منو

سه شنبه, 25 ارديبهشت 1403 - Tue 05 14 2024

A+ A A-

فلسفه دعای مجیر در ایام البیض ماه رمضان بخش دوم

می دانید چرا در 3 روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه رمضان گفتند دعای مجیر بخوانید ؟ (دعای مجیر از آن دعاهایی است که حضرت جبرئیل برای آقا رسول الله آورده است .) زیرا در این 3 روز که تلألو قرص ماه کامل می گردد و از بالاترین حد نور آن زمین برخوردار می گردد زمان حسابرسی کسانی است که از اول ماه رمضان هر روز ملائک حضرت حق آنها را به سر سفره پُر برکت و رحمت ضیافت الهی دعوت نمودند و آنها شانه ها را بالا انداخته سَر باز زدند ، هر روز بر عناد خویش افزودند . این افراد دیگر به شبهای قدر دعوت نمی شوند که از آتش جهنم بسیار سوزنده تر است . می دانید که هر کسی در شب قدر برگه مقدّرات یکساله خود را دریافت می نماید ، شاید بپرسید مگر مقدّرات الهی از پیش نوشته نشده است ؟ ما خودمان در عالمی دیگر آن را انتخاب ننمودیم ؟ درست است ، همین گونه است اما بر اساس انتخاب آدمیان ، پروردگار در شب های قدر فرصتی دوباره می دهند تا اگر بخواهی با نوع بینش و آگاهی جدیدی که کسب نموده اید دوباره درخواست نمایید تا لوح جدیدی با مقدرّاتی جدید و درجاتی بالاتر دریافت نمایید . اگر نتوانیم خود را به شب های قدر برسانیم می بایستی با آنچه که همراه خود آورده ایم سَر کنیم و روزنه ای روشن در پیش رو نداشته باشیم تا امیدی به تغییر باشد و این خود جهنمی عظیم است. زیرا نشان می دهد واحدهای درسی تکامل عمر را به خوبی نگذرانده ایم تا به واحدهای بالاتر و جدیدتر ارتقا یابیم . حتی اگر واحدهای جدیدتر همراه با سختی هم باشد با فهم بیشتر بتوانیم راحت تر با آنها روبرو بشویم . دوباره در دور تسلسل همان سختی ها و مشقت ها قرار می گیریم . به خودتان نگاه کنید ! ببینید از یک نوع سختی ، مثلاً : نگهداری از بیمار بسیار بد حال یا مواجه شدن با امراض مُهلک یا از دست دادن همه ثروت و دارایی و صفر شدن و دوباره آغاز کردن را چند مرتبه تجربه کردید ؟ بنده کسی را می شناسم ، خیلی هم آدم خوبی است و اصلاً آدم بدی نیست ولی لااقل تا امروز 4 مرتبه کامل ورشکست شده است . در یک مغازه شاگرد بود ، تلاش کرد و مغازه را خرید آمد بالا ، ورشکست شد . آن مغازه را برگرداند دوباره شاگرد شد ، دوباره آمد بالا و مغازه را خرید ، تا امروز این قصه 4 مرتبه تکرار شده است و الان هم هنوز با این که مغازه خیلی بزرگ و در جایی خوبی برای خرید و فروش دارد مغازه اش روی هواست . چند مرتبه به ایشان اشاره کردم ، ببین چه خبر است ؟ نخواست از اشاره بنده استفاده کند . این واحد درسی را دائم برمی دارد نمره نمی آورد با سَر می افتد پایین ، دوباره یک ترم دیگر از اول برمی دارد ، آخر اگر این واحد را نگذراند فارغ التحصیل نمی شود . دانشگاه رفته ها مگر می شود واحدی را نگذرانید فارغ التحصیل بشوید ؟ ممکن است قبل از فارغ التحصیلی اخراج بشوید ولی فارغ التحصیل نمی شوید مگر این که از عهده اش بر بیایید . دنیا و زندگی دنیایی دقیقاً همین است ؛ اگر از یک نقطه بارها و مشابه هم صدمه می خورید ببینید آنجا چه خبر است ، چون واحدتان را نتوانستید پاس کنید . می دانید چرا ؟ چون اول ماه رمضان خودمان را برای سر سفره ، نشستن بزرگان آماده نکردیم . در 3 روز میانی سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هوشیار نبودیم تا از خدایمان بخواهیم ما را از آتش ندانستن و برخوردار نشدن نجات ببخشد و ما را به منزلگاه شب های قدر برساند تا در آن شب بزرگ لوح تقدیر جدید خودمان را دریافت کنیم . امروز پانزدهم است ، آخرین فرصت این لحظات و دقایق آخر آن را از دست ندهیم و با هم دعای مجیر بخوانیم . می گوید : 3 روز را که از دست دادم حالا چاره ام چه هست ؟ این دعاها و این فرصت ها مثل یخ می ماند ، اگر شما یک قالب یخ را از یخچال در بیاورید اگر این یخ را همان موقع که در زیر آب گرفته و در یک فلاکس بیاندازیم به سادگی آب نمی شود . اگر روی میز بگذاریم تا خودش را وِل کند مقداری از آن آب می شود شما آخر شب ممکن است دست به لیوان بزنید یخ داشته باشید ولی خیلی کوچک است . این دعاها ، این روزها و این لحظات در جای خاص خودش همان یخ اولیه است ، تمام و کمال برای شماست . غفلت کردید عیب ندارد حالا بخوان ، حالا به آن بچسب بگذار لاقل به یک کم یخ برسی و این را از دستت نگیرند . روزهای پیش رو تا برسیم به شب های قدر وقت خوبی است . می گوید من فرصت نمی کنم بنشینم دعا بخوانم ، نمی دانم چرا با دعا لذت نمی برم ؟ این که چرا با دعا لذت نمی بری خودش جای بحث دارد اما با زبان خودت که می توانی دعا کنی . به جای این که این زبانت به طور دائم در بیرون مردم را چنگ بکشد یا در درون با ذهنت مردم را چنگ بکشی ، دعا کن ؛ دائم با خدا حرف بزن ، این جای کارم غلط بود ، آن جای کارم اشتباه بود ......بالعکس ما می گوییم که این جای کار شوهرم غلط است ، این جا به من ظلم می کند ، این جا من را آزار می دهد ، مادر شوهرم این کار را انجام می دهد ، پدر شوهرم این طوری است و ........ خدایا ! یک نجاتی . اشتباه کردی ، مگر علم خدا از تو کمتر است که متوجه نشود چه کسی به تو ظلم می کند . خدا منتظر است بفهمد که تو می فهمی چقدر به خودت ظلم می کنی . او نمی خواهد از تو بشنود ، یاد بگیرد که فلانی چقدر ظلم می کند . او می خواهد بفهمد که آیا من حقیر وقتی در درونم شروع می کنم به حرف زدن ، اعتراف می کنم که من خطا کردم ، من بد بودم ، من اشتباه کردم . بنده هر موقع خدمت شما رسیدم و گله مند یک امری بودم از جانب شما ، اولین چیزی که گفتم این است : من خطا کردم اگر درست حرکت کرده بودم شما مجال خطا کردن پیدا نکرده بودید ، اول به خطای خودم اعتراف می کنم . این روزهای پیش رو وقتش است . دخترهای جوان ، پسرهای جوان ! همدیگر را چنگ نزنید یک خورده هم خودتان را چنگ بیاندازید ، ببینید آخر شما در خانه چکار می کنید ؟ با همسایه ات برخورد داری ، همسایه ات بد ولی همه اش که او بد نمی شود . این روزها یک ذره نگاه کنید شاید شب های قدر خدا سرگردانی ما را که دید اماممان را ظاهر کند. 

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید