تعمقی در سوره مریم بخش هفتم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: تعمقی در سوره مریم
- بازدید: 299
بسم الله الرحمن الرحیم
در ادامه سوره مریم در آیاتی قرار داشتیم که گفتگوی حضرت ابراهیم با پدر بود . در آیه 46 گفتگوی پدر را میشنویم با حضرت ابراهیم ؛
قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا ﴿٤٦﴾
گفت ای ابراهیم آیا تو از خدایان من بیزاری ! اگر دست بر نداری تو را سنگسار خواهم کرد و مدت زیادی از من دور شو .
آیه جنبه تهدید دارد . گفتگوی پدری است که بت پرست است و متولی بتها هست ، طبیعی است از او میپرسد تو از خدایان من بیزاری ! یک سؤالی است که به اصطلاح جنبه سؤال ندارد چون پاسخش مشخص است . گفتگوهای قبلی حضرت ابراهیم با پدر این مطلب را کاملاً روشن کرده بود . به او اخطار میکند که اگه دست بر نداری از این بیزاری جستن و از این مخالفتها من تو را سنگسار میکنم . همان روشی که در زمانهای قدیم وجود داشته و مقصودش این است که حالا که بیزاری جستی و من نخواهم تو را سنگسار کنم مدت زیادی از من دور شو ، از پیش من برو . یعنی دوری از پدر را تنبیهی در قبال عملی که حضرت ابراهیم انجام داده یا مخالفتی که کرده قرار داد . گفت از من مدتی دور شو . این یک نکته خیلی جالب است صرف نظر از این که پدر بت پرست است و حضرت ابراهیم پیامبر خداست و یکتاپرست است یک نکته خیلی جالبی است در تنبیه بچهها . هر وقت که پدر یا مادر با بچهها دچار اختلاف می شوند ، اینجا البته اختلاف و خدای نکرده خطایی از جانب حضرت ابراهیم نیست ولی به هر حال نحوه تربیت را نشان می دهد ، که از بچهها روی برگردانند ، دوری کنند . اتفاقاً این نکتهای بود که من یکی دو روز پیش راجع به آن در خانه گفت و گو می کردم میگفتم که اگر میخواهید بچههایتان را تنبیه کنید هیچ وقت کتک نزنید ، کتک زدن کار شایستهای نیست چون اولاً بچهها را خرد میکند ، ثانیاً بعد از خردی دیگر علی السویه می شود ، می گوید بگذار کِیفم را بکنم ، دو تا کتک را میخورم ولی کِیفم را هم میکنم ، این غلط است باید به گونهای با بچهها رفتار کنیم که برایشان سنگین بیاید از جمله سخن نگفتن با اولاد است . در این جا می بینید علیرغم این که پدر اشتباه دارد و فرزند پیامبر خداست با همه این حرف ها پدر نحوه به اصطلاح خودش تنبیهِ پسر را دور شدن و دور نگه داشتن او از خودش قرار می دهد . این قابل توجه است برای پدر ، مادرهای جدید ، سعی کنید از شأن تان ، از جایگاه محبتّتان استفاده کنید و برای تربیت بچهها راهکارهای خوب و پسندیده ایجاد کنید . بچهها باید ارزش به اصطلاح گفتگو با پدر و مادر را بشناسند و شناساندن این ارزش به عهده پدر مادر است ، آن وقت است که شما میبینید که در تربیت فرزندانتان نیاز به روانشناس هم ندارید و خیلی خوب از عهده اش برمی آیید . گفت : که گفت ؟ این بار جواب پدر را ابراهیم می دهد .
قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا ﴿٤٧﴾
ابراهیم گفت سلام بر تو به زودی من از خدایم برای تو آمرزش میطلبم که او با من بسیار مهربان است .
در جواب تهدید و در جواب تنبیه در قبال پدر پیامبر خدا پاسخگویی را یاد می دهد . خیلی از مواقع در خانواده ها بچهها بزرگ می شوند ، نوجوان هستند و مسائل را درست می فهمند و با پدر یا مادر دچار تضاد گفتگو هستند . اینجا باز نحوه گفتگو را در قبال این تضاد خداوند آموزش می دهد . ابراهیم گفت : سلام بر تو یعنی اولین قدم درود فرستاد ، تحیّت فرستاد . سلام بر تو به زودی من از خدایم برای تو آموزش می طلبم . میخواهد بگوید که اگر که تو خدایت سنگسار شدن را میپسندد ، سنگسار کردن کسی که او خدایان را قبول ندارد میپسندد ولی خدای من کسی که او را رد میکند ، سنگسار نمیکند . من می توانم از او برای تو آمرزش و رحمت طلب کنم یعنی خدای من خدای رحمت است ، مغفرت است ، او با من بسیار مهربان است ، به حرف من اهمیت خواهد داد ، مهربانی او چگونه مشخص می شود ؟ زمانی که رحمت و برکت بر پدری که او را تهدید کرده فرستاده می شود .
وَأَعْتَزِلُكُمْ وَ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا ﴿٤٨﴾
و از شما و از آن چیزهایی که به جای خدا میخوانید کناره میگیرم .
یعنی دستور تو را اطاعت میکنم ، شما یک موجودات بیجانی را خدا انتخاب کردید من دیگر نمیتوانم کنارت بایستم تا اینجایش ایستادم برای این که سعی کردم خدایی را که یکتاست به شما بشناسانم حالا که نشد پس من از شما و از خدایانتان کناره گیری میکنم ، عقب می ایستم ، جدا میایستم همانطور که شما از من خواستید . و پروردگار خود را میخوانم با خدایان شما کاری ندارم و خدای خویش را میخوانم . امیدوارم که در خواندن پروردگارم بی پاسخ نمانم . با همه این رفتارهای نیکو باز هم می گوید خدا کند که من و جوابم را بدهد چون تا اینجایش هم که صبر کردم و با خدایان دروغین شما کنار آمدم شاید که پاسخم را ندیدم . ببینید چقدر مسئله حساس است ، چقدر مهم است و چقدر باید به آن توجه کرد .
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ كُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا ﴿٤٩﴾
و چون از آن ها و از آن چه سوای خدا میپرستیدند کناره گرفت . از پدر و از خدایان دروغین او و همه افرادی که دور و بر او بودند علی رغم مقام بالایی که پدرش داشت و میتوانست موقعیت بسیار خوبی برایش فراهم کند . گفت : چون از آن ها و از آن چه سوای خدا میپرستیدند کناره گرفت اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم ، همه را پیامبر نمودیم . دو فرزند پسر خداوند به ابراهیم عطا کرد و هر دوی آنها پس از خودش به اصطلاح سیره پیامبری را ادامه دادند . کسانی که درست را انتخاب میکنند ، راه حق و حقیقت را انتخاب میکنند بدون پاسخ نخواهند بود حتی اگر در دراز مدت پاسخ بگیرند ولی به هر حال بدون پاسخ نخواهند بود .