منو

پنج شنبه, 01 آذر 1403 - Thu 11 21 2024

A+ A A-

در کلاس دعای عرفه از مولا امام حسین ع بیاموزیم بخش اول

 بِسْمِ ٱللّهِ ٱلرَّحْمنِ ٱلرَّحِيمِ‎


هر ساله ماه محرم که می رسد مبحثی را در این باب با هم گفتگو می کنیم . چندین بار تا به حال به دوستانم عرض کردم عزیزان من اگر می خواهید امامتان رابشناسید بروید و ببینید کلام امامتان چگونه بوده یا در جایگاه مختلف واکنش امام شما در مسائل مختلف چگونه بوده است بروید و جست و جو کنید. آن موقع خیلی راحت می توانید بفهمید که امام شما در مسائل زندگی شخصیتش چطور بوده ،در وقت سختی چه عکس العمل هایی از خودش نشان می داده است. تا شما خودتان را با این عکس العمل ها سنجش کنید و خودتان را بسازید. به دعای عرفه بارها نگاه کردم و دیدم یکی از اشکالات بزرگ ما این است می گوییم خدا شناسی ولی خدا را نمی شناسیم . می گویند خودتان را بشناسید خودتان را نمی شناسید . می گویم جسم خودتان را بشناسید جسم خودتان را هم نمی شناسید. پس چه کار کنیم ؟دیدم در دعای عرفه امام حسین به زیباترین کلام و زیباترین نحو همه چیز را بیان کرده است . چون ما الان در بحران هستیم همه به این فکر می کنند که یک تجارتی راه بیاندازند،یک کاری بکنند حتی آنهایی که خیلی خیرخواه هستند که به مردم منفعت بیشتری برسد، ما یحتاج مردم ارزان تر شود . یا به مردم شغل بدهیم . یعنی در بحران همه تجهیز می شویم .اما یک نفر در بحران به فکر اخلاق بحران نیست . چگونه رفتار کردن در بحران ؛ و این اشکال است . برای همین است همه ی ما روز به روز فرسوده می شویم و روز به روز از حال می رویم .
حالا شما فکر کنید امام حسین(ع) خاندان او خانواده اش بچه ی کوچک آدم سن و سال دار آدم ناتوان همه جور آدم از مدینه حرکت داده و با سختی فراوان به مکه رسیدند که در مکه کنار خانه ی خدا امنیت داشته باشند .ایام حج رسیده حج عمره ی خود را انجام دادند اما در همین ایام به ایشان خبر رسید که در خانه ی خدا قصد جانش را کردند خوب تصور کنید حضرت قول دادند به مردم کوفه که به سوی شما می آیم از یک طرف پایبندی به قولش ، از سوی دیگر نمی خواهندکه درخانه خدا خونی ریخته شود ، و حرمت این خانه شکسته شود ؛ صحرای عرفات روز عرفه دامنه ی جبل الرحمه انشاء الله خدا توفیق بدهد همه ببینید آن هم در حج تمتع .باید در فضای عرفات قرار بگیرید و در فضای دعای عرفه قرار بگیرید . بعد آنجا بشینید آقای شما مناجات کند و شما گوش کنید. کل مناجات آقا را گوش کنید آقا نمی داند چه اتفاقی در پیش است ؟ به طور حتم سالیان قبل به ایشان گفتند آقا امیرالمومنین به ایشان گفتند شاید تاریخ ندادند ولی به طور حتم به ایشان گفتند که چه اتفاقی بعدها برای شما در جریان است ، این همه زن و بچه به همراهشان است آدم های دیگر هم با او هستند مسئولیت خون آن ها را هم به گردن دارد . حالا ببینید این آقا پای این کوه روز عرفه ، چه می گوید . بندها و فرازهای مختلف دارد من تا جایی که خدا توفیق و قدرت وعمر بدهد تلاشم را می کنم . اما به شما توصیه می کنم اگر من نرسیدم تمامش کنم شما بخوانید و ادامه بدهید تا تمامش کنید البته این طوری نگاه کنید فضای شما باید این طور باشد در صحرا پشت سر امام نشسته اید گوش می کنید، ببینید امام رو به مردم ندارد با مردم حرف نمی زند و سخنرانی هم برای مردم نمی کند ببینید امام شما چی می گوید . از امروز تا روزی که توفیق داشته باشم و بتوانم این دعارا به اتمام برسانم این مبحث را گفت و گو خواهیم کرد شاید یک سرفصل جدید در زندگی ما باز شد . یک چیز کاملاً جدید خدا شناسی، خودشناسی ، توحید و نبوت و عدل خدا و معاد مان را بلکه در این دعا پیدا کنیم و بشناسیم. . امام حسین ع یاد می دهند. چطوری با خدای خود حرف بزنم . من چه طوری خدایم را ستایش کنم و اصلاً چطوری خدای خود را بشناسم.
بِسْمِ ٱللّهِ ٱلرَّحْمنِ ٱلرَّحِيمِ‎
اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَيْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ ستایش سزاوار خداوندی است که کس نتواند از فرمان قضایش سرپیچد .
خیلی قشنگ است . امروز دادگاه حکم اعدام برای یک نفر صادر می کند ، یا حبس . فرجام میگیرند .دادگاه سوم و چهارم و پنجم میگیرند . پارتی می گیرند . طرف آزاد می شود. یعنی خیلی راحت از این رای چرخ خورد و بیرون آمد . اولاً ستایش فقط برازنده ی آن خدایی است که هیچ بنده ای از قضا و قدرش نمی تواند سرپیچی کند . در این بیست و چند سال من آنقدر با این دو چشم دیدم ،آدم ها آنقدر پی ریزی کردند تا یک جریانی را در زندگی شان عوض کنند. آنقدر دیدم آدم هایی را که تلاش کردند ازدواج هایی را از بین ببرند. و بالعکس با دوز و کلک پیوندهایی را نگه دارند معاذالله. ما ستایش می کنیم خدا را . ستایش بنده فقط برازنده خدا است . کدام خدا ؟ آخه ما خدا خیلی داربم ماشاء الله فراوان خدا داریم . به شکل ها و اسامی مختلف. رئیس اداره که عوض می کنند دست به سینه به حضورش میرسیم و از او تعریف می کنیم . خوشامدی به او می گوییم که هرگز به عمرمان به هیچ کسی نگفتیم . امام ما خدایی را معرفی می کند و می گوید ستایش فقط برای این خدا است . کدام خدا ؟ آن خدایی که از قضا و قدر و تقدیر او و هر چیزی که او معین کرده هیچ راه فراری نیست . هیچ سرپیچی نیست و هیچ کسی نمی تواند فرار کند.
وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ مانعی نیست که وی را از اعطای عطایا باز دارد .
خدایی را امام من ستایش می کند که اگر بخواهد ببخشد و عطا کند هیچ کسی نمی تواند جلویش را بگیرد . آقا برای برادرش مشکلی به وجود آمده و مالی هم در بانک دارد . به خانمش می گوید که خانم برادرم گرفتار شده است . من می خواهم قسط های عقب افتاده ی خانه اش را بدهم که خانه اش را حراج نگذارند . می خواهد عطا کند، ببخشد . خانمش می گوید آقا تو هیچ فکر کردی که این پولی که در بانک داری مال ما هم هست . تو از سهم خودت می توانی بدهی . سهم ما چی ؟ تو هیچ فکر کردی که اگر الان قسط های خانه ی او را بدهی من ماشین ظرفشویی می خواهم که ظرف نشویم آن وقت نمی توانیم . به نظر کلام خیلی خوب و منطقی می آید . آقا از بخشیدن و عطا کردنش دست بر می دارد .زنش خیلی راحت مانع او می شود . امام می فرمایند ستایش سزاوار خداوندی است که از فرمان تقدیرش احدی نمی تواند سرپیچی کند . اگر قرار باشد ببخشد هیچ مانعی نمی تواند جلویش را بگیرد . من عاشق چنین خدایی هستم . فقط کافی است که بگویم بده و تلاش کنم آن جوری باشم که او من را می خواهد . این مهم هست ،فقط بده که نیست . من تلاش کنم آن جوری باشم که او می خواهد . بعد به او می گویم بده . الهی قربانت بده .دیدید که در روضه ها می شنویم که می گویند : پدری بچه ی معلول خود را با عصبانیت گذاشت کنار حرم حضرت ابالفضل و گفت می روم شیرینی بگیرم و بیاورم. عارفی که چقدر وقت آنجا چله نشسته بود سرش را بلند می کند که ببیند چه اتفاقی افتاد . فرد می رود و با جعبه شیرینی بر می گردد . قبل از اینکه او پایش را در حرم بگذارد بچه از جایش بلند شد و شروع به دویدن و جیغ کشیدن کرد .چه اتفاقی افتاده ؟ آن پدر می گوید من می دانم و به تو اعتقاد دارم . اعتقادی راسخ به حضرت ابالفضل ع .اما امام حسین ع به چه کسی می گوید ؟ به خدا . می گوید می دانم که هرچیزی را که بخواهی ببخشی جلوی بخششت هیچ مانعی نیست . کسی نمی تواند جلویش را بگیرد . خداوکیلی برای خواسته هایمان ما هیچ وقت سر سجاده هایمان این طور با خدا صحبت کردیم . شاید 16 یا 17 سال پیش . یک پیری بود . من خیلی کوتاه ایشان را دیدم . بعد از آن هم نباید می رفتم و دیگر هم نرفتم . الان هم نمی دانم کجا است . می گفتند که ایران دچار کم آبی می شود . یک روز که من پیش ایشان رفتم گفتم حاج آقا بحث کم آبی است . فکر می کنید چه کار کنیم به درگاه خدا موثر واقع شود و به ما رحم کند . یک مکث خیلی طولانی کرد و سرش را بلند کرد . ان موقع نود و خورده ای سالش بود و گفت دختر جان این کار هر کسی نیست . گفتم یعنی چی ؟ گفت هفتاد تا مومن می خواهد ، مومن واقعی . این حاج آقا طی الارض میکرد بعد از مدتی از او پرسیدم گفت بابا جان شب جمعه کل این تهران را گشتم و نتوانستم هفتاد مومن واقعی پیدا کنم هفتاد مؤمنی که معتقد است که خدا وقتی می خواهد ببخشد و می خواهد بدهد هیچ چیزی مانع اش نیست.
وَلا کَصُنْعِه صُنْعُ صانِع : و صنعت هیچ صنعتگری به پای صنعت او نرسد.
این معماری جهان هستی یک صنعت است. شما به پروانه نگاه می کنید از شروع حرکتش تا موقع مرگش یک صنعت است، خودتان را تماشا بکنید هزاران صنعت است، انگشتانی که این همه آدم دارند و هیچکدامشان سرانگشتانشان مثل هم نیست و عامل شناسایی آدمها است یک صنعت است، هیچ صنعتگری صنعتش به پای صنعت پروردگار نمی رسد. خدا را اینجوری می شناسد. بگردید ببینید صنعتگری پیدا می کنید که صنعتش به پای خدا برسد، اگر رسید پرستشش کنید هیچ اشکالی ندارد ولی ببینید پیدا می کنید. امام حسین (ع) دارد یاد می دهد که ای بندگان، ای امّت من اگر خدا را گم کردی در اینها پیدایش کنید. راهش را دارد به ما یاد می دهد.
وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ بخشنده بی دریغ است.
بخشنده بی دریغ یعنی چه؟ یعنی وقتی می خواهد به یک کسی بدهد که اولاً همیشه در حال بخشیدن است و در این بخشیدن هیچ چیزی را کم نمی گذارد،می گوید پس چرا من ندارم؟ مگر نه اینکه خدا به همه می بخشد. توجه کن هر کاری می کنی کار تو یک عیبی دارد دائم فکری می کنی : خانم فلانی چرا اینطوری است؟ آن چرا این مدلی می نشیند؟ این چرا آن را می گوید؟ این چرا اینجوری می کند؟ چرا استاد حرف نمی زند؟ چرا اینها را اخراج نمی کند؟
وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ بخشنده بی دریغ است. تو اول خودت را اصلاح کن. الآن می گوید من تا وقتی اصلاح شوم زمان می برد پس نباید هیچ انتفاعی داشته باشم چرا همانقدر که تو خرابی داری همانقدر هم کمبود نعمت داری ،اشکالی دارد؟ تواین خرابی را کم کن نعمتت زیاد می شود در یک معامله پایاپای، خدا می بخشد بی دریغ.
فَطَرَ اَجْناسَ الْبَدائِعِ: اوست که بدایع خلقت را بسرشت.
خلقت خیلی عظیم است، خیلی بزرگ است و عجیب ترین، زیبا ترین، خارق العاده ترین که در دست هیچ بشری بوجود نمی آید، خداوند در جهان خلقت گذاشته است ولی چقدر جالب است حتی اینها را گاهاً پنهان گذاشته که من و شما بگردیم و پیدایش کنیم بعد هم خیلی قشنگ است که به نام ما می نویسند، ما این وسط هیچکاره بودیم امروز با یک دوستی صحبت می کردم با هم گفتیم عجب دنیایی است چقدر عجیب است بعدش خندیدم و جمله ام را اصلاح کردم گفتم اصلاً هیچ چیز عجیب نیست این جهان هستی همیشه اینگونه بوده من عجیب هستم که همه سالهای عمرم چشم هایم را بستم و هیچ چیز را در جایگاه خودش مشاهده نکردم و چون مشاهده نکردم حالا که باز کردم و می بینم مرتب می گویم وای چقدر عجیبه! نه هیچی عجیب نیست.
واَتْقَنَ بِحِکْمَتِهِ الصَّنائِعَ و صنایع گوناگون وجود را با حکمت خویش استوار ساخت.
صنعت ایجاد کردن، بوجود آوردن، ساختن یک چیزی است و آن ساختن با حکمت و آگاهی یک چیز دیگر. شما نگاه کنید در صنایع مردم خیلی چیزها را می سازند، خیلی چیزها را درست می کنند اما اکثر مواقع در این صنعت یک گوشه یک چیزی جا می ماند یعنی تشخیص نمی دهد که این را هم باید بگذارد این هم باید باشد اما خداوند صنعت صنایع گوناگون وجود را با حکمت خودش استوار ساخت. چنین چیزی جایی پیدا کردید پرستش کنید اگر پیدا کردید.
لا تَخْفى عَلَيْهِ الطَّلايِـعُ رازی نیست که از او پنهان بماند.
این را واقعاً ما می دانیم؟ رازی نیست که از خدا پنهان بماند؟ این را با عمق وجودمان درک کردیم؟ من می گویم نکردیم می دانید چرا نکردیم؟ چون یک چیزهایی را در خلوتمان یا در پنهانی یا به شخصه انجام می دهیم یا با کسی در خلوت گفتگو می کنیم و چقدر جالب و احمقانه فکر می کنیم پنهان هم می ماند، یکسال پنهان، دو سال پنهان، ده سال پنهان ولی بالاخره آشکار می شود. تازه از من برای عموم ،آیا می شود رازی را از خدایی که بر ذره ذره وجود من و شما با ما توأم است در ذات با ما همراه است می شود پنهان اش کرد؟
رازی نیست که از او پنهان بماند. حالا از این به بعد در کوچکترین حرکاتمان یادمان باشد که هرچقدر سعی کنیم پنهان باشد، پنهان باقی نمی ماند اول خدا می بیند و وقتی اذنش را بدهد همه مردم هم می دانند چون به دست همه می رسد.
وَلا تَضيعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ و امانتی نیست که در پیشگاهش به هدر رود.
پیش خدا امانت بگذارید ، امانت پیش خدا لازم نیست که مرتب قرآن بخوانی ختم کنی و بگذاری یک آیه قرآن را بخوانید و بفهمید یک کار را برای خدا انجام بدهید اما واقعاً برای خدا، امانت بگذارید پیش خدا، امانت تو محفوظ می ماند. خدایی را ما ستایش می کنیم و سزاوار خداوندی می دانیم که این ویژگیها را دارد.
هر چه امانت پیش خدا می گذارید به شما می دهد. دو روز پیش بود یا سه روز پیش یک جایی صحبت مردن بود و خاک کردن مرده های عربها راجع به آنها حرف می زدند و می خندیدم گفتم چه حرفی است آخر می سوزانند خُب بسوزانند، اسید می ریزند، بریزند در یک جایی آتش می زنند من فقط برای اینکه جنازه ام روی زمین نماند بویش همه جا را بردارد و مردم بیمار بشوند خواهش می کنم یک بیابان دوری پیدا کنید من را داخلش بگذارید، چلوکبابی روز کفن و دفن نمی خواهم، نماز شب اول قبر هم نمی خواهم، سوم و هفت و چله هم نمی خواهم، یادبود سالیانه هم نمی خواهم. چرا نمی خواهی؟ چون خیلی مطمئن نیستم انجام بدهید! پس چکار می کنی؟ از حالا برای خودم مرتب هدیه می فرستم نزد خداوند و نزد معصومین اش امانت باشد، آنها امانت دارهای خوبی هستند، تا آنموقع برای من بفرستند روحم در تاریکی ها سرگردان و رها نشود. حالا از این به بعد که نماز شب اول قبر فرستادم همه تان بخوانید. من به شما این را می گویم شما همه اش برای خودت است چون بخشی که باید به آن میت برسد معادل آن بخشی که به شما بخشیده می شود به او هم داده می شود مگر خزانه خدا کم می آورد بنده ای در دنیا اینقدر برایش ارج گذاشته که برایش نماز شب اول قبر خوانده ، قرآن بخوانید، نماز بخوانید، صلوات بفرستید و از همه اینها بالاتر کار خوب بکنید، آدم خوب باشید، خیرتان به مردم برسد و خیر و خوبی را از خانه هایتان شروع کنید نه از بقال سر کوچه، از داخل خانه تان شروع کنید محبت می کنی به زنت بکن به شوهرت بکن به بچه هات به پدر و مادرت به خواهر و برادرهایت، خانواده زنت خانواده شوهرت، خدمت می کنی به اینها بکن، اگر از تو اضافه آمد برو مسجد محل هم بکن، برو کوره پزخانه هم بکن ولی اول اینها. کارخوب بکنید کار نیک امانت بگذارید پیش خدا، خدایا به عشق تو انجام دادم دست مرا بگیر.

نوشتن دیدگاه