منو

جمعه, 14 ارديبهشت 1403 - Fri 05 03 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره مریم بخش اول

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمان و رحیم .

بنام خداوندی که هستی بخش است و مهربان .
كهيعص ﴿۱﴾
کهیعص
چهار حرف کاف ، هاء ، عین و صاد از اسرار و رموز قرآن است که بطور حتم در هر زمانی که قرار باشد انسان ها شاید به آن ها واقف شوند .
ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ﴿۲﴾
این یاد کرد ، رحمت پروردگار تو در باره بنده اش زکرّیاست .
خداوند می فرماید : آن چه که در ادامه می خوانی داستانی است که یاد می کند از رحمت پروردگار بر بنده ای به نام زکرّیا .
إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا ﴿۳﴾
آن گاه که زکرّیا پروردگارش را به آوای آهسته ندا کرد .
صدا کردن خداوند ، درخواست حاجت و ذکر آن چه که بر بنده رفته و برای او راه حلی می خواهد نیاز به فریاد نیست . در ندایی آهسته ، چون پروردگار بزرگ است و ما کوچک . کوچک ، برزگ را با ندای فریادین صدا نمی کند . این از رموزی است که به آن می گویند ادب و ادبِ کوچک به بزرگ که باید بشدّت به آن توجه داشته باشیم .
قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا ﴿۴﴾
گفت پروردگارا استخوانم سست شده .
سن بالا رفته است . بدن سست و ناتوان است .
سرم از پیری سپید گشته .
آن چه که مو بر روی سر زکرّیا بود به مرور زمان در اثر سن سپید گشته .
هر گز در دعا از تو ای پروردگار من بی بهره نبوده ام .
کمال ادب در این آیات از زبان یک پیامبر آموزش داده می شود و به عنوان نمونه مشاهده می کنید . با خدا با ندای آهسته حرف می زند و در کمال ادب و در ادامه ابراز می کند : من پیر شدم ، استخوان هایم سست شده . پروردگارا ! هیچ وقت موقعی که دعا کردم به درگاهت ، در دعاها من را بی بهره نگذاشتی . یعنی یک جور تشکّر از این که تا به امروز هر وقت صدایت کردم به من پاسخ دادی و این یک وجه دیگر هم دارد . یعنی الان هم مطمئن هستم که گفتگو را شروع کردم بی نصیب از این گفتگو خارج نمی شوم . ببینید چقدر نحوه گفتگو در رساندن مقصودها می تواند مؤثرباشد و چقدر زیبایی می تواند داشته باشد و ما متأسفانه در تکلّم امروزه این دنیا این زیبایی های گفتاری را اصلاً مشاهده نمی کنیم . بدلیل این که بنده ها سعی می کنند در کمترین جملات و گاهی اوقات حتی در نازیباترین کلمات مقصودشان را بیان کنند چون فکر می کنند طرف مقابل این را بهتر درک می کند . چون فوری ناراحت می شود پس به آن توجه می کند ولی این طور نیست .
وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَ كَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا ﴿۵﴾
و من پس از خود از بستگانم در هراس هستم .
چرا بستگانم ؟ چون همیشه اقوام مختلف کسانی هستند که نسبت به یک فردی که مورد توجه مردم یا پروردگار است حسادت می کنند و در این حسادت آن بدخواهی ها ، کینه ها ، حرکات یا رفتارهایشان را معمولاً نشان می دهند بخصوص اگر فرد دارای پشت و پناه یا حمایتگری از داخل خانه خودش نباشد .
گفت : من پس از خود از بستگانم نسبت به این که این آئین را بخواهند حفظ بکنند در هراس هستم . من می خواهم کسی را داشته باشم که بعد از خودم همین مسیر را ادامه بدهد .
زنم نازاست پس مرا از جانب خود فرزندی عطا کن .
يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا ﴿۶﴾
که هم وارث من باشد و هم وارث خاندان یعقوب و ای پروردگار من او را پسندیده گردان .
یعنی نه تنها اولاد تقاضا می کند ، فرزندی تقاضا می کند بلکه از خداوند درخواست می‌کند که این فرزند را پسندیده بگردان . من هر وقت برای مردم و برای فرزندانم دعا می کنم که صاحب اولاد بشوند می گویم : خدایا اولادی بده هست که اول صالح و بعداً سالم داشته باشد باشد ، صالح باشد دنیا و آخرت خودش ، پدر و مادر و همه اطرافیان بهینه و خوب خواهد بود ، سالم باشد دنیایش هم خوب است . اما اگر خدایی نکرده یک اولادی نقصی در بدن داشته باشد ولی صالح باشد ممکن است در دنیا سختی تحمّل کند ولی حتی آن سختی را به جهت صالح بودن رفتار ، اعتقادات و عکس العمل هایش سختی‌ها را راحت ‌تر تحمّل می‌کند من همیشه این طوری دعا می‌کنم . که هم وارث من باشد و هم وارث خاندان یعقوب و ای پروردگار من او را پسندیده گردان .
يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا ﴿٧﴾
از خداوند چنین ندا بر زکریّا رسید : ای زکریّا ما تو را به پسری که نامش یحیی مژده می‌دهیم که قبلاً هم نامی برای او قرار نداده ایم .
سه تا نکته را خداوند به ذکریّا گوشزد می کند . اولاً : ما برای تو روزی ، یک پسر قرار دادیم . دوم این که : یحیی اسمش خواهد بود یعنی تو باید او را یحیی بنامی و سوم این که : قبل از این هیچ فرزندی یا انسانی با نام یحیی خوانده نشده است .
قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَ كَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا ﴿٨﴾
گفت : پروردگارا چگونه مرا پسری خواهد بود حال آن که زنم نازاست و من از پیری به فرتوتی رسیده ام .
گفت : مگر می شود ؟ خدایا به من پسر بدهی ؟ زنم که اصلاً از اول نازا بود ، خودم هم که امروز از شدّت پیری به فرتوتی و شکستگی رسیدم ، سستم ، توان ندارم .
قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَكُ شَيْئًا ﴿٩﴾
گفت : فرمان چنین است ، یعنی حرفی اضافه تر نزن .
فرمان چنین است خدای تو فرموده است این بر من آسان است . بله برای یک بنده ای که می خواهد در چنین سنینی یک کاری بکند قطعاً مشکل است و اصلاً نشدنی است اما خداوند فرموده است : این فرموده من است و این عمل ، این که تو صاحب یک پسر بشوی ، این بر من آسان است خودت را نیز پیش از این من آفریده‌ام که چیزی نبودی ، چیزی به حساب نمی آمدی ، اگر می خواهی حرفم را باور کنی به خودت یک نگاهی بکن تو قبل از این که آفرینش بشوی چی بودی ؟ هیچی و یک روزی آفرینش شدی و یک انسان کامل شدی و آن هم صاحب نام و آوازه پیامبری پس این کار بر من آسان است .
قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا ﴿١٠﴾
گفت : پروردگارا برای من نشانه ای قرار ده .
فرمود: نشانه تو این است که سه شبانه روز با این که تندرستی با مردم تکلّم نتوانی کرد .
این با روزه سکوت فرق می‌کند یعنی نشانه اش این که از این لحظه تا ۳ شبانه ، منظور این است که سه شب عبور کند و روزهای پی در پی آن ، تو حتی بخواهی اراده کنی با مردم حرف بزنی چه اتفاقی می‌افتد ؟ گفتگو نمی توانی بکنی که نشانه ‌ای برای خودت باشد که باور کنی و نشانه ای باشد برای مردم که یک اتفاقی در راه است ، یک خبری در راه است . وقتی این آیه را می خواندم به این توجه کردم که ما هم که در این زمانه داریم زندگی می کنیم و هر دم یک چیز جدید اتفاق می‌افتد ، هر دم یک گفتگوی جدید است این گفتگوی بین آدم‌ها را من کار ندارم ، این سیاستمدار با اون سیاستمدار چه می‌کند و چه می‌گوید ، کار ندارم چون این ها مربوط به سیاست می‌شود ؛ ولی طبیعت دارد با ما حرف می زند ، طبیعت به شکل بسیار زیبایی دارد با ما گفتگو می‌کند ، هر دَم نشانه ای را بروز می دهد . خوشحال ، خندان کرونا را گرفتیم پدرش را در آوردیم واکسنش را ساختیم این شد ، آن شد ، این را بخور ، آن را بخور ، این را بخور بده ببینی چه می‌شود ؟ همه را که انجام می‌دهی آدم اگر که در خلوت بنشیند می‌بیند که ویروس کرونا آن روبرو ایستاده و شکلک در می‌آورد ، فکر کردی می‌توانی من را شکست بدهی من فرستاده ای هستم تا بشرّیت را به خودش بیاورم . من به فرستاده ای هستم تا این بشری را که این همه تمرّد و عصیان می کند برگردانم . اگر یک روزی خداوند برای ذکرّیا سه روز تکلّم نکردن را به عنوان نشانه قرار داد ، نمی‌دانم شاید هم سه سال تاخت و تاز کرونا و انواع و اقسامش را بر ما آدمیان مقرّر کند ، هیچ کس نمی داند ، من هم نمی‌دانم فقط حدسی است و گمانی بیش نیست . خدایا ما را به فهم کلامت قادر بفرما اگر قادر شده بودیم که کلامت را فهم کنیم شاید امروز دنیا این شکل بسیار اسفبار را به خودش نمی گرفت .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید