منو

جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri 04 26 2024

A+ A A-

سلسله مقالات شبهای محرم 98 شب سوم

بسم الله الرحمن الرحیم

در ادامه ی شب های پیشین شب سوم را آغاز می کنیم آیا هرگز در کتاب ها خواندید اگر البته اهل کتاب باشید؟ ولی اگر در کتاب هم نخوانده باشید یا اهل کتاب نباشید در فیلم ها حتماً دیدید در جنگ ها در حراست های پارتیزانی و شرایط خیلی سخت افرادی که می ایستند به پاسداری به اینکه مراقبت کنند زمان های طولانی ، وقتی یار و یاور کم است خستگی غالب می شود خستگی به آنها فشار می‌ آورد.ولی افراد باید بیدار باشند دشمن را بپایند و به خواب نروند . خواب گاهی اوقات از جنس ابلیس است می آید مگر آدم را ول می کند می خواهد هر جوری است سوار آدم شود این هم نباید بخوابد چه وسیله ای باید پیدا کند خوابش نرود.بسیار دیده شده آدم ها یک قسمتی از دست شان جایی که جلوی تحرک آنها را نگیرد می سوزانند با آتش می سوزانند درد و رنج سوختگی مانع از خواب آلودگی و سستی می شود وقتی آدم می سوزد آن شدت خواب آلودگی سراغش نمی آید . این را داشته باشید برمی گردم به مسئله ی عزای حسینی.
هرساله با نزدیک شدن محرم و به خصوص در این سالهای اخیر افکار تزریقی دشمنان خدا ، دشمنان پیامبر و ولایت و اساساً دشمنان دین خدا چنان موزیانه راه پیدا می کند در جان و روح جوانان که چه عرض کنم در جان و روح سن و سالهای ما هم اثر می کند و مشاهده ی این اتفاق آتش به جان آدم می زند من وقتی که می شنوم ازافراد مسلمان نماز خوان :"ای بابا این دسته جات و این قصه ها یعنی چی ؟برای خودشان کارناوال راه می اندازند" چه کسی بعداً می خواهد جواب این حرف ها را بپردازد و با این کلام چهارتا نوجوان و جوان خام را هم به بی راهه می برد دیدید نگهبان و حافظ ملک و جان و ناموس مردم برای اینکه خواب به او مستولی نشود برای اینکه امانت های مردم را از کف ندهد تکه ای از بدن خود را می سوزاند تا جِزاین تیکه و درد و رنج خیلی زیاد آن یادآوری کند باید بیدار بمانی نباید بخوابی.
حالا شما بفرمایید سال 61هجری قمری، بزرگی است که فخر جهان هستی بود خودش خاندانش همه ی پیروان راستینش زیر بار سستی و دنیا پرستی راحت طلبی و مصلحت اندیشی دنیایی نرفتند جسم و جانشان را تماما به آتیش زدند خاندانشان و پیروانشان هم بدون کوچکترین چون و چرایی مثل او کردند. در زمان مولا حسین بن علی این سوختن دسته جمعی چنان آتشی افروخت که تا امروز این آتش شعله ور است درست است که هر ساله یک مقدار که مانده به محرم شروع می کنند اما نمی توانند با نزدیک شدن به محرم اگر این شعله در طول سال یک ذره فروکش کرده باشد دوباره شعله ور می شود شعله هایش سوزان تر می شود جان گذاز تر می شود تا جسم و جان بشریت را بسوزاند و با این سوختن از خواب غفلت بلند کند که اگر به خواب بروند و هوشیار نباشند دشمن قدار که از سپاه ابلیس است بر جسم و جان و مال و ناموس چیره خواهد شد حال این کلام 1400 سال پیش رخ داده "ای بابا امروز مسجد اماکن متبرکه سردر مغازه ها خیابان ها سیاه پوش کردن یا خودمان سیاه بپوشیم و گریه کنیم جایی ندارد اینها فقط یک یادبود است "خوب به این جملات نگاه کنید با قلبتان جمله ها را بشنوید نه با خیال خود نه با عقل ناقص با قلبتان بشنوید قلب رقیق است اگر هنوز نمرده باشد جواب می دهد ببینید این حرف ها از کجا می آید؟ برای شما دل می سوزد که لباس مشکی تن نکنی یا دلشان می سوزد که چرا پارچه مشکی می خرید سیاه می کشید دلشان برای اینها می سوزد؟ نه دلشان برای خانواده هایی که گرسنه هستند می سوزد؟اگر واقعا دلت می سوزد نصف بخور نصف آن را هم بده به آن خانه ها تو چرا جلوی سیاه کشیدن ما را می گیری ولی آدم ها دروغ می گویند این حرف ها این کلام ها از یک ماده مخدر می آید این ماده مخدر از آن ماده مخدرهای رایج خیلی خطرناک تر است چون این ماده مخدر را دشمن برای جوان های این مرز و بوم نمی فروشد حتی مجانی به آنها نمی دهد که تشویق بشوند استفاده کنند می آید چکار می کند؟ زیر لوای ایدئولوژی های نوظهور ،تفکرات جدید تفکرات اتو کشیده تفکراتی که فقط یک قلم مویی از دین به آن زدند ، عمق دین ندارد ،اینها از آنجا صادر میشود و خیلی متأسف هستم که عامه ی مردم اصلا تفکر ندارند تفکر فردی صفر است ، نگاه شان، تفکرشان، عقل شان فقط توی آن مطالبی است که به دست شان میرسد اگر خوشگل و شیک و مجلسی باشد فورا آن را لایک می کنند ، فوری می روند تأیید می کنند. همیشه عامه ی مردم تفکر ندارند عادت کرده اند تفکرشان را از آدم هایی که به نظرشان گنده تر از خودشان می آیند الگو بردارند و آدم های گنده تر از خودشان پشت پرده هستند نه جلوی رویشان ، چون پشت پرده هستند گنده هستند اگر جلو می آمدند ارزن هم حساب نمیشوند! کجای این به درد میخورد که من از آن تبعیت کنم؟ اما این را ندارد، نمی گوید از کجا؟ شروع می کنند تأیید کردن و این گوینده های نابخرد این کلام های مُزورانه را تأیید می کنند اما ؛ خوب ما اهل این کارها نیستیم پس ما چکاره ایم؟ ما مسلمان مؤمن هستیم ، مسلمان مؤمن چه می گوید؟ می گوید در آیه ی 35 سوره ی نور خواندم چراغدانی است که روغن این چراغ از زیتونی که نه شرقی است نه غربی؛ تهیه میشود و میسوزد هیچوقت هم خاموش نمیشود پرتو افشانی می کند این نور که پرتو افشانی می کند کدام نور است؟ نور خداوندی است. مؤمن مسلمان این آیه را هرگز از یاد نمی برد این آیه کلید است همیشه در دست دارد می خواهد مثل آن آیه باشد می خواهد از آن چراغ بهره بگیرد همیشه یک چوب خشک گرفته برود از آن چراغ برای خودش روشن کند این را فراموش نمی کند، کجا فراموش نمی کند؟ می داند شنیدن مصائبی که بر امام و یارانش رفت هر ساله و گرامی داشتن این واقعه ی عظیم از همان چراغدان آیه ی 35 نور است هر نوری بود تا حالا خاموش شده بود اما چرا این نور خاموش نمیشود؟ چون این نور از آن چراغدان تغذیه کرده است از جنس همان نور است پس خاموش نمیشود خاموش شدنی هم نیست هر کسی هم بگوید من پُف می کنم این آتش را خاموش می کنم حتما خواهد سوخت ، هر کس پُف کند ریشش خواهد سوخت ، شاعر اشتباه کرد کل آن خواهد سوخت ؛ هرکس تو سایه ی نور و گرمای این نور قرار بگیرد روز به روز آگاه تر میشود روشن تر میشود یادمان نگه داریم؛ هر آنکس که روغن آتش گرفتن و سوختنش از همان زیتونی باشد که نه شرقی است نه غربی است ؛ همانند اله ش پروردگارش همیشه روشن و نور افکن باقی می ماند ؛ به حسین بن علی (ع) نیک نگاه کنید به آنچه که بر او و عزیزانش رفت دل بدهید خوب نگاه کنید ، سخت ترین عزا ها و مصیبت هایی که در جریان تاریخ اتفاق افتاده است در خانه های اطراف ما، بالاترین مصیبت ها به مرور گذر ایام درد و رنجش کم و کمتر شده است تا به یک خاطره ای غمگین در قابی کنار طاقچه تبدیل شد ، هراز گاهی ممکن است با یاد این خاطره یک چند قطره اشکی از گوشه ی چشمی به پایین بغلطد اما کربلا اینطور نیست ؛ هرساله عده ی زیادی از عاشقان ابا عبدالله راهی دیار باقی میشوند از چند میلیونی که پارسال زیارت اربعین رفتند اگر آمار بگیرند چند صد هزار نفر شان الان مرده اند وقت شان تمام شد رفتند، دیار باقی رفتند ، خوب امسال باید آن چند صد هزار نفر از آمار کم بشود؟ اما اینطوری نمیشود چرا؟ چون آن روغن آتش زننده ای که دل آقا ابا عبدالله و یارانشان را روشن کرد خاموش شدنی نیست هردم که رو به خاموشی می رود دوباره شعله میگیرد. در کنار جویبار گذر عمر لختی ساکت ساکت بنشین ،ببین هر ساله دشمن معاندی که با یک یا چند یا یک گرده دشمن نیست بلکه معاند و انتقام جو از یک شعله ی روشن نا میرا است ، چگونه می دمد؟ چگونه می جنگد؟ دمادم محرم فکر می کند توفیق پیدا کرده است همه چیز فروکش کرده است بعد یک دفعه می آید به آتش پُف کند می بیند آتش عشق حسین بن علی (ع) شعله های فروزان و درخشنده اش بالا می کشد شروع به سوختن آدم ها می کند ؛ حالا قشنگی اش اینجا ست ؛ این شعله ها در هوا پراکنده نمیشود این شعله ها آدم میسوزاند ، الله اکبر، یک دسته سرکش و معاند هستند اینها پُف کردند میسوزند خاکستر میشوند هست و نیست شان را از دست می دهند، مال دنیا از دست می دهند؟ نه ، مال مهم نیست دوباره می تواند به دست بیاورد، امنیتش را از دست می دهد هرچه به پایان عمر نزدیک میشود ترسش بیشتر است نکند بمیرم نکند بمیرم نکند این را راست می گفتند دیگر دم آخر است چه خاکی توی سرم کنم؟ اگر اینها یک درصد هم راست گفته باشند که من بدبخت هستم حالا چکار کنم؟ هست و نیستش را از دست می دهد اما عده ای میسوزند خوب هم میسوزند قشنگ میسوزند تاریکی های وجودشان به شعله ی فروزان حضرت پیوند میخورد ابدی می شود دیگر نمی آید به عزاداری امام حسین (ع) فقط برای اینکه سر امام حسین (ع) را ببرند این یک گریه ای بکند شاید ثوابی ببرد شاید مشکلی از او حل بشود دیگر اینجوری نیست دیگر می آید در مجلس امام حسین (ع) می نشیند چون عشق حسین (ع) چراغدانی است که اینجا روشن است، روشن است از چه؟ از نور الهی از آن نوری که در قلب امام حسین (ع) روشن بوده است در این هم روشن است برای همه می آید و روشن می ماند.
مولوی می گوید:
نوریان مَر نوریان را طالبند ( اهل نور دنبال اهل نور می رود)
ناریان مَر ناریان را جاذبند ( اهل آتش اهل دوزخ اهل دوزخ را می خواهد)
اگر اینجا چسب تو خوب نیست ببین چسب تو کجا خوب است برو ببین چسب تو کجا چسبیده است مواظب باش توی دوزخی ها نچسبیده باشی هیچکس نمی داند سال دیگر فرصت هست بتواند جبران کند یا نه. پسرم می گفت هیچ می دانی که روضه ما خیلی کم است قدیم ها هرماه در یک خانه ای اگر هفت یا هشت مستأجر داشت هفت یا هشت روز لااقل روضه داشتند متفاوت می چرخید امروز خانه این ،فردا اتاق او، پس فردا اتاق دیگری الآن چکار می کنیم هیچی اگر در مراسم های ملودی مان نام امام حسین (ع) ببریم می گویند ای بابا چقدر عزاداری می کنید، من عزاداری نمی کنم من می خواهم آن شعله بیاید بالا دستم را به آن بگیرم شعله ام یک ذره کم شده شعله ام یک ذره ضعیف شده مال من ضعیف شده مال تو ضعیف نشده مال من یک ذره ضعیف شده من میخواهم ببینم این شعله کجاست؟ هر جا نامش را ببرند می روم آنجا جذب می شوم شعله اش که آمد بالا من هم دستم را بگیرم می سوزد دستم ولی عیب ندارد خوش سوختنی است .
نوریان مَر نوریان را طالبند ناریان مُر ناریان را جاذبند
آتش فروزان صحرای کربلا تعیین کننده ناریان و نوریان است. در این دهه ببینید کدام طرفی هستند ناری هستید یا نوری؟ ناری یعنی آتش جهنمی نوری یعنی روشنایی بهشت. در این ماه محرمی امسال اقلاً یک کمی پی کنید ببینید چکار کردید هر چه دارید بریزید زمین من نمی گیرم که آقای شما می گیرد او هم که ستارالعیوب است همچون خدای خویش بریز بیرون و خودت را خلاص کن، خودت را آزاد کن.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید