاز مانده بود رفتم برف ها را جمع کردم در قابلمه ، گذاشتم و جوشاندم هم آب خوردم هم برای شستشو استفاده کردم بعد گفت : تو رو خدا بگو بچه ها بروند و دستشویی های پایین را چک کنند مخصوصاً توالت فرنگی ، چون آب داخل آن مخزن ممکن است ذره ذره برود و هیچ کسی نفهمد ، نگذارید آب حرام شود . ببینید ، خداوند می گویند : باد بارور کننده را فرستادم ، از آسمان آب نازل کردم شما را با آن سیراب کردم در حالی که شما ذخیره کننده نبودید . ذخیره کننده آب خدا است زیر زمین ، روی زمین ، در دریاها و بعد بخار آن بالا و آن بالا باز هم برایمان ذخیره می کند . واقعاً وقت آن نرسیده که یک خورده اینها را تماشا کنیم ؟ تماشاخانه دنیا خیلی فعّال است ، یک ذره تماشاخانه آدم ها را رها کنید بیایید بیرون از تماشاخانه های آن ها ، از این تئاترهای هر روزه آدم ها بیرون بیایید ، این چی گفت ؟ آن چکار کرد ؟ او کجا رفت ؟ این این جوری آمد و.. بیاییم بیرون ، تماشاخانه عالم هستی هر روز جلوه دار تر عیان می شود ، آن را تماشا کنید .
وَ إِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ نَحْنُ الْوَارِثُونَ ﴿٢٣﴾
بی تردید این ما هستیم که زنده می کنیم و می میرانیم و ما وارث هستیم . جِز چه چیز را می زنید ؟ در یکی از شب هایی که امام زاده بودیم یک دختری را آورده بودند امام زاده اسماعیل ، ( همه چیز زوال می پذیرد حتی آنچه که من دارم و تو داری) دختری را از این سقوط هواپیما آورده بودند خوابانده بودند و خانواده او گریه می کردند ، یک خانم مسنی پشت من بود و گفت می بینید جوان های مردم را چه کردند ؟ گفتم خانم جان هیچ کس بی اذن خدا نمی میرد ، نمی تواند بمیرد ، برو خودت را حلق آویز کن طاق را پایین می آوری اما شما نمی میری ، دستتان را در این پریز برق بکنید اگه قرار نباشد شما بمیرید ، نمی میرید اما تمام فیوزها می پرد ، گفت پس این جوری ؟ گفتم اما بدیش این است که وقت مُردن آنها رسیده بود چرا بد و این جوری که یک عده دیگری یا یک آدم دیگه ای سبب مرگ را فراهم کنند آن بد است . خداوند می گویند ما هستیم که زنده می کنیم ، ما هستیم که می میرانیم و ما هستیم که وارث ، وارث یعنی همه چیز در اختیار او ، وارث یعنی کسی که هیچ تلاشی نکرده ، تلاش کرده های بقیه را تحویل می گیرد . تلاش های ما را در جهت خوب و بد خداوند تحویل می گیرد .
وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ ﴿٢٤﴾
ما به خوبی رفتگان شما را شناخته ایم ، بازماندگان شما را نیز شناخته ایم . رفتگان را خدا خوب می شناسد آن قدر پشت آنها بد نگویید ، آن قدر حرف نزنید . طرف خوب بوده ، خانم بوده ، آقا بوده ، نجیب بوده ، هر چه بوده یا خدای نکرده بالعکس آن بوده . خدا می فرمایند من رفتگان را خوب می شناسم پس شما چرا بین مردم آن قدر جار می زنید ! می گوید خدا او را رحمت کند ، خاک برای او خبر نبرد ، خاک به اخبار چکار دارد ؟ تلویزیون که نیست ، خاک برای او خبر نبرد من وقتی که سن این طوری بودم او این طوری می کرد و ..من هر کس که از دنیا برود دیگه از او خوبی هایش را تعریف می کنم . واقعیت آن این است که خوبی های آنها را بگویید دیگر با بدی ها کار نداشته باشید . خدا می داند ، خودش می داند چکار کند . بازمانده ها را هم می شناسد یعنی من و شما ، می گوید شما را هم خوب می شناسم چکاره هستید .
وَ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿٢٥﴾
بی تردید پروردگارت خود آنها را گِرد می آورد ، او حکیم دانا است، روزش که برسد پروردگار عالم همه ما را دور هم جمع می کند ، او حکیمی دانا است ، حُکم می کند بر اساس دانایی ، از آن روز حذر کنیم ، از امروز مراقب آن روزمان قرار بگیریم .