منو

جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri 04 26 2024

A+ A A-

رهنمودی برای زوجهای جوان (سالروز ازدواج آقا امیرالمومنین و خانم حضرت زهرا علیهما السلام)

 بسم الله الرحمن الرحيم

امروز که در خدمت تک تک شما قرار دارم از جمله روزهایی است که صاحب موقعیت های بسیار خاص است ، خیلی خاص ؛ چند نفر بین شما دل نوشته یکی ، دو جلسه قبلم را که در مورد جمعه نوشته بودم در سایت خوانده ؟ اگر خوانده بودید این جمعه هایی را گذشت مفت و مجانی از دست نمی دادید . از جمعه بی خبر ماندید ؟ خیلی به خودتان مطمئن هستید ، من نمی دانم شما به درگاه خدا دارید چکار می کنید که این قدر از عاقبتتان مطمئن هستید ؛ خب دیگر به هر حال دست ما که نیست . آنهایی که آن را مطالعه کردند قدر امروز که جمعه است می دانند و ان شاءالله که سعی کردند که از این جمعه خوب هم بهره ببرند . جمعه بزرگترین عید برای مسلمانان شمرده شده است . مطلبی که در آن دلنوشته داده بودیم خدمت شما پاسخ این سوال که چرا جمعه را عید می دانند و بزرگترین عید می دانند برای شما در آن دلنوشته آورده شده است . من امروز وارد آن نمی شوم ، امروز جمعه است ، امروز روز عید است . امروز اول ماه ذی الحجه است ، آغازگر اعمال حج عمره از حج تمتع امسال است که این صاحب فضیلت های خیلی زیاد است . وقتی اعمال حج شروع می شود ظاهرش این است که در عربستان شروع می شود ولی در باطن تمام آدم هایی که رو به کعبه دارند و دل به کعبه دارند شریک هستند در تمامی فضیلتهایی که در آنجا پخش می شود ، خِیر و برکتش به همه عالم می رسد منتهی اشکالش این است که ما کِشنده خوبی نیستیم . اگر سیم های ما قوی باشد ما هم از آنجا می گیریم ؛ ولی چون کِشنده خوبی نیستیم دریافت نمی کنیم . سفر با پا در این دوره زمانه برای حج تمتع خیلی مشکل شده ، سفر با دل را که از شما نگرفتند اگر دلی باقی مانده . آنهایی که حج رفتند سلسله مراتب کار را می دانند ، خودشان طی کنند . آنهایی که اصلاً حج نرفتند مفت و مجانی در سایت سفرنامه حج تمتع قرار داده شده بروید بخوانید . از آنجایی که مُحرِم می شویم از مدینه شروع می شود شما آن را بخوانید مثل همان را انجام بدهید و روزشمار با آن همراه بشوید تا اعمال تمام شود . در قرآن در سوره فجر آیه 2 خداوند سوگند یاد می کند به شبهای ده گانه . یک آیه است که خداوند سوگند یاد کرده به شب های ده گانه . در تفاسیر معتبر در کلام بزرگان دین این سوگند را به شب های اول تا دهم ذی الحجه استناد می کنند که روز دهم ،روز عید قربان است . عید قربان را کوچک نشمرید ، از امروز باید حاضر بشوید که در عید قربان ، قربانی تان را بدهید از چه ؟ از مالتان ؟ آن که چیزی نیست چرک دست است می رود . قربانی بدهید از نفستان ، از همان بخشهایی که با آن درگیر هستید . از حالا قربانی هایتان را برای روز عید قربان حاضر کنید که تحویل بدهید . پس اگر قرآن سوگند خدا را بیان می کند به شبهای ده گانه پس در این ده شب یک خبرهایی است ، این ده شب از دستتان نرود . خیلی به جاست با تفکر وارد این ده شب بشوید ، امروز هم روز اول ماه است . در احادیث بیشماری امروز را روز پیمان ازدواج آسمانی آقا امیرالمومنین(ع) و خانم حضرت زهرا(س) دانستند که این پیمان حاصلش 11تا قرآن ناطق است ، پس عجب روزی است . که یک پیوندی از خودش نسل به نسل 11 تا قرآن ناطق به وجود بیاورد ، اگر بخواهیم از جهات مختلف درباره امروز حرف بزنیم ساعتها وقت لازم است .

بیایم یک نکاتی در زمینه بحث شیرین ازدواج بیان کنیم در زندگی دنیایی هر انسانی اولین اتفاق و دگرگونی اش قدم گذاشتن به این دنیا است بچه های کوچولو را دیدید! قبلاً در شکم مادر راحت خوابیده بود جای گرم و نرم اصلاً فکر تهیه غذا نبود گوشت و مرغ این حرف ها هم نمی خواست بخرد پخت و پزهم نمی خواست بکند، یک جفتی با یک بندی به او وصل بود از مادر تغذیه می کرد به این فرزند می رساند دفع و دستشویی و این ها هم نداشت خیالش آسوده همه چی را این جفت انجام می داد اما رسید به یک جایی که می بایستی که خروج می کرد با خروجی سخت از یک گذرگاه تاریک و پر از دردسر یکباره به محض بیرون آمدن مسئول همه ی کارهای خودش شد، باید گریه کند تا به او بدهند بخورد خودش زحمت خوردن هم بکشد بعد زحمت دفع کردن مواد زائد را هم خودش باید به عهده بگیرد خلاصه اولین اتفاق مهم افتاد اولین دگرگونی . خوب توجه کنید بی خودی این را اعلام نکرده ام بهش فکر بکنید .

من از این مرحله کوتاه عبور می کنم چون مد نظر کار امروزم این نیست . مرحله ی دوم برای زندگی هر انسانی مرحله ی انتخاب زوج و تشکیل خانواده است، می گوید: نه این حرف ها چی هست که می زنید ؟ بچه ها باید دانشگاه بروند . آن که جزء وظایف است درس خواندن ، مدرسه رفتن ، دانشگاه رفتن جزء وظایف است نه تبدیل مرحله ی به مرحله ی دیگر، این ها باهم خیلی تفاوت دارد. اگر شما فکر می کنید یکی است خیلی خام هستید . درس خواندن جزء وظایف است تا درس تان تمام نشد از ازدواج خبری نیست واقعیت را می گویم پدر مادر ها این را باید در گوش بچه هایشان فرو کنند، در چند جلسه قبل شاید در یکی از کلاس های سه شنبه بود عرض کردم به دوستانمان که یک خانم قبل از به دنیا آوردن یک بچه فقط یک خانم است فقط مقام زن بودن را دارد اما بچه که به دنیا می آید بلافاصله مقام جدید به او داده می شود بهش می گویند: مادر . یا به عبارت بهتر بگویم بچه و مادر باهم متولد می شوند، مادری چیری نیست که از قبل وجود داشته باشد مادری تولد می یابد و از آن به بعد باهم مادر و فرزند ادامه مسیر می دهند ، در این مقوله هم کلام وسیع است ولی امروز وقتش نیست که راجع به آن حرف بزنم برمی گردم به بحث ازدواج یک دختر و یک پسر ، دختر و پسر تا سر سفره عقد ننشسته اند این پسر است و آن یک دختر. اما وقتی خطبه عقد جاری می شود آن پسر تبدیل می شود به یک مرد و آن دختر تبدیل می شود به یک زن این اتفاقی نیست و چیزی هم نیست که فی البداهه در صورت ظاهر دیده شود در صورت ظاهر دختر و پسر تغییر چندانی نیست اما آنچه که اتفاق می افتد و خیلی مهم است حرکت باطنی است ، در بطن آدم ها اتفاق می افتد آنها را در لحظه چنان تغییر می دهد که هیچ عاملی نمی توانست این همه تغییر را به وجود آورد این یک سرفصل تازه در زندگی هر کدام آنها باز می کند هر کدام آنها که تا دیروز یک زندگی جداگانه داشتند یک خط مشی جدا گانه داشتند و حالا از این به بعد همسو هستند باهم هستند .

این خطبه عقد راستی چه چیزی دارد ؟! بنده که هر چی گوش کردم یک چیز عجیب و خارق العاده داخلش پیدا نکردم فقط می گوید که یک تعهد ، یک تعهد دائمی است اما خدا می داند . خدایی که امر کرده پیوند زناشویی با همین خطبه جاری شود و همین خطبه در لحظه از پسر، مرد و از دختر ، زن می سازد اما فی الواقع وقتی به ازدواج های امروز و پیوند های بدون تعهدی که در کشورهای غربی اتفاق می افتد نگاه می کنم اصلاً خبری از این دگرگونی باطنی به چشم نمی خورد در کشورهای اروپایی و به ظاهر پیشرفته ی خیلی متمدن زندگی ها یعنی هم خانه بودن . مردها و زن ها باهم زندگی می کنند و در ازای یک سرویسی که می دهند یک سرویس از طرف مقابل دریافت می کنند ، هر وقت هم که دیگر از یکدیگر خسته شدند با یک بای بای (خداحافظی) از هم جدا می شوند و می روند جای دیگری جفت دیگری پیدا می کنند . خب این برای کشورهای غربی ، در کشور ما چه خبر است ! آمار دادگاه ها را نگاه کنید ، آمار دادگاه ها و پله های دادگستری که آدم ها می روند بالا می آیند پایین ، را نگاه کنید . آنها خودش یک تراز بسیار جالب به دست ما می دهد و می گوید اوضاع فعلی خیلی هم خوب نیست ، که نه اصلاً خوب نیست ، که نه اصلاً خیلی بد است . خوب حالا چکار کنیم ؟ همه اش می گویید بد ، بد .... و اگر نگویید چکار کنیم که هیچ وقت مشکل مان حل نمی شود ، امروز آمدیم به بحث ازدواج پرداختیم به همین دلیل ، یک ازدواج تا اتفاق بیفتد . من روی سخنم با آنهایی نیست که در خیابان ها ول می گردند . آنها که ازدواج نمی کنند . من روی سخنم با دختر و پسرهایی است که تابعیت دارند از خانواده و آنچه که دین به آنها دستور می دهد . من روی صحبتم با آنها است . اولین مرحله خواستگاری است . خواستگاری معمولاً از طرف مردان صورت می گیرد اما واقعیت این است اگر جایی از طرف زن هم صورت بگیرد اشکالی به آن گرفته نمی شود . هیچگونه گناهی هم به دنبال آن نیست اما باتوجه به فطرت درونی زن و مرد و در نظر گرفتن موقعیت عاطفی خانم ها بهتر است از سوی مردان صورت بگیرد . خواستگاری مرد از زن خیلی به این دو مورد توجه نیکو دارد . در عرب جاهلی هم اینطور بوده است . امروزه هم در اعراب مردها خواستگاری می روند . این یک حسن خیلی بالا دارد وقتی خواستگاری اتفاق می افتد ، وقتیکه بنده برای پسرم می خواهم به خواستگاری بروم و خانواده ی دختر می خواهد دخترش را شوهر بدهد ، ما دو خانواده وقتی بحث خواستگاری را مطرح می کنیم ابتدای راه  قبل از آنکه دختر و پسر نشان عاطفی بینشان به وجود بیاید ، خانواده ها همدیگر را می سنجند که آیا از لحاظ عقیده ، از لحاظ شرایط زندگی و از لحاظ فرهنگی با هم ،هم تراز هستند ، با هم ،هم کف اند . کف یعنی همتا . همتای همدیگر هستند یا نه . این هم ترازی را هم در مقام پول و ملک و ثروت من مطرح نمی کنم . اولین قدم نگاه کردن به سطح فرهنگی ، اعتقادی رفتاری و عملکرد خانواده ها در این زمینه است . درعصر پیغمبر(ص) از جمله کسانی که به خواستگاری خانم حضرت زهرا(س) اقدام نمودند ، ابوبکر ، عمر و عبدالرحمان ابن اف .  عبدالرحمان ابن اف نسبت به این دوتای قبلی از سطح مالی خیلی خوبی هم برخوردار بود . حتی به پیغمبر(ص) پیشنهاد یک مهریه ی بسیار سنگین هم کرد . به همین دلیل هم خیلی امیدوار بود جواب مثبت می شنود . نسائی در کتابش ، حاکم نیشابوری ، طبری امامی در دلائل الامامه ، ابن شهرآشوب و خوارزمی و دیلمی ، یک چندتایی را اسم بردم ، هرجاهم که هرچیزی را گفتم اگر به اصطلاح سندش را نگفتم بعداً از من بپرسید سند آنها را به شما می گویم . اما همه ی این ها چه آن کسی که خیلی پولدار بود و چه این دو نفر دیگر که خیلی هم نزدیک پیغمبر(ص) بودند ، از پیغمبر(ص) جواب رد شنیدند . چون غیر از اینکه نظر خود پیغمبر(ص) مطرح بود نظر دخترشان را هم می پرسیدند . الان در سطح ما نظر دختر، نسبت به نظر پدر و مادر ارجح است . خیلی بد است . برخلاف قشر بسیار کم درآمد جامعه و ضعیف که من با آنها مواجه هستم فقط نظر پدر ، مادر هم آدم حساب نمی شود ، فقط نظر پدر مطرح است ، هردوتایش بد است . پیغمبرخدا (ص) نشان دادند هم خودشان سنجش می کردند و هم بلافاصله نظر نمی دادند با اینکه می دانستند این افراد هم طراز دخترشان نیستند ولی بدون اینکه با دخترشان مطرح کنند رد نمی کردند . شما پدر و مادرها هم حق این کار را ندارید . تشخیص شما این است که این خانواده و این پسر به درد دختر شما نمی خورد حق هم با شماست ولی حتماً می بایست دختر شما در جریان قرار بگیرد .

 آقا امیرالمومنین (ع) آن موقع تقریباً 24 ساله بودند ، با مادرشان خانم فاطمه بنت اسد یکجا زندگی می کردند . خب جزو مهاجرینی بودند که همراه پیغمبر(ص) از مکه به مدینه آمده بودند و مهاجرین چون هم خانه و زندگی نداشتند و باید آن را تهیه می کردند هم کار نداشتند و دنبال کار می رفتند شرایط بسیار سخت تری داشتند . بخصوص آقا امیرالمومنین (ع) که در رکاب پیغمبر (ص) دائم در حال جنگ بودند . امیرالمومنین (ع) هم شرایط سخت زندگی اش را نگاه می کرد و هم برای پیغمبر (ص) یک احترام و شان خاصی قائل بودند . برای همین جرات و جسارت در خودش نمی دید که بحث خواستگاری را مطرح کند  . افرادی که نزدیکشان بودند مرتباً مطرح می کردند ، خب چرا هیچ چیز نمی گویی ؟ تو چرا با پیغمبر (ص) صحبت نمی کنی ؟ تو چرا فاطمه (س) را خواستگاری نمی کنی ؟ و ایشان در جواب این افراد پاسخ می دادند من به خودم اجازه نمی دهم حتی از کنیز ایشان خواستگاری کنم .  سند حرف من از شیخ مفید در کتاب الاختصاص . سعدبن معاذ کلام امیرالمومنین (ع) را به گوش پیغمبر (ص) رساندکه مابه علی چنین گفتیم و او چنین جواب داد . حضرت فرمودند به علی بگوئید ما برای خواستگاری موافقیم ، بیاید . حالا از اینجا به بعد جوانان ما خوب گوش کنند ، این ها همه را گفتم برای این قسمت . امیرالمومنین (ع) وقتی پیام آقا را شنید اشک شوق از چشمانش جاری شد و بلافاصله بلند شدند ، سند حرف من شیخ مفید در الاختصاص آورده و آقای مجلسی در کتاب هایش . بلند شدند ، غسل کردند ، وضو گرفتند ، خواستگار رفته های قدیم حرف های من را بشنوید و ببینید کدامش را انجام داده اید . و آنهایی که تازه می خواهید بعد از این به خواستگاری بروید به گوشتان بسپارید و انجام دهید . غسل کردند ، وضو گرفتند ، بهترین لباس  خود را پوشیدند . به پسر می گویی تو که داری می روی خواستگاری لباس های خوبت را بپوش ، می گویدآن وقت جلسه ی بعد چی بپوشم ؟ همین را . نظر اول شرط است که تو چقدر برازنده و مرتب هستی . چقدر مردی . و همینطور در مورد دختر . دفعه ی بعد چی بپوشم ؟ خب همین را بپوش . مگر سالن نمایش است ؟ مجلس خواستگاری است . همین را بپوش . ولی اولین دیدار بهترین لباسشان را پوشیدند . دو رکعت نماز خواندند بعد برای خواستگاری خدمت پیغمبر (ص) رسیدند . اربلی در کتابش و مجلسی در کتابش همه ی این ها را قیدکردند . دخترها و پسرهای جوان توجه کنند . این مرحله ی خواستگاری بود و آداب اولیه . بعد از آن بحث مهریه است  مهریه و صداق . در زبان عرب جاهلی صداق را می گفتند یک عطیه ای است از جانب مرد به زن و مهریه مبلغی بود که مرد به خانواده ی زن پرداخت می کرد . اما در اسلام مهر و صداق به یک معنی است . آن هم پیشکشی است که مرد به زن می دهد . بی انصاف ها ، مهریه پیشکش است . نه قباله ی خرید و فروش . پیشکشی در حد توان مرد . نه اینکه در مجلس خواستگاری و بله بران این از این طرف چاقو تیز می کند و آن یکی از آن طرف . دعوا می کنند ، قهر می کنند ، آشتی می کنند . آشتی شان می دهند . می روند و می آیند . دختر و پسر هم بیچاره ها با چشم های نگران و گریان مادر و پدرها را نگاه می کنند که این ها چرا این کار را می کنند . مهریه پیشکشی است از جانب مرد به زن . سوره ی نساء آیه ی 4 . خداوند فرموده اند : مهریه ی زنان در کمال رضایت و طیب خاطر به آنان پرداخت شود .

دخترم مهريه ای براي پسر بگذاريد كه بتواند همان موقع به شما بدهد.آن هم با كمال رضايت قلبي بدهد.نه اينكه برود قرض كند.خانه پدر خود را گرو بگذارد و هزار تا كار ديگر انجام بدهد.اگر امروزه زيربناي اين ازدواج ها با هر يك دانه توپي كه زده مي شود بلافاصله پايين مي ريزد.به خاطر همين است .

در این ازدواج به توصیه پیامبر امیرالمومنین زره اش را مهریه خانم حضرت زهرا قرار داد . چون پولی نداشت . آقا زره را به دحیه کلبی فروخت . سند: طبری امامی دلایل الامامه.او بعد از خرید زره دوباره زره را به امام هدیه دادند. و آقا رسول الله وقتی فهمیدند فرمودند که کسی که به صورت دحیه کلبی پیش تو ظاهر شده است جبرییل بوده . زره را خرید و آن سکه ها هم هدیه الهی هستند . سند:کتاب طبری امامی دلایل الامامه . زره به روایتی چهارصد درهم بوده است . بعضی ها هم می گویند چهارصدو هشتاد درهم .و بعضی ها هم می گویند پانصد درهم . فکر می کنم امام صادق پانصد درهم را مهرالسنت قرار دادند. و این پول به دست اقا رسول الله رسید . می گویند بین عقد و عروسی نه ماه فاصله بود . چرا پسر و دختر ها را در دوران عقد طولانی نگه می دارید . بروند در خانه مادرشوهر یا مادر زن زندگی کنند . هر کدام که امکانش هست . یک سفره پهن کنید و با هم بخورید . ای پسرها ودخترها از این همه بلند پروازیها چشم پوشی کنید . لذت زندگی وجوانی را ببرید . خوش باشید و از این هدیه الهی که به شما داده شده است لذت کافی را ببرید . و اما بحث جهیزیه:در خانه وقتی داشتم این را می نوشتم خنده ام گرفت چون صدای یک نفر در گوشم پیچید که می گفت :پانصد سکه اشکالی ندارد؟ من می گویم پانصد درهم او می گوید پانصد سکه . خوب چرا پانصد تا پنج تومانی مهر نمی کنی؟حتما باید سکه طلا باشد؟. اعراب جهیزیه بردن به خانه مرد را ننگ می دانستند . تهیه اسباب خانه به عهده مرد بود . ولی در روم باستان و ایران قدیم زن جهیزیه را به خانه مرد می برد . رسول خدا از دارایی خود برای دخترش جهیزیه تهیه نکرد . با این که همین یک دختر را داشت . همان پول فروش زره را پخش کرد . یک قسمتی از مبلغ را گفت تا برای عروس عطر بخرند . یادتون نرود وقتی برای دختری خرید می کنید اول قرآن بخرید اگر لازم بود بعدش آینه و شمعدان بخرید . که من خودم خیلی اعتقادی به آن ندارم . و عطر برای عروستان بخرید . هرچه در توانتان بود . پیامبر مبلغی هم دادند گفتند لباس و وسائل بخرید . جهیزیه ای که حاضر شد شامل:یک پیراهن ویک روسری ویک حوله و یک تخت با روتختی و دو تا تشک و چهار تا پشتی و یک پرده پشمین و یک آسیاب دستی و یک تشت بزرگ مسی و یک کاسه چوبی برای دوشیدن شیرو یک ظرف آب خوری و یک مشک آب و یک آفتابه قیراندود شده و یک سبویی با لعاب سبز و کوزه های سفالی .اینها را آقا رسول الله از پول زره فرمودند تهیه کنید . و برای عروس و داماد حاضر کردند . امیرالمومنین هم کف اتاق منزل را با ماسه نرم پوشاندند. یک زیرانداز از پوست گوسفند روی زمین انداختند . این زیرانداز یک رویش برای نشستن و  روی دیگرش برای این بود که علوفه روی آن بریزند تا شتر بار کش از آن علوفه بخورد . یک تکه چوب به دیوار آویزان کردند برای آویز رخت و یک بالشت ویک مشک یک کاسه و کوزه و یک سبو و یک الک . دختر و پسرها وخانواده ها دقت کنید از بس که خریدید و به بچه ها دادید و چیزی کم نداشتند عشقی برای این که تلاش کنند و پولی کنار بگذارند تا یک ماه یک چیزی بخرند و ماه دیگر چیز دیگری  انگیزه ای ندارند . و حوصله اشان سر می رود و با هم جنگ می کنند . آنهایی که با من کار می کنند جهیزیه که می خواهم بدهم میگویم یخچال نباشد مسموم می شوند . گاز نباشد غذا نمی توانند بپزند . فرش نباشد روی چه بنشینند .تشک نباشد روی چه بخوابند . کاسه و بشقاب نباشد در چه غذا بخورند . ماشین لباس شویی می خواهد چه کار؟ که ماشین لباس بشوید خانم پای پنجره بنشیند با همسایه غیبت کند . عروسهای امروزی لااقل پنج قلم وسیله برقی کوچک باید داشته باشند . آب میوه گیری و چرخ گوشت و... چه کسی این فرهنگ را جا انداخت ؟ من و شما . باید جواب خدا را بدهید .

بخش بعدي وليمه دادن .در اسلام به وليمه عروسي سفارش شده است..برقي و مجلسي در كتاب هاي خود ذكر كرده اند پيامبر خدا وليمه دادن در عروسي را از سنن پيامبران ذكر كرده است. (سند حرف من ابن سعد، برقي ، شيخ كليني در كتاب هايشان )در ازدواج آقا و خانم حالا اين نكته هم خيلي جالب است چرا در سنن پيامبران وليمه عروسي گنجانده شده است؟به آن فكر كنيد.چرا پيغمبر ها مي گويند بايد وليمه بدهيد؟وليمه دادن يعني غذا دادن ، مهمان دعوت كردن البته نه به اين شيوه كه من وشما مي كنيم خانمان برنداز است اين را نمي گويند.وقتي غذا حاضر مي شود و همه مردم دعوت مي شوند يا آدم هايي كه شما مي شناسيد دعوت مي كنيد بخيل مي آيد ، حسود مي آيد.بدخواه مي آيد. بدنظر مي آيد.همه اينها لقمه شما را كه مي خورند  نمك گير مي شوند درصد اذيت و آزار آنها پايين مي آيد.حالا اين را داشته باشيد تا بعد.. ازدواج آقا و خانم به اين صورت بود پيامبر خدا فرمودند گوشت و نان با من ، علي جان خرما و روغن با شما.اميرالمومنين با خرما و روغن و آرد  شيريني پختند آقا رسول الله هم غذا پختند و همه مدينه را غذا دادند .در مراسم عروسي جبرئيل و ميكائيل دو ملك مقرب هر كدام با هفتاد هزار فرشته به ديدار عروس و داماد آمدند و همه به امر پروردگار تكبير گفتند آقا رسول الله مي شنيد ولي بقيه نمي شنيدند.آقا وقتي الله اكبرها را شنيدند خودشان هم شروع كردند به گفتن الله اكبر.مسلمانهاي نزديك آقا وقتي شنيدند به پيغمبر خود تبعيت كردند آنها هم شروع كردند به تكبير گفتن.اين اولين عروسي هست كه در آن تكبيرگفته شد و بعد از آن سنت تكبير گفتن در مراسم هاي عروسي باقي ماند.بچه مسلمان ها در عروسي چي كار مي كنيد؟

این اولین مراسم عروسی بود که درآن تکبیر گفتند .این سنت پیامبر بود .سند:طوسی در الامالی .طبری در دلایل الامامه و اربلی که در کتابهایشان آورده اند . حالا عروسی هایمان را با این مقایسه  کنید . در عروسی هایمان ازنماز واجب هم خبری نیست.در سالن عروسی اگر سراغ نمازخانه را بگیرید میگویند نماز خانه نداریم آن گوشه یک ملافه انداختیم بروید روی آن نماز بخوانید،از این طرف هم صدای کر کننده نوار سالن را پر کرده است. ازنماز واجب هم خبری نیست نه برای عروس وداماد نه برای حضار گرامی که در مراسم عروسی شرکت کردند تصدق سر عروس و داماد، نماز همه قضا می شود .گناهش هم گردن عروس و داماد است .

 مادر و پدر های عزیز قبل از این که حرکتی داشته باشید برای فرزندانتان از شرایط و تغییرات بعد از عقد بگویید . بعد از عقد این ها دیگر دختر و پسر نیستند . بلکه مرد و زنی هستند که نسبت به هم متعهد شده اند .اگر تا دیروز دختر خانم چیزی میخواست برایش مهیا نمی شد قهر می کرد وبه اتاقش می رفت ویا بالعکس آقا پسرهمینطور، از این به بعد نمی شود تمام شد.شما از این به بعد باید به همسرت بگویی عزیزم ممکن است لباسهای من راهم در ماشین لباسشویی بریزی؟ دیگر حق دستور دادن به همسرت را نداری .آقایان سرپرست خانمها شدندکه دستور بدهند؟ سرپرستی یعنی این ؟ نه خیراین نیست؛ به بچه هایتان یاد بدهیداین که شما تحملشان می کنید دلیل بر این نیست زن یا مردی که مقابلشان قرار می گیرند هم تحمل بکنند باید یاد بگیرند که مرد شده اند و زن شده اند لوس بازی ها دیگر تمام شد . باید به بچه ها یاد داد که وقتی ازدواج کردند یک سری عادات و اعمال قبل از ازدواج دیگر تعطیل است . ازدواج یعنی محدودیت؟ قطعا محدودیت است . ازدواج محدودیتی است که تکامل میآورد .آدم شدن می آورد . بزرگ شدن می آورد . فهیم شدن می آورد . پس قطعا محدودیت است . منتها طبق شرایط خاص. اگر جوانی تقید و تعهد دینی و شرعی نداشته باشد شک نکنید که در تمام قیودی که با دیگران دارد حتما خراب است . اگر با خدای خود در تعهد نماند با دختر و پسر شما هم نمی ماند . نگویید خودش خوب خواهد شد .اینها تمامش حرف و شعر است .شایدتا بیاید آن یکی خوب شود این یکی هم که در جاده مستقیم بوده منحرف شود. جامعه بشری در سرازیری عجیبی است . باید یک کاری کرد . دختر و پسرهایی که تازه می خواهید جفت پیدا کنید روی یک کاغذ بنویسید که می خواهید جفت شما چه ویژگی هایی داشته بلشد .خوب فکر کنید سپس سیره اهل بیت را بخوانید  ببینید آیا انتظار شما از جفتتان با آنها تطابق دارد یا نه ؟ اگر همخوانی نداشت تعدیلش کنید . سپس جفت خود را انتخاب کن ببین ویژگی هایش باآنچه که نوشته بودی هم خوانی دارد؟اگر در اصول یکی بود که چه خوب اگر هم نبود قیدش را بزن . امیدوارم توانسته باشم به بچه های جوانمان بخصوص پدر و مادرهایشان کمک چشم گیری کرده باشم .

 

 

 

 

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید