منو

پنج شنبه, 06 دی 1403 - Thu 12 26 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره واقعه‎ بخش چهارم

 بسم الله الرحمن الرحیم

درآیات قبل درباره بهشتی ها یا آن هایی که جزء مقربان یا کسانی که پیشگام بودند صحبت کردیم که خداوند به آن ها چه عطا می کند ، شرایطی را که در آیات قبل بود ، بیان کرده ایم . به دنبال آن شرایط می فرمایند : وَلَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ و از گوشت پرنده ، هرچه بخواهند .
در دنیا گوشت گوسفند ، گاو و پرنده بر ما حلال است و ما می توانیم بخوریم . اما در قرآن در جایی که خداوند بهشتیان را قرار می دهد ، به گوشت پرنده اشاره می کند . چرا گوشت پرنده ؟ چون گوشت پرنده هم بسیار ظریف است و هم پرنده ، خون خوار نیست یعنی درندگی ندارد ، شاید بپرسید عقاب چی ؟ مگر ما گوشت عقاب را می خوریم ، مگر ما مجاز هستیم که بخوریم ؟ این جا صحبت از پرندگان حلال گوشت است و بعد پرنده در وقت پرواز تمام ماهیچه هایش در حال حرکت قرار می گیرد . لا بلای این ماهیچه ها رگ و ریشه چربی نمی تواند دوام بیاورد . معمولاً گوشت پرندگان گرم است و چون گرم است در بدن انسان راحت تر هم هضم می شود و مفید تر است . خداوند می فرمایند : از گوشت پرنده هرچه بخواهند . پرنده هایی که حلال گوشت اند و به هر میزان که بخواهند استفاده کنند
وَحُورٌ عِينٌ و حوران درشت چشم . حالا مقصود از این حوریان درشت چشم چیست ؟ حوری ها زن هستند ؟ پس آن هایی که در بهشت قرار می گیرند همه مرد هستند ؟ خانم ها را به بهشت راه نمی دهند ؟ یک بار این سوال سال ها قبل برای من پیش آمد و آن چه که آن روز درک کردم و لحظه ای مشاهده کردم این است ، ما از دنیا که می رویم ، عالم برزخ را نمی گویم ، در روز قیامت ، نمی دانم مرد بودن و زن بودن کجا می رود ، همه تبدیل به آدم می شوند . خب اگر فقط آدم می شوند چگونه شکنجه شان می کنند در جهنم عذاب یا چگونه در بهشت پاداش می گیرند ؟ خداوند در قرآن فرموده : ما شما را از نفس واحد آفریدیم . همه تبدیل به آن نفس واحد می شوند . می دانید ما آنچه که با آن لذت می بریم نفس ما است و در بهشت تبدیل به آن آدم ، آن نفس واحد می شویم . بر این نفس واحد حوران درشت چشم ؛ حوران شکل زن ها هستند ؟ باز هم می گویم نه ! چون اگر شکل زن ها باشد ، آن وقت این نفس واحد که قبلاً دو تا بوده است ، نیمی از آن می تواند لذّت ببرد . حوریان چه هستند ؟ از کجا می آیند ؟ چه جنسی هستند ؟ قبلاً چه بوده اند ؟ تمام این حقایق را تا نمرده ایم باید بفهمیم و می شود فهمید . به شرطی که ذهن از داخل بسته شود . اگر این ذهن ساکت بنشیند ، آن وقت دریچه ای باز می شود که این ها را می فهمیم . حوران درشت چشم ، خانم ها نگران نباشید ، این فقط آقایان نیستند که از حوریان استفاده می کنند .
صحبت از جمع : در تفسیر نمونه ذیل این آیه حور را به عنوان خانم نیاورده است . حور اگر از ماده حورا یا احور باشد به معنی چشم سیاهی است که سیاهی آن آنقدر زیاد است و سفیدی چشم بسیار شفاف است . عین هم به معنی درشت است ، یعنی چشمان سیاه درشت چشم . و اگر حور از ماده حیرت باشد ، به معنی کسی است که از دیدن آن به حیرت می افتی . اصلاً حورالعین به معنی خانم ها نیست چون اصلاً اشاره ای نشده است که می تواند زن یا مرد باشد . صفحه 215 تفسیر نمونه جلد 23
استاد : بله ، این را یک عده از آقایان مستبد به خانم ها غالب کرده اند .
صحبت از جمع : خیلی آسان نمی توان اظهار نظر داد . به جهت این که آیاتی وجود دارد که دلالت بر این دارد که اتفاقاً منظور از این موارد خانم ها هستند ، آیات 34 و 36 سوره واقعه .
فَجَعَلنَا هُنَّ اَبکَاراً : این هُنَّ ضمیر جمع برای مؤنث است و اَبکاراً دلالت بر باکره بودن دائمی شان است . البته من در مقام ردّ فرمایشات شما نیستم منتهی فکر می کنم باید با سعه صدر بیشتری جواب های مختلف را دید . چون از طرفی مخاطب های قرآن انسان های مادی زمینی هستند که قرار است اگر این مرحله را پشت سر بگذارند تشویق شوند و چیزهایی را که خیلی دوست دارند در مراتب خیلی بالاتر و دائمی تر به آنها داده شود . بنابراین مثال های قرآن همه مثال هایی است که مادی و ملموس است . حرف از گوشت پرنده ها و میوه ها ، خانم ها و آقایان و غلمان است اگر به صراحت می گوید که زن هایی می دهیم که به طور دائم باکره هستند . ما نمی توانیم بگوییم خیر ، این ها زن نیستند و چیزی بالاتر هستند مگر این که دلایل قوی از خود قرآن بیاوریم . اینجا که می گوید ابکاراً ، آن کسی که می گوید حور زن نیست ، این باکره بودن از خصوصیات جسمی یک خانم هست .
استاد : چیزی که نمی خواستم وارد بحثش بشوم همین بود در آیات بعدی آیات 34 تا 37 . به این ها اشاره می کنم که خداوند فرموده : همسرانی بلند مرتبه ، همانا ما آن زنان را به آفرینشی نو آفریدیم . آنان را دوشیزه قرار دادیم ، عشق ورزان و هم سن و سال . به چند تا نکته در قرآن خداوند اشاره می کند که این نکته ها اگر در دنیا برای زن و مردی محقق شود بهشتشان این جا امکان پذیر است . من شما را برمی گردانم به آن آیه ای که خداوند فرموده : ما شما را زوج آفریدیم . باز برمی گردانم به یک دلنوشته ای درباره آدم که خداوند فرموده همسرش را از خودش آفریدم ، جای دیگری خدا فرموده شما را از یک نفس واحد آفریدیم . پس نفسی که در مرد هست و نفسی که در همسر ش هست ، اگر جفت هم باشند یک نفس هستند، حالا مشکل کجاست ؟آنجایی که جفت هم را انتخاب نکردند . می گوییم آن مال حضرت آدم(ع) بود به ما که از شکم مادر می آییم چه ؟ ما هم که از شکم مادر متوّلد می شویم و نطفه بسته می شود و بعد دنیا می آییم با جفت دنیا می آییم . الان نمی دانم در بیمارستان ها چکار می کنند ولی من خیلی کوچک بودم جفت بچه را دفن می کردند اما فی الواقع ما جفت آفریده می شویم که در بدو تولد جفت ما از ما جدا می شود به همین دلیل ما صاحب جنسیت هستیم ، پسر به دنیا می آید یا دختر . اما جفتی که همراه او بود کجا می رود ، بگذریم ، جای دوری نمی رود او هم می آید و زندگی می کند . در بزرگسالی اگر دختر و پسری پاکیزه زندگی کرده باشند طبق احکام الهی زندگی کرده باشند ، اگر دچار خبط وخطا نشوند خدا توفیق بدهد جفتها به هم می رسند . این دنیا زندگی جفتها با هم است همان جفتی که در بدو قرار داشتند بعد از همدیگر جدا شدند .
اما در روز قیامت ، پس از حساب و کتاب اگر موجودی وارد بهشت شد آن وقت آن جفتی که باکره است جزجفت خودش ، جفتی را نمی بیند و همیشه صاحب محبّت است ، عشق ورز است ، او را دوست می دارد خدا به او می دهد . همه زن و مردهای جوانی که سرخوردگی دارند برای این که جفتشان را پیدا نکردند ، برای این که آن محبت خالصی که دنبالش می گردند از جفت فعلی شان دریافت نمی کنند برای همین زندگی هایشان سایه تاریک دارد ، سرد دارد . خیلی از ما ابراز خوشبختی می کنیم ، می گوییم الحمدلله همه چیز خوب است ، زندگی عالی است .... خب در مقایسه با دیگران همین طور هستیم اما در تنهایی مان هنوز نقطه هایی است که در هاله است و خالی ، هیچی نتوانسته آن را پُر کند ، چرا ؟ این آن چیزی است که خدا در بهشت به ما می دهد . حالا شما می خواهید بگویید که حوری زن است ، من هم گفتم زن نیست . زن های این دنیا را در آن دنیا خدمتگزار آقایان نمی کنند ، آن حوری ها یک چیز دیگر هستند اما جفت این مردها هستند .
صحبت از جمع : شما همیشه تذکر داده اید که باید رابطه با لغات و کلمات عادات خود را کنار بگذاریم . در رابطه با خیلی کلمات ما چون عادت کرده ایم که ما یک معنی را استخراج کنیم بنابراین زمانی که آن کلمه مطرح می شود بلافاصله ذهن ما به سمت آن چیزی که در ذهن ما نشسته ، دائمی شده است منحرف می شود . کلمه باکره یعنی دست نخورده ، چه مرد ، چه زن .
استاد : فرقی هم نمی کند و دقیقاً هم همین طور است . دست نخوردن باز به مفهوم آن دست نخوردگی که در زمین از دیدگاه ما مطرح است هم نیست.
صحبت از جمع : آیا هر انسان به زوج خود متعلق می شود و با هم یکی می شوند ؟
استاد : اگر هر انسانی به جفت خود در دنیا ملحق می شد ، دنیا همان بهشتی می شد که خداوند وعده آن را داده است ولی بحث این جا است که اکثر ما به این مرحله دست پیدا نمی کنیم . حال به جهت انتخاب های غلط ، رفتار های اشکال دار ، روابط غلط و هزار و یک دلیل دیگر .
صحبت از جمع قدری برای من جای تعجب داشت که برای آدم هایی که السابقون السابقون هستند نعمت هایشان این است . بعد که این آیات را مطالعه کردم وچون می دانستم که خدا کاری بیهوده انجام نمی دهد که درباره خوردنی و این طور چیزها صحبت کند . در روانشناسی مثلثی هست به نام مثلث نیاز ها یا هرم مَزلو که می گوید: اولین نیازها ، همین نیازهای اولیه ما است ، نیاز خوراک و پوشاک و .... زمانی که این ها حل شوند به نیازهای آخر می رسند . از یک طرف هم در آیه آخر اشاره می کند که این در ازای اعمالی است که انجام داده اند . آخرت هم که به گمان عده ای چیزی جدای از الان نیست ، هر کسی هر کاری که الان انجام داده است ادامه آن را در جهان آخرت می بیند . یعنی آدم هایی که السابقون السابقون هستند در دنیا هم همین روش را دارند ،یعنی اگر ما بخواهیم بهشت را برای خودمان بسازیم ، باید اول مراقب خوراکمان باشیم . وقتی مراقب خوراکمان هستیم ، امام حسین (ع) وقتی که حرفی بزنند می شنویم و نمی گویند این ها شکم هایشان از مال حرام پر شده است ، باید مراقب روابط خود باشیم که یکی از آیات چنین است که تکیه زننده رو به روی یکدیگر هستند بر روی تخت های زربافت . مراقب جایی که روی آن نشسته ایم باشیم . انگار از نظر خداوند در سوره واقعه این موضوعات لازم به گفتن است که مراقب چیزهایی کوچکی مانند خوردن خود باشید .
استاد : کاملاً درست است . وقتی که خداوند می خواهد مطرح کند مباحث آن دنیا را که به طور مثال می فرمایند بر تخت ها رو به روی یکدیگر نشسته ، صحبت می کنند . چرا آن جا لذت بخش است و این جا نیست ؟ اگر این جا هم ما گفت و گو و مراودات خود را مراقبت بکنیم از این جا یک کوچولو لذت آن را می چشیم و بعد به آن جا که می رویم در نوبت نمی ایستیم که اول چوبمان را بخوریم ، بعداً برویم داخل شاید به ما آن را بدهند . دقیقاً مباحثی که آن جا سبب لذت است و سبب اوج خوبی هاست ، پایه همه این ها در این دنیا است . دراین آیه خداوند می فرماید : همسران بلند مرتبه ، هیچ مردی بلند نمی شود مگر زنش او را ارتقا دهد ، هیچ زنی صاحب کرامت و بزرگی نمی شود مگر این که مردش او را رشد دهد . مگر مردها قیّم زن ها نیستند ؟ ما چقدر زن پر کرامت داریم ؟ اگر زن و مردی در دنیا آن نکاتی که مربوط می شود به اینها ، رعایت بکنند از اینجا آن را تجربه می کنند ، آنجا هم که بروند آن شکلی می شوند . حتی خداوند این جا می فرمایند که ما آن زنان را به آفرینشی نو آفریدیم . زنی که در دنیا زایمان می کند ، دوره بارداری را می گذراند و دچار سختی های جسمی فراوان می شود ، خواه نا خواه دیگر آن زیبایی و آن چالاکی و آن سلامت اولیه را ندارد اما اگر جفت مردش در این جا باشد ، آن جا باز هم همین را به او می دهند ، با هم خواهند بود اما با آفرینشی نو ، جوان . مگر پیرزنی خدمت پیغمبر(ص) نیامد که آیا من به بهشت می روم ؟ حضرت (ص) فرمودند : عجوزگان را به بهشت راه نمی دهند یعنی پیرزنان را به بهشت راه نمی دهند . گریه کنان راهش را گرفت و رفت . گفتند : آقا دارد گریه می کند . حضرت فرمود بروید صدایش کنید ، چون پیرزنان را جوانان می کنند ، اگر استحقاق بهشت را داشته باشد به بهشت می فرستند . حضرت در مورد پیرمردان چیزی نگفتند ، گفتند عجوزگان را به بهشت راه نمی دهند ، حتی به دنبال کلام خود به بحث مردان اشاره نکردند . زنان در زندگی با مردان دچار فرسایش های بسیار سخت می شوند ولی اگر جفت یکدیگر باشند در آن دنیا ، به آفرینشی نو به یکدیگر می رسند و به مجالست بر می خیزند . خداوند می فرمایند : آن ها را دوشیزگان قرار دادیم . یعنی انگار هیچ وقت قبلاً تجربه آمیزش با یک مرد را نداشته اند . خب این مسلماً خیلی فرق می کند .عشق ورزان ، کسی که چشم باز می کند برای اولین بار با مرد زندگی اش مواجه می شود ، او را دوست می دارد و با هیچ قیمتی نمی خواهد از دست بدهد و هم سن و سال ، یعنی کلامشان به هم می خورد ، دیگر آقای هشتاد ساله ، دختر پانزده ساله و هیجده ساله نمی گیرد .
كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ حوران درشت چشم همچون مروارید پنهان در صدف. شما بخاطر می آورید شعری را که در جلسه بیست و هشت صفر خواندم قطره باران ز ابر چکید وقتی به پهنه دریا رسید خجل شد گفت من در مقابل این پهنا کم هستم و خدا می فرماید در آنجا این جفت ها همچون مروارید پنهان در صدف هستند. وقتی قطره خجالت کشید رفت داخل صدف پنهان شد و تبدیل به مروارید شد.شما هم مروارید بگیرید. فرق نمی کند . پسرها هم باید مروارید باشند. در جامعه بیرون خوب بدود، خوب کار کند، دانا و آگاه باشد، با شعور باشد ولی در بحث احساس و مسایل غریزی باید مثل مروارید باشد آنوقت زندگی خوب می شود. کسانیکه زن خوب گرفتند خوش به حالشان. کسانی هم که یک ذره اشتباه کردند قطعا خودشان هم صاحب اشتباه هستند. دوتایی با یکدیگر شروع کنند به تلاش که آنچه را که به هجو و بیهوده با خداوند هست حذف کنند. کسانی هم که هنوز ازدواج نکردند حرف های من را بشنوند. اینها پاداشی است بخاطر آنچه می کردند. شما هم جفت خوب در دنیا به دست می آورید بخاطر اینکه چگونه رفتار کردید. چگونه حرکت کردید.می گوید بنده یک عمری گناه نکردم، به زن و بچه مردم هم حرام نگاه نکردم اما زنم، زن پاکدامنی از آب در نیامد. برو ببین کجا اشتباه کردی. این قصه را اشتباه نکردی یک جای دیگر خطا کردی. خطاهایت را یک جای دیگر پیدا کن.
لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلَا تَأْثِيماً إِلَّا قِيلاً سَلَاماً سَلَاماً در آنجا نه سخن بیهوده شنوند و نه گناه آلود. جوانند،زیبایند، درشت چشم هستند اما در آنجا کلام گناه آلود بیان نمی شود. سخن بیهوده هم شنیده نمی شود. چه فضایی است. خدایا چقدر زیبا می شود. حرف می زنند همه با هم یک کلام بیهوده گفته نمی شود. یک کلام از روی هوا و هوس نفسانی زده نمی شود. مگر سخنی که سلام است و سلام. یعنی آنچه که آنجا بیان می شود کلام الهی است. مجالس شما چه خبر است؟ دور هم جمع می شوید از چه حرف می زنید؟ کمی بهش فکر کنید. مجلس قشنگ است که جز کلام خدا در آن بکار برده نشود. می گوید ای بابا! اون که می شود مسجد. اصلا اینطور نیست.اینقدر حرف های قشنگ هست که از کلام خدا بگویید. در سوره واقعه می گوید کسانیکه اهل سعادتند آنچه که می گویند سخنی است که سلام است و سلام. شما وقتی مهمانی می روید چقدر به محیط خانه میزبان سود می رسانید؟ چقدرفضای آن خانه را با یاد خدا معطر کردید؟ با نام خدا؟ با سلام و سلام؟
وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ و اهل سعادت چه اهل سعادتی! خدا ما را اهل سعادت کند که دور هم جمع می شویم از چشم و همچشمی نگوییم. غیبت نکنیم. از عیوب مردم حرف نزنیم سعی کنیم فضا را پر کنیم از چیزهای خوب. شما در دنیا کلامی را به کار ببرید که خداوند فرموده است در بهشت به تو پاداش می دهم. بنشینید در آنجا سخن بیهوده نشنوید و نگویید، گناه نگویید و هر چه می گویید سلام است و سلام.
فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ و زیر درختان سدر بی خار هستند. خداوند در این آیه به خود سدر اشاره نمی کند بلکه به درخت سدر اشاره می کند که حتما ویژگی هایی دارد. یکی از این ویژگی ها را نام می برد می گوید بی خار است. بی خار یعنی اینکه وقتی به شما گیر می کند شما لذت می برید. شما ازش آزار نمی بینید. زیر درختان سدر که بی خار هستند. نمی دانم. منظور این است که هر چی خدا بهتان می دهد بی آزارش را به شما می دهد.خوب تو چرا پس می روی پر آزارش را انتخاب می کنی. خوب بی آزار ش را انتخاب کن. می رود یک ازدواجی می کند خیلی هم تأکید دارد خانمش یک پست و مقامی بالا داشته باشد. بعد جیغ و داد می کند نمی شود تو باید بنشینی در خانه. خوب از اول ایشان را انتخاب نمی کردی. تقصیر خودت هست. می گوید من دلم می خواهد شوهرم شب ها زود خانه بیاید.موقع انتخاب یا پول یا شوهر زود در منزل. هر دو با هم یکجا با هم جمع نمی شود . انتخابت را می کردی که آزار نبینی.
صحبت از جمع: در مورد درخت سدر در تفسیر نمونه گفته شده است که این درختی است که تناور است، بلندی اش گاهی به چهل متر می رسد و می گویند دو هزار سال عمر می کند و تنها عیبی که در زمین دارد این است که این درخت دارای خار است. در ادامه آمده است اعراب بادیه نشین می روند خدمت رسول الله و می پرسند خداوند چرا یک همچین درخت خارداری که این عیب دارد را در بهشت آوردند. حضرت پاسخ می دهند این درخت در بهشت خارهایش گرفته شده است و به جای هر خار میوه ای قرار دادند که هر میوه ای هفتاد و دو رنگ ماده غذایی دارد که هیچیک شباهتی به دیگری ندارد.
پاسخ استاد: ان شاءالله . یک نگاهی باید به این درخت سدر بی خار بکنیم. در فرصتی که وقت داریم سر سجاده نماز یک دید بزنیم ببینیم که دوربین مان کار می کند. می شود دید؟ میوه هایی که اینطور رنگ آمیزی دارد. با هفتادو دو تا ماده مغذی ببینیم این چه شکلی است. بطور حتم در زمین هم ازش نشانه ای داریم.

نوشتن دیدگاه