منو

پنج شنبه, 01 آذر 1403 - Thu 11 21 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره طه بخش پانزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

تلاوت قرآن را که آدم از دیگری می شنود یک آرامش بسیار بزرگ است . چند روز پیش خیلی حال و حس خوبی نداشتم یک جورایی شوریده سر بودم . تلوزیون را روشن کردم و از هیچ یک از کانال ها خوشم نیامد بی اختیار به بخش کانال های رادیویی رفتم . در این گشت و گذار رسیدم به رادیو قرآن . رادیو قرآن را گذاشتم و مشغول کارم شدم یک وقت فهمیدم که چه قدر آرامم ، چه قدر خوبم ، چه قدرسرحالم و چه قدر قشنگ دارم کارهایم را انجام می دهم کاملاً منظّم و طبق اصول و وقتی توجّه کردم دیدم این تلاوت قرآن است که هنوز در حال پخش شدن است و این همه آرامش بهاری را برای من به ارمغان آورده است . بد نیست وقتی که در سختی ها قرار دارید این را تجربه کنید ببینید که چطور است . هیچ نمی شنیدم که قرآنی که تلاوت می شود چه سوره ای و چه آیه ای است ولی از طیف آرامشش کاملاً برخوردار شدم .

سوره طه را تا به اینجا خواندیم که موسی وقتی برگشت از کوه طور سامری را مورد خشم قرار داد و به او گفت چرا این کار را کردی و سامری این توضیح را داد که من چیزی دیدم که این ها ندیدند مشتی از ردّپای آن فرستاده منظورش فرشته وحی جبرئیل بود . من آن را دیدم ، برداشتم و انداختم در آتشی که برپا کرده بودند و طلا و نقره جات را در آن آب می کردند . می گوید این طور انداختم ، نفس من آن را این طور برایم بیاراست چه قدر صادق و چه قدر راستگو . خودش معتقد بود که نفسش برای او این صحنه را به وجود آورده است و به او گفته که تو می توانی این کار را انجام دهی . باید خیلی مراقب نفس گاهاً دروغگو و وسوسه گر بود .
قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإ ِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا ﴿۹۷﴾
موسی گفت پس دور شو که تو تا زنده هستی باید بگویی که به من دست نزنید (یعنی در شرایطی قرار بگیری که هیچ کس جرأت دست زدن به تو را پیدا نکند) و خودت مدام بگویی که کسی به من دست نزند .
حالا یا بیماری واگیردار خیلی بدی مثل طاعون یا این که شرایط جسمی آن قدر بد می شود که از این که کسی انگشتش به تو بخورد اِبا می کند که درد تحمّل نکند در هر دو صورتش این شرایط انسان را منزوی می کند و از مخلوقات خدا دور می کند .
و تو را وعده گاه است که هرگز در مورد آن با تو تخلّف نشود .
این وعده گاه ، وعده گاهی است که جرایم را رسیدگی می کنند و آن چه که حق اوست به او داده می شود عذاب باشد ، عذاب است و خِیر باشد ، خیر است .
گفت برای تو در قبال کاری که کردی یک وعده گاهی است که در این وعده گاه هرگز تخلّفی نخواهد شد ، عقب و جلو نخواهد شد و تو حتماً به آن می رسی .
و حالا به آن معبودی که در عبادتش بودی بنگر یعنی همان گوساله ای که از طلا و نقره درست کرده بودند . گفت به آن بنگر که آن را می سوزانیم و سپس آن را به طور کامل به دریا می پاشیم . یعنی نه تنها می سوزانند بلکه خاکسترش را هم به آب می دهند ، به دریای وسیع که با خودش ببرد تا هیچ اثری از آن بر جای نماند تا کسی مثل سامری پیدا شود و بگوید من ردّ پایی دیدم و مشتی از آن برداشتم .
إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ﴿۹۸﴾
معبود شما تنها آن خدایی است که جز او معبودی نیست و علم او همه چیز را در بر گرفته است . معبود انسان ها فقط خدایی است که غیر از او خدایی نیست یعنی هیچ کس سزاوار پرستش نیست به جز همان خدا ، آن هم چگونه خدایی ؟ خدایی که علمش همه چیز را فرا گرفته است ، همه چیز را . چیزی در عالم نیست که در علم الهی وجود نداشته باشد .
كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَ قَدْ آتَيْنَاكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْرًا ﴿۹۹﴾
این گونه از اخبار مهّم گذشته بر تو حکایت می کنیم .
خداوند به پیامبر می فرماید ما این گونه اخبار گذشته را برای تو در کتاب الهی در قرآن حکایت می کنیم . همانا از طرف خود به تو ذکری دادیم .
ذکر ، قرآن است کتاب الهی است که در آن احکام از هر نوعی که بشر نیازمند باشد گنجانده شده است و می تواند از آن بهره ببرد . خداوند به پیغمبر می گوید که در این کتاب هم قصّه های پیشینیان را ، آن هم قصّه هایی که بسیار مهم است و باید بدانی بر تو عیان می کنیم و گفته می شود و هم این که برای تو ذکری است . ذکر یعنی تذکّر ، چیزی که باید بشنوی و چیزی که باید به کار ببندی .
مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا ﴿۱۰۰﴾
هر کس از آن روی برتابد روز قیامت بار گناهی بر دوش می کشد .
تکلیف کاملاً مشخص است ، هر کسی از قرآن یعنی همان کتاب یا همان چیزی که خدا به پیغمبر ما بخشیده ، ذکری که خدا به پیغمبر ما بخشیده ، هر کسی از این روی برگرداند و نخواهد آن را داشته باشد روز قیامت بار گناهی سنگین را بر دوش می کشد . خوب دقّت بفرمایید این جا دو مطلب وجود دارد : یک مطلب این است که یک کسی می گوید من قرآن را نمی خواهم و با آن کاری ندارم و یک کسی می گوید من قرآن را نه تنها نمی خواهم بلکه علیه آن هم رفتار می کنم . خداوند می گوید وقتی کسی فقط قرآن را رد می کند یا به آن توجّه نمی کند به تنهایی باری از یک گناه سنگین بر دوشش را دارد و با خودش می برد حالا وای به حال این که بر خلاف حُکم قرآن هم رفتار کند .
خوب است قدری هم ما به آن نگاه کنیم به آن چه داریم انجام می دهیم در زندگی مان . ما خیلی از مواقع نمی گوییم ما قرآن را رد می کنیم ولی عملاً با رفتارمان ، با عملکردمان در دنیا قرآن را از زندگی مان حذف می کنیم . به این نکته خیلی باید توجه کرد چون در غیر این صورت بدون آن که متوجه شده باشیم بار گناهی سنگین را بر دوش می گیریم که باید برای آن حتماً حساب پس دهیم و عقابش را باید تحمّل کنیم . امروزه بیشتر از هر زمان دیگری بشر به قرآن نیاز دارد . شاید امروزه با این همه پیشرفت تکنولوژی آیا نیاز هست تا کتابی را بخوانیم که هزار و چهارصد سال پیش بر اعراب بدوی و بر پیغمبری که سواد خواندن و نوشتن نداشت وارد شده ، لازم است که ما این را تا این حد مهم بدانیم و تابع آن باشیم بدون شکّ . چون متأسفانه تکنولوژی انسان را غرق هم می کند که غرق هم شدیم . فضای اینستاگرام را نگاه می کردم شرم آورترین صحنه ها را مشاهده کردم ؛ درست است که روی این ها متوقّف نمی شوم و عبور می کنم ولی وجود چنین صحنه هایی از انسان هایی زنده و در حال حرکت در فضایی که عموم مردم دنیا می توانند مشاهده کنند ، نشان دهنده پست ترین و پایین ترین درجه انسانیّت است . حالا به نظر شما این تکنولوژی به آن ها کمک کرده یا به آن ها ضرر زده است . اگر قدیم رقاصّه ای بود و در کافه می رقصید یک عدّه ای که طالب چنین چیزهایی بودند آن جا حضور پیدا می کردند . به کوچه خیابان ، خانه ها و در دسترس بچّه ها ، جوان ها و نوجوانان قرار نمی گرفت . فقط تیپ خودش را می طلبید و جذب می کرد پس تکنولوژی نجات بخش نیست ، تکنولوژی اگر در خدمت انسان قرار گیرد و اگر نیازهای کاری و علمی اش را بر طرف کند مفید است پس به تکنولوزی به تنهایی نمی شود پشتگرمی داشت ، ما به بالاتر از تکنولوژی امروزه را نیاز داریم . و آن ، در کتاب خدا ، در لابه لای کلماتش نهفته است به شرط آن که طالب باشیم . حقیقت بر کسانی که طالب نیستند و عناد می ورزند خودنمایی نمی کند . این سال هایی که پشت سر گذاشتم برای دوستان ساعاتی را قرار می دادیم که در ساعت ده شب کسانی که بیمار بودند تا در محیط انرژی قرار گیرند و به قول خودمان داروی روزانه شان را دریافت کنند . مواجهه شدم با کسانی که برای عیب جویی و عناد پیش من آمده بودند و به اصطلاح سر جنگ داشتند . آن ها در محیط انرژی که قرار می گرفتند بدترین صحنه ها را مشاهده می کردند همیشه یک حیوان درنده به آن ها حمله می کرد ، همیشه دست و پایشان در یک علف و لجن زار گیر می کرد و... طالب هر چه باشید همان را به شما می دهند . طالب برکت ، خُیر و مهر باشید ، مهربانی و محبّت باشید همان را به شما می دهند . این انتخاب شماست که شما را مستفیذ کند یا به عذاب و ناراحتی دچار می کند .

نوشتن دیدگاه