منو

جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri 04 26 2024

A+ A A-

تبعات از بین بردن «نظم» جهان هستی

بسم الله الرحمن الرحیم

دوسه روز پیش به کلبه روستایی در شمال داریم رفتم. در آنجا در بالکن نشسته بودم منزلی کنار ما بود و افراد در آنجا مشغول کباب کردن بودند . در این روستا سگ زیاد است من نگاه کردم و دیدم چون بوی کباب راه افتاده بود سگی آمده و روی دو پا ایستاده و ستونی را بغل گرفته بود و مرتب صدا می کرد . من اینها را داشتم تماشا می کردم . سرش را می گرفت به سمت آنهایی که کباب را درست می کردند و به آنها ملتمسانه نگاه می کرد و سر و صدای کوچولویی هم می کرد نه آنکه پارس بزرگ کند . این صحنه خیلی من را منقلب کرد اولا نمی شود به اینها چیزی داد زیرا درآن خانه امنیت نداری و هر گاه پایت را از آن خانه بیرون بگذاری سگ ها جهت قدردانی یک دور ازسر شما را می لیسند تا به پایین برسند و این زندگی را مختل می کند .خلاصه ، سگ چسبیده بود به ستون و روی دو پا بالارا نگاه می کرد و التماس می کرد با چشمانش و گهگداری هم یک صدای با ناله ای هم ابراز می کرد . و آن ها هم از آن بالا نگاه می کردند و می خندیدند . ولی چیزی پائین نمی انداختند . این صحنه من را خیلی منقلب کرد . چراکه با خودم فکر کردم این آدمیزاد دوپا چه کارها که نمی کند . چه بلاها بر سر ابعاد مختلف این جهان هستی نمی آورد . ما در قرآن می خوانیم که خداوند در جهان رزق هر دسته ای را برایش قرار داده است . مورچه رزقش را دارد . عقاب رزقش را دارد . ماهی دارد و ... . برای همه رزق قرار داده است تا بهره ببرند . پس حیوانات هم صاحب یک روزی مخصوص به خودشان هستند . تصور کنید مارمولک یک زبان کوچک دارد . می دهد بیرون ، می دهد داخل . می دهد بیرون ، می دهد داخل . و در این بیرون دادن و داخل کردن پشه شکار می کند و می خورد . اگر در طبیعت بگردیم و اهل مطالعه باشیم پیدا می کنیم که هر دسته از حیوانات روزی شان در طبیعت به شکل های مختلف فراهم است . و از آنجاکه حیوانات برخلاف انسان ها صاحب طمع نیستند و حرص نمی زنند . حیوانات به اندازه ی سیر شدنشان و زنده ماندنشان بهره می برند . نه اینکه یک کشتار بی رحمانه ای را انجام دهند . بعد هم چون قادر نیستند همه اش را بخورند پس همانجا می ماند و از بین می رود .پس طبیعت خدا رزق و خوراک هر حیوانی را تهیه دیده است . اما ببینید ما انسان ها چه کار کردیم . ما انسان ها برای رفع تنهایی هایمان ، نمی خواهیم زن بگیریم و نمی خواهیم شوهر کنیم . نمی خواهیم مسئولیت قبول کنیم . نمی خواهیم بچه بیاوریم برای اینکه سخت است . برای اینکه خرج اش زیاد است . گرچه که خود سگ و گربه را هم که نگه می دارند یک دریا خرج دارد . یا هر حیوان دیگری . اما چون نمی توانیم برای رفع تنهایی هایمان در تعامل با انسان ها قرار بگیریم و این تنهایی ها را با انسان ها پر کنیم ، از سر خودخواهی و لذت جویی به هر قیمتی است حیواناتی مثل سگ ها و گربه ها را از گردونه ارتزاق از طبیعت و جویندگی رزق شان خارج می کنیم . ما آنها را آموزش دادیم برای اینکه خوراک شان را بدست بیاورند به ما آدم ها کرنش کنند . ادا بریزند . خودشان را لوس کنند . ما هم خوشمان بیاید و به این ها غذا بدهیم . حتی گاهی اوقات آنها را مورد عتاب و خطاب هم قرار می دهیم . به آنها خشم هم می گیریم . ولی آنها به این روش ارتزاق و غذا خوردن عادت کرده اند . باز هم برای ما خودشان را روی خاک ها می غلتانند و لوس می کنند . هزاران ادا از خودشان صادر می کنند . خیلی جالب است . حیوانات را به جایی رساندیم برای اینکه آسان غذا به دست بیاورند ، غذای لذیذ آدم ها را بخورند ، به هر خفتی تن در می دهند . سگی که پارس می کند و مردم با چه هیکلی می ترسند و عقب می روند و می ترسند ، کرنش می کند . التماس می کند . که به او غذا بدهند . این صحنه من را خیلی مشمئز کرد . اصلاً چندشم شد که انسان ها در جهان همان رفتاری را که با دیگر انسان ها برای دادن یک امکان یا یک لقمه نان یا یک مقام یا پول می کنند ، آن ها را خوار و خفیف می کنند و بعد آنها را سیر می کنند . تا به این وسیله حس برتری طلبی ، خودخواهی و منیت شان را بارور کنند . همین کار را با حیوانات هم می کنند . و این حیوانات بدبخت را از چرخه ی طبیعی زندگی شان خارج می کنند . نمی دانم این روش حرکت و تفکر جامعه ی بشری تا کجا خواهد رفت . و جامعه ی انسانی را به کجا خواهد رساند . ما هم مقصر هستیم . وقتی من و شما عکس یک حیوان را دست به دست در فضای مجازی می چرخانیم ، تبلیغ می کنیم.. این کار غلط است . مواظب حرکت هایمان باشیم . ما هم در این امر شراکت داریم . خوب است یک قدری فکر کنیم . یادتان است ، جلسات خیلی قبل تر راجع به چرخ و فلک صحبت کردم . چرخ و فلک را به خاطر می آورید ؟ دنیا یک چرخ و فلک بزرگ است . همان طور که یک روزی از نقطه ی صفر آن سوار شدیم و امروز در بالاترین نقطه ی آن قرار داریم و از آن بالا می توانیم پوست میوه هایمان را ، پوست تخمه هایمان را روی آنهایی که در محفظه های پائین تر قرار دارند ، بریزیم و بترسانیم و جیغ بزنند و ما هم کیف کنیم و بخندیم . چندی بعد ، حالا این چندی بعد ممکن است چندین سال بعد باشد ، ما به پائین و پائین تر و پائین تر می آئیم . ما هم همان سرنوشتی را که امروز بقیه را دچار می کند به همان سرنوشت دچار خواهیم شد . آیا هیچ وقت به آن روز فکر کردیم . اگر نکردیم خوب است که به خودمان بیائیم. قدری فکر کنیم . حالا اشاره نکردم که این چرخ و فلک بالاخره ما را به نقطه ی صفر هم می رساند . و بالاخره باید پیاده شویم . و بعد از آن را خدا می داند و بس . وقتی از این چرخ و فلک پیاده شدیم چه سرنوشتی خواهیم داشت .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید